International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

   يبانيه ها  |   آرشيو  پاسارگاد  |  آرشيو خبرها  |  مقالات   |   آرشيو هنر و ادبيات   |   آرشيو تاريخ  زدايي   |   ديداري ـ  شنيداري  |   |  تماس |  جستجو   پيوند به صفحه اصلی

14 فروردين 1387    (2547 سال پاسارگارد)    4  مه  2008**************************    کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

 

ميراثي که می سوزد

 

از: محمد درويش:
ماجراي اسفبار جنگل‌سوزي‌هاي اخير در نوشهر و آستارا كه همزمان با آيين بزرگداشت هفته‌ زمين پاك (دوّم الي نهم ارديبهشت ماه) رخ داد

بار ديگر زنهارمان داد كه تا چه اندازه نسبت به مسئوليت بزرگ حفظ و حراست از ذخيره گاه ناهمتاي هيركاني در شمال كشور  بي توجه و سهل‌انگار هستيم و درعين حال، نشان داد كه تا چه حد به انگيزه‌ها، آموزه‌ها و فلسفه‌ بنيادين نهفته در مناسبت‌هاي سبز جهاني، عملاً باور داشته و پايبند هستيم.

ضمن احترام به تمامي جنگل‌بانان، زحمتكشان گارد حفاظت جنگل و مديران دلسوز منابع طبيعي كشور، شوربختانه بايد اعتراف كرد تجربه‌ تلخ نابودي حدود 20 هكتار از جنگل‌هاي ديرينه و بكر كجور (در ارتفاعات شهرستان نوشهر) ثابت كرد كه فاصله‌اي طولاني بين آنچه بايد باشيم تا آنچه هستيم در مواجهه‌ هوشمندانه و مؤثر با بحران آتش‌سوزي جنگل‌هاي پهن‌برگ شمال وجود دارد.

به راستي آيا اين حيرت‌انگيز نيست در كشوري چون ايران كه 7/89 درصد از خاكش را سرزمين‌هاي خشك (drylands) در برگرفته و كمتر از هفت درصد پوشش جنگلي واقعي دارد، اينگونه سهل‌انگارانه با مسئوليت حفظ و حراست از اين سرمايه و ميراث طبيعي برخورد شود؟ آن هم جنگل‌هايي كه بخشي از آنها در شمال (هيركاني و ارسباران)، غرب (زاگرس) و جنوب (مانگروهاي سواحل خليج فارس و درياي عمان) كشور نه فقط در ابعاد ملّي، كه در مقياسي جهاني واجد ارزش و رتبه است.

چگونه است كه دستگاه متولّي حراست از منابع طبيعي كشور، دستگاهي كه دايره توليتش بر بيش از 90 درصد مساحت پهناور ايران‌زمين گسترده است، نتوانسته يا نخواسته كه خود صاحب يگان هوايي ورزيده براي ديده‌باني شرايط و خطرات احتمالي تهديد‌كننده‌ زيست‌بوم‌هاي طبيعي ايران باشد؟

ايرانيان، به نسبت جمعيت و وسعت سرزميني كه در آن زيست مي‌كنند، از سرانه‌ ناچيز فضاي سبز (كمتر از دو دهم هكتار) بهره‌مند هستند. اين در حالي است كه يكي از شاخص‌هاي مؤيد كيفيت زندگي، وضعيت بهره‌مندي شهروندان از فضاي سبز زيستگاهشان است. افزون بر آن، همواره به وجود اصل مترقي پنجاهم قانون اساسي، در ميثاق‌نامه حقوقي و ملّي خويش، به درستي افتخار كرده‌ايم، اصلي كه پاسداري از مواهب طبيعي و محيط زيست را شرط تضمين حيات رو به رشد اجتماعي ايران دانسته است.

بنابراين، كمترين‌ انتظار از دولتمردان آن است كه تمهيدات لازم نرم‌افزاري و سخت‌افزاري براي  رويارويي مؤثر با خطرات تهديد‌كننده‌ رويشگاه‌هاي جنگلي را تدارك ديده و تقويت سازند. نه اينكه هنوز حتي نتوانسته باشند، ديه آن 10 انسان جان بر كفي را بپردازند كه سال گذشته حين عمليات مهار آتش در غرب و شمال كشور، سوختند و جانشان را از دست دادند! و نه اينكه براي اعزام يكي دو فروند چرخ‌بال مجهز به ذخاير آب، مجبور باشند بيش از 72 ساعت انتظار بكشند!

خدا را شكر شرايط اقليمي ياري كرد و به گسترش آتش شتاب نبخشيد وگرنه معلوم نبود حاصل و پيامد آتش‌سوزي‌هاي اخير تا چه اندازه مصيبت‌بارتر و جبران‌ناپذيرتر مي‌شد. ليكن با توجه به قرار داشتن كشور در يك دوره‌ خشكسالي شديد، شايسته است تا هر چه زودتر سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور را مجهز به ناوگاني درخور و زبده براي مقابله با خطرات آتش‌گرفتن عرصه‌هاي طبيعي جنگلي و مرتعي كرد. همچنين بايد به شيوه‌اي در قوانين حقوقي، بيمه و پرداخت ديه تغيير ايجاد كنيم تا انگيزه‌ مردمي در كمك به عمليات اطفاء حريق كاهش نيابد.