شاهنامه متعلق به همه ی مردمان است؛ با هر زبان و مذهب و عقیده ای
به مناسبت روز فردوسی
از: شکوه میرزادگی
25 اردیبهشت، 15 می، روز فردوسی بزرگ است؛ روزی که به کوشش فرهنگ دوستان ایرانی در دوران معاصر به نام این شخصیت بزرگ فرهنگ و تاریخ ایرانیان نامگزاری شده و در سال های اخیر بیش از همیشه از سوی مردمان فرهنگ دوست گرامی داشته می شود. در واقع، درست به هنگامی که فرهنگ ایرانی ِ غیر مذهبی، همپای آثار تاریخی و شخصیت های غیرمذهبی ما، گرفتار بی توجهی و ویرانی و بی مهری فراوان حکومت مسلط بر ایران قرار دارد، اين بزرگداشت سخت پر محتوا و معنا است. به راستی که فردوسی یکی از شخصیت هایی است که در سی و پنج سال گذشته بر او کم جفا نرفته است.
فردوسی را بیشتر مردمان تنها به عنوان یک شاعر ملی پارسی زبان می شناسند و پاس می دارند، در حالی که اشتباه بزرگی است اگر شاهنامه ی فردوسی را تنها به دلیل این که به پارسی سروده شده ارزیابی کنیم. البته که زنده داشتن زبان فارسی به وسیله فردوسی کاری بزرگ و ارزشمند بوده است اما نقش کارآ، هنرمندانه و حیرت انگیز فردوسی در حفظ و ماندگار کردن تاریخ و فرهنگ مردمان ایران زمین، به عنوان بخشی از تاریخ و فرهنگ بشری، چندان ارزش دارد که نمی توان به راحتی از آن گذشت. در واقع فردوسی با شاهنامه اش نه تنها تاریخ و فرهنگی را ـ که می رفت تا به وسیله مهاجمانی جاهل، متعصب و تندخو برای همیشه نابود شود ـ نجات داد، بلکه آن را به شکلی کاملاً هنرمندانه چنان ارائه کرد که نسل در نسل و در جوامع مختلف قابل انتقال و آموزش باشد؛ به طوری که اکنون شاهنامه تنها برای پارسی زبان ها نبوده و به همه ی مردمان علاقمند به ادبیات و تاریخ و استوره و هنرهای نمایشی جهان تعلق دارد.
تردیدی نیست که اگر فردوسی نبود بیشتر آداب و رسوم، نمادها و نمودهای فرهنگی، بخش های اصلی تاریخ و به طور کلی میراث های ناشی از جهان شناخت ايرانيان قبل از اسلام از یادها رفته بود؛ به ويژه که به فرمان سرداران اسلام همه ی کتاب ها و اسناد نوشتاری ایرانیان که در آتشکده ها و کتابخانه های مختلف نگاهداری می شد نابود گشت. در آن ميان، مثلاً، به قول دکتر اردشیرخدادادیان، استاد تاریخ و تمدن ایران، چند صد هزار جلد کتاب که در دانشگاه بزرگ گندی شاپور نگاهداری می شد به غارت رفت و یا به آب افکنده شد.
قبل از فردوسی، میراثی که او حافظ هميشگی آن شد به وسیله ی دهقانان بزرگ و موبدان، سینه به سینه حفظ شده و به نسل های بعدی تحویل داده می شد. به گفته ی تاریخ نویسان، دهقانان (دیهگان) کسانی بودند که چون از امور زمین داری و ساختار اداری پیشرفته ی آن روزگار اطلاع داشتند از بی اطلاعی و سودجویی اعراب مهاجم استفاده کرده و، علاوه بر انجام کارهای «تخصصی» مختلف برای مهاجمان، به جای این که اسلام آورند، مانند دیگر «کافران»، با دادن جزیه به آن ها کوشيدند دین و آداب و زبان و کلاً فرهنگ خود را، حداقل به صورت شفاهی و در درون خانواده های خويش حفظ کنند. برخی از این افراد نيز توانستند آن یادها و خاطرات را مخفیانه مکتوب کنند. اما عاقبت این فردوسی بزرگ بود که با تکيه بر دانش و توانایی حیرت انگیز خويش کل این یادها، خاطره ها، قصه ها، استوره ها و نوشته ها را یک جا در شاهنامه آورد و از آن دایره المعارفی ساخت که همه ی تاریخ و فرهنگ مردمان ایران را در خود جاودانه کرده است.
محققان غير ايرانی، بسا قبل از ایرانیان، کارهای زیادی در مورد شاهنامه انجام داده اند. اولین نسخه ی چاپی شاهنامه در کلکته ی هندوستان در قرن هجدهم میلادی منتشر شده است. ژول مل فرانسوی در قرن نوزدهم شاهنامه را با تصحیح خودش منتشر کرده و وولرس ولاندوئر هلندی مصحح دیگر شاهنامه در همان قرن است. پس از آن، تصحیح برتلس روسی و انتشار شاهنامه ی معروف مسکو است که بنا به گفته ی فردوسی شناسان نسخه ی بسیار معتبری است.
ایرانیان نيز، به خصوص از هشتاد و چند سال گذشته که توجه به فردوسی و کار ارزشمند او شروع شد، در مورد فردوسی بزرگ بسیار گفته و نوشته اند که مهم ترین آنها به تصدیق فردوسی پژوهان شاهنامه دکتر جلال خالقی مطلق باشد که با استفاده از 50 نسخه ی معتبر موجود در موزه ها و مجموعه های خصوصی، زیباترین و دقیق ترین نسخه اين کتاب شناخته می شود.
متأسفانه، همانگونه که گفته شد، پس از انقلاب فردوسی نیز از کسانی بود که مورد خشم برخی از انقلابیون متعصب قرار گرفت. او را تحسین کننده ی شاهان نام گذاشتند و انواع عملیات را برای نابودی نام او و حذف شاهنامه انجام دادند. برای نمونه:
در سال 1383، درست هنگامی که قرار بود به توصیه ی نمایندگان یونسکو آرامگاه او در فهرست میراث جهانی ثبت شود، دو دکل برق عظیم در دو طرف آرامگاه زده شد. اعتراضات مردمی کار را به مجلس اسلامی کشاند اما مثل همیشه نتیجه ای نداد. دولت به سازمان برق اجازه داده بود که این دکل ها را برای برق رسانی به کشور ترکمنستان بزنند؛ يعنی با یک تیر دو نشان، هم از ترکمنستان دلبری کنند و هم شانس رفتن آرامگاه فردوسی به میراث جهانی را از میان ببرند. آن ها می توانستند برای نصب این دکل ها چند صدمتر آن طرف تر را در نظر بگیرند.(1)
و سه سال بعد، یعنی در سال 1386، نقش های دیواری برگرفته از شاهنامه ی فردوسی، که بیشتر آن ها نشاندهنده ی داستان های فردوسی و درگیری دلاوران نیک کردار ایران با نمادهای بیدادگری و زشتی و بدی را نشان می دادند شبانه از دیوارهای میدان فردوسی مشهد حذف شدند.(2) این نقاشی ها که، بمناسبت انتخاب آرامگاه فردوسی از سوی یونسکو، با زحمت و تلاش بیش از یک سال گروهی هنرمند و 45 میلیون هزینه بر دیوارها نقش بسته بودند، به دستور نماینده ی ولی فقیه نابود شدند. آن ها کار گروهی هنرمندان نقاش بود که به طول پنج هزار متر مربع کشيده شده و بیش از یک سال وقت و حدود 45 میلیون تومان هزینه شان شده بود. و اين همان «ولی فقیه» ی است که امسال قرار است، در روز فردوسی، از «دستخط مبارک شان» در آرامگاه فردوسی رونمایی شود.
البته هنوز معلوم نيست که در این دستخط درباره ی فردوسی بزرگ چه نوشته شده و آیا نويسنده اش، همانگونه که تخت جمشید را جایگاه طاغوتیان خواند، از فردوسی نيز بعنوان ستایش کننده ی طاغوتیان نام برده و یا، قرار است در «دوره ی نرمش قهرمانانه» کلامی هم به محبت درباره ی فردوسی جهانی بيان شود. چرا که اگر کار به روال عادی بود، و فردوسی در این زمان می زیست، ايشان نيز بايد همان می کردند که سلف اعلای ایشان، شیخ ابوالقاسم گرگانی کرده و مانع خاکسپاری فردوسی در گورستان مسلمانان شد؛ چرا که او گبر و نامسلمان است و «به مدح گبرکان عمری به سر بُرد / چو وقت مردن آمد بی خبر مُرد // مرا در کار این برگ ریا نیست نمازم بر چنین شاعر روا نیست!»
براستی که اگر این جماعت درک و دانشی و یا علاقه ای به این نوع از مظاهر سرزمین ما می داشتند از زمانی دورتر بايد به فکر حفظ حداقل آرامگاه چنین شخصیت هایی می افتادند؛ يعنی کاری می کردند که به اندازه ی یک صدم آنچه برای یک امامزاده بی شجره در یک ده دور افتاده انجام می دهند.
شاهد درستی اين سخن مطلب دردناک و تکان دهنده ای ست تحت عنوان «جفا بر فردوسی در توس» که سال پیش آقای آیدین آغداشلو، هنرمند معاصر ایرانی و کارشناس هنری، پس از دیدار از آرامگاه فردوسی نوشت. او، پس از انجام مقایسه ای بین حفاظت و مرمت بسیار بد آرامگاه فردوسی با حفاظت و مرمت بسیار عالی هارونیه ی عصر مغول، می گوید: «ديگر به آرامگاه حکيم توس پا نخواهم گذاشت. عهد کرده ام تا وقتي که آن جايگاه شريف در تصرف دستفروشان است به آنجا نروم تا شاهد اين بي حرمتي مداوم نشوم. اگر هم گذارم به توس بيفتد و بخواهم بنايي به درستي و پاکيزگي مرمت شده را تماشا کنم مي روم به چندقدمي آن و عمارت «هارونيه» را مي بينم که بقعه يا خانقاهي است از عصر ايلخانان مغول و بحق نمونه اي است از بازسازي و کار عالي مرمتگران اين سال هاي سازمان ميراث فرهنگي...»
15 می، 25 ادریبهشت روز ملی فردوسی
_____________________________________
1ـ چه کسانی می خواهند محوطه تاریخی توس و آرامگاه فردوسی به ثبت جهانی نرسد؟
2- نابود کردن نقش های شاهنامه فردوسی مشهد به دستور ولی فقیه یا شهرداری؟
کمیته بین المللی نجات پاسارگاد