Save  Pasargad Committee

Link to English Section

يپوند به  صفحه اصلی 

مژده ای بهاری

 

 از: ویدا فرهودی

بهترین هنرمند سال 1391، بنیاد میراث پاسارگاد

www.savepasargad.com

 

با قطره های شعرم گفتم به گوش باران
دریاب حال ما را در مقدم بهاران

ای لطف تو هماره، با یک دو سه اشاره
پاکیزه کن وطن را از زخم روزگاران

روز نو است آری وز مژده ای بهاری
لاله نشسته گل گل بر صحن سبزه زاران

بر گـِرد هر شقایق ،پروانه های عاشق
رقصند وبید کرده گیسوی خود پریشان

مجنون پیر رختی پوشیده از طراوت
با سرو سبز قامت انگار بسته پیمان...

زین گونه هر چه گفتم،از او فقط شنفتم
در پاسخم سرشکی، از ژرفنای حرمان

مبهوت از جوابش بودم که تیره ابری
پوشاند آسمان را، خشمش به چشم و غران

گفتا مگر ندانی، تقدیر تلخ بلبل
یا آن چه رفته بر گل،در جای جای ایران؟

تا کی کند حکایت،کلکت بنا به عادت
رویای کودکی را، چون می رسد بهاران؟

برخیز همچون آتش، یادی کن از سیاوش
نقبی بزن سپس در قلب زمین ویران

از غنچه های خفته بشنو بسی نگفته
پس راز سرخشان را بر دفترت بیفشان

یا گر که تاب داری، پرسان شو از قناری
بشنو شهامتش را، از ژرفنای زندان

اکنون که ازشکفتن، آکنده است میهن
وقت است تا بشویی خون از تن خیابان...

نوروز گر چه آمد، در مقدمش دریغا
باز این منم و شعری، شسته به اشک باران!

ویدا فرهودی

 

www.savepasargad.com

کميته بين المللی نجات پاسارگاد