|
یلدای سپید
از: پرزیدنت حسین شرنگ به هما ناطق
-پر در کلاغ زنان، قار قار نوشتن. -نوشتن تاریکی تنومند، تناور، تننده، گشن، گسترنده، واگیر دار. - تاریکی سماوات و الارض و ما فی بینهم. -تاریکی نمناک، گرم، خیره، گردان،به اندازه، برون از خورشید درون بین، تاریکی بی نیاز. - تاریکی آبستن، روشنی زا، هشیار، خود زنده دار. - میدان دید خود افروز : " بدیدی به شب از دو فرسنگ راه/ رّد مورچه بر پلاس سیاه" - تاریکی تار، تاریکی پود، تاریکی تار و مار گر درد و دروغ و نور عاریه، نور رو، نور ریا، نور کارد از میترا تا ماشا الله قصاب، قصاب عاشقان در غار نعرههای گاو، تاریخ ذبح و ذبیح شرعی، قتل و قربان. - تاریکی یلدا، پیش از آنکه سرد و سپید شود. پیش از خونریزی دوشیزگان از تجاوز پیش از اعدام. پیش از ساعت چهار صبح سینههای مشبک و سرهای سوراخ... پیش از جنگ عمو-پدرها در دالان هزارهها با سرهایی که از نگاه پیوسته ی مار ناگ، زال میشدند. پیش از کشتن زن و پس از نوشیدن شراب آلوده ی روی رف، رف اجدادی، ارثی، جنونی، آنی........... - پیش از گیجی سحر گاهان فریبنده با شفقهای فریبا، شمسها و قمرهای بنی هاشمی، هفت اختران بنی علوی، صفوی، قجری ، پس از اشهد و ان... و اشهد و ان... و اشهد و ان... -قار... قار...قار... تاراندن نورهای آلوده، آلاینده، نورهای بد رنگ و بو، بد خیم و خو، شوم، نکره، نکیر، منکر. -نورهایی که بوفها و شب بازهها و اسبها و سگها و خروسهای خورشید گون ما را در زمان و مکان کور کرد. - نورهای بیگانه، اشغالگر، نورهای جاسوسی ،حراست، تفتیش، تجاوز، تبعیض. -نور اندرونهای پر از بخارهای رادیو اکتیو ایمان، صلوات، تکبیر، مرگ بر این و آن. - نور آفتابه، مقعد مومن، نور هاله، نور عمامه، نور ریش و پشم و منبر و محراب، نور غنی شده در رآکتور ایمان، نور زرد اسهال عقل در سانتریفوژ نفرت، نور پترول، باتون، کلاشینکف، جرثقیل، نور هرت، نور هر هری، نور هردمبیل......... -نورهایی که خردهای ما را خورد و خمیر تنورهای نادانی کرد. - نور روشنگریهای زر گری، مساواتهای بلخی-ششتری، رستاخیزهای فقه شعبان جعفری، نور رو حوضی، نور کوثری. - "نور روزهای طیب" دهه ی زجر و عذاب الیم : برق جبین روح الله، نیش خلخالی، چاقوی غفاری، دشنه ی موسوی تبریزی، قمه-چماق حسینی قمی، فتوای موسوی حسینی اردبیلی گیلانی کرمانی یزدی شاهرودی خامنهای اژه ای... -نور بسیجی، پاسدار، سردار، لباس شخصی، نور مزدور برکت پس از جنگ. -نور ( چرا نه؟) روشنفکر-هنرمند دینی، نور احمد هایدگر، عبد الکریم پوپر، سالوادور موسوی، فرانکلین خاتمی، نور اکبر گاندی (با آدولف گاندی "صدر نانام" اشتباه نشود.)، سیمون رهنورد،، آلبرت شبستری، ژان کلود مجیدی،، ژان لوک مخملباف، میستر-ابراهیم-بین...... - اجاق ما کور شد؟ روزهای ما را موریانه خورد؟ روزگار ما افسرد؟ خورشید ما افتاد و چراغ مسجد رندان شد؟ به همین سادگی؟ به همین مفتی ملایی؟ هیهات! - قار... قار...یک کلاغ... دو کلاغ ......چهل هزار پنجه-کلاغ در باستان شب میزنم، مینویسم : یلدای تاریک، یلدای هزار و یک قصه، یلدای پیش از این همه افتضاح نجومی-نوری مرا به من پس دهید. میخواهم در آن نگاه کنم. به آنچه دارم. و به آنچه ندارم. میخواهم با چشمهای باز خواب ببینم. به خوابم نگاه کنم. رویایم را بپوشم.و خیز بر دارم. خیزی پلنگ آسا از ستیغ یلدا، تا.............. نیمکره ی فردا. فردای ما................... جمهوری وحشی شرنگستان
کميته بين المللی نجات پاسارگاد
|