International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to Persian Section

 
يپوند به صفحه اصلی 

 

 

 

 

 

 

پیوند به: کلیه مطالب مربوط به 

در سایه سار سرو ایرانی

در سایه سار سرو ایرانی

سرو در جغرافیای اقلیمی 

 

از: مهدی فتوحی

www.savepasargad.com

تیره ی سرو شامل گیاهانی است به صورت درخت یا درختچه ، یك یا دوپایه و یا به هر دو صورت( مانند مای مرز) كه جوانه های آن بر خلاف عده ی زیادی از بازدانگان به حالت محفوظ در برگ های كوچك و به هم فشرده جای ندارند و برگ های آن به هر دو صورت فلس مانند یا سوزنی شكل و دارای وضعی متقابل یا فراهم اند. در عده ای از آن ها ممكن است برگ ها در طی مراحل اولیه ی نمو سوزنی شكل باشند ، ولی خاتمتا ً به صورت فلس مانند و یا به اشكالی شبیه آن در می آیند.

انواع مختلف سرو:

1-      مای مرز( ریس ، لمبیر) جونیپروس سابینا، 

2-      پیرو( اریز) جونیپروس كومونیس

3-      جونیپروس ویرجینیانا

4-      سرو كوهی ( شجره الحیات) كوپرسوس سِمپِر  ویره نِس.

5-      درخت زندگی( شجره الحیات) ثویا اوچیدنتالیس

6-      سرو خمره ای ، ثویا اورینتالیس

 

 

خاستگاه این گیاهان در ایران به منطقه ی خاصی محدود نیست به گونه ای كه می توان این درخت را در مناطق مختلفی از ایران نظیر: مازندران، گیلان، گرگان، آذربایجان، خوزستان، فارس، و ... مشاهده كرد.

 

 

ریشه های واژگانی سرو

سرو در لغت نامه دهخدا

 

{ سرو}( اِ ) پهلوی « سرو» { فرهنگ وندیداد ص 206}و « سرب» { بندهش ص 116} طبری « سور»{ سرو} { واژه نامه ص 448} عربی « سرو» سریانی« شربینا» به ضم اول، اكدی « شورمنو» { اصل كلمه اكدی است}{ معجمیات عربیه، سامیه ص 221} . فرانسوی « سیپره»« كوپرسوس»{ ثابتی ص 187} { از حاشیه برهان قاطع چ معین}. ایتالیایی « چیپرسّو» انگلیسی « سایپرس» اسپانیایی« سیپرس »

 

نام درختی است معروف و مشهور ؛ و آن سه قسم می باشد:

یكی سرو آزاد( كه  چون شاخه هایش راست رسته  و یا چون از قید كجی و ناراستی و پیوستن به شاخ درختان دیگر فارغ است به این نام خوانده شده . بعضی گویند : هر درختی كه میوه ندهد آن را آزاد خوانند و چون سرو میوه ندهد آن را آزاد خوانند و جمعی گفته اند: هر درختی را كمالی و زوالی هست؛ چنان كه گاهی پربرگ و تازه است و گاهی پژمرده و بی برگ و سرو را هیچ یك از آن ها نیست  و همه وقت سبز و تازه است و از این علت ها فارغ؛ و این صفت آزادگان است بدین جهت آزاد باشد.{ برهان؛ آنندراج}) و دیگری سرو سهی( كه دو شاخش راست رسته باشد. چه سهی به معنی راست آمده است{ برهان؛ غیاث}) و سیم سرو ناز( كه شاخه هایش متمایل است)، و عربان سرو را شجره الحیات خوانند، چه گویند: هر جا كه سرو هست، مار هم هست( در این باره می توان در ادامه ی این مبحث به حضور شیطان در شاه درخت اصحاب رسّ و همین طور در داستان درخت هولوپو به حضور مار اشاره كرد) اگر برگ آن را بكوبند و با سركه بیامیزند، موی را سیاه كند{ برهان}.

 

محمد دبیر سیاقی در دانشنامه آورده:

سرو درختی است كه در سرزمین جزیره ی سیسیل، به طور خودرو وجود دارد و در لبنان و كوههای قبرس - كه اصلا ً با كلمه ی سرو هم ریشه است- نیز كاشته می شود.

وی همچنین می افزاید:

واژه هایی كه در اغلب زبان های زنده و مرده ی دنیا به معنی سرو است و با صورت فارسی آن بی رابطه نیست.

 

 

محمد جعفر یاحقی در فرهنگ اساطیر ذكر كرده:

 

سرو در اساطیر یونان نشانه ی سوگواری و اندوهِ از دست دادن یار است . هنگام سوختن خوشبو است و بدین علت مورد توجه بوده و از قدیم چوب و درخت آن را فناناپذیر و جاودانی تصور می كرده اند و در ساختن مجسمه ها و كشتی ها و گردونه ها مورد استفاده بوده است. مثلا ً كشتی نوح مطابق تورات از چوب سدر یا سرو ، و در ِ معبد"" دیانا"" نیز از چوب سرو بوده است. نقشی كه بر شال های ترمه و قلم كاری های اصفهان دیده می شود شكل سروی است كه نوك آن بر اثر وزش باد خم شده باشد.( دربخش سرو در هنر ایرانی دراین باره به تفصیل سخن خواهد رفت) و این می رساند كه از روزگار كهن مردم بدین درخت توجهی خاص داشته اند.  

در كتاب دانشنامه همچنین آمده است:

سرو راست قامت به علل فوق مانند « مورد» و « سداب» و « هوم» مقدس و از دیرباز علامت خاص ایرانیان بوده است( این نكته را می توان در بتّه جقّه ی معروف روی تاج شاهان ایرانی به نشانه ی ایرانی بودن شاه آشكارا دید) مطابق روایات ایرانی زردشت این درخت را از بهشت آورد و در پیش در ِ آتشكده كاشت( در این باره مفصلا ً در بخش سرو كاشمر و فریومد بحث خواهد شد)

 

بعلاوه در فرهنگ اساطیرداستانی دكتر یاحقی ذكر كرده:

به نظر برخی انتساب صفت آزادگی به سرو ، یادگار ارتباط آن با ناهید است كه در اساطیر و افسانه ها رمزی از آزادی و آزادگی به شمار می رود.

 

بعلاوه درخت نازو( به تازی صنوبر الصغار ) هم در فارسی سرو سیاه نامیده شده.( كه به گمان من می تواند همان شاه درخت در داستان اصحاب رس باشد)

علاوه بر این مرحوم دهخدا در باره ی سرو كوهی یادداشتی آورده به این مضمون:

سرو كوهی درختی است كه گونه ی آن را كوكلان، ناژون، ورس، اورس، ارسا( كه هر سه یاد آور نام ارس و رسّ در داستان اصحاب رسّ اند)سندروس، ابهل، عرعر، ارچه، ارچاه، ارورج و مایمرز نامند. سه گونه ی این درخت در ایران هست و آن ها عبارتند از پیرو ، مای مرز، و اورس.

 

امّا در سنت مزدیسنان و در اوستا سرو  به معنای شاخ آمده است( بهرام یشت- كرده ی 2- بند 7)

 

www.savepasargad.com

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد