|
|||
يبانيه ها | آرشيو پاسارگاد | آرشيو خبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيو تاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | و آرشيو هاي ديگر | پيوند به صفحه اصل
|
ناهید باقری – گلداشمید
|
گزارش زمينی
زهدان خاک بر شدگانیم نه از سیاره های دور، که ازخیزگاه آب و آتش ونور.
مادرماست این خاک و کهربای رنگش، یکسان جلوه دارد همه سو.
سزایمان باد، آغشتگی به عطر گیاه یگانگی و سپارش دل به تکاپوی دوٍُارعشق.
از مشرق زمین می آیم: خاستگاه خورشیدهای برافروخته و سپیده های تابناک.
مشرق زمینی ام پیامدار نسلی از سلاله ی کورش با جامه ای به سرخی آتش. آویزی ست بر گردنم، لوحی با درشت نقش قوانین برابری.
درگذرگاه تاریخ ایستاده ام، بر تاختگاه قوانین جنگل در همهمه ی بوران نامردمی.
لوحم را می فشارم در میان مشت و سوگند می خورم که برافرازم عشقم را بر فرازهمه ی قاره ها، پرچم گون و بسرایم رنج فرزندان زمین را، در تنگه های اسارت آن جا که قلب خاک، چاک می خورد از هراس و شباهنگام اخترانش: رشته های گسسته ی مروارید، غلتان بر شب. می سرایم شگفتی طبیعت، انسان را با کوه های امیدش و شراره های مهرش بر قله های آن که فراترازهمیشه به جغرافیای جان ها پیوند می خورد.
وین 1986 ( بر گرفته از کتاب فارسی - آلمانی " در غربت")
|