بازگشت به صفحه اصلی

انتخاب برخی از بهترين نگاهدارندگان فرهنگ ايرانزمين

سالی که گذشت برای من، به عنوان مسئول کميته های بين المللی نجات پاسارگاد، سالی سخت، سنگين، و گاه طاقت فرسا بود. اگر چه سختی و سنگينی مربوط به کاری مداوم و بی وقفه  بود که هر سازمان و موسسه غير انتفاعی و داوطلبانه ای آن را می طلبد، اما فراتر از اين سختی و سنگينی فيزيکی، فشارهايي هم وجود داشت که در نتيجه تماس مستقيم با اخبار مربوط به پاسارگاد و به طور کلی مربوط به آثار و گنجينه های ملی و بشری بود.

وقتی شما ناگزير هستيد که به طور مرتب خبرهای ويرانی، حفاری های غيرمجاز، گم شدن، و دزدی آثار تاريخی سرزمين زادگاه خود را  بشنويد نمی توانيد بی تفاوت بمانيد. گاهی باور نمی کردم که مثلا يک مقام مسئول که وظيفه اش بايد حفظ و حراست از آثار  باستانی باشد حکم به ويرانی آن می دهد، حالا اين حکم می تواند حتی در جهت ساختن يک سد يا يک جاده باشد، يا می شنيدم که در مقابل چشمان مسئول ديگری بولدوزری رفته و يک محوطه مهم باستانی را با خاک يکسان کرده، يا هفته ها حفاران غيرمجاز يک تپه را کنده و محتويات باستانی اش را کشف کرده و برده اند، يک کتيبه بزرگ در موزه ای گم شده، يک سقف هزار ساله بدليل بی توجهی فرو ريخته و ...  در همين يک سال گذشته، بر اساس آمارهايي که هم اکنون در قسمت «گزارش تاريخ زدایی» اين سايت وجود دارد (و همه ی آن ها مستند و از طريق منابع رسمی تاييد شده اند) بيش از سيصد مورد از اين مسايل وجود داشته است. تازه، اين ها ماجراهايي هستند که خبرشان به ما رسيده و ما، با اطمينان کامل از صحت آن، خبرش را در سايت گذاشته ايم؛ اگر می خواستم بر اساس گفته و نوشته های حاميان کميته ـ که اينگون پی آمدها را بطور مرتب به ما اطلاع می دهند ـ اين ليست را تکميل کنيم کار به بيش از هشتصد، نهصد، مورد می رسيد.

در کنار اين فشارها، من البته همراهی شخصيتی قابل احترام و دلسوز ايرانزمين چون دکتر اسماعيل نوری علا را داشته ام، همکاری مشاورين پر مهر کميته و همگامی هيئت اجرايي کميته (اسامی شان هميشه بر تارک اين سايت هست) را داشته ام که برخی شان واقعا با صميم قلب و با همه ی توان شان برای پيشبرد امور کميته تلاش کرده اند؛ نيز کمک تحسين برانگيز رسانه های خارج از ايران را داشته ام، (که به عقيده من اقدام آن ها در مورد پاسارگاد يکی از اثرات مثبت ژورناليسم آزاد اين دوره از تاريخ ما است)،  که جزييات همه ی اين همراهی ها و همکاری ها را، که خود چيزی بيش از صد صفحه يادداشت و مطلب را شامل می شود، به زودی (يعنی، اميدوارم وقتی  خيال همه از پاسارگاد آسوده شد) منتشر خواهم کرد. اما ما، يعنی هيئت اجرايي کميته بين المللی نجات پاسارگاد، بيشترين و با اهميت ترين انرژی را از حاميان کميته گرفته ايم؛ حاميانی که با امضا گذاشتن زير ستون امضاها، با تکثير اعلاميه های کميته، با مطلع کردن مردمان از  فعاليت های کميته ـ حتی با فرستادن يک ايميل، يک فکس و يک کلمه ساده ـ به ما نيروی دويدن و دويدن و باز هم دويدن داده اند. و چنين بوده که من و ما از دريافت آن همه خبرهای تاريخ زدايي عمدی و غير عمدی، که هر انسان علاقمند به گنجينه های ملی و بشری را می تواند فرسوده کند، فرسوده نشديم. ما نه تنها فرسوده نشديم، که روز به روز مصمم تر شديم.

اما در کنار اين حاميان، متاسفانه، متوجه افرادی هم شديم که بدليل ناآگاهی و کم سوادی کمترين درکی از داشته های آن سرزمين ندارند، و افرادی را ديديم که اگرچه در اپوزيسيون سياسی هستند و دايم فرياد اعتراضشان به آسمان است اما به تنها چيزی که فکر نمی  کنند مسايل فرهنگی آن جامعه است و اين که بدون توجه به ارزش های فرهنگی يک جامعه امکان تغيير آن جامعه امری محال است؛ کسانی را شناختيم که می توانسته اند و می توانند در راستای نجات بخشی فرهنگی ما قدم هايی مؤثر بردارند اما بی همتی، بی مسئوليتی، ترس از دست دادن مقام، و حتی بی خيالی، آن ها را تبديل به مجسمه هایي بی روح کرده است.

آيا باور می کنيد که باستانشناسانی هستند که از ترس از دست دادن جواز کاوش، يا به اميد گرفتن جوازهای کاوش و يا به خاطر داشتن امکان سفرهای مرتب به ايران و گرفتن کمک های مالی و غير مالی (حالا بگيريم به قصد تحقيق) صدايشان در نمی آيد که اعلام کنند چه خطراتی متوجه ميراث فرهنگی و آثار فيزيکی و معنوی سرزمين ما است؟ آنها چشم هاشان را می بندند و گوش هايشان را می گيرند و آهسته می روند و آهسته می آيند و چون مرده شويان به آثار باستانی و به  فرهنگ ايرانزمين چنان می نگرند که به مرده ای.

اما اين شناخت ها نيز ما را فرسوده نکرد، زيرا ديديم که در سراسر دنيا ايرانيانی هم هستند که بی سر و صدا برای ايران کار می کنند، هنرمندانی هستند که به عشق ايران می نويسند و می گويند و می سازند، انسان هايي هستند که وجودشان سرشار از عشق وجب به وجب خاک آن سرزمين و تک تک مردمان آن سرزمين است. آن ها بی سر و صدا از اين گنجينه های فيزيکی و فرهنگی محافظت می کنند؛ چه در حد گفتن باشد، چه در حد روشن کردن، چه در حد به وظايف خود عمل کردن. اين افراد، بدون آن که پست و مقامی خاص داشته باشند، دلشان برای آن سرزمين می تپد و در حد توان شان می کوشند که فرهنگ ايرانزمين را سرپا نگاهدارند.

در نتيجه فکر  کردم که چرا ما، در حد توانمان، اين افراد را تحسين نکنيم؟ فکر کردم چه عيبی دارد که حداقل کوشش برخی از آن ها را سپاس بگويیم. چرا که ديده ايم همين سپاس گفتن های ساده به مردمان انساندوست و علاقمند به آثار فرهنگی، که زيربنای جوامع متمدن بشری را ساخته است. اين حق شناسی کوچکترين اقدامی است که می تواند به خدمتگزاران جامعه نشان دهد که کارشان به هدر نرفته و اجرشان ضايع نگشته است.

بر اين اساس، در طول اين هفته ـ هفته سالگشت تأسيس کميته نجات پاسارگاد ـ من، از طرف خود و هيئت اجرايي کميته، هر روزه چندتن از اين نگاهدارندگان فرهنگ ايرانزمين را، در ارتباط با پاسارگاد و يا فعاليت های کميته بين المللی نجات معرفی خواهم کرد. (طبيعی است که نام مشاورين و هيئت اجرايي که خود ميهماندار و گرداننده کميته هستند در اين ليست نخواهد آمد) باشد تا اين کار کوچک نشانه ی سپاس بيکران جماعتی از ايران دوستان باشد از کوشش های برخی از بهترين های جامعه ايرانی.

با مهر و احترام

شکوه ميرزادگی

  

 

سپاس به بهترين ها به طور کلی

 روز اول هفته ي سالگرد تاسيس کميته نجات (دوشنبه بيست و هشتم آگوست)

 

سپاس کميته بين المللي پاسارگاد تقديم مي شود به:

1. دکتر رضا مرادي غياث آبادي، ستاره باستانشناس و پژوهشگر تاريخ، به خاطر شجاعت، راستي، و کوشش مداومش در ارتباط با آثار فرهنگي و گنجينه هاي ملي و بشري ايرانزمين و حمايت از کميته نجات.(از ايران)

 

2. دکتر پرويز ورجاوند، اولين باستانشناسي که به آبگيري سد سيوند معترض شد و سخن از پاسارگاد گفت و از ضرورت حفظ آن. دکتر ورجاوند از چهره هاي نادر فرهنگي ما است که پاکي، شجاعت، و منش او هر کسي را وادار به احترام مي کند. در عين حال، ايشان اولين شخصيت باستانشناس است که در سخنراني هايش از کميته نجات گفته و از بهترين مشوقان ما بوده اند. (از ايران)

 

3. اسفنديار منفرد زاده، هنرمند کم نظير موسيقي ايران، به خاطر ساختن موزيک متن پاسارگاد (از سوئد)

موزيک منفرد زاده اکنون روی صفحه اول است

 

سپاس به بهترين حاميان و اعضای کميته

 روز دوم هفته ي سالگرد تاسيس کميته نجات (سه شنبه بيست و نهم آگوست)

 

سپاس کميته بين المللي پاسارگاد تقديم مي شود به:

فعال ترين عضو کميته

جمشيد.ک. اخوان بدون ترديد فعال ترين عضو کميته نجات است. جمشيد از  اولين اعضای کميته نيز هست. او هميشه با رويي خوش کارهای مربوط به روابط عمومی کميته را انجام می دهد. جوانی آرام و بی سر و صداست اما سر و صدای کميته را در همه جا می برد. او در خارج از ايران بزرگ شده و از ايران جز خاطره ای مبهم ندارد. می گويد اگر روزی به ايران برود  اولين جايي که خواهد ديد پاسارگاد است.(آمريکا)

 

اولين حامي فعال کميته

دکتر شاهين سپنتا يکی از اولين حاميان کميته در ايران است. دکتر سپنتا در اولين ماه تشکيل کميته نجات به کميته پيوسته و با شور و علاقه زيادی کمک های قابل توجهی به کميته کرده است. کمک های ايشان همه اش در  جهت حفظ و نجات پاسارگاد بوده است. (ايران)

 

 

اولين زن و اولين خبرنگار حامی

شهلا س. اولين زن و اولين خبرنگاری است که در ايران به کميته پيوست. او برای کميته موهبتی بوده است.  صميمی و دقيق و مرتب. در زمان هايي که نياز داشتيم از صحت خبری در مورد پاسارگاد با خبر شويم  او کيلومترها از شهرش تا به شيراز  رانندگی کرده تا راست يا دروغ خبری را دريابد. گاهی شب سفر کرده و گاهی دو بار در هفته.

اطلاعات او حرف ندارد. تا به حال نشده اشتباه کرده باشد و نشده که با هيجان و های و هوی خبری را وارونه جلوه دهد .(ايران)

 

بهترين عضو در ايران

داود داروغه بهترين و علاقمندترين عضو کميته در ايران است. داود هميشه بهترين پيشنهادها را با خود داشته است، در اوج جوانی پخته و متين است.  وقتی از پاسارگاد می نويسد عجب نثر درخشان و شعرگونه ای دارد. کمی بدقول است اما وقتی لازم است که کاری انجام دهد بالاخره خودش را می رساند. (ایران)

 

سپاس به بهترين هاي رسانه های حامی پاسارگاد

 روز سوم هفته ي سالگرد تاسيس کميته نجات (چهارشنبه سی ام آگوست)

 

 

سپاس کميته بين المللي پاسارگاد تقديم مي شود به:

 بخش اول: سايت ها و وبلاگ ها

 

در سال گذشته بيش از هشتاد سايت و وب لاگ خبرها و مطالب کميته نجات را پخش کرده اند. اما برخی از سايت ها و وب لاگ ها همه يا اکثر خبرها و اطلاعيه های کميته را بازتاب داده و به اين ترتيب کمک های تحسين برانگيزی در جهت آگاه سازی مردمان و کوشش برای نجات پاسارگاد داشته اند.

 

همراه ترين سايت ها

به ترتيب شروع همراهی:

1-  ايرانين دات کام  ـ جهانشاه جاويد

ايران امروز

3ـ  گويا نيوز

4ـ  فرهنگ گفتگو ـ کيانوش توکلی

5ـ  ايران پرس نيوز

مردانی نيوز

سايت خبری کوروش ـ پرويز هراتی

 

اولين سايت انگليسی زبان حامی

Breaking All The Rules

 مارک دانهف

 

همراه ترين  وبلاگ ها ی حامی

       1ـ بيانيه، فراخوان ـ رامين مولائی

      2-    بیلی و من

همراه ترين زن وبلاگ نويس حامی کميته نجات پاسارگاد

آونگ خاطره های ما   ـ راوی (مينو)

 

 

بخش دوم: راديو ـ تلويزيون ها

 

 اکثر راديو و تلويزيون های خارج از کشور به پخش برنامه های مربوط به پاسارگاد کمک کرده اند اما برخی از آن ها را می توان به عنوان بهترين برنامه های راديو تلويزيونی مربوط به کميته نجات پاسارگاد به حساب آورد.

 

بهترين برنامه تلويزيونی مربوط به کميته نجات:

1ـ برنامه آخرين لحظه

نام برنامه: هفته فرهنگ و هنر پاسارگاد

با اجرای شهرام همايون

تهيه کننده زاون

 

2ـ  برنامه ميزگردی با شما در صدای آمريکا

نام برنامه: جلوگيری از تخريب آثار پاسارگاد

با اجرای احمد بهارلو

تهيه کننده دکتر فرج اردلان

 

بيشترين برنامه های تلويزيونی مربوط به کميته نجات پاسارگاد:

پم. تی. وی

 

همراه خبرساز تلويزيونی در ارتباط با پاسارگاد:

مهرداد پارسا

تلويزيون پارس

 

 

بيشترين تعداد  برنامه های راديويي در ارتباط با کميته نجات پاسارگاد:

برنامه های سياووش آذری

در راديو ايران

 

بهترين برنامه راديویی در ارتباط با کميته نجات:

يک قاشق شکر

نام برنامه: درباره پاسارگاد

با اجرای: سهراب اخوان

 

 

 خبرسازان  همراه راديويي در ارتباط کميته نجات:

1. عليرضا طاهری

2. حسين قويمی

راديو فردا

 

 

بخش سوم: مطبوعات

 

 

سردبيران حامی :

عباس پهلوان (نشريه عصر امروز) ـ آمريکا

مهدی زکايي (نشريه جوانان) ـ آمريکا

اين سردبيران هميشه آماده پخش خبرهای کميته نجات بوده اند.

 

 

بهترين گزارش نويسان :

عليرضا افشار (نشريه شرق ـ چاپ تهران) نويسنده بهترين گزارش مربوط به پاسارگاد

http://archive.savepasargad.com/Reports/Alireza%20Afshar.htm

2ـ  داود داروغه (سايت نجات پاسارگاد ) نويسنده بهترين گزارش درباره پاسارگاد

http://archive.savepasargad.com/Reports/from%20ahvaaz.htm

http://archive.savepasargad.com/Reports/from%20ahvaaz2.htm

 

 

بهترين خبرنگاران:

زهرا کشوری (خبرگزاری ميراث فرهنگی) ـ ايران

حسن ظهوری (خبرگزاری ميراث فرهنگی) ـ ايران

اين دو خبرنگار در سال گذشته و در ارتباط با پاسارگاد مهمترين خبرها را نوشته اند.

 .

 

بهترين خبرگزاری در ارتباط با پاسارگاد

بخش ميراث فرهنگی خبرگزاری ايسنا

خبرهای اين بخش بيشترين نزديکی را با واقعيت داشته است.

 

 

سپاس به بهترين شخصيت های فرهنگی کميته

 روز چهارم هفته ي سالگرد تاسيس کميته نجات (پنج شنبه سی و يکم اگوست)

 

 

سپاس کميته بين المللي پاسارگاد تقديم مي شود به: 

 شخصيت های فرهنگی

 

بلافاصله پس از انتشار نامه سرگشاده و تشکيل کميته نجات، هنرمندان و نويسندگان و شخصيت های فرهنگی  از جمله اولين کسانی بودند که با امضای نامه به  کميته نجات پاسارگاد پيوستند. اما از ميان آن ها کسانی بوده اند که از آن زمان تا کنون به طور مرتب يا در زمان هايي خاص و موثر همراه  کميته بوده و همدوش آن قدم برداشته اند. هرچند که کميته نجات هميشه به حضور و نام تک تک اين هنرمندان و نويسندگان و شخصيت های فرهنگی حامی کميته، به  عنوان نگاهدارندگان فرهنگ ايرانزمين، می بالد، در اين جا فقط از بهترين های گروه دوم نام برده می شود:

 

 شخصيت های فرهنگی:

فرهنگ فرهی را هر کسی بشناسد می داند که اين خدمتگذار فرهنگ ايران نمی تواند دور از مسايل فرهنگی زمانه اش زندگی کند. او هميشه و در هر اقدام فرهنگی جلوتر از همه می دود و از معدود کسانی است که در اين يک سال گذشته هميشه برای کمک کردن به کميته پيشقدم بوده است. او منتظر نمانده که از او کاری خواسته شود.هر چند وقت يک بار زنگ زده و با حالت استادانه اش و صدای اخطار دهنده اش گفته است: «خبر تازه چيست؟» يا « اين ماجرا که شايع شده درست است؟» « باز که شنيده ام می خواهند آبگيری کند» و آخر از همه هم تاکيد کرده که آماده هر کاری برای پيشبرد اهداف کميته هست.

 

 

 

عليرضا ميبدی از آن دسته از شخصيت های فرهنگی است که در هر کجا بوده و هر کار مطبوعاتی که کرده هميشه مشتاق و دل نگران مسايل مربوط به فرهنگ ايرانزمين بوده است. او فقط دو روز از تشکيل کميته گذشته بود که برنامه ای را به پاسارگاد اختصاص داد و يک برنامه ی فرهنگی موثر بوجود آورد. در واقع، اولين برنامه اطلاع رسانی پاسارگاد را او ترتيب داد.اما مهم ترين کاری که ميبدی در ارتباط با کميته انجام داد اين بود که امور مربوط به آن را از برنامه های ديگر خود استثنا کرد و بارها و بارها گفت: «هر کجايي که من هستم درهايش و بلندگوهايش بروی کميته باز است. منتظر دعوت من نباشيد. هر وقت خواستيد و هر لحظه لازم ديديد بياييد و از يک دقيقه تا کل برنامه را در اختيار بگيريد.»  

 

فرخ جاويد از بی سر و صداترين شخصيت های فرهنگی ما است. اهل شور و هيجان و شلوغی نيست . اما درست از اولين روزهای تشکيل کميته تا همين اکنون به طور مرتب هر چند وقت يکبار زنگی زده و، بدون اين که به او گفته باشيم، برنامه ای را برای کميته نجات پاسارگاد تدارک ديده و از اعضای کميته برای شرکت در آن دعوت کرده است. و عجيب است که در برنامه های مخصوص پاسارگاد، در فرخ جاويد شور و هيجانی را می شود ديد که بايد از دل او برآمده باشد.

 

         ميرزا آقا عسگری (مانی) از شاعران خيلی گرفتار و مشغول ما در خارج از کشور ست اما او نيز، از همان روزهای اول، از  حاميان کميته ی نجات بوده و در تمام طول يک سال گذشته قسمتی از سايت خود را در اختيار کميته قرار داده است. عشق او به گنجينه های  ملی و بشری ايرانزمين در برخی از شعرهاي زيبايش نيز پيداست. راستی  اگر زمانی چيزی از کميته در سايت ادبيات و هنر مانی نديديد بدانيد که تقصير خود کميته نجات و دکتر تورج پارسی نازنين خودمان است که در سايت مانی بخش مخصوصی دارد؛ والا مانی در گفتن از کميته و پاسارگاد هيچوقت کم نياورده است.

 

سپاس به بهترين هنرمندان  فرهنگی کميته

هنرمندان حامی کميته

سپاس کميته بين المللي پاسارگاد تقديم مي شود به: 

مسعود اسداللهی  از اولين روزی که کميته تشکيل شد و او امضايش را پای نامه سرگشاده گذاشت تا به امروز همواره در کنار کميته ايستاده است. او، همچون اکثر هنرمندان، قلق های خاص خودش را دارد؛ قلق هايي که در گير شدن با آنها معمولا راحت نيست اما او در ارتباط با مسايل ملی و انسانی هميشه رفتار و منشی سرشار از گذشت و بلندنظری داشته است. در اين مدت يک سال هر کاری از دستش برمی آمده انجام داده و  هرگز شکايتی از کمبودها و مشکلات نکرده است؛ هرگز نگفته نمی شود، نگفته دفعه بعد، برنامه بعد، ماه بعد. هميشه گفته: «باشد.» و طوری هم گفته و گذشته که انگار بگويد: «نيازی به هيچ سپاسی نيست.» ولی مگر می شود به چنين هنرمند بزرگواری سپاس نگفت؟

 

کامران نوزاد، هميشه آماده کمک به کميته بوده است. می شود گفت حدود ده ماه نماينده تام الاختيار کميته در تلويزيون  آپادانا بود. درست است که ستار دلدار، مدير آن تلويزيون، هميشه حسن نيت داشت اما اين نوزاد بود که اعلاميه ها و خبرهای کميته را در برنامه های مختلف تلويزيون پخش می کرد و گاه، از سر بی طاقتی برنامه خودش را هم به کميته اختصاص می داد. در هيچ گپ و احوالپرسی عادی هم نبود که  نپرسد: «چه خبر؟ برنامه ای برای کميته نيست؟»

 

بهروز به نژاد بدون  ترديد از هنرمندانی است که، علاوه بر اجرای نقش بر صحنه، صدايش هم برای خود اعتبار خاصی دارد و همه ی کسانی که صدای او را به هنگام ادای کلمات کوروش شنيده اند آن را بهتر از هميشه يافته اند. صدای بهروز، با موسيقی  پاسارگاد منفرد زاده، در هفته هنر و ادبيات پاسارگاد همراه شد و مدت ها بر روی سايت کميته بود.

 

 ضيا آتابای اگرچه چند سالی با نام مدير تلويزيون ان آی تی وی مطرح شد اما برای آنهايی که او را از قبل می شناسد و به حساسيت های هنرمندانه او آگاهند، هميشه او يک هنرمند باقی مانده است. اتفاقا در ارتباط با کميته نجات و در ارتباط با پاسارگاد هم ضيا بيش از آنکه به عنوان يک صاحب تلويزيون برخورد کند به عنوان يک هنرمند با آن روبرو شد و با همه ی توانش سعی کرد کمکی موثر برای آن باشد. او حتی بارها گفته است که آماده است به خاطر پاسارگاد دوباره بخواند و شايد اين روزها که  سرش خلوت است به اين کار هم بپردازد .

 

         ميرزا آقا عسگری (مانی) از شاعران خيلی گرفتار و مشغول ما در خارج از کشور ست اما او نيز، از همان روزهای اول، از  حاميان کميته ی نجات بوده و در تمام طول يک سال گذشته قسمتی از سايت خود را در اختيار کميته قرار داده است. عشق او به گنجينه های  ملی و بشری ايرانزمين در برخی از شعرهاي زيبايش نيز پيداست. راستی  اگر زمانی چيزی از کميته در سايت ادبيات و هنر مانی نديديد بدانيد که تقصير خود کميته نجات و دکتر تورج پارسی نازنين خودمان است که در سايت مانی بخش مخصوصی دارد؛ والا مانی در گفتن از کميته و پاسارگاد هيچوقت کم نياورده است.

 

تقديم سپاس ويژه کميته نجات به کاوشگران دشت بلاغی

 

در آخرين روز از هفته ی سالگرد کميته بين المللی نجات آثار دشت پاسارگاد، سپاس و قدردانی  عميق خود را تقديم می داريم به بخش مهمی از مهمترين کوشندگان پاسارگاد، يعنی همه ی اعضای هیئت های باستانشناسی تنگه ی بلاغی، به ويژه باستان شناسان جوان و کوشای ايرانی که ـ عليرغم همه ی مشکلات و کمبودها و تا حد  ممکن ـ توانستند با کاوش ها و آگاهی رسانی های مرتب و دلسوزانه ی خود همگان را متوجه يادمان های گرانقدر خفته در تنگه و دشت بلاغی کنند؛ کسانی که کمتر فرصت و امکان ابراز عقيده پيدا کردند، اما در همه ی فرصت های کوتاهی که يافتند دست از آگاهی رسانی برنداشتند. اين کاوشگران در زمانی که برخی از باستان شناسان قديمی و محافظه کار سکوت پيشه کرده بودند تا مبادا جا و مقام و نام شان در خطر افتد، طعنه ها و نيش های بسياری را به جان خريده و دم برنياورده اند. بی گمان همه ی آگاهی های ما درباره تنگه و دشت بلاغی مديون کاوش ها وکوشش های آنان است.

 

ما، بدون ذکر نام کسی، از تک تک آن ها سپاسگزاريم و آرزو می کنيم تا اين جستجوگران وطن دوست تمدن ايرانی بتوانند در روزگاران آينده بخش های بيشتری از تاريخ گمشده نياکان ما و بشريت را بيابند و درباره شان آگاهی بيافرينند، بی آنکه موانع و دغدغه های رومره سياسی مانع کار و کاوش های آن ها باشد.

 

 

 

پرکارترين افراد «کميته بين المللی نجات آثار دشت پاسارگاد»

 

در سرآغاز روزهای گراميداشت سالگرد تاسيس کميته نجات پاسارگاد چنين توضيح دادم که چون اعضای  هيئت اجرايي و مشاوران کميته گردانندگان و در واقع ميهمانداران آن هستند نام شان در ليست سپاس نخواهد آمد. اما در اين سه روزه برخی از دوستداران پاسارگاد و علاقمندان کميته مرا غضب کرده اند که اين بی انصافی است. و جالب است که خانم دکتر رويا احدی، که خود از اعضای هيئت اجرايي هستند، برايم نوشته اند: «من چون خودم کم کارترين فرد کميته اجرايي هستم می توانم اين را بگويم که: "درست است که ما افراد کميته ی اجرايي داوطلب هستيم و، به قول شما، ميهماندار اما آن هايي که پر کار بوده اند که گناهی نکرده اند در موردشان سکوت شود و ...» البته اين رويا خانم عزيز عنوان کم کارترين را خودشان به خودشان داده اند چون ما از ايشان عضو کم کارتری هم داريم! بهر حال، ديدم ايشان درست می گويند و بهتر است تا بيش از اين به لقب بی انصافی مشهور نشده ام کاری کنم. فکر کردم حالا که به اين دوستان «سپاس» نمی گوييم حداقل پرکارترين آن ها را معرفی کنيم و اين کار را هم کسی نمی تواند جز من انجام دهد چرا که نبض کم کارها و پرکارها در دست من است و کلی هم برای انتخاب هايم مدرک و سند دارم!

با مهر شکوه ميرزادگی

 

 

پرکارترين های اعضا و مشاورين کميته اجرايي در سالی که گذشت عبارتند از:

 

کسی که در همه ی قسمت های کميته فعاليت داشته:

دکتر اسماعيل نوری علا

 

کسانی که در ارتباط با کارهای هنری و ادبی پاسارگاد فعاليت داشته اند:

دکتر نعمت آذرم (از مشاورين کميته)

محمد عارف

 

کسانی که در روابط بين المللی کار کرده اند:

دکتر سيامک يزدانی

دکتر اردوان بيانی

 

پرکارترين مسئولين در کشورها و شهرهای دنيا:

محمد عارف ـ آلمان

دکتر کاوه . ن ـ تهران (از مشاورين کميته)

دکتر تورج پارسی ـ سوئد

ثريا . ب ـ شيراز

(مسئولين کميته در تهران و شيراز هر  دو از بهترين همکاران کميته هستند که اميدوارم روزگاری بتوانيم نام کامل شان را بگوييم و بنويسيم)

 

 

کسانی که در رساندن صدای کميته درباره خطر نابودی پاسارگاد در بين غيرايرانی ها تلاش فراوان کرده اند:

مردآويج زياری

شمسی رنجبر

 

کسانی که در رساندن صدای کميته به مخاطبان عام و در فرصت های مختلف تلاش کرده اند:

بيژن خليلی

نادر صديقی

دکتر رامين اعتبار

سيروس مروستی

 

 

******