International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

   يبانيه ها  |   آرشيو  پاسارگاد  |  آرشيو خبرها  |  مقالات   |   آرشيو هنر و ادبيات   |   آرشيو تاريخ  زدايي   |   ديداري ـ  شنيداري  |   |  تماس |  جستجو   پيوند به صفحه اصلی

 28 اسفند   1386 (2546 سال پاسارگارد)  18 مارچ 2008*************************    کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

 

 

اين کارنامه نمره ندارد

از: اسدالله افلاکی
پيش از آن كه اين گزارش تنظيم شود، قرار بود در مقدمه‌اي هر چند كوتاه مهمترين رخدادهاي
زيست‌محيطي سال  گذشته را به اختصار شرح دهيم.

 اين كه تيرماه 86 تخريب‌ها حتي دامن پارك ملي خجير را هم گرفت و بولدوزرها در هجومي بي‌سابقه به اين پارك حمله كردند تا خطوط لوله پنجم گاز تهران برخلاف همه معيارهاي زيست محيطي و برخلاف مسير تعيين شده سازمان محيط زيست از اين پارك عبور كند.

اين كه با وجود تصريح قانون درباره ممنوعيت استقرار صنايع بزرگ آلاينده در 3 استان شمالي، طرح ساخت پتروشيمي در استان گلستان به تصويب رسيد؛ اين كه با وجود همه مخالفت‌ها و اعتراض تشكل‌ها و دوستداران طبيعت، طرح احداث كنار گذر (بخوانيد ميانگذر) تالاب انزلي كه در سال 79 متوقف شده بود با برخي فشارها دوباره از سر گرفته شد.

اين كه احداث جاده در جنگل ابر در كشمكش مخالفان و موافقان اين طرح هر از چندگاهي يكي  از سوژه‌هاي داغ خبري بود و ماجرا همچنان ادامه دارد.

اينكه مسئله حق‌آبه تالاب هامون هنوز در محاق نشست‌هاي 3 جانبه ايران، افغانستان و سازمان ملل مبهم مانده است؛ اين كه قرار است طرح تكثير گورخر ايراني در اسارت آن هم بدون هيچ پشتوانه علمي و تخصصي به اجرا در آيد.

اين كه طرح حفاظت از يوزپلنگ ايراني ناگهان متوقف ‌شد؛ اين كه شير ايراني عنوان شير هندي مي‌گيرد؛ اين كه شكارچيان حتي مجال گونه‌هاي نادر حيات وحش را هم بريده‌اند؛ اينكه كشور ما همچنان از نظر فرسايش خاك در شمار 5 كشور نخست جهان قرا ردارد؛ اين كه دلفين‌ها طي 2 مرحله آن هم به فاصله يك ماه گرفتار تورهاي صيد صنعتي شدند، اما به رغم همه شواهد هيچكس مسئوليت آن را نپذيرفت؛ اينكه تخريب رودخانه‌ها به‌ويژه در شمال به درجه‌اي رسيده كه ديگر بستري براي تخم‌ريزي ماهيان سفيد وجود ندارد.

اين كه فرصت نشد تا عملكرد وزارت مسكن و وزارت نيرو را از نظر زيست‌ محيطي بررسي كنيم تا مشخص شود كه تا چه اندازه اين دو وزارتخانه شايسته دريافت عنوان  وزير سبز بودن را دارند؛ مي‌بينيد كه تمامي ندارد از اين رو، با گراميداشت خاطره زنده ياد دكتر هرمز اسلامي، (همكار و دوستي كه زمستان گذشته جان بر سر محيط زيست باخت)، گزارش را به نقد و بررسي عملكرد سازمان حفاظت محيط زيست از ديدگاه برخي استادان و صاحبنظران اين عرصه اختصاص مي‌دهيم.

دكتر مجيد مخدوم، استاد دانشگاه تهران در نقد عملكرد سازمان حفاظت محيط زيست در سال 86 مي گويد: «سازمان حفاظت محيط زيست در محيط دريايي و انساني عملكرد نسبتا مطلوب و قابل قبولي دارد، اما برخلاف اين 2 بخش، محيط طبيعي و تنوع زيستي اين سازمان در سال گذشته بسيار ضعيف عمل كرده، به عبارت ديگر مشكل‌دارترين حوزه اين سازمان، محيط طبيعي و تنوع زيستي آن است

وي مي‌افزايد:در واقع نگاه  سازمان محيط زيست يك نگاه كارشناسانه نيست از همين رو، بسياري از مسائل قرباني همين نگاه مي‌شود. براي نمونه، «طرح جامع پارك‌داري و طرح تفصيلي توسعه پارك‌ها» كه شرح خدمات آن در مديريت پيشين پس از ساعت ها كار كارشناسي به تصويب رسيد، همچنان مسكوت مانده است. در حالي كه اين طرح براي اجرا نياز به تصويب سازمان برنامه و بودجه دارد كه با يك پيگيري به نتيجه مي‌رسد، اما با وجود ضرورت اجرايي شدن اين طرح، از يك پيگيري ساده دريغ شد.

 اين يك نمونه از بها ندادن به محيط طبيعي است. طبعاً همين شيوه نگاه و مديريت غيركارشناسانه سبب مي‌شود كه هر روز ما شاهد تخريب بخش‌هايي از ميراث طبيعي باشيم، تالاب‌هاي بختگان، انزلي، اروميه و بسياري از تالاب‌هاي ديگر به خاطر ضعف‌ مديريت همين حوزه دچار مشكل جدي شده است.

مخدوم مي‌افزايد: بهتر است رياست سازمان با نگاه تخصصي به محيط طبيعي نگاه كند و مديراني در راس سازمان بگمارد كه علاوه بر دانش و تخصص، از توان مديريتي لازم براي هدايت محيط طبيعي كشور برخوردار باشند تا بيش از اين،  محيط طبيعي دچار مشكل نشود.

اين استاد دانشگاه مي‌گويد: برخلاف محيط‌طبيعي، محيط‌هاي دريايي و انساني در حوزه عملكردشان كارنامه مثبتي بر جاي گذاشته‌اند چرا كه مثلا معاون انساني سازمان، هم متخصص است و هم از توانايي لازم براي مديريت حوزه متبوعش برخوردار است. از همين‌رو، مشكلات مربوط به حوزه خود را با جديت پيگيري مي‌كند كه  نمونه‌اي از آن، گازسوز كردن خودروهاست.

در اين زمينه هر هفته سه‌شنبه جلسه‌اي برگزار مي‌شود كه  در اين جلسات، لوايح و آيين‌نامه‌اي تنظيم شده و قرار است اين لوايح قانونمند شود؛ همچنانكه در حوزه محيط‌دريايي نيز گام‌هاي مثبتي در جهت توسعه پايدار برداشته شده است.

اين نگاه، دلسوزانه نيست

دكتر برهان رياضي، عضو هيأت علمي مركز علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد واحد تهران  مركز نيز نمره خوبي به كارنامه سال 86 سازمان حفاظت محيط‌زيست نمي‌دهد. وي با نامطلوب خواندن عملكرد اين سازمان، مي‌گويد: در حال حاضر، كشور ما در مقايسه با ساير كشورها بيشترين فرسايش خاك را دارد؛ روند انقراض گياهي و جانوري هم سريع‌تر از ديگر كشورهاست. تالاب‌هايمان به شدت مورد بي‌مهري قرار مي‌گيرد و هر روز به دليل آلودگي بيش از حد، نرسيدن حق آبه زيست‌محيطي و دخل و تصرفات غيرمسئولانه يكي از تالاب‌ها خشك و نابود مي‌شود.

 جنگل‌هاي كشور هم دست كمي از تالاب‌ها ندارد به طوري كه دامنه تخريب جنگل‌هاي زاگرس و شمال بسيار گسترده شده است. بيشه‌هاي خشك و بياباني نيز سير قهقرايي طي مي‌كند. گرچه ممكن است مسئولان محيط‌زيست بگويند ما متولي جنگل و بيابان نيستيم؛ اما واقعيت اين است كه سازمان محيط‌زيست مسئول  همه اينهاست.

متاسفانه تنها محيط طبيعي كشور با مشكل مواجه نيست. آلودگي هوا در تهران و ديگر كلانشهرهاي كشور امان شهروندان را بريده است بنابراين نمي‌توان با اين همه معضل، كارنامه محيط‌زيست را مثبت ارزيابي كرد.

اين مدرس محيط زيست خاطر نشان مي‌سازد: بخش عمده اين مشكلات ناشي از نبود يك نگاه دلسوزانه به مسائل است. مشكل اينجاست كه نه اين نگاه وجود دارد و نه حرف‌هاي كارشناسان دلسوز و خبره خريدار. وقتي كارشناسان مبتدي فاقد تجربه و پشتوانه علمي فتوا مي‌دهند و اجرا مي‌كنند نتيجه بهتر از اين نمي‌شود. وقتي نگاه، نگاه كارشناسي و حرفه‌اي نباشد تخريب‌ها روز به روز بيشتر مي‌شود بي‌آنكه سازمان با آن مقابله كند، مقابله كه هيچ حتي يكبار صداي اعترضشان را نمي‌شنويد.

ما مي‌بينيم هر روز به بهانه افزايش كشت گندم، مساحت ديم زارهاي كم بازده افزوده مي‌شود تا محصول گندم به خودكفايي برسد، البته اين هدف في‌نفسه قابل تقدير است اما بايد پرسيد براساس كدام معيار علمي و زيست‌محيطي اراضي شيبداري كه به هيچ وجه براي كشت مناسب نيست زير كشت مي‌رود.

خب، اگر يك نگاه كارشناسي در سازمان محيط‌زيست وجود مي‌داشت بالاخره با راهكارهايي مانع از اين تخريب مي‌شدند يا حداقل فرياد اعتراضي برمي‌آوردند اما نه تنها سازمان محيط‌زيست فرياد نمي‌زند كه حتي از يك اعتراض هم دريغ مي‌كند. در نتيجه مي‌بينيم جنگل‌هاي زاگرس تا جايي كه امكان شخم زدن وجود داشته شخم‌زده شده است. نتيجه آن مي‌شود كه در بسياري از اراضي اين جنگل‌ها، پس از آنكه عمر درختان بلوط به پايان برسد به دليل اين تخريب‌ها ديگر ماهيت جنگلي خود را از دست خواهند داد و  چيزي به عنوان جنگل وجود نخواهد داشت.

رياضي تصريح مي‌كند: سازماني كه عنوانش حفاظت محيط زيست است بايد براي آب و خاك اين كشور دل بسوزاند، بايد سازمان‌هاي ديگر را مورد سؤال قرار بدهد نه اينكه موضع انفعالي داشته باشد. حتي در بخش حيات وحش كه سازمان محيط‌زيست مجري و متولي مستقيم آن است زيستگاه‌ها و مناطق حفاظت شده وضعيت بسيار اسفباري دارند.

پارك‌هاي ملي پيوسته مورد هجوم قرار مي‌گيرند؛ آثار طبيعي، پناهگاه‌هاي حيات وحش و مناطق‌ چهارگانه تحت حفاظت هم وضعيت چندان مناسبي ندارند. همه اينها ناشي از نبود نگاه دلسوزانه توأم با علم و دانش به مسائل زيست‌محيطي است كه پيامدهاي ناگوار آن روز به روز آشكارتر مي‌شود.

تنزل رتبه زيست‌ محيطي

دكتر اسماعيل كهرم، استاد  حيات وحش به صراحت مي‌گويد: متاسفم كه بايد اعلام كنم سازمان محيط‌زيست در سال گذشته در مقايسه با 40سال  اخير ضعيف‌ترين عملكرد را داشته است.

به اين ترتيب چگونه مي‌توان از عملكرد اين سازمان رضايت داشت. ضرب‌المثلي است كه مي‌گويد « جاده جهنم توسط نيت‌هاي خوب سنگفرش شده.» من در نيت خوب همكاران سازمان محيط‌زيست ترديدي ندارم اما علاوه بر نيت خوب، تخصص، كارشناسي و آينده‌نگري هم لازم است. وي مي‌افزايد: در حال حاضر به نظر مي‌رسد تمام اهدافي كه تاسيس‌كنندگان مناطق چهارگانه در ذهن داشته‌اند امروز نقض غرض شده است؛ براين اساس است كه به سهولت به پارك‌هاي ملي  مثل پارك گلستان تعدي و تعرض مي‌شود.

در مناطق انسان و زيستكده مثل درياچه اروميه براي تعريض جاده شهيد كلانتري تصميم‌گيري مي‌شود، طرح ساخت جاده در داخل پارك لار به تصويب مي‌رسد، در تالاب انزلي جاده كنار گذر كه در اصل ميانگذر است احداث مي‌شود، سد سيوند باعث مرگ تالاب‌هاي طشك، بختگان، نيريز و كميجان مي‌شود، احداث پتروشيمي در استان گلستان به تصويب مي‌رسد و  قرار است در گيلان و مازندران نيز پتروشيمي احداث شود. اينها مواردي از نقض صريح اهداف و معيارهايي است كه سازمان حفاظت محيط زيست بايد نگهبان و حافظ آن باشد.

كهرم در ادامه مي‌گويد:  به نظر مي‌رسد سازمان حفاظت محيط زيست برخلاف وظايف و دلايل وجودي خود به مسائلي مانند برگزاري سيرك و دل شاد كردن مردم پرداخته و در مقابل تعرضات و تعدي به محيط طبيعي، كوچك‌ترين مقاومتي از خود نشان نمي‌دهد. اين‌گونه عملكرد علاوه بر تخريب طبيعت در پهنه ايران، موجب سقوط دائمي رتبه محيط زيست ايران در جهان نيز شده است.

محيط زيست، برنامه ندارد

دكتر محمدرضا فاطمي، مدير گروه بيولوژي واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي، مي‌گويد: سازمان حفاظت محيط زيست در چارچوب يك برنامه مصوب عمل نمي‌كند به همين دليل طرح‌هاي اين سازمان در بيشتر موارد كاربردي موقتي دارد كه با آنكه وقت زيادي صرف آن مي‌شود اما جز ضرر و زيان به سازمان و محيط زيست كشور پيامد ديگري ندارد.
نكته ديگر اينكه، سازمان محيط زيست فاقد برنامه‌ريزي براي نيروي انساني است. از همين رو، كمتر كارشناس با تجربه‌اي در كادر آن به چشم مي‌خورد.

وقتي شأن و منزلت سازماني تا اين حد تنزل كند نتيجه آن مي‌شود كه هر روز بخشي از آنچه متولي آن است تخريب شود. امروز جاده ابر در دل يكي از ارزشمندترين ذخيرگاه‌هاي جنگلي احداث مي‌شود و  فردا براي احداث ميان گذر در تالاب انزلي تصميم‌گيري مي‌شود. اين روند ادامه دارد و هر روز شاهد تخريب بخشي از ميراث طبيعي كشور هستيم. اينها ناشي از آن است كه مديريت سازمان قاطعانه برخورد نمي‌كند. آنچه در مواردي شاهديم برخورد مقطعي است حال آنكه اين مديريت نيست بلكه عكس‌العمل است.

فاطمي تأكيد مي‌كند: اگر بدنه كارشناسي سازمان قوي باشد كسي به خودش اجازه نخواهد داد  طرح منتفي شده ميان گذر انزلي دوباره احيا شود؛ اين به خاطر ضعف سازمان است كه نمي‌تواند از آنچه تحت مسئوليت خود دارد دفاع كند.

محيط طبيعي روي لبه تيغ

دكتر بهروز بهروزي‌راد، عضو هيأت علمي مركز علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اهواز  نيز محيط طبيعي را نشانه مي‌رود و مي‌گويد: با توجه به تخصصي كه در زمينه محيط طبيعي دارم به صراحت مي‌گويم سازمان در اين حوزه عملكرد نامطلوبي داشته است. براي نمونه در ارتباط با تالاب‌ها، به دليل رعايت نشدن حق آبه زيست محيطي و دخل و تصرفات فراوان، اغلب اين زيست بوم‌هاي با ارزش، يا خشك شده يا در آستانه خشك شدن قرار دارد.

مناطق شكار ممنوع هم وضعيت بهتري ندارد چرا كه به دليل كمبود امكانات، كنترل چنداني روي اين محيط‌ها وجود نداشته و در نتيجه گونه‌هاي حيات وحش در معرض تهديد قرار گرفته است.

مشكل اينجاست كه در اين بخش هنوز به شيوه سنتي كار مي‌شود نه بر مبناي اطلاعات علمي. حال آنكه محيط طبيعي به دليل گستردگي فراواني كه دارد نيازمند مديريتي كارآمد و متكي بر اصول علمي و تخصصي است.

در فقدان چنين مديريتي است كه بدون هيچ ممانعتي هر روز در بالادست تالاب‌ها سد احداث مي‌شود، قبح جاده‌سازي در تالاب‌هاي بين‌المللي از ميان مي‌رود، پساب‌هاي صنعتي و زه‌آب‌هاي كشاورزي با فاضلاب‌هاي شهري و خانگي به تالاب‌ها مي‌ريزد و تالاب‌ها را در آستانه بحران قرار مي‌دهد. حتي بر اساس آماري كه خود سازمان محيط زيست اعلام كرده است اروميه تا چند سال ديگر عملكرد تالابي خود را از دست مي‌دهد.

همچنان كه تالاب‌هايي چون هورالعظيم به دليل زهكشي‌ها و جاده‌هاي متعددي كه در آن كشيده شده در شرف نابودي است. شادگان هم وضعيت مشابهي دارد. همه اينها ناشي از ضعف عملكرد مديريت محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست است

همشهری

فرستنده از : احمد، همراه کميته نجات، در تهران