International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

يبانيه ها  |  پاسارگاد  |   خبرها  |  مقالات   |   هنر و ادبيات |    تاريخ  زدايي  | ديداري ـ  شنيداري  | جشن های ايرانی | محيط زيست |  تماس |  جستجو

18 ارديبهشت 1387    (2547 سال پاسارگارد)    7  مه  2008**************************    کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

 

 

 

 

دریای خزر!؟

نام‌های گوناگون و گستره استعمال آن‌ها

به دلایل مختلف تا به اکنون نام‌های متفاوتی در زبان‌های مختلف بروی این دریا گذارده شده‌است.

دریای کاسپین: این نام در بسیاری از زبان‌های جهان برای اشاره به این دریاچه به‌کار می‌رود. کاسپین خود از نام قوم اصیل ایرانی کاسپی  گرفته شده‌است که ابتدا در کرانه‌های غربی تا جنوب غربی آن ساکن بوده‌اند و به تدریج تا کرانه های جنوبی آمدند، از لحاظ قوم شناسی نیز به استناد پژوهش جدیدی که درباره ژنتیک مردمان جنوبی این دریا شده، گواهی دال بر این ادعاست که اثبات می کند این مردمان (که جوامع مردم‌شناسی در جهان ایشان را در انگلیسی به نام کاسپین می‌شناسند) همگی از طرف پدری از نوادگان مردمی هستند که از غرب دریا آمده اند.

نام‌های کاشان و قزوین نیز موید این موضوع اند. کاسپین نام جهانی و حقیقی این دریا است.

 

 

دریای مازندران: در اسنادی که در مؤسسات تاریخ شناسی روسیه است آمده که نوجین زیس برای روس‌ها اولین بار آن را در قرن دوازدهم ثبت نموده و ذکر کرده که ایرانیان آن را قرن‌ها دریای تبرستان می‌خواندند، بومیان منطقه مازندران،آن را دریای مازندران نیز می‌خوانند (منبع: سفرنامه گریگوری ملگونوف/Melgunov روسی)، همچنین در میان دانشمندان اسلامی دریای مازندران بروی نقشه‌ها ثبت می‌گشته (منبع: دایرة المعارف فارسی استاد مصاحب)، گذشته از آن نام دریای تبرستان به دلیل مجاورت دولت تبرستان به آن بوده‌است، از طرفی هیرکانیا که در منابع یونانی و لاتین (Hyrcania Maro) آمده (منبع: هرودوت)، و نام‌های، ساری، خراسان، گیلان که زمانی بروی این دریا بوده‌است، همگی به مناطقی از تبرستان باستانی (که مازندران امروزی باقیمانده آن است) برمی گردد. (منبع: مازندران و استرآباد، نوشته علی یوسفی نیا)

دریای خزر: این نام جعلی و نام قومی غارتگر ، بربر  ستیزه جو و غیر ایرانی که در بین شمال غربی دریا و دریای سیاه سکونت داشتند و به دین یهودیت گرویده بودند. بنای استحکامات بزرگی چون شهر در بند یا (باب الابواب) در شمال قفقاز در عهد ساسانیان ، که برای جلوگیری از تجاوزگریها و ویرانگریهای خزران صورت گرفت، هنوز پا برجاست. رواج امروزی دریای خزر به طور کلی به زمان اشغالگری روس‌ها در دوره قاجاریه  و کوتاه سازی دست ایرانیان  از این دریا برمی گردد.

نام راستین این دریا، همانگونه که همه جهان آنرا می خوانند، کاسپی به معنای کاس دریا است. کاس همان قوم کاس یا کاسیت است هزاران سال پیش بر بیشتر ایران فرمانروایی می کردند و کاشان و قزوین از نامهای منصوب به آنان هستند. غربیان نام کاسپین از کاسپی گرفته اند و مورد پذیرش همه دنیا در همه طول تاریخ بوده است.

ویژگی‌ها

عمق آن از شمال به جنوب افزایش می‌یابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کم‌تر از ۱۰ متر، در بخش میانی بین ۱۸۰ تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی که آب‌های کناره ایران را تشکیل می‌دهد به ۹۶۰ تا ۱۰۰۰ متر می‌رسد. تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شده‌است. جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. همین جهت جریان و ژرفای زیاد آب در کرانه‌های ایران که باعث کندی حرکت جریان می‌شود منجر به تجمع انواع آلودگی‌های این دریاچه در سواحل ایران به میزانی بیش از کرانه‌های دیگر کشورها می‌شود. این دریا، محیط زیست گرانبهاترین ماهی‌های دنیا است. در بخش جنوبی دریای کاسپین و رودخانه‌هایی که به آن می‌ریزند یعنی سواحل مربوط به ایران، ۷۸ گونه و زیرگونه ماهی یافت می‌شود. دریای مازندران یکی از بی‌همتا بوم‌ شناخت‌های آبی جهان بوده که محیطی مناسب برای زندگی و رشد مرغوب‌ترین ماهی‌های خاویاری جهان است. ۹۰ درصد صید ماهیان خاویاری مختص به این دریا است.

 

دریای کاسپین از شمال به روسیه، از جنوب به ایران ، از غرب به جمهوری آذربایجان و ازشرق به جمهوری‌های ترکمنستان و قزاقستان محدود می‌شود. هم‌اینک دریای کاسپین به خاطر وجود ذخایر پربار نفتش نگاه جهان را به خود کشانده‌است. از دیگر منابع این دریا خاویار را می‌توان نام برد.

دریای (کاسپین) بزرگترین دریاچه در جهان است که حتی از دریاچه های پنجگانه در آمریکا و دریاچه ویکتوریا در شرق آفریقا بزرگتراست. موقعیت آن محل برخورد بخش جنوب شرقی قاره اروپا و شرق قاره آسیا است. طول آن بالغ بر 1030 کیلومتر و عرض آن بین 435 کیلومتر و 196 کیلومتر است. این دریاچه راه به دریای آزاد ندارد. در زمان حال ارتفاع سطح آب آن نسبت به سطح متوسط آب دریا های جهان 26.7 متر پائینتر می باشد. سطح آن بالغ بر 386400 کیلومتر مربع و حجم آب موجود در آن 78700 کیلو متر مکعب است

شوری آب دریای کاسپین یک سوم شوری سایر دریا هاست. علت این امر چنین است:

در 50 الی 60 میلیون سال قبل در یای ،Tetis  اوقیانوس اتلانتیک را به اوقیانوس آرام مربوط می کرد؛ ولی با تغییراتی که بمرور در نتیجه جابجا شدن طبقات زیر زمینی بوجود آمده است، در مرحله اول ارتباط این دریا با اوقیانوس آرام و سپس با اقیانوس اتلانتیک قطع شد. لذا غلظت نمک آب دریاچه بهمان میزان میلیونها سال قبل باقی ماند درحالیکه سایر دریاها با تماس با املاح نمک موجود در زیر زمین شوری آب رو به تزاید گذاشت.

علت دیگر کمی شوری آب این دریاچه بواسطه آب شدن یخ های مناطق شمالی و سرازیر شدن آب شیرین این یخ ها بداخل این دریاچه در دورانهای گذشته بوده است.

دریای کاسپین را می توان به سه بخش تقسیم نمود. بخش شمالی آن که سطح آن شامل 25 در صد کل سطح دریا می گردد .بخش میانی و بخش جنوبی که هریک حدود 37 درصد از سطح این دریا را تشکیل می دهند. در حالیکه فقط نیم در صد از حجم آب دریا در بخش شمالی و33.9 در صد حجم آب در بخش میانی و باقیمانده حجم آب یعنی 65.6 در صد در بخش جنوبی قرار دارد. این اختلاف حجم آب در بخش های مختلف دریای خزر نشان دهنده این حقیقت است که در بخش شمالی میانگین عمق آب دریا بسیار کم و در بخش میانی عمق آب حد اکثر کمتراز 500 متر ولی در بخش جنوبی، حد اکثر عمق به 1025 متر می رسد.

مجموعاً آب بالغ بر 130  رودخانه کوچک و بزرگ وارد این دریا می شوند. بزرگترین این رودها عبارت است از رودخانه " ولگا".

بیش از 90 در صد آب وارده به دریای خزر از طریق 5 رودخانه بزرگ به نامهای   Volga, Kura, Terek, Ural, و Sulka  است. 10 در صد بقیه آب وارده به این دریا بوسیله رودخانه های کوچک ایران و سواحل غربی میانی آن تامین می شود. در سواحل شرقی این دریا رودی که در تمام سال دارای آب باشد وجود ندارد.

 

 

 

 

در بخش میانی در شرق دریای مازندران که در حال حاضردر کشور ترکمنستان قرار گرفته است خلیج بزرگی بنام “ Kara Bogaz Gol” وجود دارد بعلت عمق بسیار کم این خلیج و وشرایط جوی کویری آن میزان تبخیر آب سالیانه بسیار زیاد به طوریکه هر سال باعث می گردید که حدود 30 کیلومتر مکعب از آب دریا تبخیر شود، در نتیجه این تبخیر زیاد سطح آب دریا هر سال حدود 4 الي 7سانتیمتر پائین تر می رفت. به طوري كه در سال 1932ارتفاع سطح آب برابر با منهای 26.2 متر ودر سال 1977 این سطح به منهای 29.2 تقلیل یافت. در نتیجه پائین رفتن سطح آب تعدادی از بنادر ساخته شده در سواحل آن دیگر قادر به پهلو گیری کشتی ها نبوده و اکثر تاسیسات بندری از دریا فاصله گرفته بودند. به این علت مسئولین کشور شوروی تصمیم گرفتند که به طریقی از پائین رفتن سطح آ ب دریا جلوگیری کنند. لذا در سال 1980 سد بتونی در جلوی تنگه ارتباطی مرداب کارا بوگاز ساخته شد. و مانع ورود آب دریا بداخل مرداب گردیند. از آن زمان به بعد هر سال حدود 11 سانتیمتر سطح آب دریا بالا رفت به طوریکه در سال 1996 ارتفای سطح آب به منهای 26.7 اضافه گردید. یعنی به سطحی رسید که در سال 1935 بود.

ذخایر نفتی و گازی مناطق دریای مازندران برابر تخمین های منتشر شده بین 17 - 129   میلیارد بشکه برآورد شده است. این ارقام در مقایسه با ذخایر نفت آمریکا که 22 میلیارد ودریای شمال 17 میلیارد است، اهمیت آن بوضوح بیشتری ملاحظه می شود.

( برابر برآوردهای منتشر نشده ذخایر نفتی مناطق دریای مازندران را تا میزان 639 میلیارد بشکه نیز تخمین زده اند.)

 

 

 

 

 

 

فعالیت های دریانوردی ایرانیان در دریای کاسپین از دورانهای گذشته !؟

با وجود آنکه در دوران سلسله صفویه و خاصه در زمان سلطنت شاه اسماعیل کوششهای برای ایجاد ناوگان دریایی در دریای کاسپین شروع گردید تا جلوی تجاوز ازبک ها را که به شهرهای ایران حمله می کردند از طریق دریا مورد سرکوبی قرار دهند ؛ و بهمین گونه در زمان شاه عباس و حتی در دوره نادر شاه افشار نیز اقداماتی انجام گرفت ولی به دلایلی این امر مهم انجام نگرفت.

در دوران قاجاریه، تجاوزات ازبکها بقدری توسعه پیدا کرد که حتی آنها تا نزدیکیهای سمنان و مشهد و استرآباد پیش آمده و دستبرد هایی بشهر ها زدند. ولی چون برابر مفاد عهد نامه ترکمانچای ایران اجازه داشتن بحریه در دریای مازندران را نداشت، لذا بهیچ گونه قادر به جلوگیری از تجاوزات و دست درازیهای ازبک ها نبود.

در سال 1303 دزدان تراکمه به پاسگاه قره تپه فرح آباد و گمرک محل شبیخون زده و پس از قتل و غارت و چپاول اموال رئیس گمرک زنان آنها را با خود سوار قایق کرده به غنیمت بردند.

مراتب به اطلاع سردار سپه می رسد و به این علت او تاسیس نیروی دریایی و نگهبانان ساحلی را مقدم بر سایر امور تلقی می کند. لذا به سرهنگ اسماعیل شفائی که در آن هنگام در ماموریت اروپا برای خرید سلاح و هواپیما بسر می برد، دستور می دهد که در مورد خرید  یک فروند کشتی جهت دریای خزر مطالعه و نتیجه را گزارش دهد. سرهنگ شفائی یک مین جمع کن قدیمی به ظرفیت 171 تن بنام " فاتیا" Fatiya و متعلق به بقایای ناوگان جنگی آلمانها در جنگ گذشته را به مبلغ 4000 پوند خریداری می نماید. سرهنگ شفائی برای مجهز کردن این ناو جداگانه یک توپ 47 میلیمتری و یک مسسلسل سنگین 37 میلیمتری خریداری و روی ناو نصب می کند. سرهنگ شفائی با سفارت روسیه در برلن تماس گرفته و درخواست اجازه عبور این کشتی از طریق دریای سیاه و کانال دون - ولگا به دریای مازندران را می نماید. پس از چند ماه سردواندن و بلا تکلیفی مقامات روسی بوی اطلاع می دهند : اگر ایران این کشتی را برای مبارزه با قاچاقچیان و یا برقراری امنیت محل می خواهد، دولت روسیه در هر موقع که لازم دانست ، یک چنین کشتی جنگی در اختیار دولت ایران خواهد گذاشت. مجداداً پس از چند ماه معطلی دیگر، سرهنگ شفائی بخیال آنکه اگر توپها را بطور جداگانه به ایران ارسال و کشتی بی سلاح را از ولگا عبور دهد؛ شاید موافقت روسها را بدست آورد. ولی این تدبیر نیز موثر واقع نگردید و روس ها اجازه ندادند کشور ایران در دریای کاسپین دارای کشتی شود.

 

به علت مخالفت روسها، به دستور رضا شاه، فرمانده تیپ مستقل شمال سرتیپ محمد حسین آیرم سعی نمود برای تهیه یک کشتی و یا چند کرجی در محل اقدام نماید. سرتیپ آیرم پس از جستجوی فراوان یک کشتی 71 تنی از کار افتاده متعلق به شرکت شیلات " لییانازف" را که در چمخاله به علت بی استفاده بودن در کنار دریا افتاده بود تصرف کرده و با کمک عده ای از افراد محلی وخارجی نسبت به تعمیر آن اقدام می نماید. این اشخاص که هیچکدامشان در اصل ایرانی نبودند بنام های زیر خوانده می شدند:

1 – ناوبان یکم سابق فون کروز فرمانده کشتی

2 – ناوبان دوم سابق وایاکوفسکی اهل لهستان

3 – یورگین بهرندیس سرگرد سابق مهندس کشتی.

4 – روبرت بونردوزف اهل فنلاند مکانیسین کشتی.

پس از تعمیرات اساسی نام این ناوچه را " بارکاس سفید رود " گذاشته و با نصب دو قبضه از توپهای کوهستانی 37 میلیمتری، کشتی به بندر پهلوی آورده شد، و به عنوان اولین واحد دریایی ایران در بدو تاسیس نیروی دریایی شاهنشاهی در دوران سلطنت پهلوی ظاهر می شود.

چندی بعد کشتی کوچک دیگری به ظرفیت 15 تن بنام " بارکاس چالوس" نیز از شرکت شیلات لییانازف خریداری شده و به واحد اول اضافه گردید.

 

رضا شاه سعی می کند جای پایی در دریای کاسپین برای کشورش باز کند؟!

به این منظور رضا شاه تصمیمات زیرین را اتخاذ می کند:

در تاریخ 4 اسفند 1305 قانون ساختمان راه آهن بین خور موسی، بندر محمره و بندر جز(در گرگان) مورد تصویب مجلس شورای ملی قرار گرفت.

در همان زمان دستور می دهد که بندر تجارتی در گوشه جنوب شرقی خلیج گرگان ساخته شود.

در تاریخ 6 آبان 1309 بخش اول راه آهن سراسری ایران تهران – ساری برای بهره برداری افتتاح گردید!

در تاریخ 1 آذر 1310 ساختمان اسکله بندر شاه پایان یافت و راه آهن به شاهی رسید.

در تاریخ 30 بهمن 1315 راه آهن شمال ایران، تهران – بندر شاه افتتاح شد.

با افتتاح این بندر رضا شاه انتظار داشت که فعالیت دریایی ایران در دریای کاسپین شروع شده و بتدریج ناوگان تجاری ایران که قرار بود کارگاه های کشتی سازی توسط آلمانی ها و ایتالیایی ها در بندر پهلوی ساخته شود، این ناوگان فعالیت های خود را شروع نماید.

بنابر این به دستوررضا شاه مهندسین آلمانی سرسره مخصوص بالا کشیدن و به آب انداختن کشتی های نسبتاً کوچک را در بندر پهلوی ساخته و سپس با استفاده از این

سرسره ، شروع به ساختن یک فروند لایروب هزار تنی که وظیفه اش لایروبی و عمیق کردن راه ورودی  بندرگاه بندر پهلوی و همچنین لایروبی خلیج گرگان و عمیق کردن عمق آب بین اسکله های بندر شاه و دریای مازندران بود, نمودند. این لایروب در تاریخ 19 آذر 1318 آماده بهره برداری گردید.

قبلاً در سال 1306 کشور ایران دستور ساخت سه فروند ناوچه 32 تنی مسلح به توپهای 47 میلیمتری و مسلسل سنگین را به یک کارخانه کشتی سازی در ایتالیا داده بود. حال با آماده شدن کارگاه کشتی سازی در بندر پهلوی، این ناوچه ها بطور مجزا و قطعات باز از هم با کشتی به بندر خرمشهر حمل و سپس این قطعات را با کامیون به بندر پهلوی برده و زیر نظر مهندسین ایتالیایی کارخانه سازنده، قطعات را بیکدیگر وصل و سه ناوچه با نامهای: گرگان، بابلسر و سفید رود ایجاد و سپس ناوچه ها تحویل نیروی دریایی شمال می گردند.

حال به یک اتفاق استثنائی که در دریای کاسپین رخ داده اشاره می کنم که چگونه مسئولان کشور شوروی واگر بخواهیم خوشبینانه به این اتفاق نظر اندازیم، "طبیعت"، در آن زمان مانع شد که صنعت کشتی سازی و ایجاد ناوگان دریایی تجاری در شمال ایران بتواند قدمی بجلو برداشته و خود را از زیر یوغ و نفوذ کشورهای رها سازد!

 

تغییرات سطح آب خزر طی 1875 تا 1995 - از UNEP/GRID Arendal

 

 

با مطالعه نمودار ارتفای سطح آب آن دریا می توانیم پی ببریم که تا چه حد این رخ داد به ضرر ایران تمام شد؟ : از سال 1878 تا سال 1928 یعنی برای مدت 53 سال سطح آب دریا تغییر چندانی نکرده و حد اکثر حدود 60 سانتیمتر بالا و پائین رفته بود. ولی از زمانیکه رضا شاه تصمیم به ورود ایران به دریای کاسپین و شروع فعالیت در دریا را گرفت، ناگهان آب دریای کاسپین با شدت و سرعت بیشتری شروع به پائین رفتن می کند ، به طوریکه در سال 1340 سطح آب بیش از 200 سانتیمتر پائینتراز سطح معمولی آن است!

در نتیجه پائین رفتن سطح آب، اسکله های ساخته شده در بندر شاه امکان پذیرش کشتی های تجارتی حامل بار را از دست می دهد. به این طریق آرزوی رضا شاه برای ایجاد بندری تجارتی در دریای مازندران بر باد می رود!

باید توجه کرد که تنها کشور ایران نبود که در این مورد متضرر گردید، بلکه مقدار زیادی از سواحل سرزمینهای متعلق به کشور شوروی نیز از زیر آب خارج و اسکله های آن کشور نیز از حیز انتفاء خارج گردیدند.

 

شيلات شمال

در سال1893 [برابر با 1272 شمسی] در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار امتیاز ایجاد سازمانی به نام شیلات شمال به یک فرد روسی بنام اس. ام. لییانازوف S.M.Lianozof  برای مدت 27 سال واگذار شد.3 سال بعد با مرگ لییانازوف این امتیاز با اضافه نمودن 5 سال به فرزند او جی. اس لییانازوف منتقل گردید.

شرکت روسی شیلات شمال برای صید ماهی خاصه ماهی های خاویاری، شروع به ایجاد تاسیسات لازم از جمله ساختن اسکله ، سردخانه بزرگ، تهیه کشتی ها و قایق های موتوری و نصب مولد برق و غیره نمود. با ایجاد تاسیسات شیلات بیکباره انقلاب فرهنگی عظیمی در بندر پهلوی و دیگر شهرها و قصبات نزدیک به آن رخ داد.به گونه خلاصه این انقلاب فرهنگی شامل موارد زیرین گردید:

 - انزلی نزدیکترین راه کشتیرانی ایران و اروپا از طریق روسیه گردید.

اولین اداره گمرک –اداره بندر- شهرداری در ایران - اداره فرهنگ - - چاپخانه بهداری - برق - تلفن - شیلات - هوا شناسی -کارخانجات چوب بری و لیموناد سازی - سینما و تئاتر - روزنامه بنام ساحل نجات - مدارس به سبک نوین - کتابخانه  و ...
در این شهر بوجود آمد. در دریای مازندران بالغ بر115 نوع ماهی در حال زیست است که 4 نوع آن از انواع ماهی خاویاری یا استرژن "Sturgeon" است ، که یکی ازمنابع پر ارزش اقتصادی آن منطقه است. ضمناً دریای کاسپین یکی از دو محیطی در جهان است که خوک آبی یا Seal آب شیرین در آن نشو و نما می کند.

 

اهالی انزلی به علت مسافرت به روسیه و عبور مسافران خارجی از این بندر به اروپا زودتر از سایر شهرهای ایران با تمدن غرب آشنا شدند. انزلی طی جنگ جهانی اول  صحنه درگیری و اشغال و بمباران توسط روسها و انگلیسیها گردید. در طی جنگ جهانی دوم انزلی راه مناسبی جهت انتقال مهمات به سمت روسیه بود و پس از جنگ توسط متفقین به پل پیروزی معروف گردید.

در تاریخ 25 مهر1306  یعنی  بیش از دو سال پس از سپری شدن مدت قرار داد ایران با شرکت لییانازوف بالاخره کشور ایران موفق گردید قرار داد خود را با آن شرکت فسخ نماید؛ ولی مسئولین کشور پی بردند که کارمندان ایرانی که بالغ بر 30 سال در شرکت روسی مشغول کار بوده اند به علت نداشتن تخصص و اطلاعات لازم، به تنهایی قادر به ادامه فعالیت امور تخصصی مربوط به شیلات و ماهیگیری و تولید خاویارنبوده و ضمناً کشور ایران فاقد وسایل و تجهیزات صنعتی و دریایی مورد نیاز است.لاجرم چون گذشته دوباره ریش و قیچی را در دست با کفایت! روسی ها گذاشته و با خواهش و تمنا با تشکیل شرکت مختلط ماهی ایران و شوروی، نه تنها بهره برداری از آبهای شمال ایران و چند رودخانه مهم داخلی به این شرکت واگذار گردید، بلکه برای مدت 25 سال دیگر نیز دریای کاسپین را دو دستی تقدیم روسها کردیم!

مدت قرار داد شرکت شیلات روسی درسال 1331 در دوران حکومت ملی زنده یاد دکتر محمد مصدق با روسها به پایان رسید و به ادامه فرمانروایی روسها در شمال ایران خاتمه داده شد ولی کنترل دریای مازندران باز هم چون گذشته در اختیار روسها باقی ماند.

در سال 1347 بالاخره کشور ایران تصمیم گرفت که شیلات شمال را به چند فروند کشتی ماهیگیری که دارای وسایل و تجهیزات مدرن ماهیگیری است مجهز نماید.

ایران پس از  تماس با وزارت خارجه شوروی به این نتیجه رسید که کشور شوروی به ایران اجازه خرید کشتی از سایر کشورها را نمی دهد، و لی حاضر است کشتی های مورد نیاز شیلات را در کارگاه های کشتی سازی خود در دریای مازندران بسازد!

کشور ایران با پیشنهاد روسها موافقت کرده و یک کشتی هزار تنی و پنج کشتی 120 تنی برای ایران ساخته شد. این کشتی ها در سال 1348 تحویل ایران گردیدند.

روسها برای اینکه روزی ایران هوس ماهیگیری در بخش میانی و شمالی دریای مازندران را به سر راه ندهد، هر شش فروند کشتی را بدون داشتن سردخانه ساختند. به این ترتیب که، ماهیگیری ایرانیها را در در منطقه ای از دریا محدود کردند، که کشتیها اجباراً برای جلوگیری از فاسد شدن ماهیهای صید شده همان روز به بندر پهلوی مراجعت نماید!

 

پیشینه تاریخی دریای کاسپین

تا پیش از ظهور پترکبیر در صحنه سیاسی روسیه 1754- 1682 میلادی، همیشه دریای کاسپین یک دریای ایرانی بود، و هرگز از سوی دریای کاسپین ایران مورد تهدید جدی قرار نگرفته بود.

در سال 1723 روسها از راه رودخانه ولگا خود را به دریای کاسپین رسانده و داغستان را متصرف شدند و سپس به سوی گیلان روانه شده و شهر رشت را اشغال کردند. سپس بادکوبه را تسخیر کردند. بدین سان، برای اولین بار حاکمیت بی معارض ایران در این دریا به مخاطره افتاد. در دوران نادر شاه افشاربا یک اخطار ساده نادر شاه روسها نیروهای خود را از گیلان و قفقاز خارج کردند. با قتل آقا محمد خان قاجار آخرین مانع در برابر تجاوز و گسترش ارضی روس ها از میان رفت. بالاخره در دوره فتحعلی شاه، بدنبال 12 سال نبرد و شکست ایران و تحمیل دو معاهده گلستان ( 1813م) و ترکمن چای (1828م) حاکمیت ایران بر دریای مازندران خدشه دار شد.

از آن زمان تا تاریخ فروپاشی امپراتوری روسیه در تاریخ 16 مارس 1917 میلادی، به کشور ایران اجازه هیچگونه فعالیتی در دریای کاسپین داده نشد. به طوریکه روسیه حتی مانع تشکیل شرکتهای ماهیگیری برای امور ماهیگیری، و ایجاد اسکله و بارانداز،  و غیره می شد.

با فروپاشی امپراتوری تزار ها ،ایرانیان خوش باور خیال نمودند که قراردادهای تحمیلی از سوی تزار ها به خودی خود لغو خواهد شد!

ولی بلشویک ها از ضعف حکومت مرکزی ایران در آن زمان استفاده نموده و با اعمال فشار بر حکومت ناتوان ایران و به دنبال اشغال شهر رشت از سوی بلشویک ها ، کوشش نمودند که ارثیه خونین تزارها را به خود منتقل کنند. در تاریخ 17 خرداد 1299 کمیته مرکزی انقلاب سرخ در گیلان تشکیل شد. روز بعد میرزا کوچک خان در گیلان حکومت موقتی انقلابی و شورای انقلاب تشکیل داد. و درهمان روز میرزا کوچک خان و احسان الله خان گردانندگان اصلی نهضت جنگل به وسیله بیانیه ای تشکیل دولت خود را به مردم  اعلام نمودند. میرزا کوچک خان خود را سر کمیسر و کمیسر جنگ معرفی نمود.

دولت ایران به علت دخالت بلشویک ها در امور ایران و اشغال گیلان به شورای جامعه ملل شکایت برد. ولی شورا توصیه کرد، حل مسئله را به گونه دوستانه بین خود فیصله دهند.

بالاخره در 23 آذر ماه 1300 مجلس شورای ملی زیر فشار شدید روس ها که بوسیله عوامل خود بخش هایی از شمال ایران را تصرف کرده بودند اجازه امضا و مبادله اسناد عهد نامه مودت میان ایران و جمهوری شوروی روسیه را صادر کرد.

بر پایه این عهد نامه، آن چه را که حکومت تزاری برپایه تحمیل قراردادهای " گلستان و ترکمان چای" و " آخال" [ مربوط به تجزیه شمال شرقی ایران و جایی که بعد ها در آن کشورهای تاجیکستان و ترکمنستان شکل گرفت] از سرزمین ایران تجزیه کرده بود، به حکومت بلشویکی منتقل نمود. اما حقوق پایمال شده ایران در دریای کاسپین ظاهراً تا حدی ترمیم و ایران از حقوقی برابر با اتحاد جماهیر شوروی در دریای کاسپین برخوردار شد.

متن عهد نامه مودت

ماده واحده – مجلس شورای ملی با استناد مراسله نمره 1600 مورخ 20 قوس 1300شمسی که از طرف نماینده مختار دولت شوروی روسیه به وزیر امور خارجه ایران نوشته شده است به دولت اجازه می دهد که عهد نامه دوستی منعقده بین نمایندگان دولت علیه ایران و دولت جمهوری شوروی روسیه را که شامل بر 26 فصل و ضمیمه به این ماده می باشد مبادله نماید.

متن عهد نامه

چون دولت ایران از یک طرف و دولت جمهوری اتحادی اشتراکی شوروی روسیه از طرف دیگر نهایت درجه مایل بودند که روابط محکم حسنه همجواری و برادری در آتیه ما بین ملتین ایران و روس برقرار باشد لهذا مصمم شدند که داخل مذاکره در این باب شده و برای این مقصود اشخاص ذیل را وکلای مختار خود نمودند.

از طرف دولت ایران علیقلی خان مشاور الملک. از طرف شوروی روسیه گه ارگی واسیلیویچ چیچرین و لومیخائیلویچ کاراخان.

فصل دهم

دولت شوروی روسیه کوشش سیاست مستعمراتی دنیا را که در ساختن راه ها و کشیدن خطوط تلگرافی در ممالک غیر برای تامین نفوذ نظامی خود بر توسعه تمدن ملل ترجیح می دهد نفی کرده و مایل است که وسایل مراودت و مخابرات که برای استقلال و تکمیل تمدن هر ملتی لزوم حیاتی دارد به اختیار خود ملت ایران واگذارده خسارات وارده به ایران به واسطه قشون تزاری جبران شود لهذا دولت شوروی روسیه موسسات روسی ذیل را بلاعوض به مالکیت قطعی ملت ایران واگذار می نماید:

الف – راه های شوسه از انزلی بطهران و از قزوین به همدان با تمام اراضی و ابنیه و اثاثیه متعلق به راه های مذکوره.

ب – خطوط راه آهن از جلفا به تبریز و از صوفیان به دریاچه ارومیه با تمام ابنیه و وسایل نقلیه و متعلقات دیگر.

ت – اسکله ها و انبارهای مال التجاره و کشتی بخاری و کرجیها و کلیه وسایل نقلیه در دریاچه ارومی با تمام متعلقات آنها.

ٍ– تمام خطوط تلگرافی و تلفونی با تمام متعلقات و ابنیه و اثاثیه که در حدود ایران به توسط دولت سابق تزاری ساخته شده است.

ج – بندر انزلی با انبار های مال التجاره و کارخانه برق و سایر ابنیه.

[ در مقابل این امتیازات دولت شوروی این حق را برای خود محفوظ نمود که در صورت دخالت مسلحانه یک کشور ثالث در ایران و تهدید سرحدات، شوروی قشون خود را وارد ایران نماید!]

فصل یازدهم

نظر به این که مطابق اصول بیان شده در فصل اول این عهد نامه – عهد نامه منعقده در 10 فورال 1828 مابین ایران و روسیه در ترکمان چایی نیز که فصل 8 آن حق داشتن بحریه را در بحر خزر از ایران سلب نموده بود از درجه اعتبار ساقط است لهذا طرفین معظمتین متعاهدتین رضایت می دهند که از زمان امضاء این معاهده هر دو بالسویه حق کشتی رانی آزاد را در زیر بیرق های خود در بحر خزر داشته باشند.

در تاریخ پنجم فروردین ماه 1319 در آخرین سالهای سلطنت رضا شاه ، پس از شروع جنگ جهانی دوم و قبل از آنکه دولت آلمان به کشور روسیه حمله کند، سفیرروسیه آقای ماتوی فیلیمونو طی نامه رسمی به وزیر خارجه ایران آقای مظفر اعلم پیشنهادی به این شرح ارائه نمود:

آقای وزیر

با نهایت توقیر مراتب را به استحضار آن جناب می رساند:

نظر به اینکه دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی می دانند برای طرفین متعاهدین دارای اهمیت خاصی می باشد موافقت حاصل است که دولتین اقدامات لازمه را به عمل خواهند آورد تا اتباع کشورهای ثالث که در کشتی های طرفین متعاهدین و در بندرهای واقع در دریای خزر مشغول خدمت هستند از خدمت و توقف خود در کشتی ها و بنادر برای مقاصدی که خارج از حدود وظایف خدمتی محوله به آنها باشد استفاده ننمایند.

آقای وزیر خواهشمند است ااحترامات فائقه مرا نسبت به خودتان بپذیرید.

در تاریخ 25 مارس 1940، وزیر خارجه ایران طی نامه ای اعلام نمود که:

" . . .مندرجات نامه فوق را در نظر گرفته خواهشمندم احترامات فائقه مرا نسبت به خودتان بپذیرید.

امضاء: مظفر اعلم”

 

البته لازم است توجه شود که در تاریخ 31 اوت 1939، جنگ جهانی دوم شروع شد و 3 روز بعد دولت طی اطلاعیه ای بیطرفی کشور ایران را اعلام نمود.

در آذر ماه سال 1318 ناوگان جنگی انگلیس در خلیج فارس مانع خروج 5 فروند کشتی تجارتی آلمان و 3 فروند کشتی ایتالیایی از بندر شاپور و ضبط اموال آن کشتی ها گردید. دولت ایران در این مورد یادداشت اعتراضی به سفارت انگلیس در تهران تسلیم کرده و متذکر گردید که ایران کشوری بیطرف و طرف معامله با آلمان است.

البته دولت انگلیس اعتنائی به یادداشت اعتراضی ایران نکرد.

لذا دولت ایران از کشور روسیه درخواست نمود که به کشتی های آلمانی حامل کالای ایران اجازه داده شود از طریق دریای سیاه و کانال اتصالی " دون - ولگا " کالای ایران به بندر پهلوی ارسال گردد. لذا بر مبنای این درخواست کشور شوروی که در آن زمان هنوز وارد جنگ با آلمان نشده بود ضمن موافقت با حمل کالای ایران از این مسیر، خواستار عدم دخالت کارکنان کشتی های آلمانی و ایتالیایی در امور دیگر شد.

در مورد این عهد نامه عده ای از ایرانیان در مقالات ، نوشته ها  ومصاحبه های خود،  از جمله آقای مهندس کورش ذعیم در مقاله خودو دکتر هوشنگ طالع در مجله میراث ایران در شماره 50 تابستان 1387،اشاره به قرار داد بازرگانی و بحر پیمایی میان دولت ایران و اتحاد جماهیر شوروی کرده و اضافه نموده و گوشزد کرده اند که: ” در این قرارداد به حق، بهره گیری یکسان و احصاری دو دولت از دریای مازندران، چه از نظر کشتیرانی ( ماده 13) و چه از نظر استفاده از منابع طبیعی (بند 4 ماده 12)، به گونه روشن و غیر قابل تغییر اشاره شده است: ” طرفین متعاهدین : بر طبق اصولی که در عهد نامه مورخ 6 فوریه 1921 بین ایران و جمهوری متحد سوسیالیستی، شوروی روسیه اعلام گردیده است. موافقت دارند که در تمام دریای خزر کشتی هایی جز کشتی های متعلق به ایران یا اتحاد شوروی سوسیالیستی و یا متعلق به اتباع و بنگاه های بازرگانی و حمل و نقل کشوری یکی از طرفین متعاهدین که در زیر پرچم ایران یا زیر پرچم اتحاد جماهیر شوروی سیر نمایند، نمی تواند وجود داشته باشد“. بند 4 ماده 12 مقرر می دارد: ” هر یک از طرفین متعاهدین ماهی گیری را در سواحل خود در حد 10 میل دریایی به کشتی های خود اختصاص داده و این حق را برای خود محفوظ می دارند.[ در آن زمان ظاهراٌ روسها و بطور حتم ویقین ایرانیان اطلاعی از منابع زیر دریای کاسپین نداشته اند. لذا صحبتی از آن نشده است]

لازم است که به این نکته بسیار مهم، حساس و اساسی اشاره شود.

- در آن زمان کشور ایران فاقد هرگونه وسایل دریایی که قادر باشد در فاصله نسبتاً دور (حدود چند میل) از ساحل ایران به دریانوردی ادامه دهد، بوده است.

تنها کشور روسیه دارای کشتی ها و وسایل دریایی برای حمل بار و ماهیگیری و انجام سایر ماموریتهای دریایی بود.

در طول زمان عملاً مشاهده می کنیم که روسیه بهر طریقی که ممکن بود، مانع مجهز شدن کشور ایران به وسایل دریایی اوقیانوس پیما شده است. حتی پس از آنکه ایران اولین بندر مجهز دریایی خود را در بندر شاه ایجاد و برای خودکفا کردن این بندر باصرف هزینه گزاف اولین خط راه آهن ایران، این بندر جدید التاسیس را به مرکز ایران تهران مربوط نمود، مشاهده می کنیم که ناگهانی در عرض چند سال سطح آب دریای مازندران به بیش از دو متر پائین تر می رود!؟ نتیجه آنکه بندر شاه خاصیت بندری خود را که ارتباط مستقیم با دریا است از دست می دهد.

-  دخالت مامورین روسی در دریا و جلوگیری از فعالیت ماهیگیران ایران حتی در آبهای ساحلی ایران و توقیف و ضبط قایقهای آنها را مشاهده می کنیم؛ چنانچه:

در روزنامه ایونینگ استاندارد 9 نوامبر 1932 برابر با 18 آبان 1311در مقاله ای که در مورد ایران نوشته بود ضمن توضیحاتی در مورد ورود شش فروند ناوهای خریداری شده از ایتالیا به آبهای ایران در خلیج فارس اضافه کرده بود:

" ناوگان ایران در کرانه های دریای خزر عملیاتی انجام نمی دهند زیرا بلشویک ها اجازه نمی دهند که هیچ دولتی در منطقه نفوذ آنها در دریای خزر مداخله نماید."

روزنامه تایمز در 11 آوریل 1933 برابر با 22 فروردین 1312 نوشته است:

" . . . امروز روزنامه شفق سرخ در تهران از منابع موثقی اطلاع داد که کشتیهای شوروی در آبهای گرگان در انتهای جنوب شرقی دریای خزر کشتیهای ماهیگیری ایرانی را مصادره و سرنشینان آنها را توقیف نموده اند. گرگان در 20 میلی مرز شوروی واقع است. . . "

- شوروی مانع ورود کشتیهای خریداری شده ایران به دریای مازندران می شود!

- در پیرو دخالتهای غیرقانونی مقامات شوروی در ایران "در تاریخ 19 مرداد 1304، دولت ایران طی یادداشت اعتراضیه ای که تسلیم سفارت کبرای شوروی کرد خاطر نشان ساخت که مفاد عهد نامه 26 فوریه 1921 از طرف بعضی مقامات شوروی مراعات نمی شود و عملیات و اقدامات مامورین کنسولی شوروی در ایران، خصوصاً مداخله آنان در مسائل حقوقی و قضایی غیر قابل تحمل شده است. ضمن آن وزارت امور خارجه اخراج سرکنسول شوروی در مشهد و در رشت را خواستار شد."

- این گونه ممانعت ها تا آن حد توسعه یافته بود که حتی در سال 1343 کشتی غیر مسلح وتفریحی شاه ایران ، بنام کشتی سلطنتی شهسوار که در دوران سلطنت رضا شاه در سال 1317 از هلند خریداری و از طریق کانال ولگا- دون وارد دریای کاسپین شده بود. چون نیاز به تعمیرات زیر آبی داشت ، از طریق وزارت خارجه ایران به اطلاع وزارت خارجه روسیه رسانده شد که اجازه دریانوردی به آن کشتی جهت خروج از دریای مازندران داده شود. پس از چندی وزارت خارجه روسیه اطلاع داد که چنین اجازه ای به کشتی سلطنتی ایران داده نمی شود. ولی اگر ایران موافقت کند روسیه حاضر است آن کشتی را در یکی از بنادر خود در دریای مازندران تحت تعمیر قرار دهد.

مراتب به اطلاع شاه رسید وچون شاه از عکس العمل روسها سخت رنجیده خاطر و ناراحت شده بود پیشنهاد آنها را برای انجام تعمیرات نپذیرفت. به این علت فرمانده وقت نیروی دریایی از من ناخدا سوم آریان پور خواست که راه حلی برای تعمیر کشتی شاه و جلوگیری از غرق آن جستجو نمایم. خوشبختانه من پس از کاوش فراوان راه حل عملی برای تعمیر و جلوگیری از غرق آن را پیشنهاد نمودم. شاه پس از اطمینان از راه حل ارائه شده، به من اجازه داد که تعمیرات زیر آبی در بندر پهلوی شروع گردد. در تیرماه 1343 تعمیرات شروع و کشتی سلطنتی با هزینه ای کمتر از 30 هزار تومان بانجام رسید ، در حالیکه اگر کشتی به اروپا برای تعمیرات میرفت هزینه های مربوطه بالغ بر چند میلیون تومان می شد.

- واقعه دیگری که در سال 1352 رخ داد نشانگر آن است که کشور شوروی تا چه میزانی از دخالت ایران در در دریای کاسپین جلوگیری می کرده است:

درآن سال ، شرکت ملی نفت از کارشناسان یک شرکت نفتی آمریکایی دعوت به عمل آورد تا با انجام آزمایشات لرزه نگاری در بخش جنوبی دریای شمال ، میزان ذخایر نفتی و گازی را تعیین نمایند.

کارشناسان فوق چندی عملیات لرزه نگاری را در سواحل دریا انجام داده و خواستار شدند درکف دریا نیز این آزمایشات را ادامه دهند. شرکت ملی نفت با مدیر عامل شیلات شمال تماس برقرار و خواستار همکاری با کارشناسان آمریکایی و تامین وسایل دریایی شد. مدیر عامل شیلات دستورات لازم را به رئیس شیلات در بندر پهلوی  آقای مهندس اسفندیار گلسرخی صادر نمود. کارشناسان لرزه نگار خود را برای آزمایشات زیر آبی آماده کرده بودند که با دریافت دستوری از وزارت خارجه ایران، عملیات لرزه نگاری متوقف گردید!؟ البته علت توقف عملیات بخاطر اعتراض کشور روسیه انجام گرفته بود.

- ورود ناو مین جمع کن شاهرخ به دریای کاسپین!

در سال 1328 من به عنوان فرمانده مراکز آموزشی و پایگاه دریایی شمال درخواست نمودم که برای آموزش دریانوردی افسران و درجه دارن تحت آموزش، نیروی دریاای یکی از ناوهای خود را به دریایی کاسپین اعزام کند. اتفاقا، در آن زمان ناو مین جمع کن شاهرخ برای تعمیرات اساسی به ایتالیا رفته بود، لذا درخواست من مورد قبول واقع شد و نیروی دریایی از طریق وزارت خارجه درخواست خود را برای مقامات روسی ارسال نمود. روسها موافقت خود را تحت شرط اینکه از این ناو فقط برای امر آزمایش استفاده گردد اعلام کردند. در آبان ماه 1349 اولین ناو جنگی ایران وارد دریای کاسپین  گردید. ولی در هنگام عبور از کانال دن- ولگا و بندر باکو بندر پهلوی اتفاقاتی برای ناو رخ داد. به این شرح:

1- قبل از ورود به کانال ولگا، روسها بیش ازدو هفته ناو را در قرنطینه نگه داشتند؛ به این اسم که چون ناو از آب شور دریای سیاه وارد آب شیرین کانال ولگا می شود بنابر این بایستی بدنه زیرین ناو بطریق مخصوصی شسته شود تا انگلها و مواد زنده دریای سیاه به دریای کاسپین منتقل نگردد؟! [ توقف ناو بنام شستشوی بیرونی آن بمنظور کاوش در مورد یافتن دستگاه های الکترونیکی داخل ناو بوده است]

2- در تمام طول مسیر دوکانال و حتی پس از ورود ناو به دریای کاسپین راهنمای روسی که مطمئنا مامورKGB  بود! در روی ناو باقی ماند. درحالیکه برابر پیمان 1921 دریانوردی دردریای کاسپین برای ناوهای ایرانی با پرچم ایران نیازی به راهنمای روسی نداشته است!؟

3- در یکی از بنادر نیمه راه در محلی که ناو در قرنطینه بود، روسها به نام مهمان نوازی میهمانی برای پرسنل ناو ترتیب می دهند و جزو مدعوین به تعداد ملوانان ایرانی ، ازدختران دانشجوی یکی از دانشگاه ها نیز دعوت بعمل آمده بود. پس ازآن شب و گذشت چند روز، چون اکثر پرسنل ناو به بیماری مقاربتی مبتلا شده بودند فرمانده ناو در بادکوبه اجبارا! بیماران را برای معالجه به بیمارستان شهر اعزام می کند.

4- تا سال 1357 ناو شاهرخ در دریانوردی های آموزشی محوله هیچگاه ازفاصله 10 مایلی ساحل فراتر نرفت!

 

با ذکر چند نمونه ازاقدامات خلافی که رژیم شوروی به منظور کوتاه کردن دست ایران از برخورداری از حقوق حقه خود در دریای مازندران به عمل آورده است. می توان نتیجه گرفت:

باوجود آنکه می توانیم ادعا کنیم که: قبل از سال 1102 شمسی همه این دریا متعلق به ایران بوده، ولی پس از تصرف بخش شمالی دریای کاسپین می توان پذیرفت که حاکمیت ایران از این دریای بسته ، نبایستی کمتر از 50 درصد باشد. ولی متاسفانه به دلیل ناتوانی و ضعف حکومت های دوران قاجار، و ناواردی و بی سوادی دولتمردان ایرانی در اکثرامور خاصه سیاست خارجی، و از همه مهمتر بی علاقگی و بی توجهی ملت ایران به بهره برداری ازمنابع دریایی در طول تاریخ، باعث شد که مسئولان کشورمان در هیچ زمانی مقاومت آنچنانی در برابر استعمار گران خارجی که شروع به دست درازی و دست اندازی به جزایر ، سواحل و منابع دریایی در جنوب و شمال ایران نموده بودند از خود نشان نداده و هنگامی از خواب غفلت بیدار شدند که دیگر کار از کار گذشته واستعمار گران به منافع عظیم خود دست یافته بودند!

در مورد دریای کاسپین و مناطقی از شمال ایران که در گذشته دو دستی تقدیم روسهای تزاری کردیم ؛ دو بار شانس موفقیت برای احقاق حق به ایران روی آورد! متاسفانه در هر دو بار این شانس را از دست دادیم:

اولین بار در سال 1917 میلادی و فروپاشی امپراطوری روسیه. این شانس به ایران روی آورد که می توانست نه تنها دریای مازندران بلکه همه مناطق جدا شده از مام وطن برابر معاهده های گلستان و ترکمان چای را دوباره ضمیمه ایران نماید. تنها دلمان را خوش کردیم که روسهای بلشویک بما اجازه داده اند از " حق داشتن بحریه در دریای مازندران برخوردار شویم؟!" در حالیکه نه از صنعت کشتی سازی برخوردار بودیم و نه کشتی در اختیار داشتیم!!

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991 و تقسیم مستعمرات جنوبی آن کشور و تشکیل کشور های جدیدی در آن مناطق. دومین بار چنین شانسی نصیب ایران شد!! ولی از این فروپاشی نیز نه تنها بهره ای نصیب ایران نگردید، بلکه با مدعیان تازه به دوران رسیده وخود بزرگ بین و سمجی روبرو گردیدیم؟! در گذشته مدعی ایران در دریای مازندران کشور ابر قدرت روسیه بود که اجازه می داد ، فلان کشتی تجارتی می تواند وارد آبهای ایران گردد یا خیر! در حالیکه در زمان حال این کشور چند میلیونی ضعیف آذربایجان است که می تواند به ایران امر و نهی کرده ومانع ورود و خروج کشتی های ایرانی به دریای مازندران گردد! ؟

 

 

 

خلاصه ای از اظهار نظرایرانیان در مورد سهم ایران از دریای مازندران

چه باید کرد و یا چه می توان کرد؟!

بحث پیرامون تدوین رژیم حقوقی جدید دریای خزر از سال 2002 شروع شد و تا کنون به دلیل اختلاف بر سر چگونگی تقسیم به سرانجام نرسیده است.

- هموطنان گرامی، اگر که در دوران فتحعلي شاه، در صد و هشتاد سال پيش، ايران زير بار فشار جنگ و شکست افتضاح آميز خود، تن به «قرارداد ترکمانچاي» داد و سهم ايران را  از کاسپين هزاران ساله ايراني به روس ها بخشيد، اکثريت مردم  در جهل و خرافات زدگی و عقب ماندگی غوطه می خوردند. اما آيا امروز هم به همان دوران برگشته ايم؟ آيا برای نسل امروز شرم آور نيست که اجازه دهیم يک دولت غيرمسئول منافع و ثروت های ملی ما را برای منافعی شخصی و مصالحی سياسی و کوتاه مدت به باد دهد؟

میرزا آقا خان بزرگترین وطن فروش معروف قاجار هنگام فروختن آب و خاک شمال ایران به دشمن تاریخی ایران شوروی گفت :" ما به خاطر آب شور دریای خزر کام شیرین دوست را تلخ نمی کنیم !!!"

اکنون میرزا آقا خان در هیات ابلیسی دیگر از گور سر برآورده و در کمال وقاحت از دوستی و اتحاد و اهداف مشترک!!! با روسیه سخن می گوید .

- ایران فروشی به بهانه ی انرژی هسته ای است! !است ترکمنچای دوم در راه است!

- تاریخ معاصر ایران همواره شاهد حضور بیگانگان در این سرزمین بوده است ؛ با آنکه ایران هرگز استعمار نشده است اما بارها و بارها استثمار شده ایم ؛ روزگاری پرتغالی ها روزگاری انگلیسی ها ، و روزگاری همسایگان شمالی مان گوشه چشمی به این سرزمین داشته اند متاسفانه در حال حاضرشیخ نشینهایی که تا چند سال پیش شتر سواری می کردند و کشور چند میلیونی آذربایجان که مسئولین آن در رشوه خواری و فساد دست دولتمردان کشورمان را از پشت بسته اند، به دنبال بخشی از سرزمین ایران هستند!!

روسیه تزاری و بعد ها اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در مقیاس جفایی که در حق این سرزمین کرده اند و درمقیاس میراث و خاکی که از این سرزمین به یغما برده اند شاید هرگز قابل مقایسه با دیگر ان نبوده است ؛ *عهدنامه گلستان *و *عهدنامه ترکمنچای *و ... تنها بخشی از جفای ریشه داری است که این همسایه شمالی سالهای
سال در حق این سرزمین روا داشته است ؛

*اما چه شده است که در حالی که در سالهای متمادی شعار ضد    استبدادی و ضد استعماری مان گوش فلک را کر کرده است ، شعار
استبداد و استعمارمان رنگ شرقی نگرفته است ؟* و به قولی دیگر به نظر می رسد درشعار نه شرقی و نه غربی مان در طول سالهای متمادی پایه نه شرقی اش لنگ می زده است و در این سالها هر روز آهسته تر از دیروز نه شرقی اش را فریاد کرده ایم !

- میرزا آقا خان بزرگترین وطن فروش معروف قاجار هنگام فروختن آب و خاک شمال ایران به دشمن تاریخی ایران شوروی گفت :" ما به خاطر آب شور دریای خزر کام شیرین دوست را تلخ نمی کنیم !!!"

اکنون که هر دو رژیم سقوط کرده اند ، جمهوری روسیه تمام تعهدات دولت شوروی را پذیرفته ، همان طورکه صندلی سازمان ملل شوروی و حق وتوی آن در شورای امنیت را بدست آورده و دولت جمهوری اسلامی هم متعهد به انجام تعهدات حکومت قبلی ایران است . به موجب قرارداد 1940 میان دو کشور، این واقعیت بسیار روشن است که دریای کاسپین میراث مشترک ایران و روسیه است که اکنون سهم روسیه آن به کشورهای جدا شده از شوروی سابق هم تعلق دارد و سهم نیمه ایران بایستی محفوظ بماند.

"اما ماجرا از چه قرار است"! به موجب قوانین بین المللی، تکلیف دریاچه های مشترک در میان کشورها ، براساس قراردادهای فی مابین معلوم می شود . تکلیف این بزرگترین دریاچه دنیا به موجب قرارداد 1940 میان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و رژیم شاهنشاهی ایران معلوم شده است .

- اما پس از فروپاشی شوروی ، ما با چهار کشور آذربایجان ، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان در این دریا هم مرز شدیم . اولین ضربه از اینجا بود که این کشورهای نوزاد به همراه روسیه مدعی شدند که حاکمیت سیاسی 50 درصدی ایران را قبول ندارند و باید رژیم حقوقی جدیدی برای دریای کاسپین تعریف شود و حق قانونی ایران را نقض کردند و دولتمردان وقت ایران نیز به سادگی رضایت دادند .
 
- تا آنکه این روزها روسیه طرح شرم آورخود را برای حاکمیت دریای کاسپین معرفی کرده است که در این طرح حاکمیت بر دریا به دو بخش رو زمینی و زیر زمینی تفکیک می شود! در بخش رو زمینی آبهای دریای کاسپین برای تمام همسایگان مشاع بوده و به قولی زیردریایی های اتمی روسیه تا نزدیکی سواحل ایران اجازه ی تردد دارند و در بخش زیر زمینی ، در طرح روسها آمده است که دو سرساحل هر کشور را به هم وصل می کنند و منطقه زیر دریا حد فاصل این خط فرضی و ساحل هر کشور، سهم آن کشور از زیر دریا است .

چه باید کرد؟

1- در سازمان ملل، ایران می تواند ادعا کند که اگر پیمان های 1921 و 1940 درباره این دریا باید نقض شود، پس پیمانهای 1813 و 1828 (ترکمانچای و گلستان) نیز دیگر اعتباری ندارند. به این ترتیب، ایران می تواند در یک موضع چانه زنی بسیار قدرتمندی قرار گیرد.( پیشنهاد آقای مهندس کورش ذعیم در تاریخ 25 آبان 1386 )

2- واقعییت این است که در مورد مسئله کاسپین، ما همیشه گروگان روابطمان با امریکا بوده ایم. در رژیم گذشته، بعلت روابط نزدیک با امریکا که نوعی تهدید برای شوروی به حساب می آمد، و عضویت ما در پیمان سنتو که برای مقابله با شوروی ایجاد شده بود، دولت  شوروی اجازه نمی داد ما از یک خط فرضی میان آستارا و حسین قلی پا فراتر بگذاریم، با وجود اینکه حق بهره برداری از سراسر دریا را داشتیم. اکنون هم به علت روابط تیره ای که با امریکا داریم و امریکا می کوشد با حضور در این منطقه منافع ایران را زیر پا گذارد، حقوق ما در این دریا در حال ضایع شدن است. ابرقدرتی که نفوذش می توانست موقعیت ما را تقویت کند، اکنون تمام نفوذش را برای شکست ما بکار می برد. لذا برای رفع مشکل حیاتی منافع ایران در دریای کاسپین برقراری روابط عادی دیپلماتیک با آمریکا می تواند قدم مثبتی تلقی شود.

- روسها در طی این سالها بزرگترین برنده ی نزاع ایران با دنیای غرب بوده و به منافع سرشاری دست یافته اند، در مقابل این منافع کلان روسیه چه کالای با ارزشی به ایران ارسال کرده است؟! هواپیماهای توپولوف اسقاطی شان، نیروگاه هسته ای از رده خارج شده ای که بعید است هیچوقت بمرحله عملیاتی اش برسد! صنایع ذوب آهن اش که از لحاظ راندمان و کیفیت قابل مقایسه با ذوب آهن سایر کشورهای جهان نمی باشد، انواع سلاحی که به ایران فروخنه است که فقط در موقع بهره برداری از آن پی خواهیم برد هیچکدام قابل اعتماد و بهره برداری نخواهد بود!؟  و ... تنها بخشی از جفایی است که در این سالها در حقمان کرده اند .

حال با توجه به بی خاصیتی ( نمی گویم دشمنی علنی) روسها، آیا وقت آن نرسیده است که ایران در روابط یک طرفه دیپلوماتیک خود با روسیه تجدید نظر کند!؟

4- تسلیم شدن به قولها و سیاستهای فریبکارانه روسیه سزاوار ما نیست، تهدید کردن و تهدید آمیز جلوه کردن هم کار عاقلانه ای نمیباشد، زیرا که ما نه توان و نه تحمل یک درگیری  فرسایشی دیگر را داریم. ما باید با خردمندی و یک برنامه درازمدت حساب شده هم مذاکره کنیم و هم مراجع بین المللی را درگیر این مسئله کنیم و در تمام این مدت کوشش کنیم کشورهای دیکر از بهره برداری خودداری نمایند.

( پیشنهاد آقای مهندس کورش ذعیم در 25 آبان 1386)

 5- مشکلات خارجی رژیم جمهوری اسلامی یکی دو تا نبوده و فراوان است. داشتن انتظار برای رفع همه این مشکلات بگونه ناگهانی ویکپارچه غیر ممکن است، لذا بایستی به فکر رفع تک تک آنها برحسب اهمیت و ارزش حیاتی که برای کشورمان دارد باشیم. بنظر من و اغلب ایرانیان، حساس ترین و مهمترین این مشکلات پی گیری در غنی سازی اورانیوم است، که روسها در طی یکی دو سال اخیر حمایت نیم بند خود از طرحهای انرژی هسته ای ایران را منوط به اطاعت بی چون و چرای ایران از طرح تقسیم دریای کاسپین کرده اند. پس با تعلیق در امر غنی سازی اورانیوم برای چند سال، روسیه دیگردلیلی به تحت فشار قراردادن ایران در امر راه اندازی نیروگاه هسته ای نخواهد داشت!؟

به همه دوستان که همچنان دل در گرو این سرزمین دارند ، پیشنهاد می کنيم که :

به هر طریقی که می توانند حداقل ، حساسیت خود را نسبت به این اتفاق مهم نشان داده و با اعتراضات خود مانع شوند که روسیه و سایر کشورهای مجاور دریای کاسپین از منابع انرژی و گاز آن بهره برداری کرده ، و با بی اعتنائی به معاهدات بین المللی، بخشی از سهم پنجاه درصدی ایران را به خود اختصاص داده، منافع ملی و تمامیت ارضی ایران را خدشه دار کنند.

امیر هوشنگ آریان پور- مهرماه 1387

این نوشته در اندیشگاه ملی ایرانیان با استفاده از منابع زیر تهیه شده است:

1- مجموعه قوانین و مقررات بندری-دریایی ایران – جلد اول و دوم

2- تاریخ دریانوردی ایرانیان – نوشته دریابد فرج الله رسائی.

3- نشریه میراث ایران- شماره 50 تابستان 1387

Societe Anonyme Des Pecheries Iraniennes                                      4-

5- سخنرانی کورش زعیم در انجمن افراز (25 آبان 1386)

درباره: حقوق ملت ایران در دریای مازندران

6- سایت های اینترنتی ”ایرنا، ایسنا ”و غیره

7- مشاهدات ونظارت و تماسهای شخصی نویسنده