|
سرزمين برباد رفته از بد عهدی ها
از: نسيم آرين
رشد روزافزون آلودگي و تخريب محيطزيست و بروز بحرانهاي پيدرپي زيستمحيطي سبب شد دولتها از حدود 4دهه قبل بهطور جدي به تكاپو افتاده و چارهاي بينديشند.
به اين ترتيب تاكنون حدود 280 معاهده و موافقتنامه بينالمللي و منطقهاي در زمينه حفاظت محيطزيست و مسائل مرتبط با آن منعقد شده كه از اين ميان حدود 70كنوانسيون (پيماننامه) و پروتكل (قرارداد) جنبه جهاني داشته و مابقي منطقهاي است
عزم جهاني براي حفاظت محيطزيست با تشكيل نخستين كنفرانس جهاني سازمان ملل متحد درباره انسان و محيطزيست معروف به «كنوانسيون استكهلم» در سال1972 در سوئد جنبه عيني پيدا كرد، بهطوري كه حق برخورداري انسان از محيطزيست سالم، همطراز با «حقوق بشر» شناخته شد. در اين ميان ايران نيز به تعدادي از كنوانسيونها و پروتكلها پيوست و سازمان حفاظت محيطزيست كشورمان بهعنوان مرجع ملي، اجراي بيشتر آنها را بر عهده دارد.
اما اينكه اين سازمان در باره حفظ محيطزيست منطقه كلاردشت كه بهطور پيوسته طي 23سال گذشته تاكنون از طريق اجراي غيرعلمي طرحهاي عمراني، صنعتي و زيستمحيطي و يا توسط مردم دچار تخريب و گاهي نابودي شده تا چه اندازه به وظايف سازماني، ملي و بينالمللي خود عمل كرده باشد، پرسشي است كه در اين نوشتار به آن پاسخ داده ميشود. مقاله پيش رو در گام نخست، بهطور كوتاه و اجمالي به توصيف معاهدات و قراردادهاي بينالمللي در زمينه حفظ محيطزيست ميپردازد و سپس چالشهاي زيستمحيطي كلاردشت را رصد كرده و مورد تحليل قرار ميدهد.
كنوانسيون تغييرات آب و هوا با نام رسمي كنوانسيون ساختاري سازمان ملل درباره تغييرات اقليم، يكي از مباحث مهم همايش زمين يا اجلاس«ريو» در سال1992 درخصوص محيطزيست و توسعه محسوب ميشود. اين كنوانسيون در سال 1992 ميلادي در نيويورك منعقد شد. كنوانسيون مربوط به تالابهاي مهم بينالمللي بهويژه تالابهاي زيستگاه پرندگان آبزي كه معروف به كنوانسيون رامسر است نيز در سال1350 در شهر رامسر با حضور 18كشور جهان مورد تصويب قرار گرفت.
كنوانسيون سايتيس(CITES) با محوريت تجارت بينالمللي گونههاي حيوانات و گياهان وحشي در معرض خطر انقراض و نابودي، در سال1352 در واشنگتن آمريكا مورد تصويب قرار گرفت. از سوي ديگر، در سال 1985ميلادي (1366هجري شمسي) بهمنظور حفاظت از لايه ازن و با توجه به ضرورت چاره انديشي و يافتن راهكارهايي براي پيشگيري از تخريب لايه ازن، به دعوت سازمان ملل متحد، نمايندگان 21 كشور جهان و كشورهاي عضو جامعه اروپا در وين پايتخت اتريش گرد هم آمدند و مفاد معاهدهاي را كه كنوانسيون وين ناميده شد، تدوين كردند.
همچنين در سال 1989ميلادي، كنوانسيون بازل نيز درباره كنترل انتقالات برونمرزي
مواد زائد زيان آور و دفع آنها در شهر « بازل» سوئيس به امضاي 35 كشور شركتكننده رسيد. با توجه به اهميت زيستبوم درياي خزر و شرايط نامطلوب حاكم بر آن، كشورهاي ساحلي اين دريا با همكاري برنامه محيطزيست سازمان ملل (UNEP)درقالب كنوانسيون CEP، اقداماتي را براي برقراري يك چارچوب مناسب حقوقي- قانوني جهت حفاظت از اين دريا آغاز كردند. كنوانسيون منطقهاي كويت نيز براي همكاري درباره حمايت و توسعه محيطزيست دريايي و نواحي ساحلي خليجفارس، درياي عمان و قسمتي از درياي عرب در برابر آلودگي شكل گرفت.
در سال 1972 نيز، كنوانسيون حمايت از ميراث طبيعي در شهر پاريس به تصويب رسيد. عمدهترين نكته مورد نظر كنوانسيون اين است كه ويراني يا انهدام هر قسمت از ميراث فرهنگي و طبيعي موجب فقر شديد ميراث همه جهان ميشود و بايد بهعنوان ميراث جهاني بشريت حفظ شود. كنوانسيون بيابان زدايي نيز با هدف بيابان زدايي و كاهش اثرات خشكسالي در كشورهايي كه بهطور جدي با خشكسالي و بيابان زايي بهويژه در آفريقا روبهرو هستند ايجاد شد.
كنوانسيون تنوع زيستي يا CBD نيز، بخشي از روند كنفرانس سازمان ملل متحد درباره محيطزيست و توسعه به شمار ميرود. اين معاهده در سال1992 در ريودو ژانيرو امضا و در سال1993 لازمالاجرا شد و هماكنون 184عضو دارد. ايران در خرداد 1375 بهطور رسمي به اين كنوانسيون پيوست و نسبت به تعيين راهبردها و برنامه ملي درخصوص حفاظت از تنوع زيستي كه جزء يكي از الزامات ناشي از پيوستن به اين پيمان بود، اقدام كرد. از طرفي؛ پروتكل ايمني زيستي يا كارتاهنا نيز در سال 2000ميلادي در« مونترال» كانادا به تصويب نمايندگان كشورهاي عضو رسيد.
در سال 1972 (1351شمسي) نيز، مواد كنوانسيون جلوگيري از آلودگي دريايي در شهر لندن به امضاي نمايندگان تعدادي از كشورها رسيد و دولت ايران در سال 1375شمسي با تصويب مجلس شوراي اسلامي به آن پيوست. كنوانسيون آلايندههاي آلي پايدار( POPs ) با هدف حذف و يا كاهش آلوده كنندههاي آلي پايدار و ممنوع كردن توليد، مصرف، صادرات و واردات و فروش آنها، مساعدت و ترغيب كشورها به انجام اقدامات ملي و منطقهاي براي كاهش خطرات مواد يادشده، كمك به كشورها براي ايجاد صنايع پاكيزه بهمنظور جلوگيري و يا كاهش انتشار مواد يادشده، استفاده از جايگزينهاي مناسب، ترغيب كشورها به شناسايي منابع مواد آلودهكننده آلي پايدار و نابود كردن آنها ايجاد شد.
در دهههاي 1960و1970، كنوانسيون روتردام(PIC) در زمينه گسترش تجارت جهاني توجه مجامع بينالمللي و سازمانهاي دولتي و غيردولتي حفاظت محيطزيست در سراسر جهان را به خطرات ناشي از تجارت و مصرف مواد شيميايي بالقوه خطرناك از جمله سموم شيميايي دفع آفات نباتي جلب كرد. پس از مرور ادبيات مربوط به پيمان نامهها و قراردادهاي بينالمللي درباره حفاظت از محيطزيست، پرسش قابل طرح آن است كه طرحهاي زيستمحيطي و پروژههاي عمراني و صنعتي اجرا شده در منطقه كلاردشت تا چه اندازه با مفاد معاهدات بينالمللي همخواني دارد؟
بحرانهاي زيستمحيطي كلاردشت
يافتههاي علمي اين مطالعه نشان ميدهد پيشينه و اجراي غيرعلمي طرحهاي زيستمحيطي و پروژههاي عمراني و صنعتي در منطقه كلاردشت و غرب استان مازندران(طي 23سال گذشته تاكنون)، نهتنها مغاير با اصول 45 و 50 قانون اساسي كشور و قوانين مصوب مجلس شوراي اسلامي است(مثلا: مغاير با قوانين محيطزيست و قانون منع تغيير كاربري زمين مصوب سال1374) بلكه با معاهدات و قراردادهاي بينالمللي نيز همخواني ندارد.
ساخت و سازهاي بيرويه، غيرمجاز و ناهمگون با مسائل بوم شناختي در كلاردشت كه منجر به توليد يا افزايش گازهاي گلخانهاي در كره زمين ميشود مغاير با معاهدات اجلاس «ريو» در سال1992 است. استخراج غيرقانوني سنگ از مناطق لتي كمر، برير، سايهدره و كل بزان در رودبارك؛ برداشتهاي غيرعلمي و بيحساب و كتاب و قلع و قمع جنگلهاي مكارود، عباس آباد، طويدره و... كه تداعيكننده واژه علمي «سيستم تاراج (Spoil System)» در ادبيات علمي توسعه است، به هم ريختن آمايش سرزمين درياچه ولشت، سرريز شدن حجم عظيمي از زباله و خاكهاي ناشي از ساخت و سازهاي غيرمجاز حاشيه درياچه به درون آن توسط سيلابهاي فصلي و به هم زدن زيست بوم آن ناحيه مغاير با معاهدات كنوانسيون رامسر در سال1350 است.
همچنين ريشه كني، ويراني و تهيسازي جنگلهاي پهن برگ عباس آباد، مكارود، طويدره، حسنكيف، لاهو، طبرسو، پيقلعه، اسپندكلا و ديگر مناطق كلاردشت(توسط مردم، شركتهاي خاص و دولتها) كه تنها بازمانده از نسل جنگلهاي هيركاني و ميراث بشر است و سبب جنگلزدايي يا ايجاد شرايطي براي بيابانزايي شده، نافي تعهدات كنوانسيونهاي بيابان زدايي و حفظ ميراث فرهنگي و طبيعي سال1972 پاريس است.
شكار بيرويه و غيرقانوني بز(كل) در منطقه تختسليمان، گوزن در جنگلهاي حاشيه جنوبي و غربي بخش مركزي كلاردشت و همچنين هريجان و دلير در كوهستان غرب بخش مرزن آباد، كبك در حاشيه درياچه ولشت، نابودي يا انقراض نسل قرقاولهاي منطقه اسپندكلا و ريشه كني گونههاي نادر گياهي مناطق حصارچال و سياه بيشه و ديگر مناطق كلاردشت مغاير با تعهدات كنوانسيونهاي سايتيس سال 1352 واشنگتن و پروتكل كارتاهنا سال2000 مونترال و تنوع زيستي سال1992 ريودو ژانيرو است.
هدايت بيرويه زباله و فاضلابهاي خانگي يا صنعتي و انتقال آگاهانه پسابهاي منشعب از شيلات رودبارك، كارخانه توليد آب معدني در اكاپل رودبارك و كارگاه استخراج (غيرعلمي و غيرقانوني) شن و ماسه در منطقه چناتر و تنگه تيركاگلي در پيشنبور به داخل رودخانه سردابه رود و سرازير شدن آن به درياي خزر، مغاير با اصول و پيمانهاي كنوانسيونهاي CEPو آلودگي دريايي سال 1972 لندن است. انباشت(دپو) يا دفع ناقص زباله در لاپي زنان مرزنآباد و جنگلهاي مكارود و عباس آباد كلاردشت كه حاوي حجم زيادي از سموم شيميايي خطرناك و مواد آلي آلاينده زيستي است نافي تعهدات كنوانسيونهاي روتردام و آلايندههاي آلي پايدار است.
پيشنهادها
انتظار ميرود دولتمردان و دستاندركاران محيطزيست با مشاركت تشكلهاي مردم نهاد زيستمحيطي به ويژه تشكلهاي زيست محيطي محلي، با انجام مطالعات دقيق علمي و كارشناسي راه حلهاي اساسي و چارهسازي را براي مشكلات آن منطقه بيابند. ناگفته پيداست حل مسائل و چالشهاي زيستمحيطي و پايان دادن به فرايند نابودسازي جنگلهاي كلاردشت به عزمي ملي و ايجاد يك ائتلاف راهنما بين سه قوه يعني دولت، مجلس شوراي اسلامي و قوه قضائيه نياز دارد. در غيراين صورت اگر تصور شود با مدلهاي نمايشي حل مسئله ميتوان چالشها و بحرانهاي زيستمحيطي و توسعه كشور را حل كرد، اين نوع مدل حل مسئله، راه بهجايي نميبرد.
از:همشهری
فرستنده، احمد همراه کميته بين المللی نجات، از تهران
کميته بين المللی نجات پاسارگاد