|
تپ
پيشنهاد بنياد ميراث پاسارگاد به يونسکو برای ثبت چهارشنبه سوری در ميراث معنوی جهانی
5 فوريه 2009 عالیجناب مدیرکل سازمان آموزشی، دانشی و فرهنگی سازمان ملل متحد یونسکو) پاریس، فرانسه) رونوشت سازمان های ميراث جهانی، و اداره مرکزی سازمان ملل موضوع: پیشنهاد ثبت «چهارشنبه سوری» در ميراث معنوی جهانی Intangible Heritage
آقای عزيز با توجه به نگرانی های سازمان يونسکو درباره ی نابودسازی ميراث های فرهنگی جوامع مختلف که موجب پيدايش فکر ثبت آثار معنوی جهان گرديده است، و از آنجا که وقتی نابودکنندگان اينگونه آثار دولت هایی باشند که کشورخود را در سازمان يونسکو نمايندگی می کنند، چاره ای جز اين باقی نمی ماند که مردم و سازمان های غير دولتی آنها در اين مورد اقدام کرده و در راستای جلوگيری از نابودی ميراث معنوی خويش اقدام کنند. همانطور که يقيناً خود توجه داريد و بنياد ما نيز بارها به شما اطلاع داده است، دولت اسلامی ايران، علاوه بر بی توجهی نسبت به ويرانی های روزافزون ميراث تاريخی و طبيعی ايرانزمين، با بی اعتنایی به ميراث های معنوی و فرهنگی پيش از اسلام، در امر ثبت ميراث فرهنگی (فيزيکی و معنوی) نيز دست به اعمال تبعيض های مذهبی و عقيدتی گسترده ای زده و نه تنها در ارائه ميراث فرهنگی ـ ملی غير مذهبی ما و کوشيدن در راستای افزوده شدن آنها به فهرست ميراث جهانی غفلت می کند بلکه گاه راه را بر مطرح کردن اينگونه پيشنهادها نيز می بندد. يکی از اين ميراث های فرهنگی که به شدت مورد بی مهری دولت قرار گرفته جشن سنتی و کهن ايرانی «چهارشنبه سوری» است؛ جشنی که همراه با آيين های خاص خود و به خاطر ارزش های شادی آفرينش در آغاز بهار و در آستانه ی بزرگترين جشن ايرانيان، نوروز، قرن هاست که مورد علاقه مردم اين سرزمين بوده است. و سی سال است که دولت ايران نه تنها چهارشنبه سوری را به رسميت نشناخته بلکه در از بين بردن آن و آزار مردمان به خاطر برگزاری آن کوشا بوده است. بنياد ميراث پاسارگاد، به عنوان اولين نهاد غير دولتی بين المللی که از سوی جمعی از فرهنگ دوستان در سراسر جهان و برای حفظ ميراث فرهنگی و طبيعی ايرانزمين بوجود آمده، به جبران غفلت های غير اصولی و غير قانونی دولت ايران در ارتباط با ميراث فرهنگی ايرانزمين، امسال نيز چون سال گذشته، درخواست ثبت معنوی يکی ديگر از آيين های ملی ايران را به يونسکو می فرستد. ما آگاهيم که مقررات يونسکو ايجاب می کند که به جای شنيدن صدای مردمان يک سرزمين به صدای دولت ها توجه شود اما مسلماً خود تصديق خواهيد کرد که اين روند برای کشورهايي چون ايران که دولت بازتاب دهنده ی صدای مردمان نيست کاملا غيرعادلانه است. در نتيجه، همان گونه که تا کنون تلاش کرده ايم، مايليم که اين بار نيز صدای مردمان سرزمين مان را در ارتباط با ميراث فرهنگی خود به گوش شما برسانيم و همچنان اميدوار باشيم که وجدان های بيدار شما و مردمان فرهنگ دوست جهان اجازه ندهند که ميراث فرهنگی ما گرفتار تبعيض های عقيدتی و مذهبی شود. با مهر و احترام دکتر تورج پارسی، مسئول بخش تاريخ بنياد ميراث پاسارگاد شکوه ميرزادگی، مسئول امور اجرايي بنياد ميراث پاسارگاد
Letter to UNESCO, applying for the inclusion of the Iranian festivity of in the Registrar of the World Heritage Organization
His Excellency, Mr. Koïchiro Matsuura Director-General United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization (UNESCO) Paris, France February 27th, 2009 Dear sir, RE: Proposal for the inclusion of the Iranian festivity of “Char-shanbe-suri” into the World Cultural Heritage Registrar UNESCO established a registrar to account for important tangible and intangible cultural heritage with the concern for their destruction and annihilation and with the recognition that in many cases the real destructors of such valuable heritage are the authorities of member states who are the very same people responsible for their preservation. The people and non-governmental organizations all over the world, have no other resort but to apply for the inclusion of their culture’s heritage on behalf of their people, in the hope that such action would remove the existing threats and save such valuable reminiscences of their past. As you certainly have noticed, and have been previously informed through our several referrals to your office, we have shown that the government of Islamic Republic of Iran (IRI) not only has been indifferent to the systematic and on-going destruction of cultural and natural heritage of that country but, in dealing with the registration of the intangible cultural heritage, it has been discriminating against Iranian pre-Islam’s heritage due to and upon its ideological and religious beliefs and positions. It neglects such heritage on one hand and bars the process of any attempt to apply to your organization of registering them, on the other. One of the most neglected Iranian cultural festivities by IRI is the very ancient festivity of “Char-Shanbe-Suri”, that is held on the night before the last Wednesday of each year, welcoming the advent of spring and arrival of the Iranian New Year. This centuries-old popular ceremony has been one of the targeted traditions for neglect and annihilation since thirty years ago. Pasargad Heritage Foundation, as the first non-governmental and international body that has been created by many friends of cultural and natural heritage of Iran who reside everywhere in the world, in an attempt to compensate for IRI’s negligence in this regard, would like yet again propose the inclusion of this festivity in UNESCO’s registrar. We are aware that UNESCO is obliged, upon the provisions of its charter, to listen to its member states instead of the people who live in member countries. Nevertheless, we are sure that you will agree with us that in the case of countries such as Iran, where the government is not reflecting the demands of its people, such provisions are fundamentally unjust. Therefore, as we have done previously, would like to act as a messenger from the Iranian people and address your conscious, and that of all other people in the world, asking you to stop the carnage of the Iranian heritage which is exposed to IRI’s religious and ideological discriminatory policies. With warm regards, Dr. Touraj Parsi, Head of History and Iranology Department of PHF Ms. Shokooh Mirzadegi, Executive Director of PHF CC: UN headquarter and other International bodies.
*** اهميت برگزاری جشن و شادمانی در ايران آن گونه که تاريخ باز می گويد، مردمان ايرانزمين مردمانی طالب شادمانی بودند. اسناد موجود نشان می دهد که فلسفه ايرانيان، شاد ديدن و زيبا ديدن جهان و ارج گذاشتن به آن بوده است. به باور ما شادي به نشانه ي درون مايه هستي از ويژه گي هاي آفرينش بوده و شادي و نيك كرداري پايه ي اعتماد آدمي در زندگی است. وجود بيش از هفتاد و سه جشن در سال، به بهانه های مختلف و برگزاری آن ها در همه ی ماه های سال و به هر مناسبتی نشانه ای از اين باور است. همين طور سفارش های رهبران سياسی و مذهبی به مردم برای بزرگداشت اين جشن ها و مراسم خود نشانه ی ديگری از باور مردمان ايران به اهميت شادمانی و شاد زيستن است. در بيستون بر سنگ نبشته ای می خوانيم که: بغ بزرگ گيتى را آفريد مردمان را آفريد شادى را آفريد. و شادى براى مردمان آفريد . و باز از انديشه ايرانى چنين به ثبت تاريخ رسيده است كه: آن ها حتی در مرگ که نقطه ي پاياني آدمي قلمداد مي شود نيز آغازي و وصلي می ديدند يا به بياني ديگر معتقد بودند که سيكل ديگري بر مبناي نظم گيهاني ( اشا ) مي آغازد. و اين چنين بود که در آيين ايراني «بر مرگ تن مويه كردن روا نبود ، چرا كه مويه و ماتم انسان را به ورطه بيزاري از هستي انداخته و از بار اعتمادش مي كاهد . مويه خزان لحظه ي آدمي ، زنگ كركننده اي است كه حتا زمين را هم ناشاد مي كند .»
نقش آتش در جشن های ايرانی: با توجه به اهميت شادی و شادمانی در فرهنگ ايران از ابتدا پايه ی اين شادمانی بر دو چيز گذاشته شد: آبادانی و روشنايي. شادى برای ما ترجمان همه سويه ی آبادانی و روشنايى است و به همين دليل همه ی جشن های ايرانی بر محور تميز نگاهداشتن طبيعت و زمين و آباد کردن و روشن نگاهداشتن آن گذاشته شده است. و طبعا به همين خاطر توجه ايرانيان به آتش نيز چيزی نيست جز وسيله ای برای پاک نگاهداشتن، روشن کردن ، گرما بخشيدن و آباد سازی. روشن است که كشف آتش يا انرژي نخستين انقلاب زندگي بشرست، چنانچه بايد گفت پس از اين كشف فرهنگ و تمدن بشري بوجود مى آيد. كشف آتش به نام يك عامل تعيين كننده موتور زندگى بشر را در راستاى تاريخ به سوی جاودانگى روشن کرد. و استوره و تاريخ را پديد آورد . كشف آتش در زندگی ايرانيان نيز از ابتدا اثری مهم و شگرف داشته است. صد ها کارگاه ظروف سفالين، کارگاه های آجر پزی، و کارگاه های ذوب فلزات کشف شده در تاريخ باستانی ما نشانه ی روشنی بر اين مدعاست. علاوه بر آن آتش از منظر جامعه شناسی و انسان شناسى نيز نقش بسيار تعيين كننده ای در زندگی روزمره و همبستگی های اجتماعی و خانوادگی در ايران داشته است. آتش دان های خانوادگی برای جمع شدن به دور هم، و آتشکده های عمومی برای اجتماعات وسيع تر هنوز نشانه هایش در سرزمين ما فراوان است. واژه دودمان در زبان فارسى به معناى آن است كه در پيرامون آتش يا جايى كه اتش هست خانه و خاندانى پا گرفته است . در زبان لاتين هم واژه Focus دو معنا دارد جايي است كه در آن آتشى افروخته شده باشد و هم به معناى خانواده است . در همين روند واژه ى Foyer در زبان فرانسه هم به دو معناى آتشدان و خانواده است " همچنين در فرهنگ ما، به ويژه ميان آتش و زن پيوستی مادر فرزندى هست. نام دختران ايرانى آذر است ( آذر= آتش ) و روز نهم هر ماه وماه نهم هر سال به نام آذر يا آتش است كه يكى شدن آنها را جشن مى گيرند.
گذشته از اين ها
یکی از
دلايل مقدس بودن
آتش و بهره گرفتن از آن ها
در جشن های عمومی در نزد ايرانيان
پاک
نمودن بیماریها
و آلودگی های ناشی از آن
بوده است.
اين باور هم اکنون نيز به صورت ريختن اسپند (مجموعه ای از گياهان خوشبو) در آتش
است. دود اين گياهان را برای ضدعفونی فضای خانه موثر می دانند.
همين طور در فرهنگ زرتشتی، مذهب ايران باستان، و يکی از مذاهب موجود در ايران نيز، به گذشتن موبد آذرباد مهر اسپندان، صاحب کتاب اندرزنامه از آتش و اثبات بيگناهی خود اشاره شده است.
به همه ی اين دلايل
يکی از جشن هايي که ما ايرانی ها در ارتباط با آتش می گرفتيم جشن چهارشنبه سوری
است و
جشن سوری
يا
جشن آتش
اگرچه در
زمان هايي
در تمام
کشورها
مرسوم
بوده و
هنوز هم برخی از کشورها آن را برگزار می کنند اما برای ما ايرانی ها اين جشن
همچنان زنده و تازه است و به عنوان جشنی ملی در ميان همه مردمان با هر نوع مذهب
و رنگ و نژاد و جنسيتی اهميتی يکسان دارد.
جشن آتش افروزی چهارشنبه سوری
يکی از جشن های مهم
ايرانيان که از ديرباز برگزار می شده
چهارشنبه سوری
است.
همان
«جشن سوری» که در ایران
باستان
برگزار می شد و در گذر زمان و همزمان شدن آن با شب چهارشنبه (سه
شنبه
شب) تبدیل به چهارشنبه سوری شده است.
این جشن با جشن «فروردگان» که در بیست و ششم اسفند برگزار می شود از مجموعه ی جشن هايي است که برای پيشواز رفتن برای بزرگترين عيد ايرانيان يعنی نوروز در اول بهار 21 ماه مارس گرفته می شود. در فرهنگ کهن ما باور چنين بوده که فروهر در گذشتگان به ديدار خانه و كاشانه باز مي گردند تا در شادي و آيين برپايى جشن همراه شده و براي خاندان نيك روزى آورند به همين انگيزه در سي سد و شستمين روز سال يا پنجه اخر سال كه آخرين گهن بار است يعنى سالگرد آفرينش انسان يا همسپت مدم Hamaspatmadam كه به معناى با هم بودن همازور بودن است بر بام يا درون سرا آتش افروخته تا هم خوش آمدى به فروهرهاي دودمان باشد و هم مقدمه اي گردد برآيين هاى نوروزى. درعين حال چهارشنبه سوری را می توان جشن و سروری دانست که با سرخی همراه است و این سرخی همان آتش است و جشن سوری به معنای پایان دادن به زمستان و جشن تولد بهار و سبزی و آفتاب گرما برخش را گرفتن جشن چهارشنبه سوری علاوه بر پريدن از آتش پريدن از آب نيز هست و نشانه ی گرامی داشت آب و آتش در فرهنگ ما است.
اکنون پس از قرن ها اين جشن همچنان مورد علاقه و توجه همه ی مردمان ايرانی است و هر سال در شب چهارشنبه قبل از سال نو تقريبا در سراسر ايران و به وسيله همه ی مردمان ايرانی با هر نوع عقيده و مرام و مذهب و زبان و فرهنگی برگزار می شود. در اين روز حتی در بیشتر روستاهای ايران مردم به جشن و پايکوبی مشغول هستند. امروزه چهارشنبه سوری نمادی از شادمانی های طبيعی و انسانی مردم ايرانزمين است که همچنان برکنار از هر نوع عقيده و مذهب و مرامی و فرهنگی به شکلی گسترده در سراسر ايران برپا می شود. و به پيشواز رفتن نوروز، بزرگترين عيد ايرانيان را، اعلام می کند.
آيين هاي شب چهارشنبه سوری آيين هايي که قبل و در ارتباط با چهارشنبه سوری در زمانه ی ما هم همچنان در ايران برگزار می شود خانه تکانی (تميز کردن اساسی خانه و رنگ زدن در و ديوارها)، نو کردن وسايل خانه به خصوص اشيای سفالی و گلی، خريدن آيينه ای نو، چراغانی، فال گوش ايستادن، شکستن ظروف سفالی، تخم مرغ شکنی، قاشق زنی، آب پاشی و آب بازی، تهيه غذای مخصوص چهارشنبه سوری با مجموعه ای از حبوبات و سبزيجات، تهيه آجيل، که مجموعه ای از دانه های مختلف و ميوه های خشک شده است، و بالاخره گردهمآيي افراد خانواده و فاميل و دوستان و پريدن از آتش. معمولا هفت کوپه بوته را در فواصل مشخص می گذارند و آن را به آتش می کشند و مردم از روی آن می پرند و با خواندن ترانه های مختلف و زدن سازهای مختلف غروب را به شبی سرشار از نور و شادمانی می پيوندند.
|