International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

   يبانيه ها  |   آرشيو  پاسارگاد  |  آرشيو خبرها  |  مقالات   |   آرشيو هنر و ادبيات   |   آرشيو تاريخ  زدايي   |   ديداري ـ  شنيداري  |   |  تماس |  جستجو   پيوند به صفحه اصلی

22 مرداد  1387    (2547 سال پاسارگارد)   12 آگوست  2008        ============      کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

 

 

1ـ بازگشت شیری بدون خورشید بر سردر مجلس

2ـ بازگشت شیرهای بدون خورشید مشروطه پس از 29 سال

3ـ چرا متعصبين با شير و خورشيد توامان سر آشتی ندارند

دو مجسمه شیر و خورشید که زمان انقلاب از سردر مجلس حذف و قطعه قطعه شده بود. روز پنجشنبه 17 مردادماه در سکوت خبری به جایگاه قبلی خود بازگشت. یکی از کارمندان کتابخانه مجلس با اعلام این خبر از حذف نشان خورشید از پشت مجسمه های شیر می گوید: «شیرهای شمشیر به دست بعد از مرمت به جایگاه اولیه خود بازگشته اند ولی در عملیات مرمت جای خالی خورشید در این مجسمه حذف شده است.»

این کارشناس قدیمی کتابخانه مجلس معتقد است: «به احتمال زیاد تصور شده که شیر و خورشید، نماد رژیم پهلوی است و به همین دلیل از بدنه مجسمه جدا شده است.»

در مجلس هفتم نصب این مجسمه ها به نظر هیات رئیسه مجلس وابسته بود و سال گذشته نیز غلامعلی حداد عادل رئیس پیشین مجلس با نصب مجسمه ها موافقت کرد اما نصب مجسمه ها امسال اتفاق افتاد.مجسمه شیر های مجلس 99 سال قدمت دارند و به عنوان نماد قاجاریه و نشانه میانه پرچم در سال 1285 شمسی همزمان با انتقال نمایندگان مجلس از عمارت مدرسه نظام به ساختمان بهارستان در دو طرف لوحه ماده تاریخ مشروطه (عدل مظفر) بر سردر اصلی نصب شدند. این دو شیر به صورت حجمی سه بعدی در اندازه هایی بزرگ تر از حد طبیعی روبه روی هم قرار داشتند. در دست هر یک شمشیری فلزی و بر پشتشان علامت خورشید قرار داشت.

این مجسمه ها طی 72 سال حضورشان در دروازه اصلی خانه مشروطه شاهد حوادث بزرگ و عظیم و حضور نمایندگان ملت در این سردر بودند. در جریان به توپ بستن مجلس آسیبی به آنها نرسید. از حوادث مهمی که در پای این دو شیر رخ داد، می توان به حضور زنان ایران برای اعتراض به اولتیماتوم روس ها در مجلس دوم، سخنرانی دکتر محمد مصدق بر دوش مردم در 30 تیر 1331 شمسی، ترور حسنعلی منصور نخست وزیر رژیم پهلوی به دست محمد بخارایی زیر سردر مجلس اشاره کرد.

حالا بعد از 30 سال غیبت این مجسمه ها بار دیگر شیرها به مقر اصلی شان بازگشته اند هر چند بدون نشان خورشید در پشت سرشان

از: سرمايه

 

 

بازگشت شیرهای بدون خورشید مشروطه پس از 29 سال

روزهای نخست انقلاب اسلامی، بسیاری از نشان ها، یابودها و بناهایی که از دید انقلابیون مظاهر حکومت پهلوی تلقی می شد تخریب یا به نوعی از انظار عمومی پنهان شد.

این شیرها به صورت سه بعدی رو به روی هم و در دست هر یک، شمشیری فلزی و بر پشت آنها نیز علامت خورشید قرار داشته و تا پیش از انقلاب اسلامی به مدت ۷۲ سال بر سر در مجلس شورای ملی بوده است.

البته قدمت مجسمه شیر های مجلس ۹۹ سال است و به عنوان نماد قاجاریه و نشانه پرچم ایران در سال ۱۲۸۵ شمسی همزمان با انتقال نمایندگان مجلس از عمارت مدرسه نظام به ساختمان بهارستان که میرزا حسن رشدیه در اختیار مجلس قرار داده بود، در دو طرف لوح ماده تاریخی مشروطه مشهور به عدل مظفر بر سردر اصلی نصب شد. در حال حاضر که شیرها به محل خود بازگردانده شدند، لوح عدل مظفر نیز مانند نشان خورشید از سردر مجلس شورای ملی حذف شده است.

یکی از کارمندان کتابخانه مجلس شورای اسلامی که مقر آن در مجلس مشروطه است، به روزنامه "سرمایه" چاپ تهران گفته که شیرهای شمشیر به دست بعد از مرمت به جایگاه اولیه خود بازگشته اند ولی در عملیات مرمت، خورشید این مجسمه ها حذف شده است.

شیرهای سردر مجلس طی نزدیک به سی سالی که در جایگاهشان قرار نداشتند در محوطه مجلس مشروطه زیر برزنت نگهداری می شدند.

نهم خرداد ماه سال گذشته، کوروش نیک‌‌نام نماینده زرتشتیان در مجلس هفتم در نطق پیش از دستور خود در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، از "شیر و خورشید" به عنوان یکی از "کهن‌ ترین نمادهای ملی ایرانیان" یاد کرد و از رئیس وقت مجلس خواست دستور دهد "پیکر زیبای شیرهای بالای ستون‌‌های ورودی مجلس قدیم" در میدان بهارستان که به گفته او "نماد پیروزی و شجاعت و غرور" است، دوباره بر جای خود قرار گیرد.

پس از درخواست نماینده زرتشتیان در مجلس هفتم، غلامعلی حدادعادل رئیس مجلس شورای اسلامی از مردم خواست که در مورد برگشت مجدد نماد شیر و خورشید نظر دهند.

آقای حداد عادل در زمان ریاستش بر مجلس ایران گفته بود از آنجایی که این شیرها زمان انقلاب از سردر ورودی مجلس پایین آورده شد، ممکن است بعضی از مردم با بالا آمدن مجدد آنها مخالف باشند.

هرچند هیچ نظر سنجی آشکاری که افکار عمومی در جریان آن قرار گیرند انجام نشد، اما به نظر می رسد که واکنش عمومی به این پیشنهاد مثبت بوده است.

رئیس وقت مجلس شورای اسلامی گفته بود عده‌ای از مردم معتقدند این شیرها ربطی به نظام شاهنشاهی و طاغوت ندارد و به همین خاطر، چنانچه مجلس مطمئن شود مردم با نصب مجدد شیرهای سردر مجلس مخالف نیستند، آنها را به جای اول خود بر می‌گرداند.

حذف نشان شیروخورشید در فضای هیجان زده پس از انقلاب اسلامی که با هدف پایان نظام سلطنتی بود، صورت گرفت که تلاش می شد کلیه نمادهایی که به نوعی نشان دهنده نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران باشد محو گردند، تا آنجا که برخی از روحانیون حتی تا آستانه تخریب برخی داز بناهای تاریخی ایران نیز پیش رفتند.

مطابق اسناد تاریخی، شیر و خورشید نیز همچون تخت جمشید اثری کهن است و به عمق تاریخ ایران باز می گردد.

قداست خورشید در ایران قدمتی چندهزار ساله دارد و به آیین مهرپرستی (میتراییسم) باز می گردد که به عنوان کیش ایرانیان پیش از گرویدن به آیین زردشت شناخته می شود و تصاویر شیر نیز در بسیاری از کهنترین آثار باستانی ایرانی به چشم می خورد.

نشان شیروخورشید شبیه آنچه بر پرچم پیش از انقلاب ایران نقش بسته بود، در نقوش کاشیکاری بازمانده از قرن سیزدهم میلادی نیز به چشم می خورد.

این نشان از زمان نادرشاه افشار در قرن هیجدهم میلادی رسماً بر پرچم ایران که در آن زمان سه گوش بود جای گرفت و بعدها در زمان محمدشاه قاجار در نیمه قرن نوزدهم، شمشیر نیز به آن اضافه شد.

حذف نشانی با این سابقه مورد نارضایتی بسیاری از مورخان و چهره های فرهنگی ایران پس از انقلاب بوده و اکنون ابراز علاقه به بازگشت این نشان در میان قانونگذاران جمهوری اسلامی نیز حس می شود.

جمهوری اسلامی اگرچه در آغاز روی کارآمدنش در ایران کوشید با احساسات ملی گرایانه مقابله کند و اسلامگرایی را جانشین ملی گرایی کند اما در سال های اخیر روحیات ملی گرایانه در میان ایرانیان، بویژه جوانان رشد کرد و نظام حاکم نیز در مواردی که ناچار به تکیه بر توده مردم شد، ناگزیر به تشویق روحیات ملی گرایانه گردید.

پیشنهاد آقای نیک نام و واکنش مثبت رئیس وقت مجلس شورای اسلامی به آن، هنگامی مطرح شد که زمزمه های وحدت ملی و وطن دوستی که جمهوری اسلامی آن را در تعارض با اسلامگرایی می دانست بلند شده بود.

با ساخت و نمایش فیلم ۳۰۰ که اهانت به تمدن و فرهنگ ایرانی خوانده شد نیز موجی از گرایشات ناسیونالیستی را به همراه آورد که طرح هایی همچون بازگشت شیرهای سردر مجلس را آسان می کرد.

رهبران جمهوری اسلامی نیز در جریان فشارهای جهانی بر سر پرونده اتمی ایران و شرایطی که تحریم های سازمان ملل کیفیت زندگی در ایران را تحت تاثیر قرار داده، بر موضوع وحدت ملی تاکید دارند و شعارهایی ملی گرایانه سر می دهند که تا پیش از این در نظام اسلامی نکوهش می شد

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2008/08/080811_mg_lion.shtml

 

 

 

 

 

 
 

چرا متعصبين با شير و خورشيد توامان سر آشتی ندارند

 

 

.....اين را ديگر برخی از باستانشناسان روشن کرده اند که بين «ميترا» و «شير» پيوندی وجود دارد. نشانه هايي هم وجود دارد که در رم، مردمان گرويده به مذهب مهر، ميترا را فرزند خورشيد، فرزند سنگ و  فرزند آناهيتا می دانستند. آناهيتايي که همتای ميترا هم بود. و همه ی اين ها مربوط به قرن ها سال قبل است.

ما شير را دوست داشتيم چون در جهان آن روزگار که حيوانات هر کدام سمبل چيزی بودند ايرانی ها شير را نماد قدرت و بزرگی می دانستند، قدرتی که به نظر آنها صاحب عقل و منش و رفتاری بزرگوارانه بود. ما گرگ را نماد نکرده بوديم که کارش فقط درندگی است، يا پلنگ را بزرگ نمی ديديم که ماه را هم بالا تر از خود نمی  تواند ببيند و چنگ می اندازد تا آن را بگيرد و ببلعد.

ما خورشيد را هم دوست داشتيم که گرما و نور آن مناسب طبيعتی بود که در  سرزمين مان داشتيم. يعنی نيازمند آن بوديم.

و در عين حال آناهيتا را دوست داشتيم، آن خداـ زنی که مادر آب ها بود و  به عنوان يکی از دو خدای زمان چند خدايي انسان ها، مورد احترام بود و در بسياری از استوره ها جايش گاهی با خورشيد هم عوض می شد.

بعد هم که تاريخ مان به عصر تک خدايي پا گذاشت، ما باز آن نماد ها را ـ به عنوان نشانه هايي از گذشته خود ـ دوست داشتيم. ما آنقدر متمدن بوديم که تاريخ و گذشته خود را، حتی اگر به آن باور و اعتقاد نداشته باشيم، ويران نکنيم.  معابد آناهيتايي حتی تا دوران ساسانيان، که مذهب تک خدايي زرتشت در اوج قدرت خود بود، وجود داشت. کلی مجسمه آناهيتا داشتيم ـ با پوشش و بی پوشش، نشسته و ايستاده بر شير يا همراه شير.

همين مجسمه ها بود که بوسيله مهاجمين عرب شکسته شد و اکنون رفته رفته شکسته هايش از اين طرف و آن طرف بيرون می آيد. آناهيتا برای مهاجمين قابل پذيرش نبود. شير و خورشيد اين مشکل را نداشتند، به هر حال در طبيعت بودند. اما آناهيتا، هم خدا بود و هم زن. از ديد آن ها از اين بدتر نمی شد. پس آناهيتا شکسته شد و معابدش از بين رفت.

اما مردمان يا از آن جهت که همه ی اين نشانه ها را دوست داشتند، و يا از آن جهت که دل شان نمی خواست مهاجمين از راه رسيده همه ی گذشته آن ها را ويران کنند،  راه حلی خردمندانه و زيبا انديشيدند و  صورت آناهيتا را ميان خورشيد گذاشتند (و در واقع خورشيد، يا پرتوی آن را، به جای حجاب دور سرش گذاشتند. همان نوری که بعدها مسلمانان دور صورت مقدسين خودشان هم گذاشتند) و اين «خورشيد خانم» را نشاندند بر پشت شير (همان گونه که در معابد بر پشت شير می نشست)...

از مقاله «آقايان، دم شير را رها کنيد»