|
بحران خشکسالی و بیابان زایی در ایران
از: جلال ایجادی
کارشناس محیط زیست و استاد دانشگاه در فرانسه
عدم توجه به اهمیت منابع طبیعی، گرفتاری در یک تولید مصرفی افسارگسیخته، ویرانگری
مسئولان سیاسی و فقدان دانش و آموزش زیست محیطی در نزد مدیران و شهروندان، جهان
مارا به بیماری مهلک کشانده است. این حرفها قصه برای ایجاد ترس نیست، این حرفها
برای فضاسازی نیست، این حرفها بیان هوشمندانه یک فاجعه جدی است که زندگی را تهدید
میکند. اغلب نخبگان ومسئولان جامعه، سیاسیون و روشنفکران ایران، در فقدان درک درست،
دربی حسی وبیهوشی بسر میبرند.
در مورد علل جوی خشكسالی ازعواملی چون افزايش اختلالات ناشی از گازهای گلخانهای و
انتقال نامتناسب و نابرابر نورخورشيد به زمين و از زمين به خورشيد كه سبب افزایش
گرمایش زمين گشته باید صحبت نمود. بعلاوه افزايش غلظت گاز در جو سبب میشود گرمای
زمين بالا رفته و سبب خشكسالی گردد. بسیاری از دانشمندان برآنند که شدت گازهای
گلخانه ای که ناشی از فعالیت صنعتی و اقتصادی انسان است، سبب افزايش درجه حرارت کره
زمين شده، منجر به پدیدار شدن و تشدید ناگواریها و طغیانهای طبیعی مانند آب شدن
یخهای قطبی و افزایش سیل و توفان گشته و بالاخره بیابانزائی و خشکسالی را بسرعت
گسترش میدهد. البته این عامل اساسی جوی توضیح دهنده همه علل در این یا آن منطقه
نمیباشد وبه این خاطر مانیازمند یک تحلیل همه جانبه و سیستمیک ودر ضمن مشخص میباشیم
درابتدای سال 2013 میلادی گزارشی از طرف ناسا سازمان فضایی آمریکا درباره شرایط جوی
واقلیمی زمین در
۳۰سال
آینده انتشاریافته که نگرانی افراد متخصص جهان ومدیران و پژوهشگران کشورهای
خاورمیانه را افزایش داده است. در این گزارش گفته میشود که به سبب وضع لایه اوزن و
همچنین انحراف زمین به میزان یک میلیونیم درصد از مسیر چرخشی خود به دور خورشید
۴۵
کشور جهان دچار خشکسالی شدید شده و در صورت عدم مدیریت درست ونبود ذخیره منابع آبی
دچار بحران حاد در تولید کشاورزی و دامداری نیز آب آشامیدنی شهروندان خود میشوند؛
در این گزارش ناسا، رتبه چهارم ایران در فهرست
۴۵
کشور، یک نکته بسیار اساسی میباشد واین کشور که روی کمربند خشک جغرافیائی قراردارد
در شرایط دشواری قرارخواهد گرفت. طبق این گزارش حدود
۸۰درصد
از مساحت ایران زیر پوشش بیابان ونیمه بیابان است، بنابراین زیر فشارعوامل جوی ونیز
عوامل خاص وضعیت ایران مخاطره انگیز خواهد بود. در حالی که پیشبینی میشود تا سال
۲۰۴۵
به لحاظ افزایش جمعیت تقاضای مصرف آب شیرین در خاورمیانه
۶۰درصد
افزایش یابد، اما برپایه بررسی علمی منابع آب شیرین خاورمیانه تا سال
۲۰۵۰
حتا به رقمی
۱۰درصد
کمتر از میزان کنونی خواهدرسید. براساس این گزارش در فاصله سالهای
۲۰۰۳
تا
۲۰۱۰
مجموع آب شیرین ذخیره شده دو رودخانه
دجله و فرات بیش از
۱۱۴
کیلومتر مکعب کاهش داشته است که این رقم کاهش پس از هندوستان دومین کاهش بزرگ منابع
آب شیرین در جهان محسوب میشود. در این گزارش آمده دلیل اصلی این بحران اینستکه
۶۰درصد
کاهش این منابع آب شیرین در دو رودخانه دجله و فرات، بخاطرحفر چاه در ترکیه و حفر
بیش از هزار چاه عمیق در کشورعراق بوده است و
۲۰درصد
علت آن نیز خشکسالی سال 2007 و خشک شدن 90 درصد تالابهای عراق وکاهش بارش و بالاخره
سوء مدیریت دولتی در حفظ منابع آبی و بازسازی و تحکیم زیرساختهای هدایت منابع آبی
زیر زمینی میباشد. ما توجه داشته باشیم که "بحرالمیت" در اردن در حال خشک شدن است و
بخش مهمی از آبهای دریاچه ارومیه نیز از بین رفته است.
بنابر این گزارش
مدل های شبیه ساز
۱۴۰
سال گذشته، نشان می دهد گرم شدن ناشی از افزایش غلظت دی
اکسید کربن، میزان بارش در سراسر زمین را تغییر داده، بنحوی که بشکل متضاد دوره های
بی باران و
باران شدید افزایش یافته و
باران های متوسط کاهش می یابد. در واکنش به گرمای ناشی از افزایش دی اکسید کربن،
چرخه آب جهانی رقابت بزرگی را برای جذب رطوبت ایجاد کرده ودر نتیجه باران سنگین را
افزایش میدهد. مناطقی که پیش بینی می شود بالاترین افزایش چشمگیر را درریزش باران
های سنگین داشته باشند، مناطق حاره ای در اطراف خط استوا بویژه در اقیانوس آرام و
در موسم بارندگی های سنگین مناطق آسیایی است، وچه بسا در مناطق بیرون از نقاط حاره
که خشک هستند هیچ بارشی انجام نگیرد.(افکار نیوز 15/2/1392) خاورمیانه و ایران از
جمله مناطقی هستند که بطرز شدید در قلب این بحران قرار خواهند داشت، امری که می
طلبد تا بیشترین و فوری تری اقدامات پیشگیرانه برای ذخیره آب و کاهش هدردهی آب در
دستور کار قرار گیرد. در ایران کمبود جدی آب وجودارد و بسرعت با بحران بیسابقه قحطی
آب مواجه خواهیم شد.
ایران در بحران و سوء مدیریت
کشور ایران از نظر بین المللی در منطقه خشک و نیمه خشک قراردارد. منطقه خشک بر پایه
درصد بالای تبخیر نسبت به ریزش بارش سالانه تعریف میگردد. چنین منطقه ای در
برگیرنده زمینهای فراخشک، خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب تقسیم میگردد. در حالی که
در فرانسه بارش سالانه 650 میلیمتر است و میانگین جهانی سه برابرمیانگین ایران است،
در ایران میانگین بارش سالانه 250 میلیمتر میباشدو بیش از80 درصدازسطح کشور را
مناطق خشک ونیمه خشک دربرگرفته است. با توجه به وضعیت اقلیمی ایران وجایگاه اش در
منطقه و نیز ویرانگری های داخل کشور، میزان زیادی از آبهای بارشی تبخیر میشود و بخش
مهم دیگری نیز به هدر میرود. خشک شدن برخی دریاچه ها مانند ارومیه ورودخانه ها
مانند زاینده رود، سوء مدیریت آب در ایران وعدم آموزش زیست محیطی شهروندان، وضعیت
کنونی زیست محیطی کشور دلخراش میباشد و با توجه به وخامت اوضاع جوی در دوره زمانی
کوتاهی کشور بسوی یک بحران حادترخشکسالی ودر نتیجه کمبود آب سوق میدهد. سازمان ملل
نیز اعلام نموده که بخش اعظمی از اراضی کشور ایران شامل اکوسیستم خشک و نیمه خشک با
میزان بارش
۲۵۰
میلیمتری در سال بوده وبا بحرانی که در پیش است، نتیجه آن کاهش فزاینده رویش گیاهان
و کاهش تولیدکشاورزی است و بنابراین حفظ و توسعه پوشش گیاهی و منابع آبی یک ضرورت
تاریخی است. علیرغم این روند بحرانی و هشدارهای جهانی سیاستها در ایران به وخامت
بیشتر زیست محیطی و تخریب منابع آبی منجر میگردنند. حال به چند نمونه مشخص از سوء
مدیریت و بحران آب در ایران توجه کنید، این موارد نه تنها مشکلات جوی و اقلیمی را
منعکس میکنند بلکه بویژه مدیریت نابخردانه در شهرسازی و تقسیم آب و ذخایر آبی
وسیستم آبرسانی وغیره را نیز نشان میدهد.
نمونه یکم: در دهههای اخیر که با خشکسالیهای پیدرپی نیز همراه بوده، حفر بیرویه
چاههای عمیق و
استفاده از ابزارهای نوین با مکشهای قوی، به سرعت سفرههای آب زیرزمینی را دستخوش
اختلال نموده ونیزبا سدسازیهای بدون کارشناسی سبب شده که روند تغذیه طبیعی این
سفرهها دچاردشواری حاد گردد وخود سدها گرفتار سرنوشتی سخت باشند وتغذیه طبیعی
آسانی نداشته باشند. براساس گزارش وزارت نیروحجم آب ورودی به سدهای تهران 787میلیون
مترمکعب کاهش یافته است که این میزان نسبت بهمدت مشابه سال آبی گذشته 43درصد کاهش
نشان میدهد. حجم آب ورودی به مخزن سدهای لار، طالقان، ماملو، کرج و لتیان از
ابتدای سال آبی جاری تاکنون در مقایسه با مدت سال آبی پیش 31 درصد کاهش را نشان
میدهد. خشکی هوا و کاهش بارش افت سدها را سبب شده است، بعلاوه بیش از نیمی از سدهای
کشورلایروبی نشده و از نقش اولیه خود که آبیاری ویا تولید برق باشد خارج شده اند.
نمونه دوم: دراستان سرسبز مازندران، آب شهرک شهابنیا واقع در بابل گاهی تا بیشتر
از 36ساعت قطع میشود. اداره آب و فاضلاب شهر بابل مشکل را ناشی از افزایش
ساختوسازها و تراکم جمعیت به ویژه، ساخت مجتمعهای مسکونی میداند. در شهرستان
بابلسر، برجهای متعدد مسکونی حتی در چند متری دریا ساخته شده که ناشی از سوءمدیریت
و رانتخواری وفساد اداری است. این ساخت وسازها توازن بهرهبرداری و مصرف آب در
این منطقه از استان مازندران را که بیشتر متکی به سفرههای آب زیرزمینی است
برهمزده است و ادامه ساختوسازها در آینده
بحران را تشدید خواهد کرد. یادآوری این نکته نیز لازم است که در مناطق بسیاری
سفرههای آب زیرزمینی به ذخایر آب شور رسیدهاند.
نمونه سوم: در فصل گرما، با افت شدید منابع آب سد زاینده رود، استفاده روزافزون آب
توسط صنایع، هدرروی فزاینده آب، کاهش سطح آبهای زیر زمینی و افزایش گرمای هوا، آب
موجود در شبکه توزیع اصفهان تا
۳۰درصد
کاهش یافته و طرح جیرهبندی آب از پیش از ظهر تا ساعات میانی شب کلید خورده است.
افت شدید فشار آب در شبکه مصرف مانع تأمین آب طبقه همکف به طبقات بالا در ساختمانها
شده است. قطع آب زاینده رود در طول مسیر خود تا تالاب گاوخونی منجر به خانه خرابی
کشاورزان متعدد و تخریب پوشش گیاهی گشته و بیانزائی وتوفانهای گرد وغبار را افزایش
داده است.
نمونه چهارم: میزان هدرروی آب در روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد، بالای 50درصد
است و این در حالی است که این میزان در کشورهای توسعه یافته 5 درصد است. در این
استان 90 درصد مشکلات هدرروی آب ناشی از انشعابات غیرمجاز است که در همین خصوص
پنجهزار انشعاب غیرمجاز آب در سال گذشته در روستاهای استان توسط ماموران دولتی
شناسایی شد. گاهی روند قضائی محکوم کردن متخلف تا 6سال به طول میانجامد. در سال
گذشته تنها 9میلیون مترمکعب آب فروخته شد و این در حالی است که 14میلیون مترمکعب آب
تولید شده است. در جائی که میزان 80 درصد هزینههای تولید آب را دولت پرداخت
میکند، عدمکنتورگذاری در روستاها یکی دیگر از مشکلات هدرروی و نشانه برخورد غیر
مسئولانه و مدیریت نادرست است. در حالیکه میزان هدردادن اینچنین بالاست، از یک هزار
676 روستای این استان، تعداد 290 روستا فاقد آب آشامیدنی هستند.
نمونه پنجم: سرمایه گذاری لازم وحسابداری درست و مسئولانه وجود ندارد. کانال کشی ها
فرسوده بوده و آب زیادی هدر میرود. طبق نظر دولت 98 درصد جمعیت شهری ایران تحت پوشش
آب آشامیدنی وشرب هستند، ولی از آنجا که شبکه های تقسیم دارای قدمت 35 تا 40 ساله
اند بمیزان 20 تا 30 درصد این آب به هدر میرود. قيمت تمام شده هرمترمكعب آب
آشامیدنی را اگر 500 تومان در نظر بگیریم. به ازای هر متر مكعب آب شرب بين 120 تا
150 تومان هزينه تصفيه و انتقال و حدود 350 تومان هزينه سرمايه گذاری میشود و با
اين حساب قيمت تمام شده برای هر متر مكعب آب شرب با استاندارد مطلوب 500 تومان
میشود كه دولت اين آب را به مردم به قیمت 80 تومان میفروشد يعنی 420 تومان يارانه
میدهد. حال روشن است که یارانه ها از بودجه کشوری بوده و ثروتی است که باید درست
مدیریت شود وسرمایه گذاری ها نیز باید بشکل اصولی انجام شود
تا جلوی هدرروی گرفته شود. متاسفانه همه جهات تامین آب در ایران مسئله دار است و
شایستگی و لیاقت لازم وجود ندارد.
نمونه ششم: بیش از 80 درصد آبهای کشور توسط فعالیت کشاورزی استفاده میشود ولی
متاسفانه میزان هدردهی در کشاورزی بسیار بالاست. بخاطر ضعف دانش فنی، عدم شبکه
آبیاری مناسب و نبود مدیریت درست توزیع عملی، بازده مصرف در کشاورزی بطور متوسط 30
درصد است، زیرا آبیاری سنتی است. با پیچ و خم های مسیر، وجود علفهای هرز و نبود
لایروبی، آب بیهوده مصرف میشود. حال آنکه مدیریت را باید متحول ساخت وشیوه های
آبیاری قطره ای و آبیاری بارانی را باید گسترش داد. باآبیاری قطره ای، بازدهی آب را
به 90 درصد میتوان افزایش داد. اگر توجه کنیم که بعنوان نمونه درشهرستان تایباد در
استان خراسان رضوی که متوسط ميزان بارندگی سالانه
۱۶۳ ميلیمتر
است و با آب چاهها و قناتها، کل آب استحصالی
۳۵۴
ميليون متر مکعب برآورد شده و بیشتر آن صرف کشاورزی میشود. ولی در مسیر 1500
کیلومتری نهرهای متعدد و دراز و پر پیچ وخم بخش مهمی از آب کشاورزی هدر میرود، حال
اگر مسيرهای هدايت آب به وسيله لوله يا کانال کشی از حالت سنتی خارج شود تا از
هدر رفتن آب جلوگيری شود، با لوله گذاری هر يک کيلو متر از کانال های انتقال آب
میتوان
۵۰ هزار
مترمکعب آب صرفه جويی کرد. آبهای هدر رفته در ایران عظیم است، اصراف در استفاده
منابع طبیعی مانند آب اذهان را بدرد نمی آورد، حال آنکه در یک سرزمین خشک قبل از
هرچیز باید باین امر توجه شود.
آمادگی در برابر بحران؟
بر اساس آمار دولت حداقل 150 شهر و 7500 روستا وجوددارند که از خشکسالی و کمبود آب
رنج میبرند و استانهائی مانند کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان، یزد، خوزستان از
جمله مناطق دستخوش بحرانند. البته این آمار بیان کل واقعیت نیست. تولید و توزیع آب
در ایران با دشواری های مدیریتی بسیار مواجه است. ایران 13 میلیارد متر مکعب آب از
کشورهای دیگر وارد میکند، ولی از آنجا که مدیریت و آموزش درستی موجود نیست همه
شهروندان ایرانی از پوشش مناسب آب شرب برخوردار
نیستند. بیش از نیمی از مردم ایران از خشکی و بیابانزائی و بحران آب در رنج بزرگی
بسر میبرند، زیرا بارش بمرور کاهش یافته ودر شرایط سیاست های خانمانسوز دولتی،
مشکلات زیستی و اقتصادی مردم انباشته میگردند. مردم از مناسبات زیست محیطی سالم
برخوردار نیستند، بسیاری از روستاها از آب آشامیدنی بهداشتی محرومند و منابع طبیعی
پیوسته مورد ضربه قرار میگیرند. بیلان حکومت اسلامی در عرصه زیست محیطی، جز
ویرانگری و بی توجهی چیز دیگری نبوده است. لازم به یاد آوری است که کاهش سطح جنگل
های شمال کشور از18 میلیون هکتار به 12 میلیون هکتار درسی سال گذشته بیان فقدان یک
مدیریت مناسب بوده است. در ایران هرساله سطح وسیعی از مراتع واراضی کشاورزی ازدست
میرود و کشاورزی وپوشش گیاهی دائم دستخوش تخریب و رشد بیابانزائی می باشد. هرسال
حدود000/650/1هکتاربروسعت بیابانهای ایران افزوده می شود واین بیابانزائی و این
هوای خشک، فاجعه ای است که سلامتی و رفاه آنها را هرچه بیشتر بخطر میاندازد. با رشد
خشکی و بیابانزائی زیانها بیشمارند: کاهش عمق آب در سفره های زیر زمینی، کاهش
اکسيژن محلول آب، افزايش گرمایش آب، کاهش ميزان وتنوع کشاورزی، نابودی پوششهای
گیاهی، خسارات مالی و اقتصادی هنکفت، افزایش بیماری، بهم ریختگی و تخریب تنوع
زیستی، بی سامانی اجتماعی و اقتصادی، کوچ های انسانی و حیوانی، خسارات بهداشتی و
جانی، کاهش میزان بارندگی، ایجاد ریزگردها، وغیره. مسئله ایران علیرغم عوامل جوی و
اقلیمی جهانی قبل از هرچیز ناشی از عوامل درونی و سیاستهای دولتی و فقدان سرمایه
گذاری وتحقیقات واقدامات پیشگیرانه و نبود یک برنامه آموزشی گسترده برای آگاهی های
عمومی و تشویق مردم به صرفه جوئی منابع طبیعی است.
درحال حاضر میلیونها هکتار زمین فرسوده نیاز به همکاری دولتهای منطقه، بنگاههای
اقتصادی و حامیان محیط زیست دارد. درایران سازمانها ونهادهای دولتی بهویژه
سازمان جنگلها ومراتع و سازمان حفاظت محیط زیست دراین زمینه هیچگونه گام مؤثر
برنداشتهاند. برای کنترل بیابانزایی باید آگاهی عمومی جامعه و ظرفیتها را افزایش
داد. علاوه بر این باید مشارکت مردم محلی و کنترل و مدیریت بهرهبرداری از آب و خاک
را هم مدنظر قرار داد. آبیاری تحت فشار، احداث بادشکن زنده برای مقابله با فرسایش
بادی با مشارکت کشاورزان، روشهای خاک ورزی بهمنظور کاهش فرسایش بادی در نواحی
کشاورزی، استفاده از انرژیهای پاک، توسعه فضای سبز، تقویت سیستمهای پایش از
اقدامات مناسب برای مقابله با بیابانزایی و خشکسالیهاست
با توجه به گرمایش زمین و آشوبهای جوی وبحران خشکی و بیابانزائی حادی که در راه است
و با توجه به کمآبی و دشواریهای دستیابی به منابع آب شیرین، به مردم باید آموخت
که همواره در حفظ ومصرف آب احتیاط نمایند. در جامعه ما روحیه و فرهنگ صرفهجویی در
آب بنحو درست وجود ندارد وآموزش نگهداری از محیط زیست در تربیت اجتماعی گسترش
نیافته است. توجه داشته باشیم که میانگین جهان 150 لیتر مصرف آب بازای هرنفر در
هرشبانه روز است، حال آنکه میانگین در کشور ما 250 لیتر آب شرب است، این امر بیان
هدر دادن آب است. برپایه یک پیش بینی در ایران در سال 1400 بیش از 10 میلیارد متر
مکعب آب در سال، در بخش شرب شهری، روستایی و صنعت استفاده خواهد شد. با فرض 60 تا
70 درصد ضریب بازیافت این مصرف سه گانه، سالانه حدود شش تاهفت میلیارد متر مکعب از
این آب قابل بازچرخانی میباشد و می توان با تکنولوژی و مدیریت مناسب به طور مستقیم
ظرفیت تأمین آبی کشور برای مصرف در کشاورزی و صنعت را افزایش داد. بعلاوه باید با
مدیریت اکولوژیکی منابع موجود (بویژه آبهای سطحی)، مصرف وتقسیم آن ، افزایش بهره
دهی، کاهش میزان تخریب و آلودگی، پیش بینی تغییرات جمعیتی درآینده و تدوین قوانین
حفاظت آب، در کاهش تأثیرات منفی بطور همه جانبه بکوشیم.
سعدی بزرگ بشکل زیبا اهمیت هدر ندادن آب را چنین مطرح میکند:
چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن
کــه مـیخوانند ملاحـان سرودی
اگـر بـاران به کــوهستان نبــارد
به سالی دجله گردد خشکرودی
15 ژوئیه 2013 پاریس.
کمیته بین المللی نجات پاسارگاد