|
از: مهوش شاهق
آیا شرکت های های گوگل و اَپل از نظرحُسن رفتار با کارگران و کارمندان زن پیش رفته تر و جلوتر هستند یا کارگاه های دوران شاهنشاهی هخامنشی؟ برای پرداختن به این پرسش به مقدّمۀ کوتاهی نیاز است.
مطمئناً همۀ شما از داستان و جریان الواح گِلی که در حفّاری های سال ۱۹۳۳ در تخت جمشید که توسّط باستان شناسان دانشگاه شیکاگوبه دست آمد آگاهی دارید. برای یادآوری شما مختصراً در این باره توضیح می دهم. در این حفّا ری ها حدود ۳۰هزار لوح گلی کشف شد که بعد از کشف برای بّررسی و خواندن با موافقت دولت ایران به دانشگاه شیکاگو ارسال شد و در بخش انستیتوی شرق شناسی آن دانشگاه، خواندن و ربط دادن قسمتهای مختلف آن به یکدیگر زیر نظر دکتر متیو استلپر آغاز شد.
زمان این الواح مربوط می شود به سالهای بین ۵۰۹ تا ۴۹۳ پیش از میلاد یعنی اواسط شاهنشاهی داریوش بزرگ. ازاین الواح حدود ۳۰۰ لوح که بیشتر مربوط به ادارۀ امور داخلی، نظام کار و کارگری و دستمزد افرادی که برای حکومت کار می کردند بود مورد بررسی قرار گرفته، خوانده و ترجمه شده و به سازمان میراث فرهنگی ایران برگردانده شده است و بقیّه که به زبانهای بابلِی، ایلامی و فارسی باستان یعنی زبان هائی که زیر سیطرۀ وسیع هخامنشی که ازغرب حبشه تا مصر، یونان، اناتولی (ترکیّۀ امروزی) و از شرق از آسیای مرکزی تا هند را در بر می گرفت به آنها تکلّم می شد، نوشته شده هنوز در دست بررسی، خواندن و دیجیتال (رقمی) شدن است.
آنچه که تا بحال برای محقّقان مسلّم و باعث شگفتی آنها شده این است که کارگرانی که برای ساختن تخت جمشید کار می کردند، بهیچ روی بنده های اسیر نبوده و به آنها بر حسب کارآمدی و تجربه اشان دستمزد مناسب پرداخت می شده است.
مطلب دیگری که به هدف اصلی این نوشته مرتبط است مسالۀ زنان کارگر و سر کارگر در آن کارگاهها است. بر طبق گفتۀ پرفسور متیو استلپر، در ویدیوی بسیار زیبا، خیال برانگیز و همزمان مستندی که آقای فرزین رضائیان بنام " شکوه تخت جمشید" فراهم کرده اند، می گوید که در این کارگاهها نه تنها مردان بلکه زنان هم دوش به دوش مردان به کار اشتغال داشتند. شگفت انگیز تر این که گاهی دستمزد این زنان بیشتر از مردان ذکر شده است بطوری که اگر مردان دستمزدشان ۳ واحد جو یا غلّه بود به زنان ۵ واحد داده می شد.
دیگر این که بعضی از این زنان سرکارگر بودند و سرپرستی حدود ۲۰۰ کارگر را به عهده داشتند. از همه جالب تر و قابل توجّه شرکت های های گوگل و اپل و سایر شرکت ها، بنا بگفتۀ پرفسور استلپر و دکتر عبدالمجید ارفعی، زبان شناس مرکز پاسارگاد، برای زنان باردار مزایای ویژه ای در نظر گرفته می شد و گاهی معادل یک سال از دستمزد سالانۀ آنها کنار گذاسته شده، به آنها پرداخت می شد.
بنا بر این اسناد تاریخی می بینیم که اجتماع ایران هخامنشی آن زمان تا چه اندازه نسبت به حقوق اجتماعی زنان پیشرفته بوده و چه برخورد مترقیّانه ای با آنها داشته است. چیزی که در قیاس با موقعیّت کنونی زنان نه تنها در کشورهای در حال پیشرفت بلکه در کشورهای پیشرفته هم کمتر نظیر دارد. آنچه که اخیراً از طرف شرکت های های گوگل و اپل در مورد دادن مزایا و بوجود آوردن تسهیلاتی برای زنان کارمندی که باردارند انجام گرفته باعث بحث و گفتگو در رسانه های جمعی آمریکا و تحسین و بزرگداشت این شرکت ها شده است.
حالا شما خود می توانید ازین مجمل حدیث مفصّل بخوانید.
باز برای نشان دادن پیشرفتگی و شهامت زنان ایرانی در پهنۀ تاریخ از ۵۵۰ پبش از میلاد جهشی می کنیم به قرن ۱۹ میلادی که در این قرن و حتّی قرن بیستم هم هنوز زنان در کشورهای صنعتی و پیش رفتۀ دنیا نه تنها حقوق بالاتر بلکه به حقوق مساوی با مردان نیز دست نیافته بودند. ویرجینیا وولف ( ۱۹۴۸- ۱۸۸۲) نویسنده، رمان نویس معروف انگلیسی را از پیشروان دفاع از حقوق زنان می دانند. وولف در اثر معروفش " اتاقی از آنِ خود " (A Room of One’s Own) که به زبان فارسی هم ترجمه شده، علّت شمار محدود زنان را حتّی در زمینۀ نویسندگی و شاعری نداشتن اتاقی برای آنان می داند و دلیل می آورد که متمرکز شدن و رمان نوشتن در میان جمع بسیار دشوار است و برای مثال از " جین اوستین" داستان نویس معروف انگلیسی نام می برد که باید در میان افراد دیگر خانواده می نشسته و آثارش را می نوشته است.
بنابراین آنچه که ویرجینیا وولف تقاضا می کند را نمی توان تقاضای تساوی حقوق زن و مرد دانست. او فقط خواهان یک خلوتگاه برای زنان است ؛ یک اتاق خصوصی از آنِ خودشان. در حالی که ۳۰ سال پیش از تولّد ویرجینیا وولف، در ایران طاهره قرّه العین حجاب از سر بر می گیرد، چهره می نماید، سخنرانی می کند و فریاد تساوی حقوق بین زن و مرد سر می دهد و بهنگام به اجرا در آوردن حکم قتلش فریاد بر می آورد که: "شما می توانید مرا بکشید ولی نمی توانید آزادی زنان را متوقّف کنید."
بهتر است با شعری از فروغ به این همه بی فروغی پایان دهم.
" نگاه کن
تو هیچگاه پیش نرفتی
تو فرو رفتی."
آیا این فرو رفتن بجای پیش رفتن سرنوشت محتوم و داستانی مکرّر در تاریخ ما نیست.