International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

يبانيه ها  |   آرشيو  پاسارگاد  |  آرشيو خبرها  |  مقالات   |   آرشيو هنر و ادبيات  |   آرشيو تاريخ  زدايي   |   ديداري ـ  شنيداري  |   و آرشيو هاي ديگر  | 

پيوند به صفحه اصلی

 

بخشی از ترجمه کتاب «کورش بزرگ ِ گزنفون» که در دست چاپ است

دیباچه

کورش بزرگ ِ گزنفون

           نگارش: لاری هِدریک                                                     ترجمه و ویراستاری: کورش زعیم

گزنفون یک تاریخ نویس و یک قهرمان راستین یونان باستان بود. زاده سال 431 پیش از میلاد، او با نوشتن حماسه کورش بزرگ، خود را به اوج شهرت و جاودانگی رسانید. ویژگیهای هنر رهبری کورش که در این کتاب تشریح شده، سرچشمه الهام مردانی بزرگ، از ژولیوس سزار تا بنجامین فرانکلین تا لاورنس عربستان، بوده است.

این شاهکار گزنفون، بسیار بیشتر از کتابهای دیگری که درباره رهبری نوشته شده دارای ویژگیهای روحانی واخلاقی است که بتوان ازمردی مانند گزنفون که جلوی پای سُغرات می نشست انتظار داشت. البته، تردیدی نیست که گزنفون خِرَدی که از سُغرات آموخته بود را نیز درطول مدتی که  کورش را می نوشت به یاد داشته است.

بخشی از دست نوشته های گزنفون درباره  کورش بزرگ، روشهای رهبری این شاهنشاه ایرانی را، که از او به عنوان باشکوه ترین امپراتور جهان باستان یاد می شود، نمایش می دهد. مسیر زندگی سیاسی کورش بزرگ سراسر پیروزی بود. بنابراین، این کتاب را نیز می توان به آسانی یکی از بزرگترین داستانهای موفقیت که تا کنون نوشته شده است بشمار آورد.

کورش بزرگ (529- 580 پ م) امپراتوری ایران را در سده ششم پیش از میلاد با همبسته کردن مادها و پارس ها، دو قوم اصلی ایرانی آن زمان، بنیانگذاری کرد. سرانجام، امپراتوری کورش از هندوستان تا دریای مدیترانه گسترده و نیرومندترین دولت جهان شد. این امپراتوری تا دو سده بعد که اسکندر آن را شکست داد ادامه داشت. هرچند اوج شکوفایی کورش یک سده پیش از زمان زندگی گزنفون بود، ولی کورش گزینه شایسته ای برای نمایش یک رهبر دلخواه بود. پیروزی های نظامی شگفت آور این ایرانی و فرمانروایی ملایم او مواد اولیه ای را که گزنفون نیاز داشت تا الگوی خود را برای یک انسان کامل به تصویر بکشاند فراهم می ساخت.

افلاتون، یکی از پیروان نامدار سُغرات، کورش را به نام نمونه یک پادشاه روشنفکر ستایش کرد. آنچه موسی برای یهودیان بود، کورش برای ایرانیان بود. هنگامی که کورش بر بابل پیروزی یافت، عبریان که آنان را از اسیری رها ساخته و اجازه داده بود بیش از چهل هزار یهودی بابل را ترک کنند و به  سرزمین موعود بازگردند، برایش ابراز احساسات کردند. نیک اندیشی و گرایش ذاتی او به اینکه مردم در صلح زندگی کنند، وی را در آیه های آغازین سوره 45 تورات، جاودانه کرد.

حتی مردمی که مغلوب کورش شده بودند، او را دادگر و درست کردار می دانستند. ایرانیان او را «پدر» می خواندند، بابلیان او را «رهایی بخش» بشمار می آوردند، یونانیان کورش را «قانون دهنده» می خواندند و یهودیان از او به عنوان «تقدیس شده خداوند» یاد می کردند.

در سال 1878، طی کاوش در یکی از جایگاههای باستانی بابلیان، سندی به خط میخی در شکل یک استوانه پیدا شد. این سند، که در آن کورش رفتار بشردوستانه خود را نسبت به بابلیان پس از تسخیر شهر شرح می دهد، به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر جهان شناخته شده است. در شناسایی این موفقیت، سازمان ملل متحد ترجمه بیانیه حقوق بشر کورش را به هر یک از زبان های رسمی سازمان ملل منتشر نمود.

ویل دورانت تاریخ نویس عنوان می کند که کورش بزرگ "دوست داشتنی ترین کشورگشا بود که امپراتوری خود را بر پایه جوانمردی و دهش بنیانگذاری کرد. دشمنان او می دانستند که او مردی با مدارا و آسانگیر است، بنابراین، با آن شجاعت ناشی از وحشت اینکه جنگجویان می دانند باید بکشند یا کشته شوند، علیه او نمی جنگیدند."

هیچ رهبر باستانی دیگر نیست که بتواند در موفقیت با کورش برابری کند. هرچند که گاهی از اسکندر (323- 356 پ م) به عنوان فرمانده نظامی بهتری از دیدگاه تاکتیک نام برده می شود، ولی وی خود را به چنان زیاده روی هایی آلوده کرد که تنفر مردی مانند کورش را بر می انگیخت.

در جایی که کورش با مردم مغلوب با احترام ژرف رفتار می کرد، اسکندر گاهی سربازان خود را وامیداشت جمعیت غیرنظامی را از دم تیغ بگذرانند. همچنانکه قلمروش گسترده شد، اسکندر روزبروز به روشهای مستبدانه و خودبزرگ بینی های وحشیانه گرایش پیدا کرد. اگر یکی از فرماندهان کورش همانند روشهای خشونت آمیز اسکندر عمل می کرد، بی درنگ از فرماندهی برکنار می شد.

گزنفون که خود مردی به شدت بشردوست بود، طبیعی بود که با بنیانگذار امپراتوری ایران احساس خویشاوندی روحانی کند. آنان هر دو فرصت های بسیاری را برای استادی در آرمانخواهی نظامی داشتند: مهارت های خود گزنفون به عنوان یک فرمانده میدان جنگ، در جایی که تردید در تصمیم گیری معنایش شکست و مرگ است، در طی خدمت نظامیش افزایش یافته و تیز شده بود.

گزنفون همچنین با کاربرد مهارت معروفش در سخنوری و شهرتش در درست کرداری، در سیاستمداری و ترویج صلح نیز به حد کمال رسیده بود. همکاری نزدیک او با ایرانیان که شهرهای یونانی را در باختر ترکیه کنونی کنترل می کردند، برایش طبیعی بود.

پرداختن به کورش برای گزنفون با آفرینندگی آمیخته بود، نه فقط با دیدگاه باریک تاریخ نویسی. او بسیار کمتر به شرح زندگی کورش آنگونه که رخ داده بود علاقمند بود تا اینکه نشان دادن چگونه یک رهبر آرمانگرا می تواند برای فرماندهان زیردستش زندگی پرتلاش و پربار، و برای مردمانش زندگی در رفاه و امنیت بوجود آورد.

با تشریح روشهای پیروزمندانه کورش، گزنفون نشان می دهد که چگونه نشست برگزار کنید، چگونه یک مذاکره گر ماهر بشوید، چگونه با هم پیمانان خود رفتار کنید، چگونه با توجه به منافع شخصی پیروان خود با آنان ارتباط برقرار کنید، بالاترین استانداردها را در انجام کارها تشویق کنید، اطمینان یابید که سازمان شما از خدمت متخصصان بهره مند است، و اثبات کنید که پشتوانه سخن شما کردار شماست. آنان که در فعالیتهای اقتصادی هستند می توانند از قانون هایی که در کورش بزرگ نهاده شده در کار خود بهره بگیرند.

در همه جای موجودیت شاهنشاهی کورش، شرایطی موازی با شرایطی که مدیران اقتصادی بطور روزانه با آنها روبرو می شوند وجود دارد. همانگونه که گزنفون به تصویر کشیده، کورش هم یک استراتژیست بود و هم یک طراح تاکتیک؛ او مانند یک مدیر عامل برنامه ریزی می کند، ولی مانند یک مدیر اجرایی برنامه را پیگیری می کند. بنابراین، شما می توانید درس های او را در طیف گسترده ای از زندگی بنگاههای اقتصادی بکار برید. بسیار آموزنده و هم سرگرم کننده خواهد بود که شباهت هایی میان زندگی کورش و زندگی خودتان بیابید.

نویسندگان گزارش ویژه "بحران در اداره شرکتها" که در هفته نامه بیزنس ویک چاپ شده، اخیراً نوشتند، "اگر چالش مدیران اجرایی در دهه 1990 تبدیل کرگدن های شرکت به رقابتگرایان چالاک بوده، چالش سالهای آینده ایجاد فرهنگی در شرکتهاست که همگام با تشویق و پاداش برای آفرینندگی و کارآفرینی، برای درستکرداری هم تشویق و پاداش باشد."

این اظهار نظر بیشتر نشان می دهد که چرا توجه دوباره به کورش بزرگ در زمان حاضر اینقدر اهمیت دارد. همانگونه که راستگویی، درست کرداری، برنامه ریزی راهبردی عالی، و توانایی اندیشیدن سرپا، پیروزی او را تضمین می کرد، خواننده نیز می تواند در انجام مسئولیت خود، خویش را در قالب آرمانهای کورش قرار دهد.

از آنجا که کورش بزرگ یک انسان بود، گهگاه خطاهایی هم از خود بروز می دهد. ولی، همانگونه که گزنفون داستان خود را می پردازد، ما یاد می گیریم که چگونه از خطاهای خود بازگشت کنیم و چگونه از خطا پرهیز کنیم. هنگامی که کورش از راه آرمانی و منطقی خود منحرف میشود، اندوهگین و پشیمان می گردد و بی درنگ مسیر خود عوض می کند. او با رویدادهای نادادگرانه با قاطعیت برخورد می کند، و اجازه می دهد که هر عضو تیم او، از بالا تا پایین، به او دسترسی داشته باشد و بتواند نگرانی های خود را مطرح کند.

شاید بگویند که یک کتاب باستانی واپسین جایی است که می توان برای راهنمایی درباره اهمیت بکارگیری یک تکنولوژی نوین به آن مراجعه کرد، ولی حتی در این زمینه، گزنفون نشان می دهد چگونه میتوان با بکارگیری شیوه های کورش بزرگ، همیشه در لبه تیز تکنولوژی نوین قرار داشت.

-0-