Save  Pasargad Committee

 

Link to English Section

يپوند به  صفحه اصلی 

نوسنده هؤ کندی

مترجم کامبیز باسطوت


بخش هایی از کتاب تسخیر بزرگ عرب

گذشتن از آمودریا

تسخیر مقدماتی ایران با فرا رسیدن سال 651 کامل شده بود. ارتشها در تعقیب یزدگرد سوّم تا مرو آمده بودند.[i] از آنجا به شما ل شرقی به رودخانه بزرگ آکسس ( نام مدرن آمودریا) تنها چند روز گشتندگی بود. سرزمین ماورای آمودریا شرق رودخانه قرار دارد، دنیائی خیلی متفاوت از ایران. اگرچه خیلی از ساکنان در شهرها و دهکده ها بزبان پارسی حرف میزدند، امپراتوری ساسانیان هرگز واقعا به هرصورت و نوع مدیریت  این ناحیه را زیر اختیار نداشت. در آنجا بجای دولت مرکزی امپراتوری تعداد بیشماری دربارهای اشرافی در کاخ های شهری و دژهای کوهستانی بودند و همچنین اردوگاه های بیابان گردان وجود داشت، جائیکه رئیس های بزرگ قبایل ترک نفوذ خود را نگه میداشتند. در دور دستهای شرق مرز چین قرار داشت و امپراتورهای سلسله تنگ اتحاد ساکنان ناحیه را کسب کرده بودند. سرزمینی ثروتمند انباشته از فرصت و ثروت بود اما با مردان جنگجو دفاع میشد، کسانیکه برای استقلال خود ارزش زیادی قائل بودند. کشش ثروت و آزمون نبرد ثابت کرد که برای جنگجویان عرب غیر قابل مقاومت است.

از تمام نبردهای ابتدائی تسخیرعرب جنگیدن در ماورای آمودریا سخت ترین نبردها بود و بیشتر از همه بدرازا کشید. یک قرن تمام از تسخیر مرو (51-650) و گذشتن عربها از آمودریا تا نبرد نهائی تالاس گذشت، که به جستجوگری چین برای دخالت در 751 پایان داد. اولین مرحله تسخیر، از 650 تا 705 بدرازا کشید، و دیده شد که فرمانداران عرب متناوباً با گذشتن از رودخانه حمله های غارتگرانه میکردند اما تقریباً همیشه پیش از آغاز زمستان  به پایگاه خود در مرو برمیگشتند و هیچ حضور همیشگی از خود در سرزمین بجا نمیگذاشتند. دومین مرحله فرمانداری قُتیبه بن مُسلم از 705 تا 715 بود، وقتیکه اقدام منظمی برای تسخیر ترکستان، سکدیا و خوارزم شد، و پادگان های عرب درشهرهای اصلی مانند بخارا و سمرقند برجا شدند. مرحله سوّم از 716 تا 737 با معکوس شدن جدی اوضاع عربها در دست ترکهای بپا خاسته و متحدانشان در میان اشراف محلی نشان زده شده است. چهارمین و آخرین مرحله (51-737) دو فرماندار عرب داشت، سعد بن عبدالله و بالاتر از همه نصربن سیّار، عربها با اشراف محلی به سازشی رسیدند که آنها را وادار کرد سروری عربها را در تمام ماورای آمودریا پذیرفتند اما بیشتر قدرت وشأن خود را نگهداشتند.

تاریخ تسخیر آسیای مرکزی با عربها  بدلیل دیگری هم مهم است. این جنگها از تمام اعزام های نظامی اکتشافی اولیه تسخیر عرب تا بحال بیشتر بطور کامل گزارش شده است. بجای گزارش های مبهم و افسانه ای که ما از تسخیرهای پیشین داشتیم، داستانهای نبردها در ماورای آمودریا در اوایل قرن هشتم پر از جزئیات واقعگرایانه و محکم است. در اینجا است که ما میتوانیم امیدوار باشیم مقداری احساس واقعی از ویرانی تسخیر، شکست و پیروزی را داشته باشیم. ما این نوشتارها را مدیون تاریخ ورزی بنام ابول حسن المدائنی هستیم. او در بصره در 753 بدنیا آمد، درست در پایان عصر تسخیر بزرگ، اما بیشتر عمر خود را در مدائن (تیسفون) که نام او است و بغداد زندگی کرد، جائیکه او یک زمانی بعد از 830 مرد.[ii] گفته شده است او کتابهای تاریخی زیادی را جمع آوری کرده بود، که شامل تاریخ اشغال خراسان و زندگی نامه انفردی فرماندارها، که در میان آنها قُتیبه بن مُسلم و ناصر بن سیّار بود میشد . دور وبر 900 این مطلب توسط تبری ویراستاری و با اعلان کردن کامل منبع جزئی از تاریخ او شد، و از این راه است که نوشتار او بدست ما رسیده است.

[i] بهترین گزارش تسخیر مسلمان آسیای مرکزی که هنور باقی مانده است از اج. ا. ار. گیب، تسخیر های عرب در آسیای مرکزی (لندن، 1923)، که من از آن بفراوانی برداشته ام. همچنین نگاه کنید به وی. بارتولد، ترکستان تا اشغال مغول، ترجمه. اچ. گیب (لندن، 1928،چاپ تعدیل شده، گیب سری خاطرات، وی، لندن، 1968)،ص ص. 93-180.  

بنیادهای تسخیرها

منشأ تسخیرهای خاورمیانه مسلمانان درعربستان بود، و بیشتر کسانی که در مرحله اول فتوحات جنگیدند از شبه جزیره عربستان و یا از کویر سوریه که در شمال آن قرار دارد آمدند. ساکنان این منطقه هیچ زمانی ماورای مرزهای نامعین و متغیر سرزمین خانگی خود امپراتوری های بزرگ را چه پیش و یا پس از تسخیرهای مسلمان ها فتح نکرده بودند. برای اولین و تنها بار، آمدن اسلام موتورهای نظامی و سختوارگی مردمان شبه جزیره عربستان را تجهیز کرد تا دنیائی را که پیرامون آنها بود تسخیر کنند. چگونه مکانی بود که چنین جنگجویانی را تولید کرد، و آنها چگونه مردانی بودند که توانستند چنین انقلاب وزینی را در تاریخ انسان بوجود آورند؟

سرزمین عربستان پهناور است. خط مستقیمی از جنوب شرقی نقطه ای در عربستان در راس الحاد در عمان تا آلپو در شمال غربی  گوشه کویر سوریه بیش از 2500 کیلومتر درازا دارد. برای گشتوارگی به حیوانات اتکا کردن، و حرکت گشت واره ای پیوسته در مسیر این راه بخوبی 100 روز به درازا میکشد. هماهنگ کردن انسان ها و ارتش ها برای چنین راه طولانی کار آسانی نبود، و تنها شرایط ویژه تسخیرهای اولیه اسلام آن را امکان پذیر میکرد.

بیشتر عربستان کویر است، اماهمه کویرها مانند یکدیگر نیستند. اگر آنیوت هزار کلمه برای برف های مختلف داشته باشد، اعراب بادیه نشین عربستان میباید تقریباً به همان شماره نام برای انواع ماسه، شن، و سنگ داشته باشند. بعضی کویرها، مانند منطقه مشهور مرکزی خالی جنوب عربستان، از تپه های ماسه ای ساخته شده است، سرزمینی که هیچکس نمیتواند در آن زندگی کند مگر سختوارگان، و یا نادان ها، از آن عبور میکنند. اما تمام کویر کاملاً مانند آن نیست. روی زمین بیشتر شن است تا ماسه، متروک است اما به آسانی میتوان از آن عبور کرد. برای بیگانگان با صحرا، سرزمین های کویری شدیداً کشنده است. زمین صاف است و با کوهها علامت گذاری شده است- تپه ماهورهای کوچک و غیر مشخص- با گیاهان اندکی در جویبارهایش و یا نهرهای خشک خاردارش برای بیشتر ما بدون جاذبه است. بادیه نشین هائی که در این سرزمین ها زندگی میکنند نگاه خیلی متفاوتی به آن دارند. برای آنها، همه تپه ماهورها اسم و مشخصات دارند- و تقریبا شخصیت های خودشان را دارند. آب روهای کف نهرها صاف یا سنگی، هر کدام امکانات متفاوتی را عرضه میکنند. ما تقریبا میتوانیم بگوییم، ساکنان سرزمین های کویری عربستان بخوبی کویر را میشناختند و آن را ستایش میکردند. شاعران عربستان باستانی شیفته نام گذاری کوهها و دره ها بودند جائی که قبیله آنها چادر میزد، میجنگید و دوست داشت. برای آنها، کویر یک سرزمین فرصت ها و یک سرزمین خطرها بود.

بادیه نشین های کویر که به زبان عربی سخن میگویند با انگلیسی ها پیمان وارانه بادیه نشین شناخته میشوند و این زبانواره ای است که من بکار خواهم برد. عربها در کویر از زمان آسوریان در اوایل اولین هزاره پیش از میلاد نگارش شده اند. آنها سیمای همیشگی سرزمین های کویری بوده اند، اما برای مردمان ساکن هلال زاینده، آنهائی که ما برای اطلاعات به نوشته هایشان تکیه میکنیم، آنها خیلی زیاد "دیگران" بودند- صداهائی از، کسانی متجاوزبه زمین های مسکونی شده برای چپاول و دزدی، اما همیشه به کویر قلعه وار خود باز میگشتند یا بیرون انداخته میشدند. عرب ها تاریخ سیاسی کمی دارند و در دوران باستانی، رئیس های آنها زندگی میکردند و میمردند بدون اینکه اثری از خود برای آیندگان بگذارند، و در خاطرۀ هم قبیله ای ها و پیروان آنها نگه داشته میشدند. در قرن سوم بعد از میلاد ما آغاز به پیدا کردن نگاریده های میکنیم که عربها بر آنها اثر قطعی گذاشته اند. در این دوران است که ملکه زنوبیا از پایگاه خود در پالمیرا محل سرسبز بزرگ تجارت، در ژرفای کویر سوریه، پادشاهی ای را بنیاد گذاشت که بیشتر خاورمیانه را در بر میگرفت. در272  امپراتور روم اوریلین در یک جنگ بزرک این ناحیه را دوباره به زیر حکومت روم آورد. امپراتوری زنوبیا انتقالی بود اما، برای اولین بار، سخن گویان به عربی توانائی خود را برای تسخیر نشان دادند و برای مدت کوتاهی، شهرهای هلال زاینده را اداره کردند.

***

برای خواندن این کتاب می توانید به این آدرس مراجعه کنید

www.savepasargad.com

کميته بين المللی نجات پاسارگاد