International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to Persian Section

 
يپوند به صفحه اصلی 

 

 

تحميل فرهنگي ما را دچار اين بحران لاينحل كنوني كرده است.

 

فرهنگ ملي ما خوشبختانه پديده ايست غرورآفرين

که مي تواند انگيزه ساز و پشتوانه دستاوردهاي سودمندي براي ملت ما باشد

گفتگوی کمیته بین المللی نجات پاسارگاد با:

مهندس کورش زعیم.  

 

کورش زعیم فارغ التحصیل رشته ی مهندسی سازه و مدیریت بحران، طراحي پناهگاه هاي اتمي،  طراحي نيروگاه هاي فسيلي و اتمي، تكنولوژي سيم و كابل، نظام مهندسي حرفه اي،  در ایران و آمریکا می باشند

مهندس زعیم نویسنده بیش از دهها مقاله فنی، اقتصادی و سیاسی در نشریات مختلف و  مولف و مترجم بیش از ده کتاب در زمینه های گوناگون هستند.

کورش زعیم همچنین سال هاست که عضو جبهه ملی ایران است و در حال حاضر عضو شورای مرکزی جبهه ملی، عضو هیئت اجرایی، و مسئول روابط عمومی این سازمان امی باشند.

کورش زعیم به دلیل علاقه زیادی که به مسایل میراث فرهنگی دارند،  از اواخر سال 1385 به بنیاد میراث پاسارگاد پیوست و جزو اولین گروه مهندسینی است که  خطر آبگیری سد سیوند را در ارتباط با نابودی میراث فرهنگی در منطقه پاسارگاد و نابودی تالاب بختگان گزارش داده که در همان زمان این گزارش ها در سایت سیوپاسارگاد منتشر شد. ایشان در حال حاضر نیز به عنوان مسئول بخش مهندسی این بنیاد با ما همراه هستند.

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

 

 

کمیته بین المللی نجات: آقای زعیم گرامی آیا شما به عنوان یک  کوشنده سیاسی،  که ضمنا مدت هاست عضو بنیاد میراث پاسارگاد هستید و در برخی از کارهای فرهنگی آن نیز شرکت داشته اید حفظ و نگاهداری  از میراث فرهنگی و تاریخی و یا میراث طبیعی و محیط زیست را  در ارتباط با مسایل سیاسی امری جدی می دانید؟

كورش زعيم: امري جدي؟ مگر مهمتر از  نگهداري از ميراث طبيعي و زيست بوم بشر هم وظيفه اي وجود دارد؟ ما خود يكي از ميلياردها عوامل تشكيل دهنده زيست بوم هستيم. همه عوامل طبيعي، از جاندار تا بيجان، از آب و خاك و جنگل و آبزيان و حشرات و پرندگان و جانداران خاكي و زير خاكي تا آدميان، همه در تعادلي جاودانه هستند كه زندگي ما را هم در تعادل نگه مي دارند و بقاي نسل ما را كه از جانوران خاكي هستيم تضمين مي كنند. طبيعتي كه ما در آن بوجود آمده ايم بخشي از زندگي ماست، و اگر نباشد ما هم نخواهيم بود. ولي اين موجوداتي كه ما هستيم، تنها جانور روي كره زمين هستيم كه تاثيرمان بر محيط طبيعي زندگي خرابكارانه است. ما نه تنها هيچ تاثير سودمندي در زندگي و زيست بوم ديگر جانوران نداريم كه با خرابكاري خود نه تنها آينده خود كه زيربناي زندگي همه موجودات جهان را نابود مي كنيم. ما براستي يك بلاي آسماني هستيم كه بر زندگي روي كره زمين فرود آمده ايم.

ما همه چيز را نابود مي كنيم: آبها را آلوده مي كنيم، جنگلها و رويش طبيعي زمين را نابود مي كنيم، كوهها را خرد مي كنيم، هوا را آلوده و نفس كشيدن را دشوار مي كنيم. با صيد غير ضروري آبزيان تعادل زيستي درياها را بر هم مي زنيم، رودخانه ها و درياچه را مي خشكانيم، با شكار غيرضروري جانوران خاكي در تعادل زيستي طبيعت اخلال ايجاد مي كنيم، جنگلها را كشتزار مي كنيم، كشتزارها را بيابان مي كنيم، لايه هاي طبيعي حفاظت از كره زمين را از هم مي دريم و با توليد مثل فزاينده و افزايش بي حساب جمعيت روند نابودسازي زيست بوم را شتاب مي دهيم. آيا حفظ و نگهداري از محيط زيست و ميراث طبيعي يك امر جدي و وظيفه اجتماعي است؟ من تصور مي كنم كه اين يك امر شخصي هم هست، و هر كدام از ما جانوران دو پا كه درك مي كند همنوعانمان چه بلايي بر سر بنيان زندگي ما مي آورند، بايد براي كاهش روند نابودسازي طبيعت اقدام كند تا بلكه گونه ما كمي ديرتر بميرد.

همين استدلال در مورد ميراث فرهنگي و تاريخي وارد است. ميراث فرهنگي يك ملت سرشت او را مي سازد، ويژگي هاي او را نمايان مي كند و به او انگيزه مي دهد كه دستكم همان باشد و نه كمتر. ميراث فرهنگي به ملت ها شخصيت مي دهد و دليلي براي اعتماد به نفس ايجاد مي كند تا در كنار ديگر ملت ها در كفه ترازو بنشيند. از سوي ديگر، ميراث تاريخي تجلي ملموس فرهنگ يك ملت است. آنچه يك ملت توانسته كه باشد. آنچه اشتباه بوده، انگيزه براي بهتر شدن مي دهد؛ و آنچه غرورانگيز بوده، براي آن بهتر شدن توان مي دهد. ميراث فرهنگي و تاريخي، زيست بوم ذهن يك ملت است

 

 کمیته بین المللی نجات: به نظر شما چه دلیلی دارد که زنان و مردان اهل سیاست  ما (در داخل و خارج از ایران) به مسایل میراث فرهنگی و محیط زیست و به طور کلی مسایل فرهنگی کمتر توجه دارند؟

كورش زعيم: چون متوجه اهمیت آن نیستند. برخي دريا را از آنچه در روي آب مي بينند داوري مي كنند، موج ها و شناوري و ماهيان و كوسه ها و نهنگ ها. خردمندان تمامي ژرفاي دريا را كاوش مي كنند تا آن را بشناسند، جريان هاي ناپيداي زير دريا را، گياهان و جانوران تاريكي ها را، و گسل ها و انرژي هاي پنهان را. مردان و زنان اهل سياست به ژرفا اعتنا نمي كنند، زيرا فقط با سطوح بالاي ذهن آدميان كار دارند

 

کمیته بین المللی نجات:  کمیته بین المللی نجات:  فکر می کنید که فرهنگ ملی و فرهنگ سازی در  شرایط کنونی سرزمین مان تا چه اندازه می تواند بر بحران های موجود سیاسی واجتماعی ما اثر گذار باشد؟

كورش زعيم: فرهنگ سازي يك فن نيست كه بشود با برنامه آن را انجام داد. فرهنگ پديده ايست ناپديد، كه خودش در طي نسل ها بوجود مي آيد. ولي فرهنگ ملي چيزي است كه در طي نسل ها در نتيجه كاركرد مردمان يك كشور بوجود آمده است. فرهنگ ملي ما خوشبختانه پديده ايست غرورآفرين كه مي تواند انگيزه ساز و پشتوانه دستاوردهاي سودمندي براي ملت ما و جهان باشد. بحران هاي سياسي و اجتماعي كنوني ما را فقط با بها دادن به فرهنگ ملي ما و گفتار و كردار شايسته فرهنگ ملي ما مي توان حل كرد. تحميل فرهنگي كه با ذهنيت ايراني بيگانه است ما را دچار اين بحران لاينحل كنوني كرده است. هر ملت بايد بحران هاي خود را بر پايه ذهنيت و فرهنگ ملي خود حل كند.

 

کمیته بین المللی نجات: در مورد نامه ی سرگشاده ی اخیر بنیاد میراث پاسارگاد به افراد و سازمان های سیاسی چه فکر می کنید؟

كورش زعيم: اين نامه درد دل بخش عمده اي از مردم ايران است، و آنان كه مدعي اپوزيسيون بودن هستندبايد بويژه به آن توجه كنند. ولي در مورد محيط زيست و ميراث فرهنگي و تاريخي ايران ما، هر چند كه ما ايرانيان بايد در جلوگيري از تداوم نابودي آنها جلوگيري كنيم، ما بايد در انديشه آينده باشيم، وقتي كه آنها دار و ندار ما را برده و ما را تنها  و دست خالي گذاشته باشند. آنگاه مي توانيم با چنگ و دندان به بازسازي خرابي ها بپردازيم.

 

کمیته بین المللی نجات: نظرتان در مورد دو ماده ی پیشنهادی حقوقدانان، در ارتباط با میراث فرهنگی و طبیعی، و  برای قانون اساسی آینده ایران چیست؟

كورش زعيم: در مورد اصل چهل و دوم، بايد بگويم كه سطر اول آن هم اكنون در قانون اساسي جمهوري اسلامي هست. بقيه آن غير عملي است، زيرا توسعه اقتصادي كشور و برنامه ريزي اقتصادي بر پايه نياز زمان و پارامترهاي ويژه خود انجام مي گيرد. بودجه كشور معمولا بر پايه نيازها و الويت ها طراحي مي شود و نبايد آزادي عمل علمي و كاربردي طراحان برنامه اقتصادي را از آنان گرفت يا برايشان محدوديت ايجاد كرد. از آنجا كه درآمد كشورها نسبت به نيازها نامحدود نيستند، هميشه اين "الويت" ها در اقتصاد ملي است كه بيشترين توجه را مي گيرد.

ديگر اينكه بهره برداري از منابع طبيعي بايد توسط بخش خصوصي انجام گيرد كه هم اكنون هم بجز در مورد نفت همينطور است. اين بهره برداري تنها درآمدي كه براي دولت دارد، ماليات است كه وارد بودجه ملي مي شود. مبالغي هم بابت حق بهره برداري گرفته مي شود كه اين هم به بودجه دولت مي رود، ولي اين را مي شود استاني كرد. سرمايه هم سرمايه بخش خصوصي است. اصلا دولت نبايد در بهره برداري ها دخالت كند. امكانات اعتباري هم توسط بانكها داده مي شود كه تصميمش با بانكهاست. تنها كاري كه دولت مي تواند بكند، تشويق به فعاليت در منطقه محروم خاصي است، آنهم با تامين زيرساخت هاي ارتباطاتي و اعطاي انگيزه هايي چون كاهش يا بخشودگي موقت ماليات. همين تشويق كردن باعث سرمايه گذاري، و سرمايه گذاري باعث افزايش اشتغال و آباداني منطقه مي شود.

اصل چهل و چهار بطور كلي خوب است، ولي كيفري بودن نابودسازي ميراث طبيعي و تاريخي كه در آخر آمده بهتر است بدنبال ممنوعيت آورده شود: "... ممنوع است. تفصيل اين اصل و مسئوليت هاي مدني و كيفري ناشي از تخلف از آن را قانون تعيين مي كند."

کمیته بین المللی نجات: با سپاس فراوان از شما

========

 نامه بنیاد میراث پاسارگاد به افراد و سازمان های سیاسی >>>

 

www.savepasargad.com

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد