|
کوروش: لوح يا روح؟
روح اين کتيبه تاريخی که همان ارج نهادن به زندگی و برابری انسانها، آزادی آنها در انتخاب دين و مرام و بردباری و همزيستی مسالمت آميز ميان بنی بشر می باشد همچنان به قوت خود باقی مانده است
از: احمد وحدت خواه
تاريخ ما ايرانيان جدا از نبرد نياکان ما با متجاوزين به خاک ميهن مان و يا قتل عام های آن اجنبی از مردم ما و يا درآوردن چشمان فرزندان خود از سوی پادشاهی مجنون، تاريخ ايمان به حقيقت و گسترش انسانيت از يک سو و نبرد برای آزادگی از يوغ استبداد و دروغ از سوی ديگر نيز بوده است
موزه بريتانيا از «قرض» دادن لوح حقوق بشر کوروش کبير به موزه ايران باستان سر باز می زند و برخلاف قول چهار سال پيش خود برای به نمايش در آوردن اين اثر بی همتا در ايران، بهم ريختگی اوضاع موزه ايرانی، اما در حقيقت اوضاع عمومی زادگاه بنيانگذار سلسه هخامنشی را بهانه می آورد.
اينکه چرا و چگونه اين ميراث
بازمانده از تاريخ باشکوه ايران باستان
امروز در خيابان گريت راسل
لندن و در چند قدمی کاباره های محله معروف سوهو
در گوشه ای غريب و در يک
محفظه شيشه ای نگهداری می شود خود داستانی
جداگانه دارد.
اما آن دسته از ايرانيان
خوشبختی مانند من که
در طول نمايشگاه «ايران،
امپراتوری فراموش شده» در چهار سال پيش موفق به
ديدن اين لوح سفالی و رنگ و
رو رفته و نيمه شکسته شده اند حتما با من هم
عقيده خواهند بود که اگر
فردا در ته باغچه منزلمان به تکه آجر يا جسم
مشابه ای با همين مشخصات
برخورد کنيم بی تفاوت از کنار آن خواهيم گذشت و
پشيزی برای آن ارزش قائل
نخواهيم شد.
ارزش لوح حقوق بشر کوروش نه در بهای عتيقه ای و قدمت تاريخی اين تکه سفال، بلکه در ابعاد پرعظمت روح ايران و ايرانی آن زمان نهفته است.
ريچارد فرای ايران شناس برجسته آمريکايی آشنايی با تاريخ ايران را با آشنايی با تاريخ تمدن جهان برابر خوانده است.
تاريخ ما ايرانيان جدا از نبرد نياکان ما با متجاوزين به خاک ميهنمان و يا قتل عامهای آن اجنبی از مردم ما و يا درآوردن چشمان فرزندان خود از سوی پادشاهی مجنون، تاريخ ايمان به حقيقت و گسترش انسانيت از يکسو و نبرد برای آزادگی از يوغ استبداد و دروغ از سوی ديگر نيز بوده است.
بهروز صور اسرافيل در کتاب «خمينی
و اسرائيل» به نقل از شجاع الدين شفا
می نويسد در هنگام برگزاری
جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی در حکومت گذشته،
کميته مسئول تبليغات اين
مراسم از سفارت خانه های ايرانی در سراسر جهان می
خواهد تا در کشور محل
ماموريت خود به روزنامه ها آگهی بدهند تا هر شخصی که
نام او سيروس، سايروس،
کوروس، چيرو و يا يکی ديگر از انواع برگرفته از
ريشه کوروش است با سفارت
ايران تماس گرفته تا يک آلبوم يادگاری و مدال در
پايان اين جشن ها به آنها
اهدا شود
بيش از
سی هزار نفر به اين
آگهی ها پاسخ مثبت می دهند و تعجب آورتر آنکه بيشتر اين پاسخ دهندگان از يهوديان
سراسر جهان بوده اند.
و اين از سوی قومی که کتاب آسمانی آنها کوروش را «مسيح خداوند» می خواند شگفتی آور هم نيست.
اگرچه از تاريخ تولد لوح حقوق بشر کورش در بيست و پنج قرن پيش تا امروز مفهوم و معنای اين آرمانهای جهانشمول دستخوش تغيير و تحولات عظيمی شده است، اما روح اين کتيبه تاريخی که همان ارج نهادن به زندگی و برابری انسانها، آزادی آنها در انتخاب دين و مرام و بردباری و همزيستی مسالمت آميز ميان بنی بشر می باشد همچنان به قوت خود باقی مانده است. اين آرمانها در ميان ما ايرانيان که امروز همه هستی و ارزشهای ملی، دينی، تاريخی و انساني مان ملعبه دست قومی تبهکار و ضد ايرانی شده است از اهميتی صد چندان هم برخوردار می شود و ما بيش از نمايش تصنعی لوح کوروش آنهم به دست دشمنان آرمان های او، امروز می بايستی برای پاسداری از ميهن و آزادی و آبادی آن روح کوروش را در اعماق جان خود بدميم!
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/10/094994.php
کميته بين المللی نجات پاسارگاد