|
يبانيه ها | آرشيو پاسارگاد | آرشيو خبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيو تاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | | تماس | جستجو پيوند به صفحه اصلی
12 تير 1387 (2547 سال پاسارگارد) 2 جولای 2008
پيوند به گزارش شب بزرگداشت بهترين ها
|
سخنان محمدعلی دادخواه، وکيل هزاران ايرانی معترض به آبگيری سد سيوند و نماينده بنياد ميراث پاسارگاد، در مراسم شب بزرگداشت بهترين های بنياد |
يونسكو نبايد به علت شرايط خاص سياسي يك كشور هنگامي كه مي بيند ميراث ارزشمند بشري در معرض هدم است سكوت اختيار كنند
سه سال از شکايت هزارها نفر در اعتراض به آبگيری سد سيوند به دادگستری ايران می گذرد و بازپرس هنوز جوابی نداده است
با سپاس از آقای امير پريزاد، مسئول سايت سرزمين جاويد
که اين متن را در اختيار سايت نجات پاسارگاد گذاشته اند
بنام آنكه هستي نام از او ياد فلك جنبش زمين آرام از او ياد
با سلام خدمت خانم ها ، آقايان ، كساني كه دل در گرو ميراث فرهنگي سرزميني دارند كه به عنوان سهم ارزنده اي در طول تاريخ بشري مبادرت به بيان ، حفظ و راهنمايي انسان كرده است. تمدني كه توانسته علي رغم فشارهاي مختلفي كه چه از نظر سياسي و يا فرهنگي و اقتصادي بر آن بار شده باز هم بتواند چون مشعلي درخشان فرا راه انسان باشد و او را فرا خواند كه چگونه بايد باشد.
علي رغم اينكه دچار حمله هاي مختلفي از ناحيه كساني شده است كه به فرهنگ ، به انسان و به انسانيت انسان ، بي اعتبار و بي اعتنا بوده اند باز هم بهترين دليل حقانيت آن اين است كه توانسته است استوار و پا برجا بايستد.
درنظام نگرش بين المللي همواره گفتارها را به دو قسم تقسيم مي كنند.
بخشي از اين گفتارها به عنوان گفتارهاي رسمي است و گفتار رسمي در نظام بين المللي ايجاد تعهد و الزام مي كند. به اصطلاح در نظام قانونگذاري معاهدات معتقد به اين موضوع هستند كه برخي از اظهارات انسانها و كساني كه متكفل امور هستند همواره بار اجرايي دارد.
يعني كساني كه مبادرت به اعلام مسئله اي مي كنند بايد پاسخگوي آن باشد. اينها يا به جهت ديپلماسي و موقعيت سياسي خودشان متعهدند يا به جهت تكليف و اختياري كه از ناحيه افراد به آنها واگذار شده است. مثلاً وكيل در هنگام دفاع از حقوق موكل خودش اگر مبادرت به اعلاماتي كرد بايد پايبند به آنها باشد.
اين نگرش دوگانه در قانون مدني ايران نيز به چشم مي خورد تا جايي كه شما در باب ادله اثبات دعوا هنگامي كه مبادرت به تبيين اسناد جهت ارائه براي اثبات خواسته ، مي گرديد صراحتاً به يك قسمتي از حقوق مدني ايران در زمره تبيين در قانون مدني برخورد مي كنيد به عنوان اسناد.
ماده 1287 ،اسناد رسمي را تعريف كرده است. مي گويد اسناد رسمي ، اسنادي كه يا در دفتر اسناد رسمي تنظيم مي شود و يا به وسيله مقامات صلاحيت دار در حد صلاحيت خودشان اعلام شود يا اعمال شود.
مقامات صلاحيت دار باز در حقوق اداري ايران تعريف شده است. چه كساني مقام صلاحيت دار هستند. هنگامي كه تكليف خاصي به يك اداره واگذار مي شود آنچه كه در محدوده اين تكليف قانوني انجام مي دهد تكليف خاص آن اداره است كه بايد انجام دهد و نهايتاً بايد مسئول و پاسخگوي اين موارد باشد.
مثلاً شهرداري به عنوان يك نهاد رسمي بايد پاسخگوي قبول يا رد درخواستهايي كه به آن ارجاء مي شود باشد اما حق ندارد در خصوص نظام آموزشي مبادرت به اظهار نظر نمايد چون تكليف و ساختار تأسيس آن فارغ از اين موضوع است.
اين مقدمه را به اين جهت گفتم كه اعلام كنم ما حدود سه سال است در خصوص يك امر بديهي ، يك امر ساده ، يك امر مورد پذيرش همه كه بخارات آب در يك محدوده اي كه ساختار آن از نوع سنگهاي آهكي است و در طول زمان سنگ آهكي در تحت تأثير بخارات آب دچار خلل و فرج مي شود و اين خلل و فرج نهايتاً به ريزش آن سنگها منجر خواهد شد.
اين سنگها كجاست؟ اين بخارات آب در كدامين منطقه واقع شده و ما از چه چيزي دفاع كرده ايم و كدام مسئله را بيان كرده ايم؟
اين است كه سعي مي كنم به سرعت اما دقت ، مورد را خدمت شما كساني كه دل در گرو اين سرزمين داريد عرض كنم.
ازحدود پنج سال پيش گفتند ايجاد سد سيوند با توجه به اينكه در محدوده اي واقع شده كه بخارات آن به پاسارگاد و به ويژه به مقبره كوروش به عنوان نه تنها يك شاه هخامنشي بلكه به عنوان نخستين انساني كه مبادرت به تقنين حقوق انسان كرد.
يعني در سال 534 ق.م در روز عيد نوروز اعلام كرد كه بردگي بايد از صحنه گيتي برافتد.
در آن روز اعلام كرد كه هيچ كس را به علت نژاد ، مذهب ، عقيده ، اعتقاد و يا جاگزيني در سرزمين خاص نبايد مورد تعقيب قرار بدهيم.
3000 سال بعد از آن در سال 1945 تازه به عنوان يك توصيه اعلاميه جهاني حقوق بشر به جهانيان تصويب شد.
اگر عدالت را از نظر دور نداريم و اگر ضوابط منطقي را معيار و ملاك قرار دهيم حق آن است كه كسي كه مقدم بر اين موارد اعلامات خود را كرده است مهم تر و ارجمندتر باشد.
در طول دوران پس از كوروش چه پيش آمد؟
جنگ شديد برده داران و برده خواهان و يا ارسطو به عنوان سمبل بيانگر منطق يونان چه مي گويد؟
مي گويد خداوند انسانها را به دو نوع آفريده ؛ بعضي ها برده اند و بعضي ها آزاد ، و نظام آفرينش بر اين است كه بايد برخي از اينها آزاد باشند .
در صورتي كه حدود 500 سال قبل از اين ، كوروش صراحتاً گفته بود بردگي بر فطرت و خلقت و آزادي انسان بنا نشده است.
بعدها رومي ها اعتقاد داشتند كه اصولاً اگر تجارت بردگي از جهان برافتد كدام تجارت پر سودي را مي توانيم داشته باشيم. و هند شرقي بر مبناي استعمار و استعمارگران در هنگامي كه قدرت را به داخليان سرسپرده ، سپردند به عنوان استثمارگران ،حقوق ديگران را بردند و در جايگاه قدرت از موضع انسان برتر نسبت به انسان كهتر نگريستند.
در صورتي كه در فرهنگ من ، نه ، در فرهنگ شما ، نه ، در فرهنگ كساني كه مبادي انسانيت را در تفكر و خواست و انديشه خويش داشتند مي گفتند انسان بايد از درخت بياموزد. چه چيز را از درخت بياموزد؟ زندگي را.
چه تفاوت و تشاركي بين درخت و انسان هست.
آنها اين تفاوتها را به قدري قوي و جاندار اعلام كردند كه حتي جشن چهارشنبه سوري را بدان علت برگزار مي كردند كه يكبار ديگر به درخت تعظيم كنيم.
درخت هنگامي كه كاشته مي شود به عنوان نهال است و به فرزند انسان مي گويند نونهال. درخت رشد مي كند و غذاي دام مي شود و دام در خدمت انسان. درخت از قامت رشد مي كند همانند انسان و دانه مي دهد و آن دانه خوراك طيور است و طيور در خدمت انسان.
درخت گسترده مي شود وسايه گستر مي شود و بر ما يك الهام مي دهد كه در فرهنگ منِ ايراني اين است ؛ ايثار و از خود گذشتگي از درخت آموز كه سايه از سر هيزم شكن برنمي دارد.
درخت كه اينگونه لطيف است آنگاه كه مي ميرد و استخوان او را كه همانند ما استخوان دارد و پوست او و رگهاي او را از جان و تنش جدا مي كنند به عنوان جايگاهي براي آرامش و يا نيمكتي براي آسايش است ، سپس چه مي شود؟
سپس پس از ساليان متمادي كه بر او مي گذرد به عنوان هيزم در چهارشنبه سوري در طي سه كپه آنها را قرار مي دهيم تا به عنوان سوگند كه همواره در پايگاه آتش انجام مي شده در نخستين كپه آتش اعلام بكنيم كه از اين پس من انديشه نيك را به جاي انديشه بد در ذهن خويش جايگزين مي كنم و همانند اين درخت كه تمامت عمرش ايثار بود و اكنون استخوانش به من گرمي مي دهد و از من سردي مي گيرد ياد بگيرم كه چگونه ايثارگر باشم و آنگاه كه از نخستين كپه آتش گذشتم در موضع برخورد با دومين كپه آتش عرض مي كنم كه از اين پس زبانم نيك گويد و همواره خواستار روزگار بهين براي همه باشم و آنگاه كه از دومين كپه آتش گذشتم در سومين كپه آتش عهد مي بندم كه از اين پس با هيچ كس به بدي رفتار نكنم و به اين ترتيب گفتار و پندار و كردار نيك را در آتش چهارشنبه سوري يكبار ديگر با سوگند در نزد آتش اعلام مي دارم تا رخصت اين داشته باشم ، فرصت آن را داشته باشم ، اجازه آن را داشته باشم كه به سر سفره هفت سين بروم.
چون سفره هفت سين هفت پيام ، هفت پند ، هفت راه دارد كه انسان چگونه بزيد و چگونه جهان را طي كند كه در اين طي و گذشتن بتواند نيكي برافروزد و بدي را محو سازد.
بي سبب نيست كه حافظ مي گويد از درخت سايه گستر كمتر مباش.
كم مباش از درخت سايه فكن هر كه سنگت زند ثمر بخشش
اين تفكر با تفكري كه دو همسايه آن زمان ايران يعني يونان و روم در اطراف من هستند قابل مقايسه نيست زيرا در آنجا رومي ها كه اعتقاد دارند فقط جهان براي آنهاست. به همين علت دو بال كوچك بر سر سربازانشان مي نهادند كه هنگامي كه اينها از جهان مي روند مستقيم پرواز كنند به بهشت و هيچ كس ديگري جز رومي ها حق ورود به آنجا ندارند. گفتم كه ارسطو هم اعلام مي كند كه انسانها دو گونه اند يا يوناني اند يا بربر و همه انسانهاي غير يوناني را بربر تلقي مي كنند.
كوروش چه مي گويد؟ كوروش مي گويد همه ما به يك گونه آفريده شده ايم و به يك گونه زندگي مي كنيم و به يك گونه مي ميريم.
پس اين تمدن نه تنها در اوايل قرن 21 ميلادي قابل ستايش است بلكه تا زماني كه انسان انسان است مورد ستايش است به اين علت كه ما در همان چهارشنبه سوري هم كه تطبيق انسان با درخت است مي گوييم خلق يكسره نهال خدايند. هيچ از اين نهال نه بشكن و نه بركن.
درخت تو گر بار دانش بگيرد به زير آوري چرخ نيلوفري را
اين تطبيق انسان در موضع نگرش ، برداشت با ديگران آيا نبايد يك الگويي باشد براي همه؟
پس من حق دارم به عنوان يك انسان از اين درياي بي شمار اعتراض بكنم چرا نماد و سمبل كسي كه مبادرت به تبيين چنين فرهنگي كرده بايد در معرض تهديد باشد؟
و يا آنهايي كه به شدت نظام را نظام مذهبي مي دانند بايد به ایشان گفت مگر در اصل چهارم قانون اساسي اعلام نكرديد كه مبادي مذهبي ملاك باشد ؟
چه شد درهنگامي كه در قرآن هم ذوالقرنين به عنوان كوروش ذكر شده آن را فراموش مي كنيد.
حداقل يكي از معيارها را قبول كنيد.
فارغ از آن معيار به دور از اين معيار مگر دولت ايران در ارديبهشت 1354 به ميثاق هاي فرهنگي ، سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي نپيوسته است؟
مگر در نظام حقوق بين المللي ما دقيقاً تعهدات را به سه گروه تقسيم نمي كنيم؟ يكي آنهايي كه معاهده الزام آور ذكر شده اند به اين گروه از معاهدات اعلام مي كنند در نظام حقوق بين المللي به عنوان معاهداتي كه ايجاد الزام ، ايجاد تعهد مي كند در ترجمه فارسي آن گفته اند معاهدات قانون ساز يعني هر كشوري كه به اين پيوست الزام دارد ، قوانين خودش را مطابق با اين معاهده تدوين كند ، تنظيم كند نه اين معاهده مطابق ميل بنده تغيير بكند.
امري كه بعضي از آقايان مثل اينكه اشتباه دريافت كرده اند.
اين معاهدات قانون ساز نهايتاً اگر اجرا نشود باعث دو امر خواهد شد. يكي اينكه در نگرش ديپلماسي جهاني براي كشوري كه اين معاهدات را مورد توجه قرار نداده عواقب ناگواري پيش بيني خواهد شد.
نمونه آن هنگامي بود كه بسياري از تحليل گران و دلسوختگان اين مرز و بوم گفتند برج جهان نما را فراتر نبريد اما در آن زمان هيچ كس گوش نداد.
يك نكته اي به اصطلاح در اينجا يادآوري كنم. نامه اي كه آن زمان براي قاضي دادگاه نوشته بود تا اين زمان بيش از 600000 نسخه چاپ شده است.
اين دلبستگي مردم اين سرزمين را نشان مي دهد و اعتقاد آنها را كه بايد از اين ميراث با جان و دل و تا پاي جان دفاع كرد.
متأسفانه آن التفاتي كه بايد به حفظ ميراث پاسارگاد بشود نشد و سد آبگيري شد.
براي نخستين بار در طول تاريخ دادگستري ايران و كمتر موردي در طول تاريخ دادگستري جهان 4350 نفر يكباره اعتراض كردند و شكايت خودشان را از نحوه ساخت ، بهره برداري سد سيوند به مجتمع قضايي كاركنان دولت ارائه دادند و در آنجا طي دستور موقتي خواستار جلوگيري از آبگيري اين سد زيانبار شدند.
اما متأسفانه علي رغم آنكه دستور موقت افاده آن را مي كند كه حداكثر ظرف يك هفته به آن رسيدگي بكنيد البته خوب شايد بازپرس وقت نداشتند در طي اين سه سال دستور موقت صادر كنند.
خداوند به ايشان فرصت دهد.
بر اين مبادي مي بينم كه امروز اعلامات مقامات رسمي حاكي از آن است كه به علت اين بخارات آب آثار زيانباري در پاسارگاد بروز كرده است.
خواهش مي كنم از اينجا كه مي رويد همه شما مي توانيد روزنامه آفتاب و تيتر نخست آن را ملاحظه كنيد.
اين را از قول من نمي گويد ، از قول شما نمي گويد.
برگردم به تعريف اسناد رسمي.
گفتم كه اسناد رسمي يا در دفتر اسناد رسمي تنظيم مي شود و يا به وسيله مقامات رسمي در حد صلاحيت خودش. ماده 375 قانون آئين دادرسي مدني سابق هم مي گويد دادگاه نمي تواند به مفاد اسنادي كه صدور آن از ناحيه كسي كه سند به آن نسبت داده شده محرز باشد بدون دليل ترتيب اثر ندهد .
چه دليلي وجود دارد كه ما اظهارات شهردار منطقه پاسارگاد را نپذيريم ضمن آنكه تحليل گران و كساني كه در اين موضع تحقيق كرده بودند و كساني كه معتقد به اين مواضع بودند قبلاً همه اين موارد را اعلام داشته بودند.
اما يك دوستي در هنگامي كه من در يك وسيله نقليه عمومي بودم ذكر مطلبي كرد كه خالي از دقت نبود. فكر مي كنم آن را اينجا اعلام بكنم شايسته است.
ايشان گفت نوآوري و شكوفايي هم بايد در موضعي انجام بگيرد يعني فن آوري را براي هويت ، براي پايداري ، براي پاسداري از ميراث كهن به كار ببريم و شكوفايي يعني باردادن ، يعني شكوفه كردن ، يعني به بار نشستن آنچه كه از پيش داشته ايم. كدام دليل اين معرض را مورد هدم قرار داده كه ما نتوانيم ميراث ارزشمند گذشته را كه امروز جهان به آن تعظيم مي كند ناديده بگيريم.
در سايت ویکی پدیا يك اعلامي دارد كه در سال 1975 دبير كل سازمان ملل اعلام كرد كه به علت اعتبار منشور كوروش كبير كه دقيقاً شما مي توانيد نام آن را بگذاريد اعلاميه جهاني كوروش كبير به زبانهاي رسمي سازمان كه پنج زبان است ترجمه شود و ارسال شود.
نه ايراني بود نه در تحت تأثير تمدن من.
بلكه از نگرش صرف حقوق بشر مي ديد قبل از اينكه سازمان عريض و طويل ملل متحد ايجاد شود در اين سرزمين يكي صريح تر ، واضح تر ، و دقيق تر بيان كرده است.
اجازه بدهيد دچار خود شيفتگي نشوم. چرا مي گويم صريح تر. به علت اينكه اعلاميه امروز كه ما به آن استناد مي كنيم یک توصيه است .
نه قدرت اجرايي كه شما را ملزم بكند آن را عمل بكنيد در صورتي كه منشور فرمان است. يعني ضمانت اجرا. به اصطلاح حقوقي اقدام و عمل در پيرو آن هست.
بر اين مبادي بايد بگويیم كساني كه مبادرت به حفظ اين ارزشها مي كنند نه تنها دينشان را نسبت به مردمان اين سرزمين بلكه دينشان را نسبت به همه مردم جهان ادا مي كند چون ماده 27 اعلاميه جهاني حقوق بشر در خصوص ميراث فرهنگي به طور عام است و ميراث مشترك بشري يعني ميراثي كه همه بشريت به آن تعلق خاطر دارند.
بر اين مبنا كساني كه در اين خطه گام نهادند و در اين راه با سختي و صعوبت پذيرش مسئوليت كرده اند ، بنياد پاسارگاد يك سپاس ، يك لوح و يك تقديري را روا داشته كه طي اين موارد ارجي كه در حد بنياد پاسارگاد بوده اعلام كرده اند ما هم اميدواريم اين سپاس اندك ، دو اثر داشته باشد.
يكي اينكه ديگران كه بهتر از ما در اين موضوع دل مي سوزانند پاي به جلو نهند و راه را به پيش برند.
اما آخر سخنم با يونسكو است. يونسكو نبايد به علت شرايط خاص سياسي يك كشور هنگامي كه مي بيند ميراث ارزشمند بشري در معرض هدم است سكوت اختيار كنند. چرا؟
آنها هم همانند همان مسئوليت رسمي بنا به ساختار سازماني خودشان بايد نسبت به اين موضوع احساس مسئوليت كنند.
مواردي را كه پاسارگاد انتخاب كرده است بر مبناي اقداماتي بوده كه در طي يكي دو سال گذشته انجام شده و بر اين معيارها اين گزينش ها انجام شده است.
البته بسياري از دلسوزان گمنام ارجمند دلسوخته هستند كه كار مي كنند و ما نامي از آنها نمي بريم. الحق اين ايراد به ما وارد است.
اما آب دريا چو نتوان كشيد پس به قدر تشنگي بايد كشيد
و آنقدر كه در معرض چشم بنياد بوده ذكر كرده است.