International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to Persian Section

 
يپوند به صفحه اصلی 

 

 

 

گفت‌وگو با شاهرخ رزمجو، مترجم رسمی موزه بریتانیا برای متن فارسی منشور کورش بزرگ

از: میثم غلامپور

  دكتر شاهرخ رزمجو، باستان ‌شناس صاحب‌ نظري است كه در حال حاضر موزه دار قسمت ايران باستان در بخش خاورميانه موزه بريتانياست. از او تا به حال ده ها مقاله به زبان هاي مختلف در حوزه هاي باستان شناسي، خطوط و كتيبه ها و تاريخ نجوم منتشر شده است. رزمجو پس از اخذ مدارك ليسانس و فوق ليسانس خود در رشته باستان شناسي در تهران، موفق شد مدرك دكتراي باستان شناسي اش را از دانشگاه لندن دريافت كند. در كارنامه او راه اندازي تالار كتيبه ها و مركز پژوهش هاي هخامنشي در موزه ملي ايران و مدتي هم سرپرستي همين مركز پژوهشي به چشم مي خورد. ضمن اينكه او در كاوش هاي باستان شناسي نيز شركت داشته كه به عنوان نمونه مي توان به سرپرستي گروه كاوش در غارهاي نياسر كاشان اشاره كرد. به اينها بايد عضويت در چند پروژه پژوهشي و بين المللي را نيز افزود.

  از شاهرخ رزمجو چندي است كه كتابي با عنوان «استوانه كوروش بزرگ» به صورت دوزبانه توسط انتشارات «فرزان روز» منتشر شده است. رزمجو در اين كتاب در كنار بيان تاريخچه اي از استوانه كوروش و همچنين تاريخچه كشف آن و توصيف آثار جديدي كه مرتبط با اين استوانه كشف شده اند، ترجمه اي كامل و جديد از متن اصلي استوانه به زبان فارسي ارايه كرده است؛ ترجمه اي كه شايد بتوان آن را روحي تازه در تحقيقات باستان شناسي به حساب آورد. اين ترجمه به دليل استفاده از دو قطعه تازه كشف شده كه حاوي متن بخش هايي از افتادگي هاي استوانه كوروش هستند، نسبت به ترجمه هاي پيشين كامل تر است. به بهانه اين ترجمه از استوانه كوروش كه موزه بريتانيا آن را به عنوان ترجمه فارسي متن استوانه روي سايت رسمي خود قرار داده، به گفت وگو با دكتر شاهرخ رزمجو نشسته ايم.

- آقاي رزمجو براي شروع مي خواستم بدانم اصلا چه انگيزه اي شما را واداشت تا درباره استوانه كوروش دست به قلم شويد و ضمن نگارش كتابي قابل تامل در اين زمينه ترجمه اي تازه هم از اين اثر ارايه دهيد؟ 

  اين قضيه مربوط مي شود به سال ها پيش. در آن زمان، ضمن كار روي چند كتيبه به خط ميخي بابلي متوجه شدم كه بيشتر ترجمه هاي ارايه شده از اين كتيبه ها كه مربوط به ده ها سال پيش هستند، اغلب ترجمه هاي دقيقي نيستند. امروزه، اطلاعات پژوهشگران براي ترجمه اين متن ها نسبت به چندين دهه پيش بسيار كامل تر شده است و مي توان ترجمه هاي دقيق تري از كتيبه هاي باستاني ارايه كرد. حتي در مواردي اين ترجمه هاي اشتباه، باعث گمراهي و نتيجه گيري اشتباه كساني شده كه به آن ترجمه ها استناد كرده اند. به نظر من هميشه بهترين راه، مراجعه به خود متن و مطابقت ترجمه با متن اصلي است. براي نمونه يكي از متن هاي بابلي به نام «رويدادنگاري نبونييد» كه در آن از كوروش و نبرد «اوپيس» صحبت شده، داراي ترجمه هايي بود كه در مواردي ده ها سال از آنها گذشته بود. در اين ترجمه ها، عبارت ها و جمله هايي به كار رفته بود كه باعث شد در اصالت ترجمه ها ترديد كنم و سراغ اصل كتيبه بروم. پس از مراجعه به متن اصلي متوجه شدم چنين مواردي در متن وجود ندارد. مساله را با پروفسور «لمبرت»، يكي از بهترين متخصصان اين رشته در ميان گذاشتم كه او هم پس از بررسي كتيبه، نظرم را تاييد كرد. يك سال بعد هم ترجمه تصحيح شده و دقيق آن متن منتشر شد كه با ترجمه هاي پيشين به كلي تفاوت داشت.

  همين مشكل با ترجمه استوانه كوروش هم وجود داشت. پيش از اين، ترجمه هايي از متن استوانه كوروش منتشر شده بودند كه هيچ كدام يكدست نبودند. به همين دليل كنجكاو بودم كه بدانم به كدام ترجمه بيشتر مي توان اعتماد كرد و عبارت هاي دقيق به كار رفته در متن اصلي چيست. نخستين مترجم فارسي استوانه كوروش، حسن پيرنيا مشيرالدوله است كه با وجود قديمي بودن زبان ترجمه اش، انصافا در زمان خود ترجمه خوبي از متن آن ارايه كرده است. مي توان گفت ترجمه او به متن اصلي بسيار نزديك است و حتي از برخي ترجمه هاي پس از او نيز دقيق تر است. ترجمه هاي فارسي موجود از استوانه كوروش، اغلب از انگليسي، فرانسه يا زبان هاي ديگر ترجمه شده اند كه طبيعتا مفهوم اصلي در ترجمه دوم كم و بيش تغيير كرده است. ترجمه ديگري هم كه گفته مي شود از متن اصلي بابلي ترجمه شده، نه از روي اصل كتيبه، بلكه از روي مولاژ و عكس هاي سياه و سفيد انجام شده است. طبيعتا ترجمه اي كه از روي مولاژ انجام شود، هرگز به دقت ترجمه از روي اصل اثر نخواهد بود. جزيياتي روي اصل استوانه ديده مي شود كه به هيچ وجه در يك مولاژ قابل تشخيص نيست. ترجمه فارسي متن هم به راحتي براي همگان قابل فهم نبود. از طرف ديگر، عبارت هايي در ترجمه به كار رفته بود كه در متن اصلي وجود نداشت و بازسازي بخش هاي شكسته شده نيز جاي ترديد داشت.

  به دليل كار در بخش خاورميانه موزه بريتانيا، امكان دسترسي مستقيم به خود استوانه كوروش برايم فراهم بود تا متن و به خصوص بخش هاي شكسته شده را از نزديك بررسي كنم. به ويژه همكارانم در موزه بريتانيا از بهترين متخصصان اين رشته به شمار مي رفتند كه مي توانستيم در مواردي با هم مشورت كنيم. به همين دليل، فرصت مناسبي بود تا ترجمه فارسي تازه و دقيق تري از متن آماده شود. اين ترجمه در ايران در كتاب «استوانه كوروش بزرگ» منتشر شده و موزه بريتانيا نيز آن را به عنوان ترجمه فارسي استوانه، روي وب سايت رسمي خود قرار داده است. در پنل، بروشور و كاتالوگ نمايشگاه استوانه كوروش در ايران هم از همين ترجمه استفاده شده بود.

- گمان مي كنم كه كار روي استوانه كوروش هم جذاب است و هم البته دشواري هايي دارد. براي ما مختصري از سختي هاي كار ترجمه استوانه و البته از خاطرات‌تان در حين كار روي استوانه مي گوييد؟ 

  براي آغاز كار، نخست با كمك آقاي پارسا دانشمند در ايران يك ترجمه فارسي اوليه به عنوان متن پايه آماده كرديم. اين ترجمه از روي عكس ها و نسخه برداري هايي انجام شد كه شخصا از استوانه تهيه كرده بودم. سپس به كمك اين متن اوليه به سراغ متن اصلي رفتم. من و همكارم دكتر فينكل در بخش خاورميانه موزه بريتانيا تصميم گرفتيم تا به طور همزمان روي متن اصلي كار كنيم؛ چرا كه ایشان هم مي خواستند ترجمه قبلي خود را تصحيح و تكميل كنند. براي كار روي متن اصلي بايد روي خود استوانه كوروش كار مي كرديم كه البته در اختيار داشتن اين اثر، مسووليت سنگيني است. نياز به عكسبرداري دقيقي هم بود تا آنچه را ما به صورت مستقيم روي استوانه مي ديديم، ثبت شود. پس از روزها عكسبرداري از استوانه كه با نرم افزارهاي جديد و نورپردازي بسيار دقيق انجام گرفت، توانستيم جزييات ناپيداي شكل ها و حروف را با دقت بيشتري بررسي كنيم. ما كلمه به كلمه روي متن اصلي جلو رفتيم.

  من متن را مستقيما به فارسي ترجمه مي كردم و دكتر فينكل به انگليسي. از سوي ديگر، پيدا كردن واژه ها و عبارت هاي فارسي مناسب كه دقيقا مطابق با متن بابلي استوانه باشند، وقت زيادي گرفت. گاه روزها روي معناي دقيق يك واژه يا عبارت بحث و بررسي مي كرديم تا معادلي كه براي آن مي گذاريم نزديك ترين حالت به زبان اصلي كتيبه باشد. بايد اين نكته را هم يادآوري كنم كه ترجمه فارسي و انگليسي، دو متن كاملا جداگانه و مستقل هستند. حتي در مواردي هم متن فارسي به متن بابلي نزديك تر است تا متن انگليسي. جالب اين بود كه در مواردي، برابر يك واژه بابلي در فارسي وجود داشت، اما در انگليسي معادل دقيق آن وجود نداشت و بايد براي ترجمه آن به زبان انگليسي از دو واژه يا بيشتر استفاده مي شد، مانند واژه «دلخواه» كه به صورت يك واژه در فارسي به كار مي رود و كاملا با عبارت به كار رفته در كتيبه تطبيق مي كند. اين يكي از دلايل تفاوت ترجمه هاي فارسي و انگليسي با يكديگر است.

  در نهايت متن تكميل شده فارسي را چندين بار با خود كتيبه و متن اصلي مطابقت دادم تا از نزديك بودن جمله ها و واژه هاي انتخاب شده در ترجمه با متن اصلي اطمينان پيدا كنم. زماني كه مشغول كار روي اصل استوانه بوديم براي ما بسيار پرخاطره بود اما بهترين خاطره، كشف دو قطعه ناشناخته بود. پيش از كشف اين دو قطعه، مدتي روي نشانه هاي باقي مانده در قسمت هاي شكسته شده متن كار مي كردم تا از نشانه هاي باقي مانده، بتوانم قسمت هاي شكسته را تا حد امكان بازسازي كنم. درست در همان زمان، دو قطعه از يك گل نوشته در بخش خاورميانه موزه بريتانيا شناسايي شدند كه مربوط به يك لوح مسطح بودند. آن لوح حاوي نسخه ديگري از متن استوانه كوروش بود. اينكه نخستين كسي باشيد كه مستقيما در جريان يك كشف قرار بگيريد، احساس خوشايندي است.

  كشف اين دو قطعه براي ما بسيار هيجان انگيز بود، به خصوص آنكه درست همزمان با ترجمه متن و تلاش براي بازسازي سطرهاي شكسته شده اتفاق افتاد. خوشبختانه اين همزماني باعث شد تا ترجمه كامل تري نسبت به ترجمه هاي قبلي داشته باشيم. به كمك اين دو قطعه توانستيم برخي از سطرهاي شكسته شده را تا حدودي بازسازي كنيم. گرچه هنوز در حدود يك سوم از متن كتيبه شكسته شده و اثري از آن در دست نيست. اما بخش ناخوشايند زماني بود كه بلافاصله پس از انتشار ترجمه، از آن سوءاستفاده شد. متاسفانه ترجمه بخش هاي بازسازي شده در اين سطرها به تازگي بدون اجازه، كلمه به كلمه از ترجمه فارسي و انگليسي برداشته شده و بدون نام بردن از مترجمان اصلي، به راحتي به نام شخص ديگري به چاپ رسيده است كه مايه تاسف است.

- شما در مقدمه كتاب «استوانه كوروش بزرگ» اشاره كرده ايد كه در حال آماده سازي كتابي مفصل درباره كوروش بزرگ و متن استوانه او هستيد و كتابي كه ما الان در دست داريم خلاصه آن كتاب است. درباره كم و كيف آن كتاب هم توضيحاتي مي فرماييد؟ 

  همان طور كه اشاره كرديد، كتاب «استوانه كوروش بزرگ» در واقع خلاصه اي از كتاب اصلي است. دو سال پيش زماني كه مشغول كار روي كتاب اصلي بودم، موزه بريتانيا از من خواست تا كتابي به صورت خلاصه براي مخاطبان و خوانندگان غيرمتخصص آماده كنم. چون فرصت كافي براي آماده كردن كتاب وجود نداشت، متن تازه اي را براساس بخش هايي از كتاب اصلي به صورت خلاصه و به زبان غيرتخصصي كه براي همگان قابل درك باشد، آماده كردم. كتاب اصلي بسيار مفصل تر و داراي دو بخش است. در بخش نخست، شواهد و مدارك باستان شناسي و زبان شناسي مربوط به اين دوره خاص در ايران و بابل گردآوري و معرفي شده و به تحليل علمي و تخصصي آنها پرداخته مي شود. در بخش دوم، نتيجه برگرفته از همه شواهد و مدارك به زبان ساده ارايه خواهد شد كه براي همگان قابل فهم باشد. تمامي كتيبه ها و گل نوشته هايي كه در اين كتاب از آنها استفاده شده، به صورت مستقيم از روي اصل كتيبه ها ترجمه شده اند و از ترجمه هاي ديگر استفاده نشده است. بخشي از اين كتاب هم به نقد و بررسي ترجمه هاي پيشين اختصاص دارد. 

- مشخص است كه آن كتاب تا چه زماني وارد بازار نشر خواهد شد؟

در حال حاضر كار روي كتاب ادامه دارد و اميدوارم تا پايان امسال زير چاپ برود.

- گويا قرار است مجموعه اي از اسناد و مدارك منتشر نشده هم در آن كتاب ارايه كنيد.

  خوشبختانه ما اسناد و مدارك تاريخي جالبي به دست آورديم كه مجموعه اي از آنها در كتاب منتشر خواهند شد. بخشي از اين اسناد، نامه ها و مكاتبات تاريخي مربوط به اواخر قرن نوزدهم ميلادي و پس از كشف استوانه در بابل است كه اطلاعات مهم و منحصربه فردي درباره كشف استوانه كوروش و ترجمه كتيبه در آنها وجود دارد. به جز دو نمونه (نامه هرمزد رسام و هنري رالينسون) كه در همين كتاب حاضر انتشار يافته اند، هيچ يك از اين اسناد تاكنون در جايي منتشر نشده و مجموعه كامل آن اسناد در كتاب اصلي منتشر خواهد شد. آنچه در اين مكاتبات آمده به راستي جالب توجه است. بررسي هاي تازه اي هم روي اصل استوانه انجام داده ايم. در اين بررسي ها توانستيم موارد تازه و جالبي بيابيم كه اين موارد تاكنون كاملا ناشناخته بودند. اين يافته ها به همراه نتيجه بررسي ها در كتاب اصلي براي نخستين بار ارايه خواهند شد. بهتر است صحبت در باره اين يافته ها را به انتشار كتاب موكول كنيم.

- به جز اين كتاب مفصل درباره كوروش و استوانه اش، اثر يا آثار ديگري هم در دست تحقيق يا انتشار داريد؟ 

  در حال حاضر و به طور همزمان مشغول آماده كردن كتابي بر اساس پايان نامه دكترايم هستم. كتاب ديگري هم با عنوان باستان شناسي و هنر هخامنشي آماده كرده بودم كه متاسفانه به دلايلي انتشار آن تاكنون به تعويق افتاده است. در بخشي از اين كتاب، تاريخ ايران هخامنشي براساس يافته هاي باستان شناسي و كتيبه ها و نه براساس نوشته هاي يوناني، بازنگري شده و در كنار آن، تازه ترين يافته هاي باستان شناسي مربوط به دوره هخامنشي ايران نيز معرفي شده اند. چند كار ديگر هم در دست دارم كه اميدوارم به زودي آماده چاپ شوند.

- در پايان اگر سخن ديگري به ويژه درباره منشور كوروش داريد، بفرماييد.

  البته من بيشتر ترجيح مي دهم عنوان استوانه را براي آن به كار ببرم. در هر صورت، اين اثر سند مهمي است كه احترام و رفتار متفاوت ايرانيان را در تاريخ نسبت به ملل ديگر با نژاد و فرهنگ و دين متفاوت نشان مي دهد. شايد بتوان گفت اهميت و تاثير معنوي آن از سند «ماگنا كارتا» در اروپا هم بيشتر باشد كه به آن جنبه اي منحصربه فرد مي بخشد. بنابراين لازم است ايرانيان با اين اثر، نه با ديد عاميانه بلكه به شيوه علمي آشنا شوند.

از: روزنامه شرق

 

 

 

www.savepasargad.com

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد