|
يبانيه ها | آرشيو پاسارگاد | آرشيو خبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيو تاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | | تماس | جستجو پيوند به صفحه اصلی
27 دی 1386 (2546 سال پاسارگارد) 17 ژانويه 2007 +++++ کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی سياسی و مذهبی ندارد
کشف بخش هايي از آثار دوره هخامنشی در نورآباد فارس
دومين فصل کاوش هاي باستان شناسي در محوطه هخامنشي منطقه نور آباد فارس منجر به كشف ايوان ستونداري از دوره هخامنشي به همراه پلكان و تالار بنا و پايه ستونهايي به ضخامت بيش از يك متر شد.
«عليرضا عسگري»، سرپرست ايراني هيات مشترك ايران و استراليا با اعلام اين خبر به CHN گفت:« در فصل اخير هيات باستان شناسي بخش هايي از ايوان ستوندار اين محوطه، يک پلکان و تالار بنا را آشکار كرده است.»
وي در ادامه افزود:« اين بناي هخامنشي ستون هاي رفيع داشته که ضخامت پايه ستون هاي آن بيش از يک متر است. سبک پايه ستون ها برابر سبک هنري بکار رفته در تخت جمشيد است. از نظر ابعاد، اين پايه ستون ها با پايه ستون هاي تالار صد ستون تخت جمشيد قابل مقايسه است. پايه ستون مزيّن به گلهاي هشت پَر ( لوتوس) و شيارهاي برگ نخلي شکل هستند. رنگ پايه ستون ها مشابه تخت جمشيد به رنگ خاکستري است.
هيات باستان شناسي مشترک پژوهشکده باستان شناسي و دانشگاه سيدني استراليا دومين فصل کاوش هاي باستان شناسي خود را در محوطه باستاني سُروان از نخستين روزهاي دي ماه آغاز کرده است. اين هيات سال گذشته بخش هاي از يک بناي ستوندار هخامنشي را کشف کرد.
عسگري گفت:« کاوش هاي باستان شناسي در اين محوطه و کشف پايه ستون هاي هخامنشي، سطوح سنگفرش عظيم، سازه هاي بزرگ لاشه سنگي، ظروف متعدد سنگ مرمر و ايوان بزرگ ستوندار و پلکان آن، پرسش هاي متعددي مطرح کرده است. اينکه اين بنا در دوره کدام يک از پادشاهان هخامنشي بنا شده و يا استفاده شده است هنوز مشخص نيست.»
کاوشگران اين محوطه اذعان داشته اند که اين بنا به احتمال بخشي از يکي از شهرهاي دوره هخامنشي است. شايد آثار بدست آمده بخش هايي از همان شهر تاريخي نام برده شده
«ليدوما» در الواح تاريخي تخت جمشيد باشد.
همچنين، با توجه به وجود عناصر معماري پراکنده در اطراف اين محوطه و پايه ستون هاي مکشوفه ديگر در نزديکي آن، مي توان گفت در اين محل تنها يک بنا وجود نداشته است. به همين دليل شناخت هرچه بيشتر اين محوطه اطلاعات بي نظيري از يکي از مهمترين مناطق حدفاصل شوش و تخت جمشيد در اين محوطه ارائه خواهد کرد.
اين كاوشها تيمي مشترك از باستانشناسان ايران و استراليا انجام ميشود كه سرپرستي هيات ايراني را عليرضا عسگري و هيات استراليايي را دنيل توماس پاتس به عهده دارد.
هيات مشترک باستان شناسي پژوهشکده باستان شناسي و دانشگاه سيدني نخستين مرحله از پژوهش هاي مشترک در طي سالهاي 1381- 1383 درمنطقه نور آباد ممسني فارس انجام داد.
حاصل مرحله يکم، شناسايي 51 محوطه باستاني در دو دشت رستم يک و دو، لايه نگاري 25 متر نهشته هاي باستاني در تل نور آباد و نيز 16 متر در تل اسپيد بود. عمده يافته ها علاوه بر تاريخ گذاري نسبي، با آزمايش راديو آکتيو ( 33 نمونه از تل اسپيد و 19 مورد تل نورآباد) تاريخ گذاري مطلق شد. در نتيجه توالي استقراري مناسبي از سکونت هاي هزاره ششم پيش از ميلاد تا 50 ميلادي از مرحله يکم در آن منطقه حصول شد.
در همين راستا، دومين مرحله از پژوهش هاي مشترک با ديدگاهي وسيع تر و نگرشي عميق تر در زمستان 1385 در منطقه نور آباد ممسني انجام شد. بخشي از اهداف در تداوم همان برنامه فصل يکم طرح ريزي شد و بخش ديگر در روند نتايج مطالعات حاصل از آن مرحله، در اين فصل انجام شد.
در اين مرحله عمده پژوهش ها بر شناخت يکي از محوطه هاي هخامنشي تمرکز يافت. اين محوطه با نام هاي محلي نظير قلعه کَلي و يا سُروان، جين جان شناخته شده است. محوطه قلعه کَلي سُروان در کوهپايه بخش غربي دشت رستم يک ( فهليان) واقع شده است. با کاوش اين محوطه چشم انداز وسيع و ديدگاهي نوين در ارتباط با مطالعات هخامنشي جنوب و جنوب غرب ايران طرح شد.
هرتسفلد نخستين بار اين محوطه را در سال 1924 بررسي و اين محوطه را به نام جين جان به ثبت رساند. در سال 1935، اورل اشتاين از روستاهاي اين قسمت به نام جن جان نام برده و اشاره به وجود دو پايه ستون در ويرانه هاي يک قلعه قديمي دارد.
در سال 1959، هيات باستان شناسي ايراني و ژاپني چند گمانه آزمايشي در طي پنج روز در اين محوطه حفر کردند که بعدا نتايج آن را دانشگاه توکيو به نام سُروان منتشر نمود. در اين زمان که اين هيات محوطه را کاوش کردند تمام آثار ويرانه هاي قلعه اي که در سطح آن وجود داشت و هرتسفلد از آنها عکسبرداري نموده بود، از بين رفته بود.
نخستين اثر مشهود در اين گمانه يک پايه ستون به رنگ خاکستري با نقش شيار هاي هندسي نخلي شکل و مسبّک، و گل هاي هشت پر که دور تا دور بخش بالاي پايه ستون را مزّين نموده است. ارتفاع پايه ستون 08. 75؛ قطر بخش پايين 04. 25. 1؛ قطر بخش بالا 04. 79 . س.م است. اين پايه ستون در بخش مرکزي گمانه در عمق 20 س.م از سطح نمايان شد.
دومين پايه ستون خاکستري رنگ مزّين به نقوش هندسي گياهي به ويژه شيار هاي برگ نخلي و گلهاي هشت پَر بهم پيوسته در بخش بالاي پايه ستون است. ارتفاع آن 80. 75؛ قطر بخش پايين 04. 25. 1 متر و قطر بخش بالا 06. 92 س.م و است. اين پايه ستون در بخش غربي گمانه واقع است. پيشتر هيات ژاپني هر دو اينها آن را گزارش کرده بود.
هر دو پايه ستون مزين به نقوش هندسي و گياهي است. جنس و رنگ سنگ خاکستري مايل به سياه و سطح آن به خوبي پرداخت شده است.
در نخستين مرحله سکونتي بنايي با ستون هاي رفيع وجود داشته است که ضخامت پايه ستون هاي آن بيش از يک متر است. سبک پايه ستون ها برابر سبک هنري بکار رفته در تخت جمشيد است. از نظر ابعاد، اين پايه ستون ها با پايه ستون هاي تالار صد ستون تخت جمشيد قابل مقايسه است.
پايه ستون مزيّن به گلهاي هشت پَر ( لوتوس) و شيارهاي برگ نخلي شکل است. رنگ پايه ستون ها مشابه تخت جمشيد به رنگ خاکستري است. در سه گمانه کاوش در اين محوطه، ساختار هاي معماري همسطح با سطح سنگفرش پايه ستون ها در گمانه شماره 1 بدست آمد. به همين دليل، با توجه به محدوده کاوش و يافته هاي بدست آمده به نظر مي رسد در اين محل بنايي ستوندار وجود داشته است. اما، وجود ظرف هاي ارزشمند سنگي در اين محوطه که با بهترين ظروف خزانه تخت جمشيد و مورد استفاده عالي رتبه گان درباري برابري مي کنند، پرسش هايي براي کارکرد اين محوطه مطرح مي نمايد. آيا واقعا بنا به گفته هردوت راه شاهي در اين مسير وجود داشته است؟ يا به نظر باستان شناسان نظيري هرتسفلد و اشتاين اين محوطه يکي از پايگاههاي راه شاهي در مسير تخت جمشيد به شوش بوده است؟
با توجه به شواهد باستان شناسي بدست آمده از اين محوطه به نظر مي رسداين مکان، محل نگه داري و به احتمال مرکز توزيع مواد غذايي منطقه در اطراف و پيرامون اين محوطه وجود داشته است که نمايندگان و يا نايبان پادشاه و ناظران بر توزيع محصولات در اين مکان از ظروف ارزشمند و ظريف استفاده مي کردند و خرج و دخل بخشي از مواد مورد استفاده از يکي از همين طرق تامين و ثبت و ضبط مي شد.
اين محوطه در مسير جغرافيايي، بين شوش و تخت جمشيد قرار دارد، اما کارکرد آن را بايد با توجه به کارکرد عناصر موجود در آن و کارکرد پتانسيل هاي زيستي موجود در محيط پيرامون آن بحث كرد.
از منابع ادبي دوره هخامنشي، وجود جشن هاي متعدد سلطنتي و برگزاري آنها در مکان هاي مختلف اطلاع داريم ( توپلين 1998). وجود چنين مکانهاي در فارس در گل نبشته هاي تخت جمشيد مورد تاييد است. آنچه هالوک آن ها را از متن جي مورد بحث قرار مي دهد " برخي محصولات مختلف در برخي مکانهاي مختلف، چهل وسه توزيع شد پيش از اينکه پادشاه و دوازده پيش از اينکه برخي از اعضاء خانواده سلطنتي مثل همسر و پسر داريوش. گوبرياس، يکي از سرشناسان خانواده سلطنتي فردي که در دست يابي داريوش به قدرت وي را همراهي کرد و بعد با دختر داريوش ازدواج کرد، جيره غذايي خود را در دو مکان دريافت مي کند در Bessitme , در Lidima. جايي که اغلب حدس مي زنند آنجا با منطقه برازجان تطبيق دارد همانگونه که والات ذکر کرده اما ارفعي بيشتر با منطقه فهليان موافق است.
اگرچه بسيار زود است که نام هاي ذکر شده در گل نبشته هاي تخت جمشيد با محوطه مکشوفه جين جان مورد بحث و يا نسبت داد اما چنين مراکز توزيع محصولات و انبارهاي شاهانه به ويژه در منطقه فارس وجود داشته است. البته بايد توجه داشت که در نزديکي منطقه فهليان، منطقه برازجان يکي از مهمترين مناطق مورد بحث براي بسياري از اشارات ذکر شده در گل نبشته هاي تخت جمشيد مي تواند باشد.
کاوش هاي باستان شناسي در اين محوطه پرسش هاي متعددي مطرح کرده است. پايه ستون هاي هخامنشي، سطح سنگفرش مکشوفه، سازه عظيم لاشه سنگي، مطالعه يافته ها و کارکرد اين بناي بزرگ دوره هخامنشي و اينکه در دوره کدام يک از پادشاهان هخامنشي بنا شده و يا استفاده شده است بر ما معلوم نيست.
هنوز مشخص نيست اين بنا بخشي از همان شهر تاريخي نام برده شده « ليدوما» در الواح تاريخي تخت جمشيد است يا خير؟ البته بايد اذعان کرد با توجه به وجود عناصر معماري پراکنده در اطراف اين محوطه و پايه ستون مکشوفه ديگر در نزديکي آن، مي توان گفت در اين محل تنها يک بنا وجود نداشته است. به همين دليل شناخت هر چه بيشتر اين محوطه اطلاعات بي نظيري از يکي از مهمترين مناطقذحدفاصل شوش و تخت جمشيد در اين محوطه ارائه خواهد کرد.
حسن ظهوري
http://www.chn.ir/news/?section=2&id=44481