International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

      يبانيه ها  |   آرشيو  پاسارگاد  |  آرشيو خبرها  |  مقالات   |   آرشيو هنر و ادبيات   |   آرشيو تاريخ  زدايي   |   ديداري ـ  شنيداري  |   |  تماس  جستجو   پيوند به صفحه اصلی

   16 اسفند   1386 (2546 سال پاسارگارد)  ششم مارچ 20080***********************    کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

 

 
   

پرسش هايي از شخصيت های ادبي، فرهنگي، و اجتماعی  درباره ميراث فرهنگی و طبيعی ايرانزمين

 

 

1ـ از نظر شما کوشش برای حفظ و نگاهداری ميراث فرهنگی و تاريخی و ميراث  طبيعی  يک سرزمين تا چه اندازه اهميت دارد؟ 

ممکن است بنظر رسد در عصر گلوباليسم ديگر حرف از ميراث ملي زدن بي معني است. ولي واقعيت اين است که احساسات ملي به حيات خود ادامه خواهند داد همانطور که عشق به خانواده، با وجود از بين رفتن قدرت سياسي خانواده و قبيله در جامعه بشري، کماکان ادامه يافت. ناسيوناليسم که با جنگ هاي ناپلئوني در عصر مدرن سمبوليزه شده است با احساسات ملي يکي نيست.  در نتيجه از بين رفتن دولت هاي ملي در آينده به معني بي اهميت شدن ويژگي هاي اتنيک نيست و اتفاقاً  عشق به ميراث فرهنگی بيشتر و بيشتر  اهميت سياسي خود را از دست داده و اهميت زيبائي شناسي شان برجسته خواهد شد.  حفظ ميراث فرهنگي و تاريخي در واقع همانند حفظ ميراث خانوادگي بياني از عشق به خود و خانوده و ريشه خود است و نه برتري جوئي يک دولت ملي بر ديگري.

 

2ـ از آنجا که بخش بزرگی از ميراث فرهنگي، تاريخی، و طبيعی ما به شکلی عمدی و غير عمدی در حال تخريب و ويرانی است شما فکر می کنيد چگونه بايد با اين فاجعه ی فرهنگی روبرو شد 

علت تهاجم به ميراث فرهنگي ما در جمهوري اسلامي اين است که جمهوري اسلامي دنبال قدرت براي يک نيروي واپسگرا است که تصور مي کند با شعار اتحاد اسلام ميتواند نه تنها شيعيان در خاورميانه بلکه همه مسلمانان جهان را متحد کند و در نتيجه نه تنها ميراث فرهنگي ايرانيان را براي اين طرح قدرت سياسي مانع خود مي بيند بلکه سعي مي کند آن را تحريف کند و همه ميراث فرهنگي ما را رنگ اسلامي بزند تا به اين هدف خود برسد. در واقع صفويان نيز سالها در پي رهبري جهان اسلام با پرچم شيعه بودند و در رقابت با عثماني اينگونه خود را تعريف ميکردند و در دوران قرون وسطائي نه پرچم ايرانيت بلکه پرچم اسلاميت را به اين دليل بر افراشتند. ولي با گذشت زمان و عم موفقيت طرح شان کم کم به رنگ ايراني دولتشان را افزودند. جمهوري اسلامي نيز در زمان جنگ با عراق و نيز به تازگي  بر سر انرژي هسته اي   مليت ايراني را پيش کشيد ولي هروقت خيالش از حمله قدرت هاي بزرگ راحت شده و در پي اتحاد با نيروهاي همسانش در عراق، لبنان، و فلسطين مي رود، دوباره ايرانيت رنگ ميبازد و دنبال پرچم اتحاد اسلام است.

مردم ايران نظير اعضای خانواده اي هستند که عشق شان به ميراث ملی ربطی به اين محاسبات رژيم جمهوري اسلامي ندارد و حتي با از بين رفتن اهميت دولت ها در جهان آينده اين عشق به ميراث ملي و فرهنگي شان کمتر الوده به نيازهاي قدرت حتي ناسيوناليستي خواهد بود و بيشتر بيان عشقشان به اين زيبائي هاي آفريده شده در دست تواناي اين خانوده بزرگ ايراني خواهد بود. در نتيجه بنظر من قدم اول مقابله با اين فاجعه جمهوري اسلامي درک جدا کردن عشق به ميراش ملي و احساسات ملي از موضوع قدرت سياسي است چه قدرت اسلامي باشد و چه ناسيوناليستي و به اين شکل بايد که ميراث فرهنگي اتنيکي خود را در قرن بيست و يکم درک کنيم.

 

3ـ آيا شما مايل هستيد که در کوشش برای حفظ اين آثار ملی و بشری ايرانزمين  توان و همت خود را به کار گيريد؟

مطمئنا

 

 

 

 

 

 

 

 

سام قندچی، آمريکا

نويسنده، پژوهشگر «آينده نگر»