International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

يبانيه ها  |  پاسارگاد  |   خبرها  |  مقالات   |   هنر و ادبيات |    تاريخ  زدايي  | ديداري ـ  شنيداري  | جشن های ايرانی | محيط زيست |  تماس |  جستجو

چهارم  خرداد  1387    (2547 سال پاسارگارد)   24 مه  2008**************************    کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

در همايش سد های بزرگ

پنج دهه به سوی ناپايداری

از: فاطمه ظفرنژاد

ما در بخش آب، با تمرکز بر مديريت عرضه و گزينش الگوي مديريت با رويکرد سازه يي، سيماي ناپايداري براي منابع آب شيرين کشور ترسيم کرده ايم. هم اينک پنج دهه است که با مديريت سازه يي، رودها، و سيلاب دشت ها، پيکره هاي آبي و تالاب ها را به سوي ناپايداري کامل کشانيده ايم. «مديريت آب= مديريت عرضه= مديريت سازه يي= سدسازي» نگرشي است که از پيمانکاران و مشاوران بخش آب به دولتمردان سرايت کرده و ناپايداري و تخصيص ناموثر منابع را در پي داشته است. رهيافت هاي مديريت تقاضاي آب روشي پايدار براي دستيابي به منابع آب تازه بدون هزينه سنگين و پيامدهاي نامطلوب است. تاکنون براي هيچ يک از سدهاي کشور مطالعات ارزيابي تطبيقي انجام نداده ايم تا روشن شود دستاوردها با پيش بيني هاي اوليه چه تفاوت هايي دارد. مطالعات سدها بسيار نارسا است. آمارسازي آورد رودخانه ها و ناتواني در شبيه سازي طبيعت به ساخت سدهايي با حجم و ارتفاع بسيار بيشتر از توان آورد رودخانه ها انجاميده است که نشانه هاي بارز تخصيص ناموثرند. ارزيابي توجيه فني، اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي طرح هاي آب راستي آزمايي نمي شود يا اصلاً انجام نمي شود. ناکارآمدي کاربرد مدل هاي رياضي در برنامه ريزي منابع آب چند دهه است به اثبات رسيده است، اما ما همچنان بدون توجه به مصارف کنوني و آتي حوضه هاي آبخيز تصميم گيري براي اجرا را نهايي مي کنيم. مطالعات منابع و مصارف را تاکنون تنها در دو زيرحوضه به انجام رسانده ايم ولي يافته ها را به کار نگرفته ايم. آبخيزهاي کشور را بدون آينده نگري و جامع نگري سدبندي کرده ايم. سازوکاري سامانمند براي ارزيابي راستي آزمايي ادعاهاي طرح هاي سدسازي نداريم. نه تنها روند تصميم گيري ها شفاف نيست که در دايره يي بسيار بسته و نامشخص انجام مي شود. فرآيند تخصيص بودجه اجرايي سدهاي کشور چارچوبي مبهم دارد. مسووليت پذيري صحت تصميم گيري ها ناروشن است و براي پيامدهاي عظيم اقتصادي، زيست محيطي و خسارت هاي انساني پاسخگويي وجود ندارد. گزاره «مطالعات طرح هاي آب جنبه تزئيني دارند» گزاف گويي نيست. اگر به حجم بودجه تخصيصي يک سد بينديشيم روند تصميم گيري توأم با تخصيص ناموثر کنوني را تغيير مي دهيم.

رودها و سدسازي؛ پتريک مک کالي عضو برنامه محيط زيست و از فعالان «کميسيون جهاني سدها» مي نويسد؛ «هيچ چيز يک رود را آن اندازه دگرگون نمي کند که يک سد. يک مخزن متضاد رودخانه است- جوهره و طبع رود رفتن و جريان يافتن است ، اما جوهره يک مخزن ماندن است.» قادر اسمال رئيس کميسيون جهاني سدها بر آن است؛«بشر در قرن بيستم به طور متوسط در هر روز يک سد بزرگ ساخت بي آنکه تحليل مستقل و جامعي در دست داشته باشد که چرا سد مي سازد... و آيا سرمايه گذاري بشر در اين زمينه بازدهي مناسبي داشته است يا نه؟»

برپايي کنفرانس آب 1977 در آرژانتين و ترديد پيکره هاي کارشناسي بانک جهاني آهنگ سدسازي در جهان را کند کرد. امريکا از دهه 80 ميلادي به اين سو سدي نساخت و ناگزير از برچيدن شمار زيادي از سدهاي خود شد.

سدسازي در ايران پيشينه يي طولاني دارد. ايرانيان از نخستين اقوامي بودند که روش هاي توسعه منابع آب را آزمودند و به جهانيان آموختند؛ ساخت آبراهه ها، چرخ چاه ها، قنات ها، بندها و سدهاي کوچک. ما در گذشته روش هاي پايدار کاربرد آب هاي سطحي و زيرزميني را با هماهنگي مصرف در سال هاي خشک و تر و بدون تخريب محيط به کار مي گرفتيم. اما در پنج دهه گذشته با حفر بي رويه چاه ها و ساخت بي رويه سدها، «مصرف منابع آب را با آهنگي بسيار بيشتر از نرخ پايداري آنها بالا برديم.» دکتر کديور مي نويسد؛«در ارديبهشت 1384 تهران ميزبان برگزاري هفتاد و سومين گردهمايي کميسيون بين المللي سدهاي بزرگ بود و با ابراز مباهات اعلام شد که ايران... به «دوره سدسازي بزرگ» وارد شده. .. و پس از چين و ترکيه، خود را در مقام سوم سدسازي پيشرو جهان مي داند.» اما آيا بايد از اين بابت به خود بباليم؟ ما با مديريت متکي بر عرضه در بخش آب، بهره برداري ناپايدار منابع آب و ويراني اکوسيستم هاي رودخانه يي را رقم زديم.

مديريت آب در کشور همواره با عرضه آب، رويکرد سازه يي و سدسازي يکي گرفته شده است. مديريت بخش آب کشور، با توصيه هاي سازمان ملل، دستورالعمل هاي توسعه پايدار، يافته هاي کميسيون جهاني سدها، بيانيه سان فرانسيسکو و بيانيه مديريت آبخيز همخواني ندارد. اينک نزديک به 200 سد بزرگ در دست بهره برداري، نزديک به 100 سد بزرگ در دست ساخت و چندين برابر اين ارقام سدهاي بزرگ در دست مطالعه داريم که از بودجه عمومي و از سوي بازوهاي دولتي مطالعه، تصميم گيري و اجرا مي شوند. تصويب بودجه سدهاي کشور در روندي ناشفاف، فارغ از ضوابط تخصيص موثر، و مغاير با اصول مديريت آبخيزها انجام شده و مي شود.

مطالعات طرح هاي سدسازي بسيار نارسا است. استانداردهاي مطالعاتي رعايت نمي شود. بسياري از طرح هاي در دست مطالعه، همزمان اجرايي نيز هستند يعني پيش از اتمام مطالعه و اثبات توجيه پذيري، اجراي آن آغاز شده است. پديده طرح و اجرا (تصميم گيري بر پايه مطالعات ابتدايي و اجرا با طراحي همزمان) گذشته از ناهمخواني با استانداردها، خطر اشتباهات را افزايش مي دهد. اشتباهات ناشي از نارسايي مطالعات به سبب نبود «بررسي تطبيقي طرح ها» ناشناخته مي ماند. تمايل به ساخت سد چنان زياد است که رد توجيه در مطالعات مشاوري، به گزينش مشاوري ديگر براي توجيه و ساخت سد مي انجامد. سد بار نيشابور در مطالعات فاقد توجيه شناخته شد اما کار به مشاور ديگري سپرده شد که ساختگاهي خارج از بستر (سه سد و ديواره) را برگزيد تا قناتي فعال را کور کند، اراضي زراعي زيادي را در مخزنش زير آب ببرد، بدون راستي آزمايي درآمدها، با هزينه بسيار سنگين بر بودجه ملي، همان اراضي را آبرساني کند که قنات مي کرد.

مشکل رسوب بخش بزرگي از مخزن را به حجم مرده تبديل و آب تنظيمي را کم مي کند. کاهش رسوب پشت سد سفيدرود پرهزينه بود و هست. مک کالي مي نويسد هر سال 50 ميليارد مترمکعب رسوب (1درصد ظرفيت مخازن جهان) پشت سدهاي دنيا جمع مي شود.

جوامع بومي ساکن درياچه مخزن سدها، در پي کميابي ساختگاه هاي مناسب تر و وسيع ترشدن درياچه سدها(درياچه کرخه 162 کيلومترمربع است) روزبه روز شمارشان به ازاي هر سد جديد بيشتر مي شود. آنها غالباً سرنوشت ناخوشايندي مي يابند و جابه جايي آنان، محسوس يا نامحسوس، به زور انجام مي شود. آنها سکونتگاه، معيشت و اراضي کشاورزي خود را از دست مي دهند و از توليدکننده به حاشيه نشين شهرها تبديل مي شوند.

از 1375 بخشنامه هايي براي تامين خسارت مردم مخزن سدها تنظيم شده اما بخشنامه ها هرگز اجرا نشده اند. تاکنون طرح جايگزين معيشتي، سکونتي براي ساکنان مخزن سدها ارائه و اجرا نکرده ايم. بوميان را در بهترين حالت با پرداخت مبلغي کم به نزديک ترين شهرها کوچانده ايم. به رغم شمار زياد سدهاي ساخته شده، تاکنون پژوهشي درباره سرنوشت جوامع بومي ساکن مخزن سدها انجام نداده ايم. کسي که خانه اش در مخزن سد تجن را از دست داده بود مي گفت بارها با نامه نگاري، ناکافي بودن مبلغ دريافتي را اعلام کرده اما جوابي دريافت نکرده است.

تغيير کيفيت آب مخزن از ديگر مسائلي است که در پي يک جا ماندن و خوراک ور شدن آب در مخزن رخ مي دهد. عموماً درياچه ها در مرحله پيري خوراک ور مي شوند. اما درياچه سدها استعداد زيادي براي خوراک وري سريع دارند. سد ميناب در هرمزگان براي شرب بندرعباس ساخته شد اما کاهش کيفيت و بويناکي، آب آن را براي شرب نامناسب ساخت و البته آب خوراک ور براي کشاورزي نيز نامطلوب است. درخواست جلوگيري از تکرار تجربه سد ميناب، در نظرات کارشناسي دفتر فني آب براي سدهاي شميل، نيان (جايگزين هاي ناپايدار شرب بندرعباس)، و ساير سدهاي کشور بازتاب يافته است. مطالعات لايه بندي و پيش بيني کيفيت آتي آب، پيش از تصميم گيري ضروري است.

تبخير آب از سطح درياچه سدها بسيار زيادتر از رودخانه ها است. تبخير از سطح درياچه کرخه سالانه بيشتر از 30 ميليون مترمکعب و معادل حجم يک سد بزرگ است. جريان اين آب در رودخانه، سفره زيرزميني دشت هاي پايين دست را تغذيه و کيفيت خود را حفظ مي کرد.

نارسايي مطالعات تاکنون پيامدهاي جدي دربرداشته است. به ويژه نارسايي مطالعات زمين شناسي کم وبيش در همه سدهاي کشور ديده مي شود. سد لار پرآوازه ترين نمونه، سد آبشينه شايد مهم ترين و سد کرخه (با بيش از 8 مترمکعب فرار آب) شايد پرهزينه ترين نمونه هاي اين نارسايي باشند. لرزه خيزي ناشي از سدها تاکنون در ايران مورد بررسي قرار نگرفته اما رابطه ميان لرزش هاي زمين و مخزن سدها در بيش از 70 سد جهان به ثبت رسيده است.

ميراث فرهنگي تمدن بشري از کنار رودها آغاز شده است، دره ها به ويژه در خاورميانه ميراث فرهنگي ارزشمندي را در خود دارند. سد سيوند داراي پيامدهاي منفي بر آثار باستاني است اما مهم تر اينکه از دست رفتن ميراث فرهنگي چند هزار ساله به خاطر سدي است که مطالعات درست و مصرف مستند نداشت. اجراي طرح سال 1371 روي سيوند آغاز شد يعني زماني که مطالعات آن نارسا و توجيه پذيري آن اثبات نشده بود.

تماشاي ميراث طبيعي، به وسيله سدها از ميان مي رود. در اين زمينه نيز بررسي مدوني انجام نشده است. رودخانه کرج روزگاري از رودهاي مهم ناحيه به شمار مي آمد که نه تنها از جغرافياي کشور حذف شده و اراضي و باغ هاي حقابه بر پايين دست آن دچار مشکل شده اند، که سفره زيرزميني با افت شديد سطح آب روبه رو است. شکايت هاي زيادي مبني بر خشک شدن انهار سنتي يا کم شدن آب چاه هاي سيلاب دشت وجود دارد. در پي ساخت سدهاي زياد روي سرشاخه هاي کارون، آب مصرفي در خرمشهر بسيار شور شد. هدايت الکتريکي آب در تابستان تا 17 هزار ميکروموس بر سانتيمتر رسيد. مردم خرمشهر که در پايين ترين نقطه مصرف کننده آب کارون هستند با بحران روبه رو شده اند.

انقراض نسل ماهي هاي رودخانه يي در پي ساخت سدها حتمي است. سدها مسير طبيعي ماهي هاي مهاجر مانند ماهي آزاد را مي بندند. ميزان ذخيره ماهي آزاد خزر با ساخت سدها بسيار کاهش يافته اما هنوز مطالعات جامعي در اين زمينه انجام نشده است. سد سفيدرود، مهاجرت ماهي هاي آزاد را ناممکن کرد.

پيامد سدها بر جنگل زدايي نيز درخور توجه است که تاکنون بررسي نشده است اما نمونه هاي بارزي در گيلان و مازندران مشاهده شده است. اثر سدهاي منگل، تجن، البرز، شفارود و ساير عملکردهاي مديريت سازه يي مانند کانال سراسري چالوس سردآبرود بر روند جنگل زدايي انکارناپذير است.

تخريب پيکره هاي آبي از ديگر اثرات رويکرد سازه يي مديريت آب است. تغييرات ايجاد شده در درياچه اروميه نمونه يي است از رويکردهاي سازه يي در برخورد با پيکره هاي آبي. ساخت سدهاي زياد روي رودهايي که به درياچه مي ريزند آب ورودي به آن را کاهش داده و اينک براي ترميم کاهش آب، انتقال آب از ساير حوضه ها با هزينه هاي زياد را مطرح کرده ايم،

رويکرد ساخت و ساز اثر زيادي بر پيکره هاي آبي کشور داشته است. جاده ميان گذر درياچه اروميه به شکل زخمي عميق بر پيکر درياچه باقي ماند. جاده کنارگذر تالاب انزلي پيامدهاي منفي زيادي براي تالاب دارد.

سامانه تصميم گيري ساخت سدها از مسير روشني نمي گذرد. طرح ها، گام هاي مطالعات مرحله يي (پيش شناسايي، شناسايي، امکان يابي، تدقيقي) را طي نمي کنند. دکتر کديور مي نويسد؛ تاکنون روند تصميم گيري در نظام سدسازي ايران، عموماً تصميم گيري متمرکز دولتي بوده است. نوري اسفندياري بر آن است که «مطالعات مديريت يکپارچه (بخش آب) به صورت پراکنده انجام شده و فرآيندي که آنها را به هم اتصال دهد وجود نداشته که بايد با هم انديشي و تبادل نظر در جهت يکپارچگي آن بکوشيم. در حقيقت روند تصميم گيري سدسازي کشور نه تنها کاملاً دولتي و متمرکز است (چون بخش خصوصي در اين وادي تخصيص ناموثر کمتر وارد شود) که بسيار ناشفاف است. در نتيجه مسووليت پذيري در قبال اشتباهات به صفر رسيده است. تصميم گيري ها مطلقاً رويکرد سازه يي دارند از اين رو گاه ه
مه مطالعات طرح در چند صفحه خلاصه شده و رديف بودجه اجرايي گرفته است. تصميم گيري ها بدون آينده نگري انجام مي شود در حالي که با توجه به عمر اقتصادي سدها (50سال)، بايد آورد رودخانه ها با توجه به رشد جمعيت و مصرف در آينده، تعديل شود تا از بيش برآوردها جلوگيري شود. تصميم گيري ها غالباً بي توجه به ملاحظات اقتصادي، اجتماعي، زيست محيطي، و بدون راستي آزمايي ادعاهاي ساختگي درباره آورد رودخانه، درآمدهاي اقتصادي و از همه مهم تر بدون توجه به متاثران از طرح يا نمايندگان آنها انجام مي شود.

آمارسازي آورد رودخانه ها از اشتباهات رايج سدسازي است که به بيش برآورد آورد رودخانه و ساخت سدهايي پرحجم تر، بلندتر، پرخسارت تر و پرهزينه تر مي انجامد؛ سدهايي که هرگز پر نمي شوند. حتي اگر آمار نسبتاً درازمدت 50 ساله وجود داشته باشد، نمي توان تضمين کرد الگوي بارندگي در آينده شبيه گذشته باشد. الگوهاي رياضي ابزارهايي نارسا هستند که براي توجيه رويکرد سازه يي به کار گرفته مي شود. چندين دهه است ناکارآمدي مدل هاي رياضي در مديريت و برنامه ريزي بخش آب به اثبات رسيده است. بخش بزرگي از حجم مخازن کشور به سبب بيش برآوردهاي ناشي از آمارسازي، شبيه سازي و کاربرد مدل هاي رياضي ناکارا، خالي مانده است و البته نيمه پرشدن در انگشت شمار سال پرآب پاسخگوي تخصيص موثر منابع نيست. سد پيشين، سد ساوه، سد گاوشان و بسياري ديگر از نمونه ها در کشور با احجام بسيار بيشتر از آورد عادي رودخانه ساخته شده اند و گويي ساخت سد ژاوه جايگاه يکم اين فهرست را پر خواهد کرد. کاربرد نتايج مطالعات مصرف آينده نگر حوضه هاي آبخيز مي تواند از اين اشتباهات بکاهد.

کنترل سيلاب گرچه به وسيله سدها امکان پذير است و خسارت سيل هاي کوچک و متوسط کاهش مي يابد اما سيل هاي بزرگ خطرآفرين تر مي شوند.» بارندگي شديد 19/5/80 به ميزان 150 ميليمتر، به خودي خود مي توانست خسارات بسيار کمتري داشته باشد، اما وجود سد خاکي دشت و تخريب آن که به يک باره هيدروگراف سيلاب را تا دو برابر (900 مترمکعب بر ثانيه) رساند، سبب از ميان رفتن روستاي دشت در پايين دست شد و متاسفانه تلفات انساني به بار آورد. در حقيقت اگر اين سد وجود نداشت، سيل به روال عادي خود خساراتي عادي دربرمي داشت. مديريت غيرسازه يي کنترل سيلاب با بهره گيري از آبخيزداري و سامانه هاي هشدار سيل ايمن تر از سدسازي است.

توسعه شبکه هاي کشاورزي از اهداف توجيه کننده بسياري از سدها بوده است. اما به خاطر نبود سامانه پايش و راستي آزمايي مطالعات طرح ها، اين هدف غالباً مستندسازي نمي شود و تنها نام آن به عنوان هدف در گزارش هاي تحليل طرح بازتاب مي يابد. نگارنده در فاصله سال هاي 1376 تا 1384 همکاري با دفتر فني آب وزارت نيرو، در کم وبيش همه بيش از 50 سد بررسي شده که هدف شان تامين آب کشاورزي اعلام شده بود، با کمبودهاي کليدي در زمينه مستندسازي داده ها و حتي جانمايي اراضي کشاورزي برخورد کرده است. بنابر برآورد کارشناسان دفتر شبکه هاي آبياري سازمان مديريت منابع آب کشور، نزديک به يک ميليون هکتار شبکه هايي که هدف توجيه ساخت سدها بودند، شناسايي و اجرا نشده اند. سد دز با هدف توسعه آبياري ساخته شد اما 17 هزار کشاورز بومي از زمين هايشان رانده شدند تا «16 هزار هکتار زمين هاي کشاورزان رانده شده به شرکت هاي کشت و صنعت ميتسويي، چيس منهتن، بانک امريکا، شل، کمپاني جان دير و شرکت توسعه کشاورزي جهان واگذار شود». سد حنا با هدف تامين آب کشاورزي ساخته شد اما با همه ارزشي که ويلاهاي مشرف به درياچه آن پيدا کرد، زمين هاي نيازمند به آب آن نامعلوم ماند. سد قره آقاج سميرم نيز هدفش را تامين آب کشاورزي اعلام کرد اما اراضي آن شناسايي نشد. سد بهشت آباد بدون مستندسازي مصرف و بدون بررسي پيامدها در پايين دست، با ادعاي ذخيره بيش از يک ميليارد مترمکعب آب، نياز به بررسي هاي بسيار عميق تر با استانداردهاي روز جهان دارد وگرنه مساله ساز خواهد شد. سد منگل به رغم مخالفت بدنه کارشناسي دفتر فني آب در زمينه عدم توجيه اقتصادي، زيست محيطي، ناروشني فوايد و اراضي کشاورزي و خسارت مخزن بسيار سنگين، بدون ژرف نگري لازم به اجرا رفت. سد البرز نيز سرنوشتي مشابه داشت. کانال سراسري چالوس نيز از ديگر جلوه فروشي هاي مديريت سازه يي بخش آب با فوايد نامعلوم است که هدف آن تامين آب کشاورزي اعلام شده بود اما بدون راستي آزمايي و جامع نگري به اجرا رفت. انجام مطالعات تطبيقي مي تواند ابهامات را روشن سازد.

مطالعات مصارف و منابع يکپارچه حوضه هاي آبخيز توام با بررسي هاي مشارکت مردمي تغيير معني داري در نگرش به مديريت منابع آب خواهد داد به شرط آنکه فرآيند تصميم گيري شفاف شود.

گزينه هاي سدها؛ حفاظت از روش هاي سنتي کشاورزي مانند شيب بندي (لته بندي در دامنه هاي شيب دار)، کشت- جنگل (کشت همراه با حفاظت از جنگل) به کاهش پيامدهاي منفي هيدرولوژيک ناشي از کشاورزي در آبخيزها کمک مي کند. گردآوري و دروي باران، از ديگر راه هاي کشاورزي آبي بدون سد است که در بسياري از نقاط کشور از ديرباز انجام مي شود. استخرها و آب بندان ها (به شيوه کشاورزان مازندراني و کوهپايه هاي البرز) اين آب ها را به خوبي گردآوري مي کند و در فصل خشک به مصرف مي رساند.

قنات ها به عنوان روش هاي سنتي ماهرانه کاربرد آب زيرزميني هستند. مک کالي مي نويسد؛ «از سه هزار سال پيش نزديک به چهار هزار قنات در ايران احداث شد که نزديک به نيمي از آنها تا دهه 40 در دست بهره برداري بودند و سه چهارم کل نياز آب ايران از قنات ها تامين مي شد. به عکس قنات ها که تنها با آهنگي از آبخوان آب برمي دارند که بتواند تجديد شود، موتور تلمبه ها تخليه آبخوان را تا آنجا ادامه مي
دهند که سطح آب زيرزميني پايين مي افتد و قنات هاي فعال مي خشکند.» سدها نيز در از ميان بردن قنات هاي ايران سهم موثري داشته اند. بسياري از قنات هاي فعال در مخزن سدها زير آب رفته اند. سدهاي بارنيشابور، نهرين طبس و... با هزينه بسيار سنگين تر از قنات ها ساخته شدند تا همان اراضي را آبرساني کنند که قنات هاي غرق شده آبياري مي کردند. با اين تفاوت که قنات ها آب را در برابر آفتاب قرار نمي دهند که تبخير شود، کيفيت آب را کاملاً حفظ مي کنند، به دست مردم ساخته و نگهداري - بهره برداري مي شوند، پيامد منفي بر محيط ندارند، و سامانه هاي تخصيص موثر منابع آب به شمار مي روند.

متاسفانه در نيم قرن اخير، با ورود تکنولوژي جديد. چاه هاي عميق و نيمه عميق در همه جا حفر شد. آبکشي هاي بي رويه باعث افت شديد سطح آب زيرزميني و برهم زدن تعادل بيلان آبي سرزمين ها شد.فناوري وارداتي حفر چاه و تخليه آب زيرزميني به کمک موتور پمپ البته يکي از مهم ترين دلايل از ميان رفتن کاريزهاست و نيز پيامدهاي نشست زمين را دربر داشته است. تحقيقات ميداني عبدالعظيم پويا نشان داده است، با تخليه بي رويه سفره هاي آب زيرزميني در برخي جاها با پديده نشست زمين تا 12 متر روبه رو شده ايم. (دشت محمدآباد ميبد)سدسازي به نوعي دخالت آشکار انسان در طبيعت است. البته انسان، به خصوص انسان مدرن و شهرنشين گاهي ناچار از دخالت در طبيعت مي شود و براي گذران زندگي خود مجبور به تخريب يا تغيير زيست بوم طبيعي مي شود. در اين حرفي نيست، اما مي توان با برنامه ريزي تا حد زيادي از ميزان دخالت تخريب آميز بشر کاست و آن را مديريت کرد. در اين راستا نهادهاي بين المللي سعي در اين کار دارند و با اقدامات مختلف از جمله با صدور بيانيه و اطلاعيه تلاش مي کنند محيط زيست انسان و همه موجودات زميني کمتر در معرض خطر قرار گيرد. در اينجا به نمونه يي از اين بيانيه ها اشاره مي شود.

چارچوب شماره 3 بيانيه سان فرانسيسکو

مديريت منابع آب، سازمان هاي مدني و سدهاي بزرگ؛

- هدف از ساخت سد بايد به روشني تعريف شده باشد و شالوده هاي روشني براي سنجش موفقيت يا شکست آن در آينده پيش بيني شود.

- در زمان برنامه ريزي، بايد همه گزينه هاي دستيابي به اهداف طرح، اعم از سازه يي و غيرسازه يي، به روشني تحليل شود.

- هر دولت يا بنگاهي که براي طرح هاي سدهاي بزرگ اعتبار تامين مي کند بايد دسترسي آزاد به داده هاي به کار گرفته شده و اطلاعات طرح به شهروندان را اجازه دهد.

- ارزيابي کامل پيامدهاي کوتاه و بلندمدت زيست محيطي، اجتماعي و اقتصادي طرح بايد انجام گيرد و براي بازبيني و نقد آن از سوي کارشناسان مستقل، فرصت کافي داده شود.

- همه مردم خسارت ديده از سد چه در محدوده مخزن و چه در پايين دست بايد از احتمال اثرگذاري طرح بر هستي و زندگي خود آگاه باشند و در فرآيند برنامه ريزي مورد مشورت و نظرپرسي قرار گيرند و اهرم هاي سياسي موثر براي رد طرح را دارا باشند.

- همه مردمي که خانه ها، زمين ها يا معيشت خود را در سايه اجراي طرح سدسازي از دست مي دهند بايد به کمک موسسات حسابرسي خسارت شان تعيين و جبران شود.

- خطر شکستن سدها براي ايمني و زندگي مردم بايد تشريح شود و تحليل انجام شده بايد براي هر کس که در منطقه بالقوه متاثر از شکستن سد زندگي مي کند به سادگي دسترس پذير باشد.

- هر طرح آبياري همراه با يک سد بزرگ، بايد نخست توليد خوراک براي مصرف محلي را در نظر بگيرد و سپس توليد محصولات نقدي را هدف قرار دهد.

-هر طرح آبياري همراه با يک سد بزرگ بايد در راستاي به کارگيري پايدار اراضي کشاورزي، يک برنامه جامع براي پيشگيري از شور و زهدار شدن زمين ها تهيه کند.

-طرح سدسازي بايد نشان بدهد که هيچ پيامد زيان آور مهمي (مانند پيامدهايي که به از دست رفتن حاصلخيزي خاک يا شوري آن بينجامد) در عرضه خوراک يا معيشت مردم وابسته به کشاورزي در سيلاب دشت هاي پايين دست نخواهد داشت.

-طرح سدسازي بايد نشان دهد که هيچ تهديدي براي کيفيت آب مصرفي کساني که در پايين دست زندگي مي کنند دربر نخواهد داشت.

-طرح بايد سلامت مردم را بهبود بخشد و نبايد خطر شيوع بيماري هاي ناشي از آب را افزايش دهد.

-پيامدهاي زيست محيطي مصارف صنعتي وابسته به الکتريسيته توليدشده از سد بايد در برنامه ريزي طرح در نظر گرفته شود.

-طرح سدسازي بايد نشان دهد که هيچ پيامد زيان آور مهمي در ماهيگيري رودخانه يي، دهانه يي يا ساحلي پايين دست خود ندارد.

-طرح سدسازي نبايد اثر زيان باري بر هيچ پارک ملي، جايگاه ميراث فرهنگي، مناطق در نظر گرفته شده براي کارهاي با اهميت علمي و آموزشي يا مناطق زيستگاهي گونه هاي در خطر يا در معرض نابودي داشته باشد.

-هزينه هاي پيش بيني شده طرح بايد همه هزينه هاي اقتصادي خسارت هاي زيست محيطي ناشي از ساخت، آماده سازي، نگهداري بهره برداري و نيز برچيدن سد را دربر داشته باشد.

-درآمدهاي پيش بيني شده سدها بايد بر پايه تجربه طرح هاي گذشته انجام گيرد.

-براي اطمينان از اينکه اجرا، بهره برداري و نگهداري سد و تجهيزات وابسته به آن، دستيابي به فوايد پيش بيني شده طرح را امکان پذير مي سازد، بايد ابزارهاي موثري ارائه شود.

چارچوب شماره 4 بيانيه مديريت آبخيز

1- تلاش هاي بين المللي بايد افزايش يابد تا پوشش گياهي که زماني براي حوضه آبريز رودخانه به مثابه پوشش زمين عمل مي کرد به حال نخستين خود بازگردانده شود. از دست رفتن اين پوشش زمين در قرن گذشته دليل اصلي تخليه سفره آب زيرزميني، فرسايش خاک، خشکسالي ها و سيل ها در بسياري از کشورهاست.

2- آب زيرزميني بايد به مثابه يک منبع تجديدناپذير به شمار رود و کاربرد آن نبايد از تغذيه طبيعي سفره فراتر رود.

3- نياز به آب بايد نخست در سطح جامعه مشخص شود و هر راه چاره يي که براي تامين اين نياز برنامه ريزي مي شود بايد در برگيرنده مشخصات مصرف کنندگان و منتفعين از برنامه باشد. راهکارها بايد مناسب با الگوهاي مصرف منابع مردم بومي باشد.

4- سامانه هاي توليد محلي بايد به کمک جايگزيني گزينه هاي اکولوژيک ايمن و نيز از دور خارج کردن و حذف تدريجي موارد زير تقويت شود؛ کشت هاي سرمايه بر، کودهاي شيميايي کشاورزي، کاربرد سوخت هاي فسيلي و مشتقات آنها، کاربرد آب زياد در برابر هزينه کم.

5- جدول زماني يک طرح آب نبايد از سوي گروه هاي تامين کننده مالي يا وام دهنده هدايت و تعيين شود. توسعه متناسب، يک راه حل اقتصادي بلندمدت است بنابراين برنامه ريزي و اجراي طرح بايد بر پايه ديدگاه هاي فرهنگي اقتصادي جامعه مورد نظر و در بلندمدت مشخص شود.

6- روش هاي سنتي حفاظت و کاربرد آب بايد دوباره برقرار و نهادينه شود.

7- حفاظت از جنگل هاي باراني بزرگترين آبخيزهاي زمين مانند آمازون و کنگو، به بيشترين توجه فوري نياز دارد. جنگل هاي باراني نقش بسيار مهمي در نگهداري سلامت بيوسفر يا زيست کره دارند.


8- حقوق قانوني و سياسي حفاظت از محيط زيست در بسياري از کشورها ناشناخته مانده است.

ماخذ؛ رودهاي خاموش، همچنين نگاه کنيد به سايت رودخانه هاي جهان

www.internationalrivers.org