|
يبانيه ها | آرشيو پاسارگاد | آرشيو خبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيو تاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | | تماس | جستجو پيوند به صفحه اصلی
30 فروردين 1387 (2547 سال پاسارگارد) 18 آوريل 2008************************* کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد
گزارش مستند و تکان دهنده ای از قربانی کردن محيط زيست به بهانه عمران
تخريب دهشت انگيز يکی از غنی ترين و کم مانندترين اقليم های کشور
از: عباس محمدي، ديده بان کوهستان
براي
آنكه
ببينيم چگونه رفتاري با منابع طبيعي كشور داريم، كافي است در امتداد يكي از
جادهها
به سفري كوتاه بپردازيم و با كمي دقت، به دور و بر بنگريم.
در اين يادداشت، نگارنده به توصيف گوشهاي از آن چه كه در سفرهاي متعدد، در امتداد آزادراه تازه ساخت (و كامل نشده ) قزوين – رشت ديده است ميپردازد.
اميدوار است كه بتواند با اين كار، توجه سازمان جنگلها و مراتع را كه طبق ماده 2 قانون حفاظت و بهره برداري از جنگلها و مراتع موظف به «حفظ و اصلاح و توسعه و بهره برداري از جنگلها و مراتع و بيشههاي طبيعي و اراضي جنگلي ملي شده» است، به عمق فاجعهاي كه در اين طرح پيش آمده جلب كند.
همچنين توجه سازمان حفاظت محيط زيست( كه متولي ارزيابي اثرات زيست محيطي بزرگراههاست) و نيز سازمان بازرسي كل كشور(كه نگاهبان منافع ملي است) متوجه اين مقوله نا مطلوب سازد؛ باشد كه برخورد قاطع با دست اندركاران اين طرح و بيان تخلفهاي آنان بتواند راه را براي ترميم اندكي از تخريبهاي صورت گرفته و جلوگيري از تخلفهاي مشابه در ديگر طرحها باز كند.
از سوي ديگر، اميدوار است كه بتواند تلنگري به افكار عمومي وارد سازد كه غالبا ميپندارند راهسازي و ديگر عمليات بزرگ عمراني به هر صورت كه اجرا شوند، آباداني و پيشرفت را براي منطقه به ارمغان ميآورند و با اين پندار است كه بسياري از گروههاي اجتماعي، همساز با طرح بگيران، از طريق نمايندگان مجلس، شوراها، استانداريها، شهرداريها و مانند آن، خواستار كشيده شدن جادههاي مختلف در منطقه خود هستند.
اغلب ديده ميشودكه سازندگان ساختمانهاي مسكوني، خود را مجاز به ريختن مصالح ساختماني و نخالهها در كنار كوچه و خيابان، يا آسيب رساني به درختان و بوتههاي جلوي ملك خود ميدانند و تا ساختمان به پايان برسد، مزاحمتهاي گوناگوني براي همسايگان و گذرندگان فراهم ميكنند.
همين رفتار را در ابعاد گستردهتر، در امتداد آزادراه قزوين– رشت ميبينيم. به اين معنا كه پيمانكار يا پيمانكاران، هرجا كه خواستهاند دركوه و دشت و جنگل و مرتع و رودخانه، باطلهها و پسماندهاي خود را دراين فضاها رها ساختهاند. اين، نخستين اما نه مهمترين اشكالي است كه در امتداد آزادراه قزوين – رشت چشم را ميآزارد.
ساخت آزادراه، قرار است كه به توسعه اقتصادي كمك كند. اما هر امر اقتصادي در ذات خود، يك محاسبه سود و زيان دارد؛ در مقابل آن چه كه هزينه ميكنيم، چه چيزي به دست ميآوريم؟
با ساختاري كه اقتصاد كشور ما دارد (اتكاي 90-80 درصدي درآمد ارزي به صادرات نفت خام و واردات همه نوع كالاهاي ساخته شده) همچنين با توجه به بيجاذبه بودن كشور براي ترانزيت كاميونهاي خارجي به دلايلي كه مربوط به روابط خارجي ما است، آزادراه قزوين- رشت نميتواند براي كشور ثروت زا باشد.
اين آزادراه، فقط ميتواند واردات كالا از روسيه و چند كشور ديگر را به كشور ما ارزان تر و رفتوآمد تفرجي از تهران به گيلان را كه هم اينك نيز از ظرفيت اين استان شمالي فراتر رفته و نابودي زمينهاي كشاورزي و جنگلها و مراتع را در روند ساختمانسازي و زمين خواري در پي داشته و موجب مصرف بسيار بالاي بنزين يارانهاي است، بيشتر كند.
از آن جا كه هزينههاي ساخت و نگهداري آزادراهها بسيار بالاست، شايسته است شركتهايي اقدام به ساخت اينگونه راهها كنند كه بتوانند با دريافت عوارض عبور، هزينههاي خود را تامين كنند. اما در ايران و زارت راه با استفاده از پول نفت كه به اشتباه درآمد فرض ميشود (و در واقع، سرمايه است)، آزادراه ميسازد (گاه با مشاركت بانكهاي دولتي نيز اين كار انجام ميشود) و عوارض عبور آن قدر نيست كه بتواند هزينه ساخت و نگهداري را بپوشاند.
به اين ترتيب ميتوان گفت كه ساخت آزادراه، مانند بسياري از ديگر طرحهاي كشور، از ابتدا به قيمت مصرف منابع طبيعي انجام ميشود و در اين كار اصلا محاسبه نميشود.پرسشي كه در اينجا مطرح است اينكه اگر ما سرمايه خدادادي نفت و گاز را نداشتيم چه بايد ميكرديم و ديگر اينكه در آينده نزديك كه چنين سرمايههايي را نخواهيم داشت، چه خواهيم كرد ؟
گذشته از اين، راهسازيها – به ويژه ساخت بزرگراهها و آزادراهها – در ايران به نحوي اجرا ميشوند كه آسيبهاي جبران ناشدني به منابع طبيعي (مرتع، جنگل، رودخانه، تالاب) و به كشاورزي و دامپروري وارد ميكنند.
در طرح آزادراه قزوين- رشت هر رهگذر غيرمتخصصي ميتواند تخريب دهشت انگيز دامنههاي كوهستاني و مسيرهاي رودخانهاي يكي از غنيترين و كم مانندترين اقليمهاي كشور را ببيند. در زير به چند نمونه از اين تخريبها در نقاط گوناگون طرح اشاره ميشود:
* بك كندي تا شيرين سو؛ برش غيراصولي كوه، به نحوي كه رانش و لغزش دامنههاي شيب دار به حد گستردهاي رخ داده است.
* شيرين سو؛ ورود به منطقه مسكوني.
* رودبار؛ ورود به زمينهاي كشاورزي (باغهاي زيتون(.
* جوبن؛ تجاوز گسترده به حريم رودخانه و تخريب جبران ناشدني دره.
* گنجه؛ برش غيرفني و بيمطالعه دامنههاي پرشيب آتشفشاني كه نتيجه آن، رانش بسيار عظيم كوه و نابودي يك جامعه جنگلي بزرگ زربين (گونه سوزني برگ حمايت شده) بوده، بهطوري كه با اطمينان ميتوان گفت كه دست كم اين بخش از جاده، هيچ گاه ايمن نخواهد بود. با كمال تاسف، درحال حاضر بهدليل آنكه رانشهاي بزرگ، طرح را دراين بخش متوقف كرده، پيمانكار اقدام به تخريب بخشهاي بسيار بزرگ ديگري از دامنههاي كوهستاني جنگل پوش تا صدها متر بالاتر و در عرضي تقريبا يك كيلومتري كرده است.
* حليمه جان (در حد فاصل رستم آباد تا امامزاده هاشم)؛ عبور از ميان يكي از آخرين بقاياي جنگلهاي جلگهاي گيلان كه پوشش بسيار زيبا و كم مانندي از درختان سفيدپلت داشت.
* رستم آباد تا امامزاده هاشم؛ تخريب چشمانداز جنگلي و ايجاد ترانشههاي خاكي پرشيب و غيرقابل درخت كاري.
* سراوان؛ ورود به پارك جنگلي
*
سراوان تا رشت؛
ورود به زمينهاي كشاورزي و مناطق مسكوني.
موارد
بالا،
تنها
چند نمونه از فاجعهاي است كه در سراسر اين آزادراه بر سر منابع طبيعي و ديگر
ثروتهاي ملي رفته و تمام آنها، سخت مغاير با اصولي است كه مطابق استانداردها بايد
در
طراحي بزرگراهها در نظر گرفته شود. اين راه، در حدفاصل رستم آباد تا امامزاده
هاشم،
در ساحل شرقي سفيدرود بر دامنههاي كوه درفك (بلندترين قله گيلان – 2705
متر)
ساخته شده است.
درفك، يكي از چشماندازهاي بسيار برجسته و باشكوه گيلان است و از پايين تا بالا، مجموعهاي از تنوع زيستي و فرهنگي اين استان را در خود جاي داده است. اما راهسازيهاي بيحساب در دو دهه گذشته كه اينك از يك طرف تا نوك قله ميرود (!) اين كوه و جنگلهاي آن را كه بهدليل اختلاف تراز، گونههاي بسيار متفاوتي را شامل ميشود، به شدت تخريب كرده و در آستانه نابودي قرار داده است.
آزادراه قزوين – رشت، بيتوجه به آتشفشاني بودن درفك و سستي و لغزندگي لايههاي زمين در اينگونه كوهستانها، ساخته شده و برشهاي عميق دامنه سبب شده كه هر بارش و هر زمين لرزه نامحسوس و حتي وزن تودههاي خاك بالادست، موجب لغزيدن خاك و سنگ از لبه ترانشهها به سوي جاده شود. لغزش تودههاي پايين دست، به شكلي پيوسته موجب رانش لايههاي بالاتر ميشود. كارشناسان سازمان مديريت معتقدند كه دستگاه اجرايي بايد درمورد چنين عملكردي توضيح كافي ارائه دهد.»
دكتر بهروز دهزاد، كارشناس و محقق محيط زيست و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي در گزارشي گفته است: «مسير بزرگراه قزوين _ رشت جايي در نزديكي سفيدرود به طول 40 كيلومتر در حال ريزشهاي جزئي به سمت رودخانه است. اگر زماني اين ناحيه كاملا ريزش كند... سلامت اهالي روستاهاي اطراف آن با خطر مواجه خواهد شد.»
البته دكتر دهزاد احتمالا خبر از رانشهاي بسيار بزرگ (و نه جزئي) در امتداد طرح نداشته است. اين رانشها، علاوه بر آنكه موجب شده هنوز (با سپري شدن زمان اتمام طرح كه سال 1386 بوده) يك قطعه از راه در مراحل اوليه كار باشد، در قطعههاي راهاندازي شده هم سبب تخريب ديوارچينيهاي كنار راه در بعضي نقاط شده است.
سفيدرود، تامينكننده آب براي حدود يك ميليون هكتار زمين كشاورزي و تامينكننده آب آشاميدني 22 شهر و تعداد پرشماري روستا است. دلتاي اين رود در منطقه زيباكنار، جزو تالابهاي بينالمللي ثبت شده در كنوانسيون رامسر و از منطقههاي مهم براي زمستان گذراني پرندههاي مهاجر و محل ورود ماهيان خاوياري و آزادماهيان براي تخم گذاري است.
تراكم جمعيت در
گيلان و وجود صنايع آلاينده در حريم اين رود، آن را به يكي از
آلودهترين رودخانههاي ايران و بنا به يك گزارش «آلودهترين» رودخانه شمال ايران
بدل
ساخته است.
تخريب
حريم و حتي بستر رودخانه كه در جريان ساخت آزادراه صورت
گرفته و
در زمان بهره برداري هم ادامه خواهد يافت، زندگي واقتصاد صدها هزار نفر را
تهديد
ميكند.
در شرايطي كه منطقه با انواع مصايب زيست محيطي درگير است، هرگونه بارگذاري تخريبي و آلاينده نو، اثر تشديدكننده بر عوامل پيشين دارد. براي مثال، در بازديدي كه در روز نهم اسفند 86 از اين آزادراه داشتيم، در حالي كه زمين جنگل كاملا خيس بود و پوشش علفي كف فقط اندكي جوانه زده بود، يك گله بزرگ گوسفند و بز در حاشيه شرقي آزادراه و در بالادست يك ترانشه بلند مشغول چرا ديده شد.
گذشته از آنكه از زير پاي گله مرتبا سنگ و خاك ريزش ميكرد، اينگونه چراي خارج از فصل كه موجب فرسايش خاك و نازايي جنگل است، در تلفيق با اثر فرساينده آزادراه، تخريبي بهمراتب شديدتر از قبل را رقم خواهد زد. همچنين و رود مواد آلاينده به رودخانه، بسي بيشتر خواهد شد.
خلاصه اثرات زيست محيطي
* آزادراه قزوين – رشت، با تخريب دامنههاي كوهستاني و حريم و بستر رودخانه سفيدرود، فرسايش خاك و خطر سيلگيري را به شدت افزايش داده و از اين طريق آسيبي جبران نشدني به كشاورزي و دامداري و ماهيگيري، همچنين به مراتع و جنگلهاي گيلان وارد ساخته و اين آسيبها در آينده نزديك با شدت بيشتري به چشم خواهند آمد.
* عبور آزادراه از كنار رودخانهها و مسيلها، به ويژه از كناره (و حتي داخل !) سفيدرود، موجب ورود انواع آلايندهها مانند روغن موتور، آزبست، سرب، گوگرد، ذرات لاستيك و نيز زبالههاي پرتابي خودروها به اين رودخانهها خواهد شد. آشكار است كه خطر واژگوني تانكرهاي حامل مواد سوختي و ديگر مواد شيميايي، در اين مسير پر رفتوآمد هميشه وجود خواهد داشت.
* نابودسازي و خرد كردن مستقيم مساحت زيادي از زمينهاي مرغوب كشاورزي و جنگل و مرتع با عبور آزادراه و با احداث كارگاههاي ساختماني بيدر وپيكر، كارگاههاي شن و ماسه، قرضه برداري و ريخت و پاش باطله.
* فراهمسازي زمينه تغيير كاربري اراضي كه نخستين نشانههاي آن، فقط چند ماه پس از آغاز بهره برداري از يك بخش آزادراه، با شكل گيري آلاچيقهاي پذيرايي در كناره آزادراه و وارد بازار شدن زمينهاي كشاورزي و مراتع مجاور، آشكار شده است.
* افزايش فشار بر ظرفيت اكولوژيكي اشباع شده گيلان، از راه افزايش تمايل به سفرهاي غيرضروري از سوي مسافران و يلا سازان و زمين خواران.
* تخريب گسترده چشماندازهاي ناب جنگل و كوه و رود و آسيب رساني به جاذبههاي اصيل گردشگري منطقه.
* قطع كردن راه دسترسي حيات وحش به سفيدرود كه تنها منبع آب دائمي آنها در بسياري از نقاط است (و دشوارسازي اين دسترسي براي اهالي و دامها).
* افزايش آلودگي صوتي و آلودگي نوري در حريم زيستگاهها و نقاط مسكوني.
* هيچ مطالعهاي روي محوطههاي تاريخي مسير آزادراه صورت نگرفته و با توجه به پيشينه تمدني درخشان اين منطقه، احتمال دارد كه آثار فرهنگي مهمي نابود شده باشد.
* در مطالعهها و ارزيابيهاي اوليه، هيچ گونه نظرخواهي از ساكنان مسير و سازمانهاي مردم نهاد نشده است.
نتيجه گيري
عمليات ساخت آزادراه قزوين – رشت، در سال 1376 آغاز شده است. طبق آيين نامه (الگو) ارزيابي اثرات زيست محيطي كه در جلسه مورخ 2/10/76 شورايعالي محيط زيست تصويب شده است، بزرگراههاي با طول باند بيش از دوهزار متر «موظفاند به همراه گزارش امكان سنجي و مكان يابي طرحها نسبت به تهيه گزارش ارزيابي زيست محيطي مطابق اين الگو اقدام نمايند.» اطلاعي نداريم كه آزادراه ياد شده نيز چنين تكليفي داشته يا نه و اگر داشته، به آن اقدام كرده يا نه.
به هر حال لازم بوده كه سازمان حفاظت محيط زيست، سازمان جنگلها و مراتع و افكار عمومي، نسبت به اين تخريب بزرگ منابع طبيعي واكنشهاي بيشتر و مؤثري نشان ميدادند.
بهنظر ما، فقط دولت نيست كه در شكل گيري چنين فاجعههاي زيست محيطي نقش دارد، بلكه جامعه مهندسي كشور، گروههاي اجتماعي مانند آن دسته از نمايندگان مجلس كه براي اجراي اينگونه طرحها پافشاري و لابي ميكنند، روشنفكران و رسانهها كه با سكوت خود امكان اجراي اين طرحها را فراهم ميكنند... نيز در اين ماجرا مؤثرند و به اين دليل بود كه در ابتداي اين نوشتار به رفتار نامناسب دولت - ملت ايران با منابع طبيعي اشاره كرديم
همشهری
فرستنده احمد، همراه کميته نجات، از تهران.