|
ششم مارچ 2011 |
رگ حیات تالاب ها را بسته اند
گفتوگو با معاون طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست درچهلمين سالگرد كنوانسيون رامسر
از: اسدالله افلاکی
امروز و فردا ایران میزبان نمایندگان کشورهای عضو کنوانسیون رامسر است؛
کنوانسیونی که چهل سال پیش در رامسر شکل گرفت و به
همین دلیل نام رامسر بر پیشانی آن نقش بست.
این کنوانسیون نخستین کنوانسیون زیستمحیطی بینالمللی جهان است و در حال حاضر صد و شصت کشور با یک هزار و نهصد و نود و نه تالاب بااهمیت بینالمللی عضو آن هستند. سازمان محیطزیست در حالی میزبانی همتایان خارجی خود را برعهده دارد که شش تالاب کشور شامل «مجموعه تالاب انزلی»، «شادگان، خورالامیه و خورموسی»، «نیریز و کمیجان»، «انتهای جنوبی هامون پوزک»، «هامون صابری و هامون هیرمند» و «شورگل، یادگارلو و درگه سنگی» در فهرست تالابهای در معرض تغییرات شدید اکولوژیک قرار دارند و وضعیت بسیاری از تالابهای دیگر نیز نامطلوب است. آنچه در پی میآید گفتوگویی است با دکتر محمد باقر صدوق، معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیطزیست درباره مشکلات تالابها و راهکارهایی که میتواند این زیستبومهای ارزشمند آبی را از وضعیت بحرانی موجود نجات دهد.
آقای دکتر چرا تالابهای ما به این وضعیت ناگوار مبتلا شدهاند؟
خشکسالیهای پی در پی، تغییرات اقلیم، عدممدیریت صحیح ارگانها و نهادهای ذینفع، نظیر سازمان محیطزیست، وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی و نیز جوامع بومی از عواملی است که باعث وضعیت نامطلوب تالابها شده است. وقتی رودخانهها و حوضههای آبخیز و آبریز بالادست تالابها بهدلیل دخالتهای غیرمسئولانه دستخوش تغییر میشوند و وقتی با سدسازی اجازه نمیدهند حقابه تالابها به تالابها وارد شود نباید انتظار وضعیت بهتری را داشته باشیم. آنچه مسلم است نباید از منابع تغذیهکننده تالابها مثل چشمهها، سیلابها و رودخانهها بهگونهای برداشت شود که آورد آب به این زیستبومها با مشکل مواجه شود. البته ورود آلایندهها، کود و سم و رعایت نکردن حریم زیستمحیطی تالابها از دیگر عوامل تهدیدکننده این زیستبومها محسوب میشود؛ به این موارد باید شکار، صید غیرمجاز و برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی را هم اضافه کنیم.
برخی منتقدان، طرح جامع تالابها را طرحی نمایشی میدانند و معتقدند سازمان محیطزیست برای آنکه نشان دهد نسبت به وضعیت نابسامان تالابها چندان بیتفاوت نیست هرازگاهی این طرح را مطرح میکند و در واقع روی آن مانور میدهد. ازسوی دیگر، راهکارهایی چون بارور کردن ابرها و جابهجایی حوضه به حوضه آب را که برای احیای تالاب ارومیه مطرح میشود ناکارآمد میدانند بهویژه جابهجایی حوضه آب را مغایر با ضوابط زیستمحیطی عنوان میکنند. آیا این راهکارها علمی و قابل توجیه است؟
اجازه بدهید ابتدا به طرح جامع تالابها اشاره کنم. طرح جامع تالابها درصورت اجرا راهکار کارسازی است که میتواند باعث کاهش مشکلات موجود شود اما مشروط براینکه اجرای آن با مشکل مواجه نشود. در حال حاضر، طرح جامع تالاب ارومیه کامل است. جلسات متعددی هم با مسئولان سه استان آذربایجان شرقی وغربی و کردستان برای برون رفت از بحران موجود برگزار شده است. قراراست جلسهای هم در آینده نزدیک با حضور معاون اول رئیسجمهور و مسئولان ذیربط تشکیل شود که انتظار میرود این جلسه باعث تفاهم کامل مسئولان بشود. بدیهی است که درصورت تفاهم و همدلی مسئولان سه استان مذکور، طرح جامع تالاب ارومیه مؤثر واقع خواهد شد. اما طرح انتقال آب از حوضه به حوضه دیگر، باعث تغییرات زیادی در حوضه مبدا و حوضه مقصد میشود. علاوه براین، بسیار هزینهبر و گران است و اجرای آن به اعتبارات کلان نیاز دارد. بارورکردن ابر هم که شما اشاره کردید؛ درصورتی که ابری وجود داشته باشد دوازده تا شانزده درصد مؤثر است. دراین میان، تغییر شیوه و سیستم آبیاری از راهکارهای مثبتی است که اجرای آن میتواند کارساز باشد.
شما در گذشته چندین بار بهصراحت اعلام کردید که آنچه دریاچه ارومیه را به وضعیت ناگوارامروز دچار کرده سدسازی است؛ سدهایی که بدون ارزیابی واقعی زیستمحیطی ساخته شدهاند. اگر دوباره از شما پرسیده شود که چه عواملی باعث وضعیت بحرانی ارومیه شده است چه پاسخی میدهید؟
ببینید ما باید واقع بین باشیم؛ اینکه فرد یا افرادی بگویند که سدسازی تأثیری نداشته یا داشته، نمیتوان واقعیت را کتمان کرد، اما فارغ از این مسئله، همانطور که ابتدای عرایضم اشاره کردم خشکسالی در اغلب نقاط کشور مشکل ساز بوده؛ به عبارت دیگر یکی از عوامل اثرگذار، پدیده خشکسالی بوده. بدیهی است که خشکسالیهای پی درپی در ایجاد وضعیت موجود ارومیه هم سهم عمدهای داشته است. ولی در عین حال وقتی با وجود خشکسالی با احداث سد روی سیزده رودخانه منتهی به دریاچه ارومیه مانع ورود حتی یک قطره آب به این زیستبوم آبی میشویم در واقع اثرات منفی ناشی از خشکسالی را مضاعف میکنیم. علاوه براین، طی سی سال گذشته بارگذاری در این حوضه بسیار فراتر از ظرفیت برد آن بوده است. توسعه کشاورزی و تأسیس کارخانههای متعدد صنعتی نیاز به آب دارد و در نتیجه بخش عمده آبی که حقابه ارومیه است صرف تولید میشود. این عوامل دست به دست هم داده و دریاچه ارومیه را به وضعیت ناگوار امروز مبتلا کرده است.
وجه تشابه همه تالابهای ما وضعیت نابسامان آنهاست اما این وضعیت بسته به موقعیت تالابها ناشی از عوامل مختلف است؛ مثلا تالاب میانکاله بهدلیل احداث پالایشگاه یا ایجاد راه دسترسی در معرض تهدید است، از سوی دیگر هنوز تعدادی بنه دامداران ( آغل) در اراضی این تالاب وجود دارد؛ به عبارت دیگر بهرغم آنکه سند مالکیت این اراضی به نام سازمان حفاظت محیطزیست صادر شده اما عملا معارض دارد.در این باره چه میفرمایید؟
در مورد پالایشگاه، سازمان در این خصوص با صراحت موضعگیری کرد و مخالفت خود را با احداث پالایشگاه در منطقه به مراجع ذیربط منعکس کرد. در یک عبارت راهاندازی تأسیسات نفتی را در میانکاله با قاطعیت ممنوع اعلام کردیم اما دولت محترم مصوب کردند که احداث شود، مصوبه هم بهگونهای است که مکان آن مشخص نیست. براین اساس، ما انتظار داریم مکانیابی به شیوهای باشد که کمترین تبعات زیستمحیطی را بر تالاب داشته باشد. ضمن آنکه همواره تأکید ما بر این بوده که با توجه به حساسیت منطقه، هر گونه فعل و انفعالی در این محدوده باید منطبق با ملاحظات زیستمحیطی صورت بگیرد.
تالاب گاوخونی هم وضعیت بسیار بغرنجی دارد. آیا برای این تالاب هم تمهیدی اندیشیدهاید؟
حقابه این تالاب در واقع از مازاد آب زاینده رود تأمین میشد اما برداشت آب در بالادست برای آبیاری اراضی کشاورزی و نیز تأمین آب یزد و تأمین آب صنایع متعدد نظیر فولاد مبارکه، مانع ورود آب به این تالاب شده بهطوری که در حال حاضر هیچ آبی وارد این تالاب نمیشود. از سوی دیگر سطح بارندگی هم در این منطقه بسیار پایین است، به همین دلیل این تالاب از نظر اکولوژیک شرایط بسیار نامساعدی دارد، در عین حال سازمان، احیای این زیستبومها را در دستور کار قرار داده است.
مجموعه تالابهای هامون بر خلاف سایر تالابهای کشور وابسته به حقابهای است که از طریق افغانستان به این تالابها راه مییابد اما سالهاست که افغانها به دلایل مختلف مانع این حقابه میشوند؛ روند مذاکرات دراین زمینه را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این زمینه از طریق مقامات مسئول از جمله وزارت خارجه و وزارت نیرو رایزنیهای متعددی با همتایان افغانی صورت گرفته ولی افغانها روی خوش نشان ندادند. با این حال، نسبت به سال گذشته وضعیت بهتر است، گرچه وضعیت کنونی هم رضایتبخش نیست.
کنارگذر انزلی از همان روز نخست یکی از بحثبرانگیزترین طرحها بود اما با وجود همه اعتراضات و انتقادات کارشناسان و صاحبنظران این طرح به اجرا درآمد و هماکنون بخش عمده آن اجرا شده است. آیا این طرح برای تالابی که از آن بهعنوان نماد تالابهای ایران نام برده میشود زیانبار نیست؟
نکتهای که وجود دارد الان این طرح عملیاتی شده، پلهای آن ساخته شده و شمع کوبی صورت گرفته؛ براین اساس باید با توجه به وضعیت موجود آن را ارزیابی کنیم. در اینکه این طرح مشکلاتی برای تالاب ایجاد میکند شکی نیست و مسلم است که مصون ماندن آن بسیار بهتر از وضعیت موجود است. اما باتوجه به وضعیت موجود، من معتقدم این طرح هر چه زودتر به اجرا درآید به نفع تالاب است. با این حال باید هرگونه عملیاتی منطبق با ضوابط زیستمحیطی و با نظارت محیطزیست اجرا شود.
بهنظر شما با چه راهکاری میتوان تالابهای کشور را نجات داد؟
میزان بارندگی در کشور ما چهارصد تا چهارصد و سیزده میلیارد متر مکعب برآورد میشود که بخشی از آن مربوط به تالابها و رودخانههاست اما متأسفانه با برداشتهای بی رویه در بالادست و نیز احداث سدها و بندهای متعدد مانع ورود آب به تالابها شدهاند. برای نمونه، هرجا باریکه آبی در جریان بوده سد احداث کردهاند که مشکلات آن در پایین دست نمایان شده است. بنابراین مشکل اساسی، ممانعت از ورود حقابه به تالابهاست. این موانع باید برداشته شود تا مشکل تالابها برطرف شود.
از: همشهری
فرستنده احمد همراه کمیته نجات، از ایران