International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

      يبانيه ها  |   آرشيو  پاسارگاد  |  آرشيو خبرها  |  مقالات   |   آرشيو هنر و ادبيات   |   آرشيو تاريخ  زدايي   |   ديداري ـ  شنيداري  |   |  تماس  جستجو   پيوند به صفحه اصلی

 5بهمن 1386 (2546 سال پاسارگارد)  25 ژانويه 2007      +++++          کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی سياسی و مذهبی ندارد

 

 

فاجعه آبگيری سد سيوند و اثرات آن  بر ميراث طبيعی و ميراث فرهنگی ما

 هر روز بيشتر آشکار می شود

با احداث سد سيوند، آب رود بلاغی از تالاب های طشک، نيريز، بختگان و کمجان را سيراب می کند قطع می شود و همان که بر سر درياچه اروميه آمد، بر سر اين بدنه های با ارزش آبی خواهد آمد

 

ايران در منطقه خشك و نيمه خشك جهان قرار دارد. متوسط ميزان باران در ايران حدود دويست و پنجاه

ميلي‌متر  است در حالي كه در جهان اين ميزان در حد هشتصد و پنجاه ميلي‌متر است.

حال در اين كشور كه ميزان تبخير ساليانه به مراتب بيش از ميزان نزولات اعم از باران، برف، تگرگ و ... است طبعا بدنه‌هاي آبي كشور مانند رودخانه‌ها، تالابها و درياچه‌ها از اهميت فراواني برخوردارند.

حيات تالابها و درياچه‌ها صرفا متكي به آبي است كه رودخانه‌ها به آنها مي‌ريزند به عنوان مثال از جمع حدود هفت ميليارد متر مكعبي كه آب همه ساله به درياچه اروميه مي‌ريخت حدود 5/5 ميليارد از طريق رودخانه‌هاي متعدد مانند زرينه‌رود، سيمينه‌رود، باراند و زچاي و... تامين مي‌شد.

با اين همه، با كمال تاسف در برنامه‌ريزي براي استفاده از آب اين رودخانه‌ها و به خصوص احداث سد، سهمي براي طبيعت و يا بهتر بگوييم درياچه‌ها و تالاب‌ها منظور نمي‌شود و فقط و فقط سهم آب براي مصارف كشاورزي و باغداري منظور مي‌شود و طبعا بدنه آبي كه از رودخانه‌ها مشروب مي‌شود رو به تباهي و نابودي مي‌رود.

مثلا با محروم‌شدن درياچه اروميه ملاحظه مي‌شود كه وسعت اين درياچه باستاني كه زادگاه زرتشت پيامبر است به شدت كاهش يافته و عمق آب حدود شش متر كاهش يافته است. اين امر در نهايت كاملا به ضرر كشاورزاني است كه سدها به خاطر كشاورزي آنان احداث شده است. در اين شرايط بايد سهم طبيعت كنارگذارده شود تا حق‌آبه تالابها و درياچه‌ها محفوظ بماند و ضمن حفظ حق آبه كشاورزان، براي احياي تالابها و درياچه‌ها نيز آب جاري شود.

با توجه به اينكه در كشور ما چنين حق‌آبه‌اي براي طبيعت لحاظ نمي‌شود، ساختمان سدها بزرگترين تهديد را براي بدنه هاي  باارزش آبي ايجاد مي‌كند. لازم به ذكر است كه در پنجاهمين سالگرد تاسيس بانك جهاني اعلام شد كه هشتاد درصد سدهايي كه از سوي اين بانك احداث شده از نظر زيست‌محيطي نبايد احداث مي‌شد.

 همه اين سدها در كشورهاي در حال توسعه و فقير مانند بنگلادش احداث شدند.  احداث جاده در تالاب انزلي نيز موجب كاهش آب رودخانه‌هاي مشروب كننده تالاب همانند زرجوب شده است و در صورت ادامه ساختار جاده‌ها و احداث پل‌ها با پايه‌هاي فلزي با فاصله كم، سرنوشت اين تالاب نيز مانند درياچه اروميه خواهد شد.

درياچه‌هاي بختگان، طشك و تالابهاي كمجان نيز ظاهرا به چنين سرنوشتي مبتلا خواهند شد. مشروح واقعه اينكه اين مناطق در منطقه غرب كشور و در كوه‌هاي زاگرس قرار گرفته و از شيراز پنجاه تا شصت كيلومتر فاصله دارند. طشك و بختگان درياچه‌هاي دوگانه آب شور هستند.

ارتفاع اين بدنه‌هاي آبي هزار و پانصد و بيست و پنج متر از سطح درياهاي آزاد است و نيز منطقه تالاب دايمي آب شيرين به نام كمجان كه از آبهاي فصلي نيز در آن مي‌ريزند. رود گور اين تالاب را مشروب مي‌كند. در اثر سرريز تالاب كمجان، رودخانه طشك  از آن در غرب تالاب جاري مي‌شود.

همچنين چشمه دايمي گامون در شمال غربي اين تالاب، آب شيرين به تالاب كمجان مي‌ريزد. درياچه بختگان قسمت اعظم آب‌ خود را از كانال اصلي رود گور كه به غرب آن وارد مي‌شود،‌دريافت مي‌كند. بختگان و طشك توسط يك نوار باريك خشكي از يكديگر جدا مي‌شوند. ولي در طول فصول باراني به هم متصل مي‌شوند و يك بدنه آبي وسيع را كه حدود 136500 هكتار وسعت دارد تشكيل مي‌دهند.

در صورت خشكسالي‌هاي متوالي، دو درياچه ممكن است كاملا خشك شوند غير از نواحي چشمه‌ها، مانند چشمه گامون در گوشه شمال غربي درياچه طشك و چشمه سهل‌آباد در سواحل جنوبي درياچه بختگان. ميزان شوري اين دو درياچه در نقاط گوناگون كاملا به نحو  غيرمنتظره‌اي متفاوت است. اين درياچه‌ها از نظر مواد غذايي فقيرند و گياهان آنها عموما از جلبك‌هايي تشكيل شده كه در آب غوطه‌ورند.

تالاب كمجان سابقاً حدود ده هزار هكتار را شامل مي‌شد كه داراي نيزارهاي وسيع و متراكم بود. از سال  هزار و سيصد و چهل و پنج بهره‌برداري از آب شيرين تالاب كمجان براي برنجكاري آغاز شد. اكنون فقط از وسعت سابق 5250 هكتار باقي مانده است كه شامل مناطق و زمين هاي مرطوب نيزاري است و نيز وسعت‌هاي فراوان شاليكاري در اطراف تالاب به وجود آمده‌اند.

با شروع بهره‌برداري از آب شيرين، تالاب آب شور رو به افزايش گذاشت و به دليل شوري آب و نيز كاهش مقدار آن بسياري از زمين‌هايي كه به منظور كشاورزي اختصاص يافته‌اند تا به حال كشت نشده‌اند، برخي از كانال‌هاي آبياري انباشته از نمك و املاح شده‌اند و مناطقي از زمين‌هايي كه زهكشي شده‌اند، مجدداً تبديل به تالاب شده‌اند و علاوه بر آن تالاب‌هاي جديد در دهانه كانال‌هاي زهكشي تشكيل شده‌اند. اين تالاب‌هاي نوظهور با گياهان خشبي و علوفه پوشيده شده‌اند كه از آن براي چرا استفاده مي‌شود.

تپه‌هاي اطراف اين مجموعه و نيز دشت وسيع تالاب، زمين مناسبي براي زاد و ولد انواع پرندگان را به وجود آورده است. اين درياچه‌ها در زمستان تعداد بيشماري از پرندگان آبزي را پذيرايي مي‌كند. حدود   000/120 تا  000/140 پرنده روي آب چر (اردك‌ها، مرغ آبي‌ها و غازها)، و نيز حدود  000/50 فلامينگو، هر سال در اين مناطق زمستان‌گذراني مي‌كنند. اين فلامينگوها، جمعيت تخم‌گذار درياچه اروميه هستند كه براي زمستان‌گذراني به اين مناطق كوچ مي‌كنند. عقاب دشتي به تعداد زياد در زمستان حضور دارند.

اردك مرمري (نادر) در اين مناطق زمستان‌گذراني و نيز زادآوري مي‌كنند. پليكان خاكستري در منطقه حضور دارد.

با وجود تغييراتي كه در تالاب كمجان روي داده، اين تالاب منطقه تغذيه بسياري از پرندگان از جمله لك‌لك سفيد، واكراس سياه است.

ساير پرندگان حائز اهميت كه در منطقه حضور دارد عبارتنداز: بادخورك كوچك، چكاوك‌ها، پيت نوك‌ دراز، دم‌سرخ، تنسك دشتي، سهره شيپوري، سهره مغولي و ساير جانداران كه در اين مجموعه بي‌نظير ديده مي‌شوند عبارتنداز: روباه، خرس قهوه‌اي، گربه كاراكل(نادر)، پلنگ (نادر)، غزال و قوچ كوهي...

نتيجه‌گيري

شايد در نظر غيرمتخصصين و از روي ظاهر، اهميت چنداني مثلاً براي حضور پيت نوك دراز، دم سرخ و تنسك دشتي يا سهره مغولي قايل نباشيم و بسياري هم اصلاً اين جانوران را نشناسند ولي مسئله مهم آن است كه در اين مجموعه حيات حضور دارد. اين درياچه‌ها و تالاب تا وقتي ارزش دارند كه ظرفيت حياتي داشته باشند. اين مجموعه زيبا و بي‌نظير حياتي كه شامل  220 گونه پرنده باشكوه است در استاني خشك قرار گرفته است و طبعاً نمي‌توان نسبت به سرنوشت آن بي‌توجه بود!

رودخانه اصلي كه طشك، نيريز و بختگان و تالاب كمجان را سيراب مي‌كند رودخانه بلاغي است.  اين رودخانه در طي  مسير خود به سعادت‌آباد رسيده و سپس به سيوند مي‌رسد در محل پل خان به كر مي‌ريزد و رود كر تأمين كننده اصلي آب بختگان و طشك است. با احداث سد سيوند، آب رود بلاغي از تالاب‌ها قطع مي‌شود و همان كه بر سر درياچه اروميه آمد، بر سر اين بدنه‌هاي باارزش آبي خواهد آمد.

امروزه تالاب كمجان كاملاً از بين رفته و از آن همه شكوه و لطف طبيعت زمين‌هاي شاليزاري و شوره‌زارهايي باقي مانده كه اثري از حيات در آن نيست و تالاب‌هاي بختگان و طشك در انتظارند تا دست ما انسان‌ها براي آنها چه رقم بزند. اكنون كه سد احداث شده، آيا به راستي نمي‌توان مقداري  از آب پشت سد سيوند را براي احياي تالابهاي باارزش و بين‌المللي استان فارس اختصاص داد؟ سهم طبيعت را نمي‌توان از اين همه ساخت و ساز و عمران جدا كرد؟ آيندگان در مورد ما چه فكر خواهند كرد؟