International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

      يبانيه ها  |   آرشيو  پاسارگاد  |  آرشيو خبرها  |  مقالات   |   آرشيو هنر و ادبيات   |   آرشيو تاريخ  زدايي   |   ديداري ـ  شنيداري  |   |  تماس  جستجو   پيوند به صفحه اصلی

   16 اسفند   1386 (2546 سال پاسارگارد)  ششم مارچ *2008******************************    کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

 

 

 

پرسش هايي از شخصيت های ادبي، فرهنگي، و اجتماعی  درباره ميراث فرهنگی و طبيعی ايرانزمين

 

 

 

1 ـ از نظر شما کوشش برای حفظ و نگاهداری ميراث فرهنگی و تاريخی و ميراث  طبيعی  يک سرزمين تا چه اندازه اهميت دارد؟ 

ــ هستی ما را پیشینه ما و پیرامون فیزیکی ما می سازد. ما فراورده سرزمین و گذشته خود هستیم. هرچه پیشینه پربار تر و سرزمین مهربان تر، مردمان خوشبخت تر. آدمیان در بیشتر تاریخ و در بیشتر کشور های جهان چنانکه می باید پاس پیشینه و سرزمین خود را نگه نداشته اند. ما خود از نمونه های بد تر هستیم. در آن دویست سال تاراج و کشتار عربان آنچه بیش از همه آسیب دید خاطره تاریخی مردم بود. ایرانیان چنان از گذشته خود بریدند که حتا فردوسی از شاهنشاهی هخامنشی  (که پنج میلیون کیلومتر مربع را فرا می گرفت) آگاهی نداشت. اگر دیگران از یونانیان تا اروپائیان بعدی نمی بودند ما هنوز تخت جمشید را در غبار افسانه ها (همان تخت جمشید) می دیدیم. آنگاه نوبت ویرانی سرزمین رسید. غزان و سپس مغولان شبکه آبیاری خراسان آن روزگار را که از شگفتی های روزگار خود بود، ویران کردند و پیش از آنان "خیل عریان عرب" (از منظومه ای از بهار) شبکه آبیاری خوزستان را که شکرستان لقب داشت از میان برده بودند. تاخت و تاز های بیابانگردان و جنگ های داخلی،  و پریشیدگی جامعه، سرزمینی را که از مرغزار ها و جنگل ها پوشیده بود کویر و بیابان گردانید. سهم خود مردم در این ویرانی پردامنه اندازه گرفتنی نیست.

اگر کار هائی که بیشتر در بیرون ایران صورت گرفت نمی بود از دوران ساسانی این چند کتاب نیز از کتاب سوزان ها و کتاب شستن های خلفای عرب و سلسه های غیر ایرانی نمانده بود. ولی آیا می توان تصور کرد که یکی از دو ابرقدرت جهانی در نزدیک پنج سده چنین میراث ادبی مختصری داشته بوده باشد؟  ما برای پی بردن به ارزش نگهداری میراث فرهنگی و تاریخی و طبیعی خود همین بس که تصور کنیم اگر  گنجینه های خود را نگهداشته بودیم چه اندازه ثروتمند تر می بودیم.

 

2ـ از آنجا که بخش بزرگی از ميراث فرهنگي، تاريخی، و طبيعی ما به شکلی عمدی و غير عمدی در حال تخريب و ويرانی است شما فکر می کنيد چگونه بايد با اين فاجعه روبرو شد؟ 

ــ زدودن ایران و جانشین کردنش با اسلامی که هر چه رنگ عربیش تند تر باشد اصیل تر خواهد بود استراتژی جمهوری اسلامی است، همچنانکه در نخستین حمله عرب بود. تا ایران در خودآگاهی ملی ما چنین جائی دارد اسلامی که این رژیم می خواهد دست بالا را نخواهد یافت. تنش میان ایران و اسلام تازگی ندارد و گناه ش به گردن متشرعان و عربزدگانی است که بجای سازگار کردن اسلام با یک فرهنگ ریشه دار و تاریخ بزرگ، در پی ریشه کنی آن فرهنگ و تاریخ برآمدند و هنوز درکارند. رژیم اسلامی هر چه بکند به گرد عرب ها نیز نخواهد رسید که سرانجام مغلوب عنصر ایرانی شدند. جهان در سده بیست و یکم است و ایران امروز ایران سده هفتم نیست.  بویژه در عرصه فرهنگ هیچ کارمهمی نه در زمینه نابودی میراث شگرف ملی می توانند و نه جلوگیری از جوشش بی سابقه جامعه ایرانی. دیگر دوران گرم کردن حمام ها با کتابخانه ها گذشته است.آنها همت خود را بر ویرانی فیزیکی آثار تاریخی گماشته اند که یا به نام سد سازی و راهسازی و عمران از میان می روند و یا می گذارند تا باد و باران کارش را انجام دهد.

آنچه می توان کرد آگاهی دادن است و بسیج افکار عمومی و شرمنده ساختن کسانی که با آزمندی کوتاه بینانه خود به دزدی و تاراج آثار تاریخی چنین ابعاد ترساوری که می شنویم و می بینیم بخشیده اند. یک جبهه دیگر پیکار، یاری خواستن از مراجع بین المللی است که تا کنون در مواردی بسیار کارساز بوده است. از همه مهم تر پشتیبانی از هزاران ایرانی سرسپرده و آگاه است که در درون و بیرون دستگاه اداری از خود می گذرند تا میراث ملی را از دستبرد رژيم نگاه دارند. بر رویهم همین که بنیاد میراث پاسارگاد می کند. و می باید هر روز بر ابعاد آن افزود.

3ـ آيا شما مايل هستيد که در کوشش برای حفظ اين آثار ملی و بشری ايرانزمين  توان و همت خود را به کار گيريد؟

ــ وظیفه هر ایرانی است که آنچه می تواند برای حفظ و ادامه ایران انجام دهد. نیاکان ما در درازای سه هزاره، زندگانی خود را سپر دفاع از ایران و ارزانی نگهبانی از "ایده" ایران کرده اند. این میهن ایرانی تنها، مرده ریگ آنان نیست؛ هدیه ما به آیندگان نیز هست. گفته اند که تاریخ یک وام شرافتی به گذشته است. ما وامدار آن گذشته ایم که این سرزمین زخمدار و آسیب دیده را با ظرفیت استثنائی که برای باززائی و والائی دارد به ما سپرده است.  کار ما دشوار است ولی نه دشوار تر از بد ترین دوران هائی که از سر گذراندیم.

 www.savepasargad.com

 

 

 

دکتر داريوش همايون

ژورناليست، پژوهشگر و فعال سياسی