|
|||
|
دوازدهم خرداد 1387 (2547 سال پاسارگارد) اول جون 2008************************** کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد
شوش، يکی از اولين مراکز مدنيت بشری، را در يابيد
کتيبه ها ناپديد شده اند، سنگ ها را با پتک شکسته اند و ستون ها براثر آتش سوزی فرو ريخته اند
و تخريب همچنان و هر روزه ادامه دارد
|
شهرام زارع پژوهشگر و باستانشناس در گفت و گويي با کميته بين المللی نجات پاسارگاد از: شميم در یکی دو دهه گذشته، به دلیل ضعف مدیریتی سازمان میراث فرهنگی استان خوزستان، شوش هم مثل دیگر محوطه های مهم خوزستان همچون « گندی شاپور » ، « ایوان کرخه »، « ارجان» و... وضع نامناسبی داشته است. اما شوش از آن رو که محوطه ای گسترده، بزرگ و با اهمیت جهانی است، آسیب های بیشتری دیده؛ به ویژه که توسعه بی مهار شهری بر مصائب شوش افزوده است. شهرام زارع ، باستان شناس ، در گفت و گویی ویژه با خبرنگار کمیته بین المللی نجات پاسارگاد با اعلام این مطلب افزود: مجموعه باستانی شوش در طی سال های جنگ تحمیلی و توسط متجاوزان عراقی، زیر آتش خمپاره و موشک بود و آسیب های بسیاری دید. شاید نخستین توجه جدی به شوش در سال های پس از انقلاب، در آغاز دهه 1370 بود. در این زمان شادروان مهندس شیرازی قلعه شوش را برای برپایی نخستین همایش باستان شناسی پیشنهاد داد. به دنبال آن استاد مهدی رهبر ماموریت یافتند قلعه شوش را - که توسط فرانسوی ها ساخته شده- برای برپایی « نخستین گردهمایی باستان شناسی ایران پس از انقلاب اسلامی» مرمت و احیا کنند. فعالیت هایی آغاز شد و در سال 1373 این گردهمایی در قلعه شوش برپا شد. از همان زمان هم نخستین هیات باستان شناس ایرانی به سرپرستی استاد میرعابدین کابلی کاوش های خود را در شوش آغاز کرد که به تناوب تا سال 1385 ادامه یافت و به دلیل ناهماهنگی ها و فراهم نبودن زمینه های لازم متوقف شد.
وی در ادامه با اشاره به موانع ایجاد شده بر سر راه فعالیت گروه های کاوش طی سال های اخیر و آسیب های ناشی از توقف کاوش ها، گفت : در واقع پس از انقلاب و با تعطیل شدن کاوش های هیات فرانسوی، آقای کابلی به عنوان سرپرست هیات ایرانی مشغول کاوش در شهر شوش شد و به خاطر حضور هیات باستان شناسی کمی محوطه رونق گرفت و از شدت تخریب ها کاسته شد. اگرچه حضور این هیات هم به صورت تمام وقت در طول سال نبود اما تا سال 1385 کاوش ها به تناوب ادامه می یافت. اما به خاطر ناهماهنگی ها و مشکلاتی که اداره میراث خوزستان به وجود آورد این کاوش ها متوقف شد و در نتیجه آسیب های محوطه هم رشدی صعودی یافت.
شهرام زارع ، یکی از دلایل نابسامانی در وضعیت رسیدگی به میراث فرهنگی این منطقه را تغییر دائمی مدیران به دلایل مبهم و نامشخص دانست و افزود : در طی یک دهه گذشته، مدیرانی همچون آقایان پیمانی، بروجنی و جوادی به ریاست « پایگاه پژوهشی شوش » منصوب شدند اما هر کدام بیش از 6- 5 ماه دوام نیاوردند و استعفا دادند و هرگز تحقیقی هم صورت نگرفته که چرا مدیران شوش این گونه رفتاری داشته اند. از فروردین ماه سال جاری هم، مجموعه مدیریتی جدیدی در این پایگاه مستقر شده اند و آقای دکتر چیت ساز به عنوان سرپرست پایگاه و آقای دکتر کامیار عبدی به عنوان مشاور علمی پروژه هستند که امید می رود مجال کافی برای فعالیت شان فراهم شود.
زارع در بخش دیگری از این گفت و گو به تشریح اهمیت تاریخی محوطه شوش پرداخت و یادآور شد : محوطه شوش از دوره پیش از تاریخ تا دوره عیلامی و هخامنشی منطقه بسیار مهمی بوده است. چندین هزاره تدوام سکونت در شوش وجود دارد. شوش پایتخت تمدن عیلامی بوده و پس از آن هم برای دو سده پایتخت تمدن جهانی هخامنشی بوده است. نام شوش به طور مکرر در متون و منابع یونانی آمیخته با شکوه و جلال و نوعی حس تحسین ذکر شده است. شوش از حیث حضور ادیان الهی ( اسلام، یهودیی و مسیحیت ) هم بسیار مهم است. در شوش مدارک بسیاری وجود دارد که به حضور اقوام و ملل گوناگون همچون یونانی و مصری و بابلی و... دلالت دارد. اقوامی که در ساختن و به پا کردن شاهنشاهی هخامنشی با میل و اشتیاق مشارکت کرده اند. یقیناً شوش چیزی بیش از آنچه که اکنون به عنوان کاخ آیادانا، کاخ شائور، شهر صنعت گران ( محل استقرار پیشه وران )، تپه آکروپل یا ارگ - که قلعه فرانسوی ها بر روی آن بنا شده - و شهر شاهی است. شاید اگر شوش را با جایی همچون « پارتنون » بسنجیم که در فرهنگ و تمدن یونانی حایز اهمیت فراوان است، و حفاظت و سلامت شوش را در برابر پاتنون در نظر آوریم، شرمگین می شویم که از یونانیان امروز چگونه میراث شان را پاس می دارند و ما چگونه! شوش همان مقامی را در آسیا دارد که پارتنون در اروپا.
زارع ، ضمن اشاره به فعالیت های انجام شده در خصوص تعیین عرصه و حریم محوطه تاریخی شوش ، وضعیت فعلی این محوطه را بسیار تاسف بار توصیف کرد و گفت : وضعیت فعلی این محوطه به تازگی در فروردین ماه سال جاری با درایت مدیریت پایگاههای پژوهشی سازمان میراث فرهنگی، تعیین عرصه و حریم شد تا محدوده شهر باستانی شناسایی شود و مقدمات تهیه پرونده ثبت جهانی آن آماده شود. اما دروازه ورودی به کاخ شائور الان نزدیک 8- 7 سال است که باز نشده و حصاری که برای حفاظت به دور آن کشیده شده بود، از پشت توسط افرادی شکسته شده و محل تجمع معتادان و زباله دانی و رویش علف های هرز شده و دیوارهایی که فرانسوی ها پس از کاوش از زیر خاک بیرون آورده بودند و روی آن را کاهگل گرفته بودند، به کلی از میان رفته و فرسوده شده و ریخته و از تعداد 14- 13 قطعه کتیبه ای که در کاوش های باستان شناسی یافت شده بودند، در حال حاضر هیچ اثری نیست و معلوم نیست که کجا هستند ! کف آجری کاخ نیز آسیب های جدی دیده است. یکی از پایه ستون ها با وسیله ای همچون پتک ضربات شدیدی خورده و دو پایه ستون دیگر در اثر آتش سوزی تخریب شده اند.
این باستان شناس در ادامه گفت و گو با خبرنگار کمیته بین المللی نجات پاسارگاد ، گزارشی نگران کننده از وضعیت بخش های محوطه تاریخی شوش ارائه داد و ضمن برشمردن عوامل آسیب رسان به این محوطه افزود : سایر قسمت های محوطه، همچون مجموعه آپادانا، شهر صنعتگران، مسجد دوره اسلامی ( که از نخستین مساجد ساخته شده در ایران است ) به امان خدا رها شده اند. در شهر امروزی شوش هم آن قدر ساخت ساز بی رویه و بلندمرتبه سازی در دست انجام است که بدون تردید در ثبت جهانی محوطه مشکلات جدی پدید خواهند آورد. چرا که حریم منظری محوطه مخدوش شده است. پیرامون تپه هایی که هسته مرکزی محوطه را تشکیل می دهد ساخت و سازهای گسترده ای شده و هر روز بخشی از جسم تپه باستانی جدا می شود. وضعیت رودخانه شائور هم که به عنوان یک اثر طبیعی - تاریخی محسوب می شود و در دوره های هخامنشی و بعد از آن به عنوان یک خندق به دور شهر یا عنصری از اجزای حیات بخش شهر از آن استفاده می شده ، فاجعه آمیز است.
وی نداشتن یگان حفاظتی مناسب و کارآمد را نیز یکی دیگر از معضلات این منطقه دانست و گفت : از سوی دیگر، اگرچه یگان حفاظت این محوطه از نیروهای دلسوز و متعهدی تشکیل شده اما نه امکانات مناسبی در اختیار دارند و نه این که تعداد آنها برای گشت زنی کافی است. برای مثال در شب هنگام هیچ کنترلی بر محوطه وجود ندارد و نمی توانند وارد محوطه شوند و نقشی در حفاظت از آن داشته باشند.
شهرام زارع در پاسخ به پرسشی درباه نقش مدیرت سازمان میراث فرهنگی خوزستان برای رفع نواقص موجود و برطرف نمودن معضلات مهمی که این محوطه را تهدید می کند ، گفت : جالب اینجاست که ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی خوزستان، دائما اخباری را که از طریق علاقمندان و دوستداران محلی میراث فرهنگی در این زمینه ها منتشر می شود ، تکذیب می کند و حتی با تهدید و ارعاب تلاش می کند تا هر نوع انتقادی را به طریقی خفه کند. فارغ از این که آنچه نابود می شود و دیگر هیچ گاه باز نمی گردد، میراث معنوی و فرهنگی ماست. واقعیت این است که مردم خوزستان و بالاخص مردم شوش علاقه بی حد و حصری به میراث فرهنگی شان دارند اما کوتاهی مدیریت میراث فرهنگی خوزستان سبب آسیب های جبران ناپذیری شده که شاید هیچ گاه قابل جبران نباشد.
شهرام زارع ، همچنین وضعیت دیگر محوطه های باستانی خوزستان را نیز بسیار نامطلوب توصیف نمود و گفت : غیر از شوش، وضعیت محوطه های ایوان کرخه ( ایرانشهرشاپور )، گندی شاپور، رامهرمز، ارجان، تل بُرمی، دهنو و... هم بسیار نامطلوب است. برای مثال در گندی شاپور تنها کار باستان شناسی انجام شده در دهه 1960 میلادی بود که هیات باستان شناسی دانشگاه شیکاگو به سرپرستی « رابرت ادامز » گمانه زنی هایی در آنجا کردند. چند سال قبل هم هیاتی از دانشگاه شیکاگو آمدند که قرار بود با هیات ایرانی کار مشترک بکنند اما محوطه آن قدر آسیب دیده بود که صرف نظر کردند و رفتند. سال گذشته در اقدامی قابل ستایش این محوطه نیز تعیین حریم شد اما همچنان به طور گسترده کشاورزی می شود و دائما دارند تپه ها را صاف می کنند. حال آن که گندی شاپور (جندی شاپور) همان شهر معروفی است که دانشگاه معروف «گندی شاپور» دوره ساسانی در آنجاست و از آن جا به ویژه علم پزشکی به دربار خلافت عباسی منتقل شود و تا قرون اولیه اسلامی همچنان نامبردار بود و حتی تا هنگامی که یعقوب لیث با دربار خلافت در ستیز بوده، این شهر شهری زنده و پویا بوده است. ششم مرداد (27 جولای )
|