از غارت تا تخريب
دكتر تورج پارسي
از اين سموم كه بر طرف بوستان بگذشت
عجب كه بوي گلي هست و رنگ نسترني
)حافظ(
يادداشت
اين مقاله سال گذشته در سايت پاسارگاد منتشر شد اما، به سبب اهميت مسائلی که پيش آمده، از ياران کميته در خواست کرده ام تا بار ديگر آن را مطرح کنند؛ چرا که وزارت نيرو اعلام كرده است كه «زمان آبگيري سد سيوند در روز ۱۵ خرداد امسال طي جلسه اي با سازمان ميراث فرهنگي و گردشگرى مشخص مي گردد . اميدواريم كه اين بار آبگيري به تاخير نيفتد و در سه ماه سال جاري آب گيري شود.»
اگر وزارت نيرو به انجام اين كار ـ كه بايد آنرا تحقير و تخريب تاريخ ايران زمين دانست ـ توفيق بيابد همه ميراث تاريخي واقع در دشت پاسارگاد در آب غرق خواهند شد. ميراثي كه در بخش تنگه بلاغي اين دشت به دست آمده داراي قدمتي بيش از هفت هزار سال است، يعني در اين منطقه يك بخش بسيار مهم و معتبراز تلاش بشري جاي گرفته است.
من، به عنوان يك دانشگاهي و عضو هيئت اجرايى ى كميته بين المللی نجات آثار باستاني دشت پاسارگاد، نگراني و اعتراض شديد خود را نسبت به آنچه كه مي خواهند با ميراث فرهنگي ايراني ـ جهاني انجام دهند اعلام مي دارم. اين وظيفه ي سازمان هاي بين المللي، مردم جهان، و به ويژه يكايك ملت ايران است كه در اين لحظه از تاريخ در برابر تحقير و تخريب ميراث گرانقدر فرهنگی خود بى تفاوت نمانند.
امروز وزارت نيرو در فكر نابودي همان آثاري است كه پس از غارت و تخريب اسكندر در رو و درون زمين اين منطقه باقي مانده است ـ باز مانده غارت اسکندر، اين «بچه ي تباه شده تاريخ»، اين «روحي كه با خود در ستيز بود» (1)، و اين غارتگری که پس از آن همه جنايت تاريخي مغرب زمين او را سرباز تمدن خود خوانده و خود را پشت آن پنهان نموده.
حال، از خود می پرسم پس از گذشت ۲۹۳۴ سال از حمله ي آن گجستك (= ملعون) حق آن است که اين وزارت نيرو را چه بناميم؟
تورج پارسي
* يونانيان و بربرها ، امير مهدي بديع رويه ۹۱ ـ ترجمه احمد آرام ،نشر پرواز, باز چاپ در زمستان ۶۳