|
يبانيه ها | آرشيو پاسارگاد | آرشيو خبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيو تاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | | تماس | جستجو پيوند به صفحه اصلی
میراث داران یا میراث خواران
شهرام رفيع زاده
میراث فرهنگی ایرانیان در خطر است. این هشداری است که طی سالهای اخیر و به ویژه طی یکی دو سال اخیر، بارها از سوی دوستداران فرهنگ و تمدن باستانی ایران اعلام شده است. با این حال، به نظر میرسد چه در دولت و چه در دو قوه دیگر حکومتی یعنی مجلس و قوه قضاییه گوشی برای شنیدن این هشدارها پیدا نمیشود.
ماجرای تاراج و تخریب میراث فرهنگی در ایران اما سابقهای دستکم سی ساله دارد. وقتی در بهمن 57، انقلاب مردم به سقوط نظام سلطنتی در ایران منجر شد، تا بیش از یک دهه، آثار تاریخی و باستانی از نظر مقامات حکومت تازه تاسیس جمهوری اسلامی، به عنوان نشانههایی از «طاغوت» و «تفاخر» تبلیغ میشد؛ وحتی گروهی بزرگ از مردم نیز با توجه به دگرگونی ارزشی جامعه چنین باوری را پذیرفته بودند. در همان سالها بود که صدها اثر تاریخی و باستانی یا تخریب و یا تارج شد. بهانه همه این بیتوجهیها و نابود کردنها، توجه شاهان پهلوی به «باستان گرایی» وایجاد ارتباط میان سلسلهی خود و اشرافیت ایران پیش از اسلام بود.
با این حال، زمانه بر همین منوال نماند و با پایان جنگ، مردم بهتدریج به عمق
فاجعهای که بر هویت ملی و میراث فرهنگیشان وارد شده بود، پی بردند؛ و چنین بود که
برخی از روزنامهها و معدودی از مقامهای رسمی نیز، بار دیگر از میراث فرهنگی سخن
گفتند. با این حال، تا به امروز هم، نه تنها تخریب و تاراج آثار باستانی قطع نشده،
بلکه با وجود گسترش مخالفتهای عمومی، هم چنان ادامه دارد.
«تخریب آثار تاریخی» (که بخش بزرگی از آن ناشی ازسوء مدیریت در حفظ و مرمت آثار
است)، «قاچاق آثار باستانی» و «فقدان قوانین حمایتی از میراث تاریخی»، مهمترین
عوامل نابودی و تاراج میراث فرهنگی – تاریخی ایران به شمار میرود.
متولی حفظ، مراقبت و نگهداری از آثار تاریخی در ایران، نهادی دولتی به نام «سازمان
میراث فرهنگی و گردشگری» است- از معاونتهای ریاست جمهوری- و رییس آن از سوی رییس
جمهوری تعیین میشود.
اگر چه در کشوری با تمدنی کهن، چنین سازمانی میبایست از سازمانهای مهم به شمار آید، اما رفتار مقامهای دولتی در سالهای اخیر نشان میدهد که نگاه دولت به این نهاد، بیشتر جنبه تزیینی و تشریفاتی یا تبلیغاتی دارد. ریاست این سازمان معمولا به کسانی سپرده میشود که بیش از «تخصص در حوزه فرهنگ یا میراث فرهنگی»، دارای پیشنهی سیاسی «مطلوب» نظام هستند.
دستکم دو رییس فعلی و سابق سازمان میراث فرهنگی، یعنی اسفندیار رحیم مشایی و حسین
مرعشی، اگر چه به لحاظ گرایشهای سیاسی دارای تفاوتهای عمیقی هستند، ولی هر دو به
روسای جمهوری وقت نزدیک بودهاند. در این میان، رحیم مشایی، بیش از سوابق، به لحاظ
دوستی صمیمانه با محمود احمدی نژاد چنان به دوام خود اعتماد دارد که یک سال پیش و
به دنبال انتشار اخباری در مورد برکناری احتمالیاش، به خبرنگاران گفت که کسی جرات
برکناری او را ندارد.
تخریب
بخش بزرگی از آثار تاریخی در نقاط مختلف ایران طی سالهای اخیر تخریب شده یا در معرض تخریباند.
این تخریبها به سه صورت انجام میگیرد:
نخستین مورد، آسیبهای عمومی است که گردشگران یا ساکنان مناطق مجاور به اماکن و
آثار تاریخی وارد میکنند. نوشتن «یادگاری» با رنگ و «کندهکاری» بر روی آثار
تاریخی، از مواردی است که اگرچه بدون برنامهریزی قبلی اتفاق میاقتد، ولی بیتوجهی
و عدم ارایه آموزشهای عمومی از سوی نهادهای مسئول از اصلیترین دلایل آن است.
دومین مورد، به عدم حفاظت و یا عدم مرمت آثار در حال تخریب مربوط است که کماکان ادامه دارد؛ و از همین رو فهرست بلندی از آثار تاریخی و باستانی ایران در شمار آثار رو به نابودی قرار میگیرند.
سومین وارد کنندهی آسیب به آثار تاریخی و باستانی کشور، نهادها و وزارتخانههای دولتی هستند. مشخصترین نمونه، آبگیری «سد سیوند» است که با وجود مخالفت گستردهی تشکلهای غیردولتی و حتی برگزاری تجمعهایی در تهران و شیراز، اثبات اثرات زیانبار آن هرگز نتوانست نظر مسئولان دولتی را برگرداند و سرانجام این سد در آخر فروردین 86 با دستور شخص محمود احمدی نژاد و موافقت رسمی رییس سازمان میراث فرهنگی و اعلام رضایت کتبی وی به وزارت نیرو، انجام شد.
محوطهی تنگهی بلاغی که با آبگیری سد سیوند به زیر آبرفت، مجموعهای باستانی از
دورههای مختلف زندگی بشری را از دوران غارنشینی تا دوران تاریخیسلطنت هخامنشی (در
بیش از 2500 سال پیش) در بر میگیرد. با تکمیل ضرفیت آبگیری این سد، بیش از 100
محل باستانی برای همیشهغرق و نابود شدند.
اختلاف تراز نهایی سطح آب با محوطهی «آرامگاه کوروش»،بنا بر اعلام رسمی، 35 متر،
و بنا بر اظهارات غیررسمی تنها 4 متر است. فاصلهی آرامگاه کوروش نیز بادریاچهی
سد، در حدود پنج کیلومتر است که نگرانی دوستداران میراث فرهنگی در ایران نسبت به
احتمال آسیب رساندن رطوبت سد سیوند به این آرامگاه را برانگیخته است.
18 آبان سال 83 و با آغاز آبگیری سد کارون - بدون اعلام و انتشار خبری در این خصوص
- محوطههای باستانی مربوط به دوره عیلام میانه، در مخزن این سد به زیر آب رفت. در
حالی که هزینهی ساخت این سد 728 میلیارد تومان اعلام شده و آغاز ساخت آن از سال 74
بوده است، دولت با اختصاص تنها 25 میلیون تومان، آن هم در ماههای آخر منتهی به
آبگیری کارون عملا امکان کاوش در این منطقه را از بین برد؛ و هیات کاوش، به دلیل
کمبود وقت، بودجه، امکانات و نیروی انسانی، تنها توانست نمونههایی از اشیای موجود
در این محوطه را خارج کند.
در مورد دیگری،
اعلام
شده که محوطهی باستانی «تپهی مهرعلی فارسی» واقعدر استان فارس که از قدمتی 7 هزار
ساله برخوردار است با آب گیری سد ملاصدرا در آبان ماه 85 بهزیر آب رفته است.
«تخت جمشید»، که از جمله مهمترین و شناختهشدهترین نمادهای ملی ایران است و شهرتی
جهانی دارد، بر اثرعبور پروژهی راهآهن از نزدیکی آن در معرض آسیبهای اساسی قرار
گرفته است. محوطه باستانی«بیستون» نیزبر اثر فعالیت شرکت پتروشیمی در محوطه آن و
حفر کانال، در معرض خطر قراردارد.
معبد باستانی«چغازنبیل» که تاریخی 3500 ساله دارد، بر اثر فعایتهای اکتشاف نفت
آسیب دیده است وکارشناسان حفاظت از آثار باستانی اعلام کردهاند که در صورت تداوم
انفجارها برای اکتشاف ذخایر گاز و نفت، نابود خواهد شد.
مجمسهی «جمشید جم» و «غارآدم» نیز که در محوطه «کوه پردیس» در استان بوشهر قرار دارند، بر اثر فعالیتهای شرکتهای نفت و گاز در «عسلویه» در معرض آسیب قرار گرفتهاند. «تاق گرا»، مقبره یکی از شاهان ساسانیدر اطراف قصر شیرین که از آن به عنوان یکی از شگفتیهای تاریخی ایران یاد میکنند، به دلایل مشابه در معرض نابودی قرار گرفته است.
آرامگاهفردوسی، شاعر بزرگ و ملی ایران و شهر تاریخی طوس ، بر اثر عبور دکلهای برق
فشار قوی از حریم این محوطه، در معرض خطر جدی قرار گرفتهاست.
در اصفهان، پس از ساخت و سازهای بسیار و تخریب بسیاری از آثار و اماکن تاریخی، و در
پی چند سال کشاکش بر سر ساختن برجی که میدان نقش جهان را در آستانهی حذف شدن از
فهرست «میراث جهانی» قرار داده بود، این بار«چهارباغ
اصفهان» با عبور مترو
از این محوطه تاریخی، در معرضاسیب قرار گرفته است.
شهر تاریخی «ماسوله» نیز براثر تخریب جنگلهای بالادستی از سوی مردم و نهادهای
دولتی طی سالهای اخیر چندین بار با سیلهای ویرانگر مواجه شده و کارشناسان میراث
فرهنگی اعلام کردهاند که این شهر در خطر نابودی بر اثر جابجایی و ریزش کوه نیز
قرار
گرفته است.
علاوه بر اماکن و آثار باستانی که نابود شده یا در معرض نابودی قرار دارند،
محوطههای باستانی کاوش نشده نیز در ایران مورد تهدید و تخریب قرار گرفتهاند.
محوطه باستانی دوره «عیلامی» در «شوش»بر اثر فعالیتهای کشاورزی، پیش از شناسایی و
کاوش نابود شد. ازاین محوطه با قدمت بیش از 3300 سال، به عنوان یکی از محوطههای
بسیارمهم تاریخ بشریت یاد میشود. «دشت باستانی مغان و محوطهاولتان قالاس» یک
محوطهی تاریخی و ناشناخته در اطراف اردبیل است که بر اثر فعالیتکارخانهها و
جمعشدن زبالههای صنعتی در آن، در معرض نابودی قرار دارد.
«محوطهی باستانیجیرفت»، در طی سه سال و با هجوم صدها کاوشگر غیرمجاز به آن،
غارتشد. بی توجهی متولیان میراث فرهنگی و نهادهای دولتی سبب شد تا اغلب آثار این
محوطهتاریخی، پیش از شناسایی کارشناسان، مورد سرقت قاچاقچیان عتیقه قرار گیرد. دیگر
محوطههای باستانی در استان خوزستان نیز که بخشهای بزرگی از آن تاکنون با آبگیری
سد کارون و چندین سد دیگر نابود شده، هم چنان در معرض نابودی بیش از پیش قرار دارد.
این موارد، نمونههای شاخصی از نابودی میراث فرهنگی از سوی دولت است؛ اما میتوان
دهها مورد دیگر از این دست نشان داد که به دلیل توسعهی نامتوازن از سوی دولت یا
بخش خصوصی، آسیب دیده و یا در معرض نابودی قرار گرفتهاند.
قاچاق اشیا تاریخی
قاچاق اشیا تاریخی در ایران به شدتی است که از آن با عنوان «تاراج تاریخ» نام میبرند.این در حالیست که در قوانین فعلی ایران تاراج اشیای باستانی و تخریب، قاچاق، خرید و فروش و حفاری اموال تاریخی و فرهنگی ممنوع اعلام شده است. براساس مواد 558 تا 569 «قانون مجازات اسلامی»، بنا بر نحوه و شرایط تخریب یا قاچاق اشیا تاریخی، مجازاتهایی در نظر گرفته شده که حبسهایی از یک تا 10 سال، استرداد اموال، و جریمهی نقدی معادل دو برابر قیمت آثار باستانی قاچاق شده، از جمله این مجازاتهاست.
طبقمادهی 727 قانونمجازاتاسلامی که بهجرایم مندرج در فصل «تخریب اموال تاریخی- فرهنگی» اختصاص دارد، تاکید شدهاست که این جرم جز با شكایت «شاكی خصوصی» تعقیب نمیشود؛ و در صورتی كهشاكی خصوصی گذشت کند، دادگاه میتواند درمجازاتمجرم، تخفیف قایل شود؛ و یابا رعایت موازین شرعی از تعقیب وی صرفنظر نماید.
با این حال، دهها باند سازماندهی شده از حفاران غیرمجاز- که بنا بر اخبار غیررسمی،
در بسیاری از موارد وابسته به مراکز و اشخاص صاحب قدرت و نفوذ و برخی از وابستگان
حکومتی هستند- همچنان به تاراج آثار باستانی و قاچاق آن به خارج از کشور اقدام
میکنند.
طهاهاشمی، یکی از معاونان سازمان میراث فرهنگی، گفته است: «باید روی قوانین و
مجازاتهای مربوط به میراث فرهنگی یك بازنگری كلی انجام شود. قطعا كار دزدی كه یك
سرقت معمولی می كند، با دزدی كه با سرقت كردن مواریث ملی به هویت ملی یك كشور تعرض
میكند و چهرهی نظام را هم با انتقال این آثار به خارج از كشور مخدوش می كند؛
یكسان نیست.» او تاکید میکند که "جرم كسانی كه مواریث فرهنگی را تهدید میكنند و
به قاچاق آثار باستانی میپردازند، كمتراز قاچاقچیان مواد مخدر نیست؛ چون اگر آنها
با جسم انسانها به صورت سودجویانه برخورد میكنند، قاچاقچیان آثار باستانی با روح
یك ملت برخورد میكنند و اعتبار و حیثیت جهانی یك ملت را به حراج میگذارند. راه حل
تنها بالابردن ریسك قاچاق در داخل كشور است.»
هاشمی، هزینهی بازگرداندن آثار تاریخی خارج شده از ایران را «بسیار بالا» اعلام
کرده و گفته است: "هزینهای كه در دادگاههای بینالمللی صرف بازگرداندن این آثار
میشود خیلی بالاست. یعنی چندین برابر باید خرج كنیم تا یك شیء را برگردانیم!
درحالی كه اگر در داخل كشور اجازهی قاچاق را ندهیم، هزینهی كمتری هم مصرف
كردهایم».
از سال 83 مقامات ایرانی برای کنترل قاچاق آثار باستانی طرحی را با عنوان«یکان
ویژهی پاسداران میراث فرهنگی» به اجرا گذاشتهاند؛ اما نیرو و بودجهی اختصاص
یافته به این «یکان»ها، در قبال گستردگی تاراج و تخریب میراث فرهنگی، قابل توجه
نیست.
در مرداد سال گذشته، فرماندهی «یکان حفاظت سازمان میراث فرهنگى، صنایع دستى و
گردشگرى ایران»، اعلام کرد که برای حفاظت از بیش از 16 هزار بناى ثبت شدهی فرهنگى
در كشور، به بیش از 8 هزار نفر نیرو نیازاست.
یکان ویژهی پاسداران میراث فرهنگی قرار است مسئولیت حفظ و مراقبت از 16 هزار بنای
ثبت شده در فهرست آثار ملی، موزهها و گنجینههای آثار تاریخی را به انجام برساند و
به همین دلیل تا ابتدای سال 86 بیش از 207 پایگاه در مناطق باستانی کشور راه اندازی
کرده است؛ اما به رغم چنین اقدامی، قاچاقچیان آثار تاریخی به کار خود ادامه
میدهند. روزنامهی دولتی «ایران» در اول خرداد سال جاری(86) به نقل از عباسعلی
روحی فرماندهی یگان ویژه پاسداران میراث فرهنگی اعلام کرد که طی یک سال اخیر،
دستکم 743 نفر به اتهام دست داشتن در قاچاق آثار تاریخی دستگیر شدهاند.
به گفتهی این مقام دولتی، در پیگیری حفارىهای غیرمجاز، 743 نفر كه برخى از آنها
با رابطهایى در خارج از كشور در تماس بودند دستگیر شدند كه از این تعداد، 444 نفر
هنگام حفارى و 299 نفر نیز درحال قاچاق اشیا بودند. وى گفته است که تنها طی سال 85،
253 محمولهی قاچاق کشف شده که در آنها آثاری چون «مجسمه با روكش طلا، قالیچهاى
نفیس، صورتك اشكانى، تندیس زن ایستاده، تندیس اسب بالدار، 30 جلد نسخ خطى، ۱۵۸۴ سكه
طلا، و ۸۰۵۸ سكهی تاریخى قرار داشته است.
وی در توصیف وضعیت پلیس میراث فرهنگی تاکید میکند: "50 سال در زمینهی پلیس میراث
فرهنگى از كشورهاى دیگر عقب هستیم."
22 مرداد 86 خبرگزاری ایسنا از کشف اتفاقی بزرگترین محموله آثار باستانی در گمرک
جنوب تهران خبر داد. حسن قراخانی، یکی از کارشناسان میراث فرهنگی، اعلام کرد که این
محموله به طور کاملا اتفاقی در گمرک کشف شده است.
به گفتهی قراخانی این "محموله دستکم شامل 300 قطعه از اشیای عتیقهیایرانی و آثار
هنری اروپایی و اشیای مربوط به هنر شرق در آیین بوداست كه در پوشش«اثاثیهی خانه»
به گمرك ارایه شده بود و قصد قاچاق آنرا به مقصد آمریكا از طریقگمرك جنوب داشتند."
این
کارشناس اشیا تاریخی، در عین حال فاش کرد که "برخی شركتهای بزرگ با جلباعتماد گمرك
كشور، با نفوذ و قدرت فراوان خود و امكانات و تجهیزات كامل اقدام بهخروج اشیای
تاریخی از مرزهای آبی و هوایی ایران میكنند." وی از بردن نام این شرکت و مدیران آن
که «قدرت فراوانی» دارند خودداری کرد؛ اما گفت: "یكی از بزرگترین شركتهایی كه
تحت عنوان شركت بستهبندی و حمل و نقلكار میكند، با جلب اعتماد گمرك و بهدلیل
بهروز نبودن و عقبماندگی سیستمهایگمركی و نارسایی سیستمهای بازبینی، اشیای
تاریخی را در پوشش اثاثیهی منزلبستهبندی كرده بود، و در انبار مواد غذایی گمرك كه
وضعیت بسیار نامطلوبی داردنگهداری میكرد."
وی هم چنین با اشاره به این که "این موضوعتوسط یكی از افراد گمرك بهصورت اتفاقی لو رفت"؛ افزود: "هیچ تضمینی برای پیدا كردننمونههای دیگر وجود ندارد؛ مگر اینكه به شكل اتفاقی كسی محموله را لو دهد. همچنین،شركت یاد شده هر روز چند محمولهی بزرگ را از كالاهای مختلف در كشتیها جاسازی کرده و بهمرزهای اروپایی فرستند."
این مقال را با توصیف تکان دهندهای که این کارشناس اشیا تاریخی از موقعیت میراث فرهنگی ایران کرده است، به پایان میبرم:
«ایران را یك منبع فناناپذیر برای اشیای تاریخی است که بهعنوان خزانه و منبع تامینآثار فرهنگی و تاریخی برای گالریهای خارجی درآمده؛ و این برای ایران شرمآور است».
برگرفته از: http://www.gozaar.org/template1.php?id=901