|
22 دسامبر 2010 |
تالاب انزلی فقط نامش تالاب است
حتی هفتاد سالهها هم تاکنون این قدر تالاب انزلی را خشک
ندیدهاند و متاسفانه هیچکس از حریم تالاب انزلی محافظت نمیکند این درحالیاست که
پسابهای کارخانهها و کشتارگاهها، آب تالاب انزلی را مسموم کردهاند.
به گزارش ایلنا، تالاب انزلی را شاید بتوان آبروی تالابهای ایران خواند، تالابی که
اگر نگوییم شاهرگ اصلی ولی حداقل یکی از شاهرگهای اصلی حیات خطه سبز گیلان است.
تالاب انزلی نه تنها یکی از منابع درآمدی برای مردم حاشیهنشین خود بوده، بلکه
مأمنی برای هزاران پرنده مهاجری است که در فصول مختلف مهمان این پهنه سبز-آبی هستند.
شاید باورش سخت باشد اما سرما که آغاز میشود بیش از صد و ده
هزار بال پرنده خود را از سردترین نقاط سیبری و شمال روسیه به دامن گرم این تالاب
میرسانند و تمام زمستان را در آن به سر میبرند.
اردک، قو، چنگر، خوتکا،طاوسک، قرقاول، کبک، آبیا، آبچرار، غوصا، تنجه، عقاب دم سفید،
آکراس، غاز پیشانی سفید کوچک تنها بخشی از صدها گونه پرندهای است که تالاب انزلی
پناهگاهشان است که در میان آنها، قو، طاوسک، تنجه، عقاب دم سفید، آکراس، غاز
پیشانی سفید کوچک و فیل وش (نوعی مرغابی) جز گونههای شکار ممنوع و حفاظت شده است.
اما تالاب انزلی، اکنون تنها نامش تالاب است و شانزده سال
است که در مسیر خود را به سراشیبی مردابی شدن آغاز کرده است و اگر بخواهیم واقعبینانه
نگاه کنیم، دیر زمانی است که مرگ تدریجی تالاب شاه ایران آغاز شده است.این را حتی
کسانی که برای نخستین بار تالاب را میبینند با اندکی دقت در مییابد، عرصه تالاب
آرام و آرام کوچکتر میشود و آب، جای خود را به نیزار و نیزار جای خود را به
زمین خشک میدهد. مجموعهای از عوامل دست به دست هم دادهاند تا تالاب را مرداب
کنند و اولیناش کاهش نزولات آسمانی است.
حتی هفتاد ساله ها هم تاکنون این
قدر تالاب انزلی را خشک ندیدهاند
ابراهیم پورمجیب، مسئول پناهگاه حیاتوحش سلکه که سالهای سال است که زندگیاش با
تالاب گره خورده است،میگوید: در حال حاضر بیسابقهترین کاهش آب را در تالاب شاهد
هستیم به طوری که هفتاد سالهها هم چنین خشکسالی را به یاد
ندارد.
او اضافه میکند: اواخر فصل پاییز باید حداکثر بارندگی را داشته باشیم اما امسال نه
تنها بارانی نیامده بلکه گرمی هوا هم بیسابقه است.
200 هزار هکتار وسعت کل تالاب آرامآرام کوچک و کوچکتر میشود و چه بیرحماند
مردمانی که تنها برای چند متر زمین بیشتر تالاب را میخشکانند. دست درازی حاشیه
نشینان به حریم تالاب داستان تازهای نیست از زمانی که تالاب بوده، تصرف و تجاوز به
حریم تالاب هم بوده است. کاشتن درخت در همه جا تلاشی برای آبادانی است اما اینجا هر
درختی که در حریم آبی تالاب کاشته میشود امضایی است در تومار نابودی تالاب.
ماجرا از این قرار است که حاشیه نشینان تالاب در قسمتهایی از حریم تالاب که آب عقب
رفته و تبدیل به نیزار شده اقدام به کاشت درخت میکنند و با این ترفند هم به خشک
شدن سریعتر این مناطق کمک میکنند و هم به بهانه اینکه با درختکاری سبب آبادانی
شدهاند این نقاط را به زمینهای کشاورزی خود اضافه میکنند.
آیا به درستی این مردمان نمیدانند که حاصلخیزی زمینهای کشاورزیشان را مدیون
تالابند و اگر تالابی نباشد این زمینهای پربار و محصول نیز وجود نخواهد داشت؟
هیچ کس از حریم تالاب انزلی محافظت نمیکند
شاید به ذهن این سوال خطور کند که مگر حریم تالاب مشخص نیست تا به واسطه آن کسی
مجاز نباشد در محدوده آن دخل و تصرف کند؟
پاسخ این است که حریم تالاب به خوبی مشخص است اما کسی نیست که از آن محافظت کند
البته به گفته پورمجیب در اطراف برخی پناهگاهها برای جلوگیری از تصرفات کانالهایی
حفر شده است اما این کانالهای مختصر در برابر 20 هزار هکتار وسعت حریم تالاب انزلی
هیچ است.
پسابهای کارخانهها و کشتارگاهها، آب تالاب انزلی را مسموم کردهاند
از خشکسالی و تصرفات حاشیه نشینان که بگذریم ورود انواع فاضلاب و پسآب شهری و
صنعتی که از طریق رودهای ورودی به تالاب، آب تالاب را مسموم کرده است مشکلی است که
قدمتش از خشکسالی نیز بیشتر است پساب چندین کارخانه و کارگاه صنعتی از طریق رودخانههایی
مانند ثوفیان ده، هندخاله، راستهخاله، پیربازار، گوهررود، زرجوب و سیاه درویشان به
تالاب سرازیر میشود که در این میان پیربازار آلودهترین این رودخانههاست.
شب هنگام هم کشتارگاهها و مرغداریها به طور مخفیانه پسابهای خود را در این
تالاب بینظیر رها میکنند انگار که نمیدانند که این پسابها و پسماندها چه بر سر
طبیعت میآورد و آلودگی ناشی از آن نه فقط حیاط وحش تالاب بلکه همه کسانی که به
نوعی با تالاب سرو کار دارند را به مخاطره میاندازد.
تالاب انزلی میهمان ناخواندهای هم دارد که سالهاست مانند بختک از سرنوشتش سایه
افکنده است این مهمان نامیمون آزولا است.
آزولا سالها پیش برای این در تالاب رها شد تا به واسطه رشد خوب و ارزش تغذیهای
بالا به عنوان علوفه برای دامها استحصال شود اما نه تنها آزولا منفعتی برای
دامداران حاشیه تالاب نداشت بلکه همچون طنابی در گردن تالاب شد که راه نفس کشیدن را
بر آن بست.
عدم وجود رقیب غذایی و دشمن طبیعی برای آزولا که از جنوب شرقی آسیا آمده بود، موجب
شد تا در چشم بر هم زدنی تمام عرصه آبی تالاب پوشیده از آزولا شود و وجود فاضلاب و
غنی بودن آب شرایط را برای شکوفایی و رشد بیش از حد آن مهیا
ساخت.
آزولا، آبزیان تالاب انزلی را به ورطه نابودی کشانده است
پوشیده شدن سطح آب از آزولا، لایهای نفوذناپذیر را به وجود آورد که تبادل اکسیژن
را بین هوا و آب تالاب مختل کرد در نتیجه آبزیان تالابی با کمبود اکسیژن مواجه شدند
و بسیاری از این آبزیان مانند انواع ماهی مانند اردک ماهی، سوف، سیم در اثر کمبود
اکسیژن تلف شدند. سالها قبل گرفتن اردک ماهی و سوف برای ماهیگیران امری عادی بود
اما اکنون معجزه است.
میگویند حکم توقیف میان گذرانزلی را گرفتهاند و کار ساخت و ساز آن متوقف شده است
بشنوید ولی باور نکنید
کنارگذر، روگذر، زیرگذر، میانگذر انزلی اسمش هرچه که هست زمانی برای این کلنگ
احداث آن زده شد تا مسیر دسترسی به انزلی را کوتاهتر کند اما این گذرگاه تنها عمر
تالاب انزلی را کوتاهتر کرد واقعیت این است که بیرحمی توسعه ناپایدار به خوبی در
میانگذر انزلی نمود پیدا میکند.میگویند حکم توقیفش را گرفتهاند و کار ساخت و
ساز آن متوقف شده است بشنوید ولی باور نکنید.
سنمبه وزارت راه آنقدر پر زور است که سازمان حفاظت محیطزیست با آن اندام نحیفش
یارای برابری با آن را ندارد. میگویند کنارگذر انزلی است نه میانگذر ولی حقیقت
این است که این گذرگاه همان میانگذر قبلی است که فقط اسمش کنارگذر شده است،
داستان میانگذر تالاب انزلی هم داستان غریبی است.
به جد میتوان گفت که حتی یک ضابطه زیستمحیطی هم در ساخت آن رعایت نشده است شاید
بهتر بود اول تالاب را خشک میکردند و بعد با خیال راحت گذرگاه را میساختند چون
اکنون هم به وسیله خاکریزی تالاب خشک شده و هم برای میانگذر پایه زده شده، این
خاکریزی چیست و آن پایهگذاری چیست، کسی نمیداند. ولی هر چه که هست احداث آن موجب
شده که تبادل آب میان دو قسمت تالاب انزلی تا حد زیادی قطع شود و همین، روند خشک
شدن تالاب را تسریع کردهاست.
تالاب انزلی آبروی تالابهای ایران است، نگذاریم تالابهای
ایران بیآبرو شوند
باید دست مریزاد گفت به ما انسانهایی که خوب یاد گرفتهایم نمک بخوریم و نمکدان
بشکنیم خوب بلد شدهایم طبیعتی که بدون هر بخل و تنگنظری نعمتهایش را در اختیار
ما قرار داده است استفاده کنیم و بعد دخلش را بیاوریم یقین بدایند اگر طبیعت هم ما
را ببخشد آیندگان ما را نخواهند بخشید.
مرثیهسرایی کافی است حال چه باید کرد حال نزار تالاب انزلی را دید و دست روی دست
گذاشت تا تالاب انزلی هم مانند بختگان، پریشان، کمجان، شادگان و... بمیرد و آنگاه
برنامه احیا تالاب اجرا کنیم.
هرچه زودتر باید چارهای باندیشیم مگر از آبرو مهمتر هم هست؟ تالاب انزلی آبروی
تالابهای ایران است، نگذاریم تالابهای ایران بیآبرو شوند.
از: همشهری
فرستنده احمد، همراه کمیته بین
المللی نجات، از تهران
کمیته بین المللی نجات پاسارگاد