International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

يبانيه ها  |  پاسارگاد  |   خبرها  |  مقالات   |   هنر و ادبيات |    تاريخ  زدايي  | ديداري ـ  شنيداري  | جشن های ايرانی | محيط زيست |  تماس |  جستجو

29 خرداد  1387    (2547 سال پاسارگارد)18 جون 2008       ***********    کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

 
 

 

قوانين و مقررات بی نتيجه

 

هنگامي كه يك سايت تاريخي يا طبيعي مورد بي‌حرمتي قرار مي‌گيرد، هيچ شخص يا سازمانی

مورد مواخذه و مجازات قانونی قرار نمي‌گيرد.

 

از: آرش آقائي  

اگر نظري به كتاب "مجموعه قوانين، مقررات، آيين‌نامه‌ها و معاهدات سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري" بينداريم، خواهيم ديد كه پر است از: قوانين و آيين‌نامه‌ها و مصوبات و اساسنامه‌ها و بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌ها و مقررات و قراردادها و تفاهم‌نامه‌ها و كنوانسيون‌ها و پروتكل‌ها و منشورهاي مختلف. از اين جمله است: قانون ثبت آثار ملي، قانون حفظ آثار ملي، تصويب نامه درباره حفظ يادگارهاي تاريخي و ابنيه و عمارات آثار ملي، آيين نامه حفاظت از ميراث فرهنگي كشور و ... 

اما به اخبار خبرگزاري‌ها و مطبوعات و جرايد كه نگاه مي‌كنيم پر است از تخريب‌ها و سرقت‌ها و اشتباهات و بي‌مبالاتي‌ها و سهل‌انگاري‌هايي كه مربوط به ميراث فرهنگي، ميراث طبيعي و ميراث معنوي مي‌شوند.از اين جمله است: سرقت از موزه رضا عباسي، به بوته فراموشي سپردن بافت‌هاي قديمي بسياري از شهرها همچون جندق و عقدا و خرانق و ...، شكسته شدن حريم سايت‌هاي با ارزش، بي‌ در و پيكر بودن بسياري از سايت‌هاي تاريخي كه در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده‌اند و ...

مطمئنا فهرست نابساماني‌ها طولاني‌تر و اگر به جزييات اشاره كنيم بسيار طولاني‌تر از مواردي است كه اشاره كرديم، اما از آن‌جا كه ليست كردن آن‌ها مشكلي را حل نمي‌كند، به دنبال اين هستيم كه اين پارادوكس يا به عبارتي تضاد ميان آن انديشه‌هاي قانونمند و اين عملكردي كه با قانون جور در نمي‌آيد، را بررسي كنيم.

آن‌چه كه در وهله اول به نظر مي‌رسد اين است كه هنوز ما به عنوان جامعه ايراني نتوانسته‌ايم وحدت كلمه‌اي در رابطه با حفظ فرهنگ و طبيعتي كه به آن افتخار مي‌كنيم، به وجود بياوريم. ما، يعني هم مردم و هم دولت، هميشه به فهرست افتخاراتمان باليده‌ايم اما براي اين احساس افتخار، حاضر به پرداخت هزينه‌ نيستيم.

اگر به اين نكته معترف هستيم كه نبوغ پيشينيان، آثار تاريخي و معنوي را برايمان به يادگار گذاشته‌، اما ما امروز كمترين نبوغ و دغدغه جمعي(توجه كنيد، نبوغ و دغدغه جمعي نه فردي) را براي حفظ اين آثار به كار نمي‌بنديم.

هنگامي كه يك سايت تاريخي يا طبيعي مورد بي‌حرمتي قرار مي‌گيرد، هيچ كسي(به‌عنوان بخش مردمي) و يا هيچ سازماني(به‌عنوان بخشي دولتي) مورد مواخذه و مجازات (چنان‌كه بايد و شايد) قرار نمي‌گيرد.

براي روشن شدن بيشتر موضوع به موارد زير توجه بفرماييد:

در منشور مرمت يادمان‌هاي تاريخي (1931 آتن) آمده است: دولت‌ها بايد محوطه‌هاي تاريخي را در مراقبت مستقيم خود نگه دارند. و در بند ديگري اشاره شده: از مناطق اطراف محوطه‌هاي تاريخي نيز بايد حمايت شود.

اگر واقع‌بين باشيم خواهيم ديد كه بسياري از محوطه‌هاي تاريخي در كشور ما تحت مراقبت نيستند، درحاليكه جزو محوطه‌ها و سايت‌هاي ثبت شده در فهرست آثار ملي به شمار مي‌روند. حال آيا توجيه "نبود مامور و امكانات" از طرف دولت، براي حفاظت از اين سايت‌ها قابل قبول است يا خير، موضوع ديگري است كه جداگانه بايد مورد بررسي قرار گيرد.

اما اگر از منظر مردم به اين موضوع توجه كنيم، اين سوال پيش مي‌آيد كه اصولا گرايش افكار عمومي مردم منطقه‌اي كه يكي از اين آثار ملي ثبت شده در آن‌جا واقع شده، در راستاي حفاظت از اين آثار هست يا خير؟ آيا اين مردم هيچ اختياري براي اقدامات محافظتي در مواقع اضطراري دارند؟ اصولا دولت، مردم را براي دخالت در امر حفاظت از بناها چقدر دخالت داده و آيا هرگز برايشان برنامه آموزشي فراهم كرده است؟

براي مثال تنها به آثار تخريب شده و مورد بي‌حرمتي قرار گرفته شهر ايذه نظري بيندازيد و جواب را خودتان دريابيد.

در منشور بين‌المللي حفاظت و مرمت يادمان‌ها و محوطه‌ها (ونيز 1964) آمده است:"حفاظت از يك يادمان، مستلزم حفظ وضع موجود محيط پيراموني است كه بي‌تناسب نباشد. درصورتيكه محيط پيرامون سنتي وجود داشته باشد، آن را نيز بايد حفظ كرد. هيچگونه ساخت و ساز جديد، تخريب يا اصلاحي كه رابطه حجم و رنگ را برهم بزند، مجاز نيست."

بدون اين‌كه ما سخني بگوييم، هر دوستدار ميراث فرهنگي مي‌داند كه صدها مورد نقض اين گفته را در كشورمان مي‌توانيم برشماريم. ما نه وضع موجود محيط اطراف آثار تاريخي را حفظ كرده‌ايم و نه مانع ساخت و ساز جديد شده‌ايم.

در بخشي از منشور حفاظت از شهرها و مناطق شهري تاريخي مصوب اكتبر 1987 (ايكوموس) آمده است:"فعاليت انجمن‌هاي مردمي براي حمايت از ميراث نيز بايد ترغيب شده و اقدامات مالي در راستاي حفاظت و مرمت انجام شود."

در ايران با اين‌كه سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان ميراث فرهنگي، خود را حامي انجمن‌هاي مردم نهاد نشان مي‌دهند، اما تعامل ميان مردم و دولت در اين زمينه شفاف و روشن و نهايتا كارآمد نيست. با نگاهي به اعتراضات به انجام نرسيده انجمن‌هاي مردم نهاد در موارد مربوط به محيط زيست و ميراث فرهنگي، متوجه مي‌شويم كه دغدغه مردم و دولت در اين زمينه‌ها همسو نيست.

باز هم در همين منشور آمده است:"شهرهاي تاريخي بايد در برابر سوانح طبيعي و بلايايي چون آلودگي هوا و زلزله حمايت شوند..."

آيا ما واقعا مي‌توانيم ادعا كنيم كه در برابر بلاياي طبيعي، به منظور حفاظت از ميراث فرهنگي اقدامي انجام داده‌ايم؟ حقيقت اين است كه تنها كاري كه ما كرده‌ايم اين است كه بخشي از محوطه تخت جمشيد و پاسارگاد و كول فره را در زير سايه‌بان قرار داده‌ايم تا زير نور آفتاب نباشند كه آن هم تنها زيبايي اثر را از بين برده است.

يكي از موارد مصوب شده در كنوانسيون حراست از ميراث فرهنگي ناملموس(ميراث معنوي) در مهرماه 1382 به اين شرح است:"تلاش براي افزايش آگاهي و اطلاع رساني به عموم مردم به ويژه جوانان و همچنين آگاه نگه داشتن عموم مردم از خطراتي كه ميراث مزبور را تهديد مي‌كند..."

فكر مي‌كنيد چند درصد از جوانان ايراني با واژه "ميراث فرهنگي ناملموس" يا "ميراث معنوي" آشنا هستند؟ تا به حال چند برنامه تلويزيوني و راديويي اصولي براي آشنايي با ميراث معنوي و طريقه نگاهداشت آن‌ها در سازمان صدا و سيما ساخته و اجرا شده است؟

در آيين‌نامه حفاظت از ميراث فرهنگي كشور كه در جلسه 28/3/81 يعني در حدود شش سال پيش از اين در شوراي امنيت كشور به تصويب رسيده، آمده است:‌"نيروي انتظامي، اهميت ميراث فرهنگي و نحوه حفاظت از اين قبيل آثار را در برنامه آموزش‌هاي تخصصي رده‌هاي مختلف نيروي انتظامي پيش بيني مي‌كند."

آيا به راستي اين كار انجام شده است؟ اگر آري چه وقت و چگونه؟ و آيا تنها نتيجه اين آموزش‌ها، به سرقت رفتن بسياري از اشياي جيرفت و سايت‌هاي ديگر بوده است؟

باز هم در اين آيين نامه آمده است:"سازمان ميراث فرهنگي كشور، تپه‌هاي باستاني و محوطه‌هاي تاريخي را علامت گذاري و به وسيله تابلوهاي راهنماي مناسب، ضوابط حفاظتي و ضمانت اجرايي قانوني آن را اعلام خواهد كرد."

بسياري از محوطه‌هاي تاريخي ما فاقد هر گونه تابلويي هستند تا برسد به اين‌كه تابلوهاي مناسب ضوابط حفاظتي را متذكر شوند.  

در بند ديگري آمده است:" انتشار كتاب مصور مشخصات اموال تاريخي ـ فرهنگي مسروقه ايراني و توزيع آن در سطح بين‌المللي جهت جلوگيري از خريد اين اموال"

به راستي چند كتاب مصور در سط بين‌المللي منتشر كرده‌ايم كه مالكيت ما را بر آثار مسروقه به صورت مستند تاكيد كند؟ تنها كتابي كه نگارنده از آن سراغ دارم و در چند سال گذشته چاپ و منتشر شده، كتابي است كه تنها بخش كوچكي از آثار پيدا شده در جيرفت را در بر مي‌گيرد و قرار است تشابه اين آثار را با آثار مشابه به سرقت رفته از جيرفت به جهانيان يادآوري كند.

در آخر به اين نتيجه مي‌رسيم كه حس حفاظت از آثار فرهنگي، طبيعي و معنوي در وجود ما(نه دولت و نه ملت) آن‌‌چنان كه شايسته و بايسته است رخنه نكرده و ما قوانين را يا نمي‌شناسيم و يا به آن‌ها عمل نمي‌كنيم. تنها درك ما از ميراثمان، افتخار به گذشته آن هم بدون پرداخت هزينه و كلا مبتني بر وطن پرستي صرف بدون تامل و عمل است.

http://www.chn.ir/news/?section=1&id=27638