گفتگوی یلدا بصیریان، همراه کمیته بین المللی نجات پاسارگاد
با
آرام بیات، رقصنده، طراح و معلم رقص
و بهترین هنرمند سال بنیاد میراث پاسارگاد در رشته میراث غیرملموس
رقص باز گو کننده عواطف انسانی و تصویری از شناخت یک ملت است.
خانم آرام بیات از معدود رقصنده های ایرانی است که آموزش رقص و هنررقص را به طور سیستماتیک و در اولین مدارس و هنرستان های مربوط به این هنردر ایران آموخته است. بیات در اوایل کارش در وزارت فرهنگ و هنربود که انقلاب اسلامی در ایران رخ داد. و به دلیل ممنوعیت رقص او نتوانست نه کار رقص را ادامه دهد و نه حتی به آموزش آن به جوان تر ها بپردازد. بیات چند سال پس از انقلاب از ایران خارج شد و برای این که این هنر را که بسیار به آن عشق می ورزید به نسل های بعد انتقال دهد به تاسیس هنرستانی به نام «خورشیدخانم» اقدام کرد و اکنون سال هاست که به آموزش و طراحی رقص های ایرانی پرداخته و به سهم خود خدمات زیادی به حفظ این هنر که در سرزمین اصلی اش ممنوع است، کرده است.
خانم بیات امسال جایزه بنیاد میراث پاسارگاد را برای بهترین هنرمند سال در رشته میراث غیر ملموس به دست آورده اند.* و گفتگویی که می خوانید به بهانه ی گرفتن این جایزه است.
یلدا بصیریان
www.savepasargad.com
یلدا بصیریان: خانم آرام بیات ابتدا لازم است که به شما برای گرفتن جایزه نوروز هنرمند سال تبریک بگویم. تا آنجا که من می دانم این اولین باری است که پس از انقلاب اسلامی یک زن ایرانی توانسته به دلیل تلاش هایش در ارتباط با هنر رقص جایزه بگیرد و این گونه مورد قدردانی قرار گیرد.
آرام بیات: با سلام و درود بسیار، منهم به شما و همراهان بنیاد میراث پاسارگارد تبریک می گویم برای انتخاب هنر رقص و اینکه متوجه این مسئله مهم هستند که رقص بطور عام بعنوان هویت یک ملت از چه اهمیتی برخوردار است و شرایط اسف بار رقص ایرانی این توجه واهمیت را چندین برابر می کند و همچنین از بنیاد میراث پاسارگاد بسیار سپاسگزارم که من را شایسته این جایزه دانستید. آنچه در تمام این سالها در جهت حفظ و اشاعه رقص ایرانی انجام شده یک کار گروهی است من به تنهایی تواتایی آن را نداشته ام . بدون حضور و حمایت آنهایی که حفظ هنر رقص ایران برایشان اهمیت داشته چه با آوردن بچه هایشان به کلاسهای رقص وصرف وقت، انرژی و هزینه های مالی آن و چه آنهایی که در تمامی سالها در کنار گروه رقص خورشید خانوم بوده اند و از راه های مختلف از ما حمایت کرده اند این مهم امکان پذیر نبوده از یکایک آنها سپاسگزارم واگر شایستگی هست همه در آن سهیمند.
یلدا بصیریان: تصویر رقصنده های انفرادی و گروهی که بر سفالینه ها و سنگ نگاره ها که در موزه های جهان هست، نشان می دهد که هنر رقص از هزاران سال پیش در ایران وجود داشته و مورد علاقه مردمان در رده های مختلف اجتماعی بوده است. شما فکر می کنید که اگر این هنر هم چون موسیقی پس از اسلام در ایران ممنوع نمی شد، این هنر می توانست در کشور ما در حد کشورهای اروپایی یا حتی کشورهایی چون هند و چین رشد کند؟
آرام بیات: سرزمین ایران به دلیل مو قعیت جغرافیایی که محل رفت و آمد اقوام مختلف بوده دارای فرهنگی غنی و رنگارنگ می باشد که قدمت آن به قدمت تاریخ می رسد واز جمله فرهنگهایی است که سهم مهمی در رشد هنر رقص داشته. که همانطور که اشاره کردید شواهد بسیاری برای این ادعاست. رقصهای ایرانی به دلیل گوناگونی و بکر بودن و دست نخوردگی <به دلیل وجود ممنوعیتی که بعد از اسلام داشته> مانند گنجی نهفته این توانایی را دارد که چه در فرم رقصهای مردمی (فلکلور) و سنتی وچه با استفاده از قدمها و فرمهای رقص کلاسیک ایران بعنوان پایه وبه روز کردن آن طراحی های مدرنی را برابر با هنر رقص جهانی به صحنه ببرد.
یلدا بصیریان: آیا شما اطلاعاتی در ارتباط با رقص در دوران قبل از اسلام دارید و می توانید به ما بگویید که رقص خاص مجالس شاهان و بزرگان زمانه بود یا مردم عادی هم امکان رقصیدن و امکان تماشای رقص را داشته اند؟
آرام بیات: متاسفانه هنر رقص همیشه مورد بی مهری بوده وکار تحقیق زیادی در مورد آن انجام نگرفته. همان اندک اطلاعاتی هم که در دست است نتیجه تحقیقات ایرانشناسان غیر ایرانی بوده که آنها هم نه تخصصشان رقص بوده ونه هدف تحقیقاتشان و به این دلیل که شناخت کافی از فرهنک ایرانی نداشته اند مسائل را از دید خود بررسی کرده اند،به هر حال اشاراتی کرده اند. آنچه مسلم است رقص نه تنها در دربار شاهان که آن بیشتر جنبه نمایشی و سرگرمی داشته، برای مردم جزئی از زندگی روزمره شان بوده. از تولد تا مرگ رقص های آئینی، کاری، پهلوانی در جشن و سوگواری فرازهائی از زندگی و فرهنگ مردم (امید و ترس، شادی واندوه) را به نمایش می گذارد . دلیل این ادعا حضور قویتر رقص در اقوامی که قدمت بیشتری دارند است. مثل ایلامی ها- لرهای بختیاری ( ساکنان لرستان). آمیختگی رقص بختیاری با آداب و رسوم ایل ها در سرزمین های بختیاری سبب می گردد تارقص بختیاری بدون شک برای ایجاد تفنن نباشد بلکه نشانی تمثیلی است که نمایشگر حیات هزاران ساله یکی از کهن ترین اقوام اصیل ایرانی است.
یلدا بصیریان: با همه ی محدودیت هایی که ظرف 1400 سال برای هنر رقص وجود داشته به نظر شما چگونه است که ما هنوز رقص های محلی خودمان را داریم. به خصوص رقص های گروهی (زن و مرد).
آرام بیات: اگر باور داشته باشیم که رقص یکی از واکنش های غریزی انسان است یا به تعریفی <انسان حیوانی است که می رقصد> البته گفته می شود که حیوانات هم می رقصند ولی رقص آنها با ما فرق می کند می شود گفت انسان حیوانیست که رقصش را طراحی می کند.
انسان هنگامی که خوشحال می شود، هنگامی که غمگین می شود، هنگامی که می ترسد،این حسش را با حرکتی نشان می دهد حالا اگر این حرکت با ریتم منظم باشد اسمش رقص است. آن کودکی که هنوز راه رفتن را نیاموخته ولی با شنیدن موزیک یا صدای مادرش که برایش میخواند سرش را به طور منظم به چپ و راست حرکت می دهد(سرسری) کسی بهش تگفته که رقص آزاد است یا ممنوع! و به همین دلیل است که آنکه رقص را ممنوع می کند در واقع آبروی خودش را می برد! و به همین دلیل است که رقصهای محلی و مردمی ما تا امروز حفظ شده و در نواحی از ایران که زن و مرد دست در دست هم می رقصیدند امروز هم با همه محدودیتها در جشنها و آ ئینهایشان به همان شیوه می رقصند. البته در دوره هایی این ممنوعیتها شدت گرفته که این ضربه بزرگی برای رقص به ویژه رقص به عنوان هنر ( رقص صحنه و رقص آکادمیک) است. که در مملکت ما بسیار جوان بوده و ضربه پذیر. رقص بعنوان هنر باید به روز شود و برای اینکه به روز شود باید در هنرستانهای ویژه آموزش داده شود و به هنرمندان امکانات داده شود تا با بکار گیری از گنجینه غنی رقصهای ایرانی رقصهائی جدید آ فریده و به صحنه ببرند و مردم ببینند و منتقدان نقد کنند و ........متاسفانه به دلیل نبود هیچ یک از این عناصر است که هنر رقص در مملکت ما رشدی نداشته ونتوانسته همپای با هنر رقص جهانی و همچنین همپای با دیگر هنر های ایرانی جای خود راباز کند.ولی رقصهای محلی و مردمی افتان و خیزان راه خودش را رفته که البته آنهم به دلیل ممنوعیتها بسیار لطمه دیده به ویژه در این 35 سال اخیر.
یلدا بصیریان: آیا زن های ما به اندازه مردها از این ممنوعیت لطمه خوردند؟
آرام بیات: بی گمان هر جا که صحبت لطمه هست و هر جا که مسئله حذف هست زنان در صف اول قرار دارند! رقص یعنی حضور (حضور فیزیکی ) و باوری که حضور زنان را در عرصه های اجتمای بر نمی تابد، مطمئا وقتی که رقص را ممنوع می کند اول به سراغ زنها می رود. کما اینکه در ویدئو هایی که اخیرا از از ایران می آید در مواردی در جشنهای دولتی رقصهای محلی اجرا شده که رقصندگان همه مرد هستند.
یلدا بصیریان: چگونه است که فرضا در کشورهای عربی که همه مسلمان هستند زنان می توانند برقصند، آن هم رقصی که شکم و سینه هایشان باز است اما در کشور ما حتی با رقصیدن محلی که رقصی ساده و پوشیده است نیز مشکل داریم
آرام بیات: در این کشورهای عربی و مسلمان هم اگر گروههای تند رو مذهبی حکومت را در دست بگیرند بی گمان رقصیدن ممنوع می شود. چنانکه می دانیم همین اخیرا زمانیکه در مصر اخوان المسلمین بر سر کار آمد از اولین کارهایی که کردند ممنوعییت رقص بود و تهدید به دستگیری رقصنده های معروف مصر که شهرت جهانی دارند اگر که اصرار به ادامه کار داشته باشند.البته خوب است که اشاره کرده باشم در دین یهود هم زنها اجازه رقص ندارند. همینطور در شعبه هایی از مسیحیت.
یلدا بصیریان: آیا به نظر شما رقص های ایرانی به قول مخالفان رقص «محرک» و «فسادآور» است؟
آرام بیات: به نظر من هیچ رقصی فساد آور نیست اگر رقص بعنوان هنر را در نظر بگیریم یعنی رقصهایی که بر صحنه اجرا می شود حتی در مواردی که رقصنده ها همه نود هستند در بیشتر موارد موضوع رقص پرداختن به مسائل روحی و روانی و عواطف انسان است و یا اشاره به مسائل اجتماعی انسان دارد
رقصهایی هم که برای سرگرمی اجرا می شوند و بعضی از آنها اصطلاح سکسی برایشان به کار می رود. مثلا فلانی سکسی می رقصد........ (در این تفکر سکسی بودن رقص هم جای صحبت بسیار است) که مسئله سکس و ارتباطش با رقص را من فقط اشاره ای می کنم که اگر بخواهیم ریشه ای بررسی کنیم به نظر من بر می گردد به تفکری که تمام خوبی ها و پاکی ها را از جان و همه زشتی ها و پلیدی ها را به جسم نسبت می دهد.
و اصولا این مسئله که ما سکس را چگونه تعریف کنیم آیا سکس فساد است؟ فساد در مغز انسان است و بستگی به رقصنده و بیننده آن دارد. نه رقص! رقص باز گو کننده عواطف انسانی است.
یلدا بصیریان: آیا رقص می تواند نقشی را که ورزش در سلامت انسان دارد نیز بازی کند؟
آرام بیات: نقش رقص در سلامتی انسان بسیار فراتر از ورزش است، اگر ورزش جسم انسان را پرورش می دهد رقص چون ریشه در هنر دارد جسم و جان را هم زمان پرورش می دهد و هماهنگی و آشتی بین جسم و جان بوجود می آورد وانسان را به آرامش می رساند. که ورزش هرگز تو انایی آن را ندارد. و این یکی از مشکلات هنر رقص است که رقصنده در عین برخورداری از همه ویژهگی هایی که یک هنرمند باید داشته باشد می باید ورزشکار هم باشد واین مسئله سبب محدود بودن تعداد رقصندگان به نسبت دیگر هنر مندان است.در عرصه عمومی هم می بینیم که روز به روز بیشتر پزشکان و روانپزشکان به بیماران خود توصیه می کنند به کلاسهای رقص بروند و به مردم توصیه می شود که برقصند.
یلدا بصیریان: آیا شما رقصیدن را در ایران شروع کردید؟
آرام بیات: بله من از بچگی می رقصیدم ولی بطور رسمی از دوره دوم دبیرستان به هنرستان رقصهای ملی و محلی ایرن (سازمان فلکلور) رفتم که تنها مدرسه رقصی بود که رقصهای محلی و سنتی ایران را آموزش میداد. در زمانی که من وارد این هنرستان شدم موسیقی و نقاشی هم به ان اضافه شد و به دانشسرای هنر تغییر نام داد.این مدرسه زیر نظر وزارت فرهنگ وهنر قبل از انقلاب کار می کرد. من درست قبل از انقلاب مدرسه را تمام کردم. متاسفانه بعد از انقلاب این مدرسه وتمامی آموزشگاهها و سازمانهایی که به نوعی در ارتباط با رقص بود بسته شد.
یلدا بصیریان:چه شد که شما تصمیم گرفتید این هنر را در بیرون از ایران زنده نگاهدارید
آرام بیات: من همیشه گفته ام که به باور من اولین اعدامی حکومت جمهوری اسلامی هنر رقص بود که خیلی هم مظلومانه اعدام شد. حتی قبل از اینکه سران رژیم سابق را اعدام کنند. رقص خودش دست و پای خود را جمع کرد و از صحنه خارج شد (شهید گمنام). هیچ کس اعتراضی نکرد ، هیچ مقاله ای نوشته نشد اصلا کسی خبر نشد. هیچ.....که در آن آشفته بازارمجالی برای رقص نبود و متاسفانه فضایی بود که حتی بعضی از رقصندگان که از معدود دست اندرکاران این رشته که از شهرت و محبوبیتی برخوردار بودند. چادر سر کردند و در تلویزیون و سینما مشغول به کار شدند.
در زمان انقلاب مدت بسیار کوتاهی بود که من با عنوان معلم فعالیتهای فوق برنامه در دبیرستان های تهران رقص تدریس می کردم . بعد از اینکه هیجانات اولیه ( به هر حال انقلابی شده بود) تمام شد و مدارس به کار برگشت من به همراه مدیران موسوم به ساواکی و رستاخیزی کارم را از دست دادم و مجبور شدم کارهای دیگری برای گذران زندگی انجام دهم ولی در تمام آن سالها نقشه می کشیدم و منتظر شرایطی بودم که دوباره بتوانم به کارم که برای آن آموزش دیده بودم یعنی تدریس و طراحی و به روی صحنه بردن رقص بود برگردم ولی متاسفانه با شرایطی که وجود داشت این امید روز به روز کم رنگتر شد و شرایطی بود که دیگر مسئله از بین رفتن حضور رقص ایرانی و پاک کردن آن از ذهن نسل جدیدی بود که کم کم داشت شکل می گرفت. به هر حال شرایط روز به روز سخت تر می شد و ما هم مثل هزاران ایرانی دیگر به این نتیجه رسیدم که باید ایران را ترک کنیم. و تصویری که از زندگی در مکان جدید که خیلی هم نمی دانستیم کجا خواهد بود در ذهن من همیشه این بود که هر جا که بروم و در هر شرایطی باید آنچه را که بلدم به بچه های ایرانی یاد بدهم. این تنها راهی بود که برای فراموش نشدن رقصهای ایرانی به عقلم می رسید و از دستم بر می آمد.
یلدا بصیریان: آیا واکنش های جوان ها و کودکان رقصنده ای که شما با آن ها کار می کنید نسبت به رقص های ایرانی چیست؟
آرام بیات: خوب این خیلی بستگی به آن دارد که این بچه ها با چه پشتوانه فرهنگی به کلاس می آیند که آنهم ارتباط مستقیم با خانواده دارد. البته زمان هم نقش مهمی داشته در طول یک ربع قرن که کلاسهای خورشید خانوم به کار تدریس رقصهای ایرانی پرداخته در هر دوره این واکنشها بنا به شرایط دگرگونی داشته است. در ابتدا بچه ها به کلاس می آمدند، بچه های خانواده هایی که اکثرا بعد از استقرار نظام جمهوریاسلامی و شروع سرکوبهای سیاسی از ایران خارج شده بودند و یا فرار کرده بودند. هنوز جمهوری اسلامی فرهنگ خودش را به جامعه تحمیل نکرده بود و امید سرنگونی رژیم به دلیل مترلزل بودنش و برگشت به ایران هم بسیار زیاد بود آن روزها رفت و آمد به ایران وجود نداشت و ایرانیان می باید نیازهای فرهنگی خود را همینجا تهیه می کردند رابطه ای با سفارت ها نداشتند و هنوز سفیران فرهنگی جمهوری اسلامی پایشان به اینجا باز نشده بود.. به همین دلایل اکثرا با همان دیدی که خود من داشتم بچه های خود را به کلاس می آوردند.( آموزش رقصهای ایرانی به بچه ها برای حفظ این میراث فرهنگی). به مرور آمدن ایرانیان به خارج از تبعید به مها جرت بدل شد و این مسئله در تعداد، سن و فرهنگ مهاجرین هم تاثیر داشته مثلا در همین شهر ما به دلیل اینکه مونترال یک شهر دانشگاهی است اکثر مهاجرین دانشجو یانی می باشند که بعد از انقلاب به دنیا آمده اند و در مدارس جمهوری اسلامی درس خوانده اند با تلویزیونی که فرهنگ جمهوری اسلامی را تبلیغ می کند رشد یافته اند فرهنگی که رقص در آن به کل حذف شده، اطلاعات و دیدشان به رقص ایرانی بسیار ابتدایی و محدود است. اکثرا به دنبال یاد گیری رقص عربی آنهم رقص شکم هستند یا رقصهای آمریکای لاتین (سالسا و......) ولی خوب هستند کسانی هم که به دنبال یاد گیری رقص ایرانی هستند ولی تعدادشان بسیار کم است. نا گفته نماند که رسانه های برون مرزی می توانستند نقش مهمی را در این مورد داشته باشند که متاسفانه جهت عکس عمل می شود. من هیچ دشمنی با عربها و رقص شکم ندارم ولی بسیار متاسف می شوم وقتی که می بینم در جشنها و میهمانی های ایرانیان و با کمال شرمساری حتی در جشنهای نوروز رقص شکم بر روی صحنه می رود و بچه های ایرانی شاهد آن هستند.
به مرور و با اجرای شوهای رقص توانستیم علاقه مندان غیر ایرانی را برای یادگیری رقصهای ایرانی جذب کنیم که اینها اکثرا سابقه آموزش رقص داشتند و به دنبال یادگیری سبکهای جدید وکمتر شناخته شده بودند و بعضی هم علاقمند به فرهنگ و هنر شرق.
یلدا بصیریان: در کنار آموزش رقص شما رقصهای زیادی هم طراحی کرده و بر صحنه برده اید راجع به آنها هم کمی توضیح بدهید
آرام بیات: از اهداف گروه خورشید خانم شناساندن و اشاعه رقصهای ایرانی در بین ایرانیان خارج از ایران به ویژه جوانترها و همچنین جامعه میزبان بوده. و در طول فعالیتم دربیرون از ایران رقصهای بلند و کوتاه بسیاری را طراحی کردم که به وسیله گروه خورشید خانوم در کانادا آمریکا و اروپا بر روی صحنه رفته. کارهای ما به دو گروه تقسیم می شوند اجراهایی که ما بعنوان نماینده رقص ایرانی حضور داشته ایم وهدف از آن معرفی رقصهای ایرانی بوده. در این برنامه ها سعی کرده ایم رقصهای ایرانی را همانطور دست نخورده و سنتی اجرا کنیم و گروه دوم رقصهای بلند و داستانی ما بوده که اگرچه آنها هم ریشه در رقصهای ایرانی دارند ولی بنا بر موضوع داستان حرکات را به روز کرده ایم و در مواردی از رقصهای دیگر ملیتها استفاده شده البته هریک با حفظ استقلال خودش. به هر حال کار زیاد کردیم آسان نبوده. و در این مسیردوستان خوبی داشته ایم که بعضی وقتها از خود من بیشتر دل نگران خورشید خانوم بوده اند و مثل هر کار دیگری کار شکنی ها هم زیاد بوده و با توجه به دشمنی که رژیم با مسئله رقص داشته (می گویم داشته چون در حال حاضر سیاستش به ویژه در خارج کشور ترغیب رقص است البته مثل هر چیز دیگر در کنترل خودش به هر حال راه درازی را آمدیم ولی با همه سختی ها به قول شاملو بزرگ سفر جانکاه بود اما یگانه بود و هیچ کم نداشت! من زندگی غیر از این را برای خودم نمی توانم تصویر کنم.
یلدا بصیریان: نقش رقص در هویت ملتها را چگونه می بینید؟
آرام بیات: انسان احتیاج به شناخته شدن دارد و آنجه ما با آن شناخته و یا تعریف می شویم هویت ماست. هویت مجموعه ای از داشته های مادی و معنویست که فرهنگ و هنر و آداب و رسوم بخش عمده آنست . هر یک از ما دارای هویت فردی، قومی و ملی است. هویت ملی عامل همبستگی و شکل گیری یک ملت است که در روند تاریخ بوجود می آید. ملتهائی که همچون ملت ما از اقوام و ملیتها گوناگون بوجود آمده به این همبستگی نمی رسد مگر اینکه ما شناخت کافی از هویت خود و یکدیگر داشته باشیم. ما ایرانیان اگر می خواهیم بعنوان یک ملت بمانیم چاره ای جز شناخت یک دیگر نداریم.
به باور من رقص هر ملتی بهترین وسیله برای شناخت آن مردم است رقص هم در فرم هنری و هم آئینی آن تصویری است از هویت یک ملت. مجموعه ای از موزیک، لباس، حرکت، آرایش، ریتم، حالت صورت، تاریخ، اسطوره و خیلی عوامل دیگر را می توان دریک رقص دید که هر یک از آن گوشه ای از هویت یک مردم است و من فکر می کنم به همین دلیل است که رقص یک ملت بهترین و مهمترین عامل برای شناخت آن ملت است. و به همین دلیل است که اگر به یاد بیاوریم در فیلم به یاد ماندنی زوربای یونانی آن مهندس جوان وقتی که می خواهد در جامعه پذیرفته شود به زوربا می گوید <رقصت را به من یاد بده > یعنی می خواهم فرهنگت را بشناسم....و آن رقص معروف.....و به همین دلیل است که حفظ رقصهای ایرانی یعنی حفظ یک فرهنگ و یک هویت. و به همین دلیل است که حکومت اسلامی در ایران رقص را ممنوع می کند. و به همین دلیل است که بر همه به ویژه ایرانیان وظیفه است که در حفظ رقصهای ایرانی به دلیل شرایط ویژه ای که به آن گر فتار است با آموزش صحیح آن به فرزندانمان بکوشیم هنر مرز ندارد و متعلق به همه انسانهاست.
یلدا بصیریان: از وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم
کمیته بین المللی نجات پاسارگاد