|
يبانيه ها | آرشيو پاسارگاد | آرشيو خبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيو تاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | | تماس | جستجو پيوند به صفحه اصلی
25 بهمن 1386 (2546 سال پاسارگارد) 14 فوريه 2007 +++++ کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی سياسی و مذهبی ندارد
محققين خارجی که با کمک های سازمان های دولتی مرتب به ايران رفت و آمد می کنند در کتاب هايشان نام خليج فارس را خليج عربی ذکر می کنند
در سال 2007 در فهرست مرکز آمار ايران 67 بار نام خليج فارس �خليج عربي� نوشته شده است
دكتر حسين
آخانی،
عضو هيات علمی دانشگاه تهران
درست 13 سال پيش كه نگارنده مقالهاي تحت عنوان نام خليج فارس و بحران
زيستشناسي در ايران در مجله نشر دانش
(1373)
منتشر كردم، فكر نميكردم كه دفاع از
يكي از مهمترين افتخارات تاريخي و ملي ما باشد.
در آن نوشتار به گسترش روزافزون كاربرد نام خليج عربي به جاي خليج فارس در مقالات زيست شناسی اشاره شده بود.
افزون بر آن، به ضعفهاي دانش زيست شناسي كشور در جلوگيري از موجي اشاره شده بود كه با اعمال سياست های كشورهاي عربي در حمايت از محققان جوان كشورهاي غربي، آنان را به كاربرد نام غلط خليج عربي تشويق ميكردند. ضعف بنيه علمي كشور از جمله نكاتی بود كه در آن مقاله به تفصيل بحث شده بود.
در آن زمان بهدليل انگشت شمار بودن مقالات علمي ايرانيان در سطح بينالمللي نميتوانستيم با موجي كه توسط كشورهاي عربي ايجاد شده بود، مقابله كنيم.
از سال 1993 موارد استفاده از نام خليج عربی در مجلات معتبر بينالمللی افزايش يافته، بهطوري كه در نمايهSCI كه فقط مقالات علوم تجربي در آن فهرست شده است - در سالهای 1994، 1995، 1998 و 2007 اين موارد از نام خليج فارس نيز پيشی گرفته است.
در سالهای اخير دولت جمهوري اسلامي ايران فعاليتهاي گستردهاي را در پاسداری از نام خليج فارس شروع كرد.
نامگذاري بزرگراههاي منتهي به جنوب ايران (از جمله تهران) به نام خليج فارس از جمله اقدامات سمبليك در اين زمينه است. رخداد ميمون ديگر حمايت و تشويق دولت به فعاليتهاي پژوهشي در دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي بود. اين حركت اثر خود را به خوبي نشان داد بهطوري كه شتاب انتشار مقالات علمي دانشمندان و دانشگاهيان ايراني در مجلات بينالمللي و بهخصوص ISI افتخاري بزرگ و قابل ستايش است.
متأسفانه ضعف ما در زمينه علوم زيستي، زمين شناسی و بسياری از شاخههای علوم باعث شده است نتوانيم آن طور كه شايسته است توليدات علمي خود را در زمينه تحقيقات خليج فارس گسترش داده تا با انتشار مقالات علمي جلوي انتشار ويروس تزريق شده كشورهاي عربي به نام خليج عربي را بگيريم.
يكي از نكاتي كه در مقاله سال 1373 ذكر شده بود ضعف ارتباطات علمي مراكز داخلي با محققان خارجي بود كه آنها را به سوي تحقيقات علمي در كشورهاي عربي سوق ميداد كه نهايتا در مقالات خود از نام خليج عربي استفاده ميكردند.
اين انتظار ميرفت كه با گسترش فعاليتهاي علمي و بازديدهاي مستمر تيمهاي تحقيقاتي و دانشگاهي كشورهاي غربي و بهخصوص اروپايي از ايران شاهد روند معكوس در استفاده از نام خليج عربي در مقالات خارجي باشيم اما متأسفانه شواهدي كه اين نگارنده در اختيار دارد بهدليل فقدان سياست منسجم و هدايت شده در فعاليتهاي علمي ناكامي ما را در اين خصوص نشان ميدهد. بهخصوص آن كه در سال 2007 مجددا استفاده از نام خليج عربی شتاب بيشتری گرفته است.
ذكر دو مورد زير مشتي از خروار است كه ميتواند تامل برانگيز باشد:
1 - در سال 2001 و قبل از آن يك گروه حشره شناس اتريشي به سرپرستي آقاي برنارد گوتلب به ايران آمده و با حمايت گسترده سازمانهاي دولتي و بهخصوص سازمان حفاظت محيطزيست حشرات ايران را در بسياري از مناطق حفاظت شده مانند پارك ملي گلستان جمع آوري نمودند.
سپس كتابي تحت عنوان تحقيقات سفر علمي جانورشناسان اتريشي به مناطق شمالي ايران در سال 2001 در اتريش منتشر نمودند كه در صفحه 105 آن نقشه ايران با نام خليج عربي چاپ شده بود.
جالب آن است كه اين كتاب داراي عنوان و خلاصه فارسي است و در بخش تشكر از تعداد زيادي از مقامات سازمان حفاظت محيطزيست و از جمله رياست سابق آن خانم ابتكار تشكر شده است.
بهرغم آن كه اين موضوع به اطلاع سازمانهاي دولتي رسانده شد، مشخص نيست آيا اقدامي در اين خصوص صورت گرفت؟ به تازگي شنيدم كه همين فرد براي چندمين بار به ايران آمده است.
سؤال اين است آيا ايشان اشتباه خود را تصحيح كرده است؟ آيا از توهيني كه به افتخارات ملي ما نموده است عذرخواهي كرده كه دوباره با فرش قرمز از ايشان استقبال كنيم؟
2 - در حال حاضر چندين مركز دانشگاهي و پژوهشي آلماني كه در مورد تنوع زيستي ايران با همكاران دانشگاهي ايران فعاليت ميكنند بهطور مرتب به انتشار مقالات و كتب علمي با استفاده از نام خليج عربي ميپردازند.
در يكي از اين موارد در مقالهاي كه در آخرين شماره ژورنال معتبر Taxon (شماده 56، سال 2007، صفحههای 1151، 1157 و 1163) منتشر شده است، يك تيم بينالمللي به سرپرستي محققان دانشگاه ماينز آلمان (Kadereit و همكاران) مقالهاي در مورد جنس ساليكورنيا منتشر كردند كه در تمام مقاله از نام خليج عربي استفاده شده است.
لازم به ذكر است كه اين گياه از مقاومترين گياهان شورپسند است كه تنوع خاصي در ايران دارد. آنچه بيش از همه سؤال برانگيز است اين است كه نمونههاي گياهي ايران در اين مقاله توسط يك دانشجوي سابق كارشناسي ارشد يكي از دانشگاههاي معتبر تهران با استفاده از امكانات آن دانشگاه جمع آوري و در اختيار آنها قرار داده شده است.
حتي آقاي كادرايت سال گذشته با كمك يكي از دانشجويان ايراني خود و همكاران دانشگاهي به ايران سفر داشته و در همان دانشگاه سخنراني نمودند.
در زير به چند پيشنهاد اشاره ميشود:
1 - حمايت خاص از كليه مقالات بينالمللي محققان داخلي كه در آنها بهطور مشخص و برجسته (بهخصوص در نقشهها) از نام خليج فارس استفاده شده است. براي نمونه تشويق مادی ميتواند نقش مهمي در اين زمينه ايفا كند.
2 - حمايت مالي از طرحهاي تحقيقاتي داخلي و بينالمللي كه بهطور مستقيم به تحقيقات در خليج فارس ميپردازند. براي نمونه ميتوان شركتهاي درگير در طرحهاي نفت و گاز و پتروشيمي را موظف به پرداخت هزينههاي پژوهشي محققان و بهخصوص زيست شناسان، بوم شناسان، باستان شناسان و زمين شناسان كرد كه به مطالعات پايهاي در مورد خليج فارس ميپردازند و در قراردادها بهطور مشخص آنها را موظف به استفاده از نام خليج فارس نمود.
برای نمونه در سال 2007 جمعا 133 مقاله با نام خليج فارس در SCI فهرست شده است كه در 67 مورد نام خليج فارس را به نادرست استفاده كردهاند. با توجه به گسترش فعاليتهای پژوهشی در كشور و افزايش تعداد دانشگاهها و مراكز پژوهشی با كمی درايت و برنامهريزی میتوان تعداد مقالات با نام خليج فارس را به دو و حتی چند برابر فعلی افزايش داد.
فرض كنيم دولت در سال كليه هزينههای طرح ها و پايان نامههايي كه منتج به انتشار مقالات ISI در مورد خليج فارس میشود را تا سقف 10 ميليون تومان حمايت كند؛ فقط با يك ميليارد تومان می توان در سال 100 مقاله معتبر در مورد خليج فارس منتشر كرد كه به راحتی اختلاف فاحشی در وضع فعلی بهوجود می آورد.
3 - انجام مكاتبات رسمي يا ارسال نامه گروهي از طرف استادان دانشگاه به محققاني كه در مقالات و كتابهاي خود از نام خليج عربي استفاده ميكنند و توصيه و تشويق آنها به اصلاح در مقالات بعدي.
برخوردهاي مدني مي تواند نقش بسيار مهمي در اين خصوص داشته باشد. براي نمونه اقدام اينترنتي دهها هزار ايراني در برخورد با اقدام National Geographic Society باعث اصلاح اشتباه توسط آن مؤسسه شد.
4 - درصورتي كه انجام مكاتبات نتواند تأثيري در عملكرد اين افراد داشته باشد، لازم است از طريق مراجع ذيصلاح (مانند وزارت امور خارجه و نمايندگيهاي جمهوري اسلامي ايران) به اين افراد اجازه سفر به ايران داده نشود و انجام همكاری با چنين افرادی ممنوع گردد.
5 - ابلاغ آيين نامهاي به دفاتر روابط بينالمللي دانشگاهها و وزارتخانهها و سازمانهاي دولتي و خصوصي و بهخصوص استادان دانشگاه جهت جلوگيري از دعوت استادان و محققاني كه در مقالات خود از نام خليج عربي استفاده ميكنند. با توجه به گسترش اطلاع رساني الكترونيكي هيچ عذري در اين مورد پذيرفته نيست چرا كه در چند دقيقه ميتوان اين افراد را شناسايي كرد.
6 - برخورد جدي با كساني كه بدون رعايت مصالح ملي حاضرند بهدليل منافع كوتاه مدت مانند امكان دريافت پذيرش، قرار گرفتن نامشان در مقالات خارجي، دريافت پول يا بورس تحصيلي يا انجام يك سفر خارجي ذخاير ژنتيكي كشور را به دست محققان خارجي دهند كه كوچكترين اهميتي براي افتخارات تاريخي و ملي ما قائل نيستند.
فراموش نكنيم كه حفظ عزت و افتخار ايراني بودن از هر چيز ديگري با ارزشتر است. يكي از تلخترين رخدادها در اين زمينه آن است كه افرادی كه از نظر علمي قادر به انجام فعاليتهاي پژوهشي نيستند با ارسال ذخاير ژنتيكي كشور به كشورهاي خارجي يا با دعوت خارجيها به ايران، ذخايري را كه حق مسلم محققان داخلي و نسلهاي آينده است ، به راحتی در اختيار كسانی قرار می دهند كه كوچكترين ارزشي براي ايران و ايراني قائل نيستند