International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

   يبانيه ها  |   آرشيو  پاسارگاد  |  آرشيو خبرها  |  مقالات   |   آرشيو هنر و ادبيات   |   آرشيو تاريخ  زدايي   |   ديداري ـ  شنيداري  |   |  تماس |  جستجو   پيوند به صفحه اصلی

 28 اسفند   1386 (2546 سال پاسارگارد)  18 مارچ 2008*************************    کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

 

 
 

 

نظريات دکتر محمدعلی دادخواه و مهندس کورش زعيم درباره ادعای شيخ نشين امارات

گفتگوی اختصاصی از:  امير پريزاد

به تاریخ نوزدهم فرودین ماه 1387

با جناب آقای دکتر دادخواه پیرامون سه جزیره ایرانی خلیج پارس

 

پرسش : جناب آقای دکتر دادخواه ؛ همانگونه که آگاه هستید یک بار دیگر ؛ همسایه کوچک ما ، شیخ نشین 37 ساله امارات ، به خود جرات داده و اداعای واهی خود را ؛ در شرایطی ، مطرح نموده است .

دیدگاه شما پیرامون حق ایرانیان 7300 ساله در این زمینه چیست وحقوق بین الملل چه می گوید ؟

پاسخ : در قواعد بین الملل ، موازین و معیارهای غیر قابل عدولی وجود دارد که بعنوان پایه و بنیاد روابط بین دولتها به آن استناد می جویند .

گذشته از عرف بین المللی که حاکمیت دولت ها را در محدوده مرزها همواره پذیرفته است ، در نگرش همه حقوق دانان و متخصصین حقوق بین الملل ؛ قاعده " ربوس " بعنوان یک اصل غیر قابل تغییر که در هیچ شرایطی امکان عدول از آن ممکن نیست ، پذیرفته شده است .

بر مبنای این قاعده ، تغییر مرزها ، تحت هیچ عنوان ، یکطرفه و فارغ از اشخاص ذی سهم و سمت مرزها ، امکان پذیر نیست .

معاهده وین ، مصوبه 1969 نیز بر این مهم پای فشرده است .

بدین نحو که تغییرات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی و جانشین دولتها هرگز نمی تواند عامل یکطرفه تغییر مرز و ایجاد خط و ضابطه جدید جغرافیایی قرار گیرد .

بر این مبادی باید گفت چون قواعد داخلی بموجب ماده 27 معاهده وین ، نمی تواند بر خلاف قواعد بین المللی باشد ؛ اعلام شیخ نشین های حاشیه خلیج پارس ، فاقد اعتبار بین المللی از یک سو و به دور از ضوابط قوانین داخلی ، از سوی دیگر است که همکاری مسالمت آمیز و توجه به مبادی و مبانی صلح و آرامش و توجه به ضوابط بین المللی ایجاب می کند که از تکرار و اعلام این نحو ادعاهای واهی خودداری شود .

با سپاس از شما ، که بمانند همیشه ، برای ایران وقت دارید .

 

 

به تاریخ بیستم فرودین ماه 1387

با جناب آقای مهندس زعیم پیرامون سه جزیره ایرانی خلیج پارس

پرسش: جناب آقای زعیم، همانگونه که آگاه هستید، یک بار دیگر همسایه کوچک ما، شیخ نشین 37 ساله امارات به خود جرات داده و ادعای واهی خود را، در شرایطی، مطرح نموده است. دیدگاه شما پیرامون حق ایرانیان 7300 ساله در این زمینه چیست و حقوق بین الملل چه می گوید؟

 

کورش زعیم: این آتشی است که سیاست انگلستان در سده نوزدهم به پا کرد. در آن زمان برای کنترل نفوذ ایران در هندوستان و خاورمیانه و آماده سازی خود برای حمله و اشغال ایران، شماری از جزیره های ایران در خلیج پارس، از جمله این سه جزیره، را که ارزش استراتژیک نظامی داشتند، اشغال کرد. البته حمله آنها به ایران از راه بوشهر ناکام ماند، هر چند که توانستند شاه قاجار را، در ازای عقب نشینی، وادار به واگذاری استان هرات (آریانا) کنند.

برخی از این جزیره ها را، مانند قشم، لارک، هنگام و سیری، پس دادند، ولی به اشغال سه جزیره ابوموسی و تنب های بزرگ و کوچک ادامه دادند. اگر به نقشه های ارتش بریتانیا در همان زمان بنگرید، این سه جزیره را جزوی از خاک ایران ذکر کرده است. بریتانیا حتا در نامه ای به دولت ایران در سال 1888، مالکیت ایران را بر این سه جزیره تایید کرد. در زمان حضور نظامی بریتانیا، شیخ شارجه از فرصت استفاده نموده پرچم خود را در ابوموسی فرو کرد. چون در آن زمانها رفت و آمد با جزیره ها زیاد نبود، ماهها کسی متوجه این کار نشد، تا اینکه رییس بلژیکی گمرک ایران در یک بازدید از جزیره پرچم را می بیند و دستور می دهد آن را بردارند و پرچم ایران را دوباره برافرازند.

 شیخ شارجه برای تسهیل عملیات قاچاق نیاز به این جزیره داشت؛ بنابراین، چون ناتوانی دریایی ایران باعث سستی کنترل مرزهای دریایی شده بود، هر گاه ماموران ایران غایب بودند، شیخ شارجه پرچم قبیله اش را دوباره هوا می کرد.

این مسئله ادامه داشت تا اینکه دکتر مصدق در زمان نخست وزیری، برای خاتمه دادن به این شیطنت ها نیروی دریایی ایران را اعزام کرد تا ماموران شیخ را از ابوموسی بیرون کنند و اخطار نمایند که تحمل این موش و گربه بازی را نخواهند داشت. هویدا هم وقتی نخست وزیر بود گفته بود که اگر لازم باشد برای رفع فتنه از این سه جزیره وارد جنگ می شویم.

در زمان خروج نیروهای بریتانیا از خلیج پارس در سال 1971 و جانشینی نیروهای ایران، اشتباه دولت ایران این بود که زیر بار میانجی گری شیطتنت بار آنها رفت و اجازه داد شیخ شارجه یک پاسگاه در یک محدوده کوچک و معینی از ابوموسی داشته باشد؛ ظاهرا برای حمایت از ماهیگیران شارجه ای. در صورتیکه در همان سال، شورای امنیت سازمان ملل در برابر شکایت شارجه، مالکیت ایران را بر سه جزیره تایید کرده بود. در هر حال معاهده ای در آن زمان با امارات امضاء شد که یک سند بین المللی است و برابر با ماده 27 کنوانسیون وین 1969، هیچ کشوری حق نقض یکطرفه یک پیمان بین المللی را ندارد.

مسئله ما اکنون ناتوان بودن و منزوی بودن دولت مرکزی ایران است که رییس یک قبیله کوچک عرب می تواند چنین آشوبی علیه کشور بزرگی مانند ایران برپا کند. مسئله ما در واقع شیخ شارجه یا دخالت های نابجای سران کشورهای دیکتاتوری عرب نیست که نسبت به ایران عقده گشایی می کنند، بلکه مسئله خود دولت ایران در این توهم غیرممکن است که کوتاه آمدن در برابر این دیکتاتورها، که خودشان در آینده نزدیک با مردمشان مسئله خواهند داشت، حمایت آنها را در سازمان ملل خواهد خرید. هر چند بار هم که اینها در برابر کشورهای عرب سرخورده شوند، باز از خواب بیدار نمی شوند.

با سپاس ا زشما که بخشی دیگر از تاریخ را برای جوانان این مرز و بوم  بازگو نمودید

  www.amirparizad.com