|
|||
|
|||
|
|||
در جريان همايش جيرفت
نامه يکی از دوستداران ميراث فرهنگي به مديريت ميراث
امروز در دنيا ما را با طالبان که پیکره بودا را تخریب کرد ، یکسان می بینند
و در پی کم کردن سهم ایران در دریای مازندران و تعویض نام خلیج پارس هستند
نوشته اميرپريزاد
شانزده اردیبهشت ماه 1387
حضور جناب آقای دکترمهدی موسوی کوهپر
نماینده محترم سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی؛ در همایش امروز جیرفت
نخستین بار، اسپند ماه 1385 در همایش جیرفت بود که آقای نامور مطلق فرمودند فلات ايران ما را متعجب مي كند. بايد به تاريخ نگاه كنيم و از نو بشناسيم و به داشته هاي قديم خود ترديد داشته باشيم.
گزارش آخرین فصل کاوش بسیار جامع بود و تلاش همه افتخار آمیز
هرچند بیرون از همایش به دلیل دفاعم از نساختن سد منحوس سیوند، یکی از شرکت کنندگان، برخورد بسیار تندی با من داشت که گزارش آن را پیش از این داده ام.
دو دیگر بار امروز بود که افتخار یافتم تا در رکاب ایران دوستان باشم.
هنگامی که رایحه دل انگیز موسیقی جیرفت در میان مردمان موج می زد؛ نابخردانی در پشت صندلی من از تنگی نفس نوازنده نی مخصوص جیرفت، به خنده افتادند. ومن دوباره باز به گریه افتادم.
احتمالا ایشان نمی دانستند خاکی که 10% میوه ایران را می دهد، مردمانی را داراست که شوربختانه امکانات پای تخت را ندارد و آنها با تلاش بسیار، سهم کمتری را دارا هستند . . .
گزارش و تلاش تمامی دست اندرکاران این کاوش عظیم؛
ستودنی است.
و من تک تک پای کارگران ساده تا متخصصان کارآزموده ای که به خاک میهن مزین شده اند را می بوسم.
اما
جدای همه این موارد؛
سخنانتان، مرا به شما جلب نمود.
شما در ابتدا فرمودید "ما هم اکنون در حال ساخت 200 سد هستیم و در کنار همه این سد ها محوطه های باستانی وجود دارند و اذعان می کنم که سازمان میراث به تنهایی از عهده حفاظت بر نمی آید."
به استحضار می رساند شرکت های پیمانکاری در حال ساخت سد ها هستند. اما درست فرمودید وزارت نیرو و میراث فرهنگی همزمان و بگونه ای همکار، مشغول به این امر هستند.
شما نفرمودید که چرا اصولا ما باید سد بسازیم؟
آنها که ساختیم، به اتمام رسید؟
آنها که ساختیم مشکلی را حل کرد؟
و یا مشکلات را افزون نمود و آبروی پدرانمان را پیش چشم جهانیان به مخاطره انداخت
و امروز ما را با طالبان که پیکره بودا را تخریب کرد ، یکسان می بینند
و امروز در پی کم کردن سهم ایران در دریای مازندران و تعویض نام خلیج پارس هستند.
با ساختن سد، گوجه های ارسنجان پس از آب گیری سد منحوس سیوند و تخریب راه شاهی، زود تر به دست مصرف کننده رسید؟
نفرمایید برای آب خوردن اهالی بوده، که مردمان، به گواهی تاریخ، حاضر شدند برای همواره؛ آب معدنی برای آن چند خانوار تهیه کنند.
حتی مردمان غیور مرز بان ایران، حاضر شدند پول ساخت سد را؛ که نا بخردانه و نامعقول و مشکوک، به چند برابر رسیده بود، از میهن دوستان تهیه و به حساب انان، واریز کنند.
خوب، دشت تنگه بلاغی ویران و گل آلود شد اما
بر پایه پیش بینی کارشناسان؛ زلزله و سپس فاجعه فلامینگو های بختگان پیش آمد.
پیش بینی های کارشناسی دیگری هم پیش روست از جمله می توان برشمرد؛ جمع نشدن آب پشت سد به دلیل آبرفتی بودن کف سد، ایجاد حفره های نمکی و ویرانی همیشگی صنعت دل انگیز کشاورزی و . . .
به رطوبت فراگیر در آرامگاه کورش کبیر نمی پردازم چون بدلیل تخصصم از نخستین کسانی بودم که تولد نامیمون گل سنگ ها را به مردمان گفتم و آن عکس معروف و باقی تلاش ها . . .
نفرمودید که چرا امریکا از سال 1990 مشغول به تخریب صد ها سد مستحکم و عظیم، می باشد.
شوربختانه ما مقام سوم سد سازی ( البته از نوع نیمه تمامش ) هستیم و نه برق داریم و نه میوه!
میوه های ما بایستی از کشور های نجس وارد شوند.
همانگونه که همیارتان؛ وزیر محترم نیرو، آگاهی دارند بیشتر سد ها نه آب دارند و نه به اتمام رسیده اند بل که توسط پیمانکاران، بخش اعظم مبلغ پیمان دریافت و هزینه هایی نیز شده است. اما.
در بخش دیگر فرمودید، "از کودکان بایستی کمک گرفته و از میراث ایران پاسداری نمود. ما به اندازه کافی مامور حراست از میراث نداریم."
درست است ما باید ریشه ای عمل کنیم اما تا جایی که می دانم هر فرد که در حکومت کار می کند بعنوان مستخدم مردم استخدام می شود و همه مدیران بالایی کشور در مراسم معارفه خود را مستخدم و خادم می نامند و . . .
اما چه می کشم از گذر زمان . . .
مردم ایران از بخشی از درآمد خود به عنوان مالیات می گذرند و افرادی را در کل مجموعه سازمان محیط زیست استخدام می نماید و به او تحکم می کند که از محیط زیست حفاظت نمایند.
دیگر وظیفه مردم نیست که جلوی سازمان محیط زیست گرد آیند و بگویند لطفا به وظیفه ای که به تو محول کرده ایم، عمل کن، مراقب جنگل ها و پرندگانمان باش.
لطفا ، لااقل کمی تا قسمتی . التماس می کنیم! ! !
مردم زیر خط سد ایران از بخشی از درآمد خود بعنوان مالیات می گذرند و افرادی را درکل مجموعه سازمان میراث فرهنگی و . . استخدام می نماید و به او تحکم می کند که
مانند همه کشورها از میراث گذشتگان ایران، پدران و مادران مان دفاع کن. نگاه بانی کن. دفاع کن.
مانند اسپانیا فقط درآمد میهنت را از جهانگردی بگذران
مانند مصر خرج مردمت را از صنایع دستی بگذران.
دیگر وظیفه مردم نیست که جلوی سازمان میراث فرهنگی و ... گرد آیند و بگویند لطفا به وظیفه ای که به تو محول کرده ایم، عمل کن، لطفا، لااقل کمی تا قسمتی. التماس می کنیم! ! !
بگذریم که در خبرها آمده بود ، وزیر کشاورزی مجوز 400 هکتار زمین برنجکاری را تغییر کاربری دادند.
پیداست که مستخدمان این مرز و بوم مسابقه گذاشته اند. چرا که دستکم وزیر کشاورزی بایستی از کشاورزی و کشاورزان دفاع کند.
دیگر اینکه شما فرمودید بایستی دانشگاه باستانشناسی و هنر نیز تاسیس شود.
با نگاه به نکات بالا و به دید من تاسیس نشود بهتر است.
چون ممکن است دانشجویان، هنر های بالا را نیز فراگیرند.
درپایان فرمودید هنوز، نقشه باستانشناسی ایران را نداریم.
در پایان عرض می کنم؛
من دست کارمندانی که کار نمی کنند و برایتان نقشه نمی کشند را می بوسم تا محوطه های جدید باستانی توسط بولدوزر ها تخریب و به غارت نرود.
من در همینجا سپاسگزاری می کنم از کلیه دوربین های نقشه برداری پژوهشگاه که بدلیل قدیمی بودن، درست کار نمی کنند تا بر روی محوطه های باستانی سد های منحوس دیگری ساخته نشود.
من در همین برش تاریخی از تمامی مردم فقیری که به دلیل نکبت فقر، روی به غارت اندک میراث فرهنگی آورده اند، صمیمانه پوزش می خواهم و
غارت گران عمده میراث فرهنگی را نیز به تاریخ حوالت می دهم.
رونوشت : مدیریت میراث فرهنگی ، آقای رحیم مشایی
admin@amirparizad.com