International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to English Section

يبانيه ها  |  پاسارگاد  |   خبرها  |  مقالات   |   هنر و ادبيات |    تاريخ  زدايي  | ديداري ـ  شنيداري  | جشن های ايرانی | محيط زيست |  تماس |  جستجو

 

پيوند به صفحه اصلی

 

محيط بانان حافظان واقعی ميراث طبيعی ايران

اگر هنوز اثری از حيات وحش در ايران باقی مانده از هنر محيط بانان صادقی است که با کمترين حقوق و مزايا از طّبيعت دفاع می کنند.

از: اسدالله افلاكي

شما عادت داريد برويد سراغ آدم‌هاي اسم و رسم‌دار. فكر مي‌كنيد فقط همين چهار تا آدم سرشناس و چند تا مدير هستند كه حرفي براي گفتن دارند؟ يك بار هم سراغ آدم‌هاي گمنامي برويد كه بي‌هيچ چشمداشتي صبح تا شب در بيابان با كمترين حقوق و مزايا از طبيعت محافظت مي‌كنند... . اين هنر نيست كه هر روز يك تيتر پر طمطراق بزنيد: گفت‌وگو با مديركل... يا معاون... . از اين پشت ميزنشين‌ها كه كمتر گرد‌‌وخاك بيابان خورده‌اند دست برداريد.»

اين بخشي از گفته‌هاي تلفني يكي از مخاطبان ناشناس همشهري است. او درست مي‌گفت. طي همه اين سال‌هايي كه صفحه محيط‌زيست منتشر شده يك بار هم با يك محيط‌بان گفت‌وگو نكرده‌ايم. هميشه مشكلات اين گروه زحمتكش در‌ گفت‌وگو با ديگران منعكس شده است. اين بود كه به سراغ محيط‌بانان رفتيم؛ دو محيط‌بان از دو نسل متفاوت؛يكي با كوله باري از تجربه كه دوران بازنشستگي‌اش را سپري مي‌كند و ديگري در آغاز راه.

محيط‌بان كيست؟ دكتر اسماعيل كهرم، استاد حيات وحش كه علاقه‌مند است خود را شكاربان بنامد در جايي گفته است: «‌اگر هنوز يوزپلنگ منقرض نشده‌، اگر دو تا كل و بز از حيات وحش باقي مانده، از هنر محيط‌بانان صادقي است كه با وجود همه سختي‌ها با كمترين حقوق و مزايا از طبيعت دفاع مي‌كنند؛ بي‌آنكه كسي نامي از آنها به ميان آورد.» اين يكي از تعاريفي است كه شايد بتوان با آن ذره‌اي از حقي  را كه محيط‌بانان بر طبيعت ايران و ميراث طبيعي اين كشور دارند، ادا كرد.

عاشق طبيعت

«بچه كه بودم دلم مي‌خواست يا فوتباليست بشوم يا نظامي اما طبيعت را هم خيلي دوست داشتم. وقتي بزرگ شدم عشق به طبيعت باعث شد محيط‌بان بشوم. هفت سال است محيط‌بانم. صبح زماني كه ستاره در آسمان است از خانه مي‌زنم بيرون، وقتي هم برمي‌گردم آسمان پر از ستاره است.» اين گفته‌هاي محمدرضا حلواني، محيط‌بان جواني است كه نفس شكاركشان متخلف را بريده؛  محيط‌باني كه مثل بسياري از محيط‌بانان گمنام ديگر بارها تطميع شده. گاه شكاركشان او را هدف گرفته‌اند اما حتي يك‌بار هم پايش نلغزيده؛ استوار ايستاده است تا آخرين بازماندگان وحش حفاظت شوند. او امسال به‌عنوان يكي از محيط‌بانان نمونه كشوري انتخاب شده است.

محمد‌رضا 32‌سال دارد. از او مي‌پرسم چطور جذب اداره محيط‌زيست شدي؟ مي‌گويد: «اول از طريق يك شركت خصوصي به‌عنوان محيط‌بان استخدام شدم‌  اما الان 3‌سال است كه بي‌واسطه و تحت عنوان قرارداد معين به محيط‌باني مشغولم.» او با حقوق ماهانه نود ‌هزارتومان استخدام مي‌شود و اكنون پس از  هفت سال خدمت، تمام دريافتي‌اش سيصد و چهل ‌هزار تومان در ماه است.

عرصه‌هاي تحت حفاظت او كوير است؛ منطقه‌اي به وسعت سيصد ‌هزار هكتار در حوالي روستاي چوپانان از توابع نايين. آنان كه كوير را مي‌شناسند مي‌دانند كه سرماي كوير مغز استخوان را مي‌سوزاند همچنان‌كه گرمايش در تابستان جاني براي آدم باقي نمي‌گذارد. كويري‌ها هم تاب تابستان و زمستان دشت كوير را ندارند. محمدرضا در چنين عرصه‌اي عمر و جواني مي‌گذراند تا آخرين بازماندگان حيات وحش حفظ شوند.

قوچ و ميش، كل وبز، جبير، كاراكال، زاغ بور، عقاب طلايي، كبك و تيهو، بالابان و عقاب طلايي و گربه‌ساناني چون گربه‌وحشي، گربه شني، يوزپلنگ و پلنگ، از گونه‌هاي شاخص حيات وحش اين منطقه است؛ گونه‌هايي كه سبب شده نه تنها شكارچيان محلي كه شكارچياني از آن سوي آب به اين منطقه هجوم بياورند.

محمدرضا براي دفاع از اين عرصه نسبتا پهناور بارها با شكارچيان بومي و غيربومي درگير شده تا آنجا كه «‌يك‌بار چند شكارچي غيرمجاز كه با يك وانت مزداي قرمز رنگ به منطقه آمده بودند وقتي مرا مانع شكار ديدند از دور به طرف من شليك كردند اما گلوله‌ها به من نخورد. بعد با اين تصور كه من زخمي شده‌ام فرار كردند. يك‌بار هم با چاقو مرا تهديد كردند.»

او از مشكلاتي مي‌گويد كه با آن مواجه است؛«‌تا چند ماه پيش كمبود نيرو يكي از مشكلات اساسي بود كه با آمدن دو نيروي جديد اين مشكل برطرف شد. مشكل ديگر نداشتن ماشين و اسلحه براي دفاع از عرصه‌هاست. البته گفته‌اند زماني كه كار ساخت پاسگاه محيط باني تمام شود يك دستگاه پاژن مي‌دهند.» ساخت پاسگاه تا آخر امسال به پايان مي‌رسد و يكي ديگر از نگراني‌هاي محمدرضا برطرف مي‌شود.

محمدرضا  در حال حاضر با موتور‌سيكلتي كه محيط‌زيست در اختيارش گذاشته، منطقه را پايش مي‌كند. با اين حال  دل نگراني‌هاي ديگري وجود دارد؛«‌ما اسلحه نداريم. وقتي يك شكارچي متخلف مي‌بينيم به نيروي انتظامي زنگ مي‌زنيم و  نيروي انتظامي بلافاصله خودش را به منطقه مي‌رساند.»

او گاه براي حفاظت از حيات وحش ناگزير شب را در بيابان گذرانده؛«اگر موردي باشد شب را هم در بيابان مي‌مانم. وقتي شكارچي غيرمجاز در منطقه باشد آن قدر در كمين مي‌مانم تا شكارچي را دستگير كنم. بعضي وقت‌ها تمام روز را در كمينگاه مخفي شده‌ام اما چون خبري از شكارچي نشده شب را هم در منطقه مانده‌ام. اين مسئله بارها اتفاق افتاده.»وقتي از محمد‌رضا مي‌پرسم خانواده‌ات نگران نمي‌شوند با خنده مي‌گويد:«اوايل نگران مي‌شدند اما حالا ديگر عادت كرده‌اند. برايشان عادي شده.»

وي درباره شكارچيان غيرمجاز مي‌گويد: «‌تا پيش از اينكه در منطقه مشغول فعاليت شوم شكارچيان غيرمجاز با خيال راحت در منطقه تاخت و تاز مي‌كردند اما حالا منطقه امن شده. آمارها هم اين امنيت را تأييد مي‌كند.»وي درباره چگونگي آمار‌گيري مي‌گويد: «هر سال تابستان بيس ‌الي سی نفر از مركز استان (اصفهان) و تهران براي آمارگيري به منطقه مي‌آيند. آمارگيري هم به اين شكل است كه از ساعت چهار صبح تا يازده ‌شب در سرچشمه‌ها (جايي كه گونه‌هاي وحش براي خوردن ‌آب مي‌آيند) مخفي مي‌شويم و با شمارش حيوانات، تعداد تقريبي آنها را به دست مي‌آوريم. الان چند سالي است كه جمعيت گونه‌ها زياد شده و اين نشان مي‌دهد كه حضور شكارچيان در منطقه بسيار كمرنگ‌تر از قبل است.»

شكاركشان غريبه در منطقه

محمدرضا در ادامه به حضور شكارچيان غيربومي در منطقه تحت حفاظتش اشاره مي‌كند: «‌شكارچيان محلي سراغ كل و بز، باقرقره ، كبك و تيهو مي‌روند اما شكارچيان غيربومي كه اغلب از شيراز و بوشهر به منطقه مي‌آيند هدفشان صيد پرندگان شكاري مثل بالابان و عقاب طلايي است. اين پرندگان را با قيمت بالا به شيخ‌نشين‌هاي حاشيه خليج‌فارس مي‌فروشند. مي‌گويند هر بالابان تا 10ميليون تومان هم به فروش رسيده. اوايل تابستان امسال چند شكارچي را با يك بالابان دستگير كرديم و تحويل مقامات قضايي داديم.»

به گفته محمدرضا، گهگاه پاي شكارچيان خارجي هم به منطقه باز مي‌شود: «سال گذشته 6 عرب قطري براي شكار به منطقه آمده بودند كه دستگيرشان كرديم. طي چهار ‌سال گذشته دو بار ديگر همين افراد را در منطقه دستگير كرده بوديم. مي‌گفتند سردسته اين افراد، تاجر فرش و زعفران و از وابستگان امير قطر است. يك‌بار همين عرب‌ها بيست ‌ميليون و يك‌بار چهل ‌ميليون تومان رشوه پيشنهاد دادند اما ما آنها را تحويل مقامات قضايي داديم. سال اول كه براي شكار به منطقه آمده بودند دوازده  نوكر همراهشان بود كه بعضي از آنها هندي و مالزيايي و بعضي‌شان هم ايراني بودند. همان سال يك اسلحه خفيف شكاري از آنها كشف و ضبط شد كه مي‌گفتند اين اسلحه جديدترين اسلحه‌اي است كه در آن زمان در آمريكا توليد شده بود»

محمدرضا كه سال گذشته به‌عنوان محيط‌بان نمونه استان و امسال به‌عنوان محيط‌بان نمونه كشوري برگزيده شده، در طول اين گفت‌وگو يك‌بار هم از پايين بودن سطح حقوق و مزايايش شكوه نكرد. وقتي از او پرسيدم چه خواسته‌اي دارد، گفت: «از‌مسئولان مي‌خواهم شرايط رسمي شدن ما را فراهم كنند. من عاشق طبيعت و عاشق محيط‌باني هستم. مي‌خواهم دغدغه‌اي نداشته باشم تا با خاطر آسوده بتوانم به وظيفه‌ام عمل كنم. » آيا مسئولان اين خواسته او را عملي مي‌كنند؟

عمري براي حفاظت از طبيعت

اميرخان آهني يكي از محيط‌بانان پيشكسوت است. او كه از كسوت شكارچي به شكارباني

در آمد سی ‌سال صادقانه خدمت كرد و اكنون بيش  از ده سال است كه بازنشسته شده اما همچنان دل در گرو طبيعت و حيات وحش دارد.

اميرخان كارش را در منطقه دلبر آغاز كرد؛ منطقه‌اي در حوالي شهر بيارجمند. اكنون پاسگاهي به همين نام در اين منطقه و در مدخل ورودي پارك ملي خارتوران وجود دارد. در مجاورت پاسگاه بنايي خودنمايي مي‌كند كه محلي‌ها آن را قلعه اميرخان مي‌نامند؛ جايي كه اميرخان عمري را بر سر حفاظت از ميراث طبيعي در آن سپري كرده است.

او مي‌گويد: «‌اوايل تنها بودم. بعد از يك‌سال يك راننده و يك مامور هم آمدند. پس از آن يك جيپ ديگر هم اضافه شد و تعداد نيروها به هشت نفر رسيد. اما منطقه‌اي كه بايد از‌آن حفاظت مي‌كرديم خيلي وسيع بود؛ از درونه كاشمر تا طبس و از طبس تا سمنان. ولي با همين نيروي كم و دو  جيپ قراضه كار حفاظت خوب پيش مي‌رفت.

در آن روزگار (‌سال‌ چهل و شش) در سراسر كوير تا نزديكي‌هاي درونه- بين طبس و بردسكن و حلوان- حدود‌سيصد و پنجاه گورخر وجود داشت. شكارچي‌ها به‌خصوص افغاني‌ها با اسلحه مي‌آمدند‌؛ چندين بار با آنها درگير شديم اما با تلاش ما و با كمك مأموران نظامي، دست آنها از منطقه كوتاه شد و با برقراري امنيت در منطقه، شمار گورها به دو هزار و پانصد ‌رأس در سال هزار و سيصد و پنجاه رسيد. بعد از  انقلاب برخي افراد سودجو و حاشيه‌نشينان كوير به جان حيات وحش افتادند از دست ما هم كاري برنمي‌آمد.

اين شد كه تعداد حيوانات بسيار كم شد. الان سه پاسگاه در حاشيه كوير ساخته شده، تعداد نيروها بيشتر شده، امكانات هم بهتر شده با اين حال حفاظت كاهش يافته است.»اميرخان باسيصد ‌تومان حقوق ماهانه استخدام مي‌شود: «‌راضي بودم. اموراتم مي‌گذشت.» سال‌هفتاد و هشت بازنشسته  مي‌شود‌ اما معتقد است در پايان كار با او خوب تا نكرده‌اند: «‌كل پاداشي كه براي سی ‌سال خدمت به من دادند  هفتصدهزار تومان بود.» اكنون كل دريافتي وي با حق‌عائله چهارصد و پنچاه هزار تومان در ماه است.

محيط‌بان از ديد محيط‌بان

از نظر اميرخان بايد كساني محيط‌بان شوند كه «‌تحصيلات‌شان پايين باشد. كاري باشند. اهل بيابان و عاشق طبيعت و حيات وحش باشند. اين اشتباه است كه مي‌آيند كساني را كه ليسانس دارند استخدام مي‌كنند؛  اينها به درد بيابان و محيط‌باني نمي‌خورند. اين كار عشق مي‌خواهد، همت مي‌خواهد. نمي‌شود هركسي را آورد گذاشت محيط‌بان.»

و در ادامه مي‌گويد: «‌بايد در كنار محيط‌بانان تازه‌كار يكي دو محيط‌بان قديمي بازنشسته باشد تا به آنها آموزش بدهد. خيلي از مسائل توي كتاب نيست بلكه براساس تجربه به دست مي‌آيد؛ اين تجربه‌ها خيلي ارزشمند است.  مسئولين فكر نكنند كه همه چيز را مي‌شود از طريق كتاب آموزش داد. از اين تجربه‌ها بايد استفاده كنند.»

همشهری

کميته بين المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com