International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to English Section

 

 

 

 

1

 

پيوند به صفحه اصلی

 

شخصيت های هنری، ادبی و اجتماعی

 به پرسش کميته ی بين االمللی  نجات پاسارگاد پاسخ می گويند:

چه پیوندی بین اندیشه کورش بزرگ، در منشور حقوق بشر او،

و اندیشه ایرانیان امروز می بینید؟

 

 

 

آبتين آيينه

شاعر

گوتنبرگ ـ سوئد

هنگام در هنگامه فرو شکست، رُخ از رُخداد و روی از رویداد گسسته شد، شب در روز ریخته شد، روز در دامن ِ پگاه، سپیده را فریاد می زند تا سپیدی درب بُگشاید، سپیده پر پر، پره ها پریده  و سحر از سیمای شب گریخته است. خاک بانو در بستری از خاکستر نوش داروی ی تندیس ِ خون ِ پرتاب شدگان ِ جان ریخته می گردد تا دلاوران ِ سربدار را در آغوش گیرد تا پاره های تن ِ تنیده شان در خاک بسپارد.           هر هنگامه ای پاره ای از تن ِ تندیس نیاکانم و تکه های شکسته ی سنگ ِ بر گور نشانده شده ی جوانانم را، شکسته به تاراج می برند؛ تازیانه  می زنند و دیگر بار در جایی دیگر بی نشان پنهان می کنند.

 بدینسان فرمانفرمایی اسلامی بر تن و تندیس ِ فرزندان کوروش خونروایی می کند؛ آنان با تاراج ِ میهن باز هم مانده در بند، سرسختانه در برابر رستاخیز ِ خجسته ی مردمان ِ ایران ایستاده اند و با خونروایی می خواهند واپسین امامشان را از ته چاه به فرمانروایی جهان بنشاند.

در چینین هنگامه ای،"چه پیوندی بین اندیشه ی کوروش بزرگ، در منشور ِ حقوق بشر ِ او، و اندیشه ی ایرانیان امروز می بینید؟" 

 به باور من این پُرسش ِ جُستاری در رهگذر ِ درازای بیش ار بیست و پنج سده پاسُخی گوناگون را در خود پذیرا می باشد؛ کدام ایرانی در چه دورانی با چه بینش و دانشی این پُرسش جُستار را می نگرد؛ اگر اندکی به ریشه ها و ژرفای جُستار بپردازیم، خواهیم دید؛ ایرانیان در پس نابسامانی های پایانه ی دوره ی ساسانیان و تاختن اسلامیان، با شکست در پی ی شکست دیگر، گرفتار گسستگی تاریخی و فرهنگی شدند: با کشتار دهشتناک بسیارانی از مردمان، نابودی گنجینه های فرهنگ و هنر، تاراج تن و تندیس، بردگی و آوارگی این گسستگی گسترده گردید بدینسان درخشش ها تیره گشت؛ دیوان ها، دیو ِ الله و دیدارها دیوار گردیدند؛ ژرف اندیشی و پُرسای اندشیدن را از بیشتیرینه ی ایرانیان گرفته شد. سپس در فراز و فرودهایی مردان و زنان خردمند دلاور رُخ از رخداد و روی از رویداد بر گشودند تا خاموشی ی فراموشی، به بیداری ی روشنایی، گسستگی را به پیوستگی درمان گردانند از میان چهره هایی که در این کارزار ِ"فرهنگشهر" بسیار کوشیدند: روزبه (ابن مقفع)، رازی، فردوسی، خیام، کسروی و بسیارانی دیگر، هم اکنون از آرامش دوستدار، بهرام مشیری و ... می توان نام برد؛ تا این گسستگی  و دوگانگی ی  نیمه ای ایرانی و نیمه ای اسلامی که در گوهر دشمن ِ بی چون و چرای یکدیگر هستند نیمه ی خردمند دیوانی را بر نیمه ی خونسالار ِ دیوان ِ الله پیروز گردانند.

بدینسان هر ایرانی از بستر ِ آگاهی های بایسته و شایسته خویش برخودار باشد بستری که در آن کوروش و بسیارانی کوروش های دیگر پروده شده است را سپاس و ستایش       می دارد، بی تردید نِماد ِ خردمندی، دلاوری و دادگری ی این بستر، کوروش بزرگ        می باشد؛ او را پدر خویش می داند آزادی نامه اش را نشان ِ نشانه ها در نگین ِنگاه       می نشاند و در گستره ی گیتی می گرداند و منشور کوروش را پُلی می داند از گسستگی تا پیوستگی که چسان آمریکا بزرگترین کشور دارای دمکراسی جهان، قانون اساسی اش را از کوروش نامه ی گزنفون که بازتاب ِ گزیده ای از اندیشه و کارکردهای کوروش را نگاشته است بهره جسته است بر پایه این آزادی نامه گستره ی توانایی اش بر کهکشانها کیهان نوردی می کند.                                                                                       با باورمندی می توان گفت اگر اندیشه، گفتار و کردار ِ خردمندانه ی کوروش بزرگ به انجام نمی رسید جهان به سرنوشت ِ دیگری می توانست گرفتار گردد که بی تردید به فروپاشی اش می انجامید. در برابر این باور بایسته، "عقیده"مندان ِ اسلامی و وابستگانشان با  اندیشه  ویرانگری آن سوی دیگر هستند که با خردمندی، دادگری، مهرورزی، آرامش، و هر گونه زیبایی، دشمنی  می ورزنند؛ می خواهند با همه توانایی، اندیشه ی کوروش این نِماد ِ برگزیده: همای آزادی، آشتی و آبادی را نابود گردانند، بدین گونه اسلامیان بیش از چهارده سده   تا هم اکنون این اندیشه ی اهریمنی را پی گرفته تا به انجام برسانند.

این نگون بختی بدینسان گشته است؛ پس از بیست و پنج سده در سرزمین کوروش    بستر ِ نخستین منشور حقوق ِ آدمیان رهبرانش آقایان: علی خامنه ای، احمدی نژاد      می باشند؛ ناگفته نماند آقای موسویی با تاراج ِ تن، تندیس و رنگ ِ سبز: رنگ ِ رویش   و پویش، رنگ ِ سرو ِ سرسبز ایرانی با باورمندی به رژیم اسلامی، ولایت ِ ففیه، راه و طرح ِ هشت بندی امام خمینی اش می خواهند  با بازگشت به دهه شست برای مردمان ِ ایران آزادی و آبادی بیآورد؛ شگفتا، شگفتا، شگفت ...

من آدمی از میان آدمیان در ریزشگاه ِ آبشار آه ام، چین هایی از آزرم بر پیشانی ام پیچیده می شود، پیچشگاهی پله ای پدیدار، که به گورم می کشاند؛ یا چون پاره سنگی در دفتر سنگستان یک یا دو یا سه ام به دور از میهن سنگ کوبم می کند؛ یا از بانگ ِ بلند ِ خشم در واژگان ِ آتشستانم، بخارم می گرداند.

باری پیشنهاد و جستاری شایان نگرش را که پس از سرنگونی رژیم اسلامی و   پیروزی ی رستاخیز ِ خجسته ی مردمان ایران که امیدوارم بزودی به انجام برسد گزینش ِ هنگام ِ هنگامه ای برای گاهنامه ی ایرانی است.

چه رُخدادی از هنگامه ی هنگام، آغازی برای گاه شماری مردمان ِ ایران گردد؟ تا از این ننگ تاریخی ( گاهنامه ی هجری) آزاد گردیم؛ به باور من سه راه کار با خرد و فرهنگ ایرانی هموند و هم پیوندند، از دیدگاه بلندای پیشینه:

یک- گاهنامه ی نوروزی: می تواند گستره ی همه ی تیره های ایرانی در جهان را در بستر خویش جای دهد

دو- گاهنامه زرتشتی: زاد روز ِ زرتشت نخستین فیلسوف، شاعر و اندیشمند بزرگ که جایگاه ِ ویژه ای در تاریخ و فرهنگ ایران دارد.

سه- گاهنامه ی آزادی: روز ِ فرمان آزادی نامه ی کوروش بزرگ "منشور حقوق بشر" که به باور من می تواند خردمندانه ترین پیشنهاد برای گاهشماری ایرانیان باشد، امیدوارم در مجلس موسسان پس از سرنگونی ی رژیم اسلامی این پیشنهاد بررسی و بر گزیده شود

کوروش جان!

گفتند: خوش به خواب

ما خوش بیداریم

پنداری در بیدار خوابی مان

برایت خواب ِ خوش ِ افسانه ای

آرزو کرده بودیم

کوروش جان!

می گویند: نیستی

می خواهند هسته ی هستی مان را

در هیچستانشان هیچ گردانند

می گوییم: از بیدار خوابی

به خواب بیداری برخاسته ایم

کوروش جان، جان ِ ایران، برخیز

 فر ِ فریاد ِ فرزندانت

 چشم ِ جهان پاسارگاد را

از کوبش ِ سنگ ِ سیاه

و پرده های پنهان ِ بیش از

 یک هزار و چهارسد سال، برون

بر کهکشان شیری

فروزان کرده است

در آستانه ی پُل ِ پردیس ِآزادی نامه ات

دلباختگی را دلاوری

بردگی را آزادگی

خودکامگی را خردمندی

کینه ورزی را مهر ورزی

دار را داد

نگین ِ نگاه،

نگاره های نگار ِ گیتی می گردانیم

 

در پایان از کمیته جهانی نجات پاسارگاد، و  دست اندرکاران برای پدافند دستآوردهای "فرهنگشهر"ِ میهن ِ بازهم مانده دربندمان، دوشیزه ی سپید گیسو، شیر ِ خروشیده ی کهن جوانسال بسیار سپاسگزارم

   

       

کميته بين المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com