|
وقتی حیوانات در حال انقراض هم ابزار دیپلماسی می شوند
از: شمیم خبرنگار کميته بین المللی نجات، ايران حکايت این روزهای وضعیت میراث طبیعی و میراث فرهنگی در کشورمان، حکایتی غم انگیز است . هر روز از روند پرشتاب تخریب میراث فرهنگی وطبیعی کشورمان خبری تازه منتشر می شود. پر واضح است که این روزها ما از سوء مدیریت رنج فراوان می بریم و اين سوء مدیریت ها وضعیت کشورمان را در تمام عرصه ها با بحران های جدی مواجه کرده است. اما متاسفانه در عرصه میراث فرهنگی و طبیعی علاوه بر سوء مدیریت و عدم استفاده از کارشناسان دلسوز و با سواد، شاهد اراده ای قوی برای از بین بردن میراث ایران زمین هستیم. حاتم بخشی سران سیاسی حکومت ایران در اعطای کمک های گوناگون از ميراث فرهنگی و طبيعی در چند ساله اخیر به اوج رسیده است و این مساله در ابعاد متنوعی قابل لمس است . این روزها با خوردن کفگیر حکومت به ته دیگ شاهد اشکال جدیدی از حاتم بخشی مدیران حکومتی هستیم و گویا این بار نوبت به حیوانات رسیده است.
در روزهای گذشته یک جفت آهوی ایرانی از سوی معاون احمدی نژاد و رئیس سازمان محیط زیست ، پیشکش امیر قطر شد همچنین در مذاکرات هیئت روسی با مدیران سازمان محیط زیست ایران مقررشده یک جفت پلنگ ایرانی با ببر سیبری مبادله شود. هر دوی اين اتفاق با واکنش شدید هواداران محیط زیست و کارشناسان محیط زیست مواجه شده است . سازمان محیط زیست ایران در واکنش به خبر اهدای آهوهای ایرانی به امیر قطر، آلوده بودن آهو ها به بیماری تب برفکی و انجام معاینات دقیق را دلیل فرستادن آهوها به قطر اعلام کرد و گفت آهوها پس از معاینه به ایران برخواهند گشت! همچنین مبادله پلنگ ایرانی با ببر سیبری نیز با مخالفت آشکار کارشناسان محیط زیست مواجه شده است و آنها این امر را غیر کارشناسانه و بر خلاف مصالح محیط زیست کشور می دانند. در حالیکه سازمان محیط زیست ایران این اقدام را در جهت احیای گونه منقرض شده ببر مازنداران می دانند ، کارشناسان معتقدند که این ادعا بزرگتر از حد و اندازه های این سازمان است و برای احیا ببر مازندران توانایی و اراده لازم در این خصوص وجود ندارد . در این زمینه مهندس بیژن فرهنگ دره شوری ، کارشناس با تجربه محیط زیست و پدر حیات وحش ایران به روزنامه پول گفت : من اصلا این جور کارها را نمیپسندم چرا که کارهای محیط زیستی باید سنجیده باشد بهویژه در مورد گونههای در خطر انقراض. ما باید نخست زیستگاه مناسب ببر را آماده و فراهم میکردیم و بعد هم که ببرها را میآوردیم باید اقدام به آماده کردن سایر زیستگاهها در همسایگی آن میکردیم. درهشوری گفت: امروز نه در مازندران که در گلستان هم زیستگاه مناسب ببر سیبری نداریم! وی میافزاید: پارک ملی گلستان را که با احداث این جاده ویران کردید، یک طرف پارک را که سیل برد، طرف دیگرش را پادگان ساختند و یک طرف دیگرش را هم زمینهای زراعی احاطه کرده است، قوچ و میش و مرالش را هم که نمیتوانید از چنگ شکارچیان حفظ کنید پس چطور میخواهید ببر سیبری را احیا کنید. همچنین دکتر بهرام کیابی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و بومشناس حیات وحش معتقد است : احیای نسل ببر مازندران تنها یک خواب و خیال است. دکتر کیابی با اشاره به تخریب زیستگاه ببر مازندران از سالها قبل افزود: شاید لکههایی از زیستگاه این حیوان در کشور باقی مانده باشد که قطعا یکی ازآنها منطقه حفاظت شده جهان نما در استان گلستان است ولی اصلا توصیه نمیشود که این حیوان را به آنجا ببرند چون وجود روستاها در این منطقه این امر را غیر ممکن میسازد و بدتر از همه اینکه در همین لکههای باقی مانده جز تعداد محدودی گراز، چیزی از طعمههای این حیوان باقی نمانده است. وی افزود: در مورد میانکاله هم درست است که ظلالسلطان پسر ناصرالدین شاه در کتاب خود از وضعیت مناسب این زیستگاه و اینکه تنها در یک روز در میانکاله تعدادی ببر و مرال و قرقاول شکار کرده سخن گفته، اما شرایط فعلی میانکاله دیگر امکان زیست ببر را در این زیستگاه نخواهد داد چون نسل مرال کاملا در این منطقه از بین رفته و تنها گاومیشها و دامداران محلی و گلهداران در این منطقه حضور دارند و حضور تعدادی جانور گوشتخوار بسیار دردسرآفرین خواهد شد. صرف نظر از سرنوشت این گونه های جانوری ، به نظر می رسد که شکل جدیدی از تاراج میراث طبیعی توسط مدیران حکومتی ایران آغاز شده است و زخمی دیگر در کنار زخم های عمیق میراث طبیعی کشورمان در حال شکل گیری است. |
کميته بين المللی نجات پاسارگاد