International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to Persian Section

 

1

 

يوند به صفحه اصلی  جون 2011/ June 2011
 
 

 

فرمانده سپاه می خواهد مجسمه سردار دلیر ایران را تخریب کند

فرمانده سپاه  استان کهگیلویه و بویر احمد، از دادستان این استان خواست که هر چه زودتر دستور تخریب مجسمه ی آریو برزن را بدهد. عوض شهابی فر، دلیل ضرورت داشتن این تخریب را دم اسب مجسمه آریو برزن دانسته که «به طرف  تمثال شهیدان» قرار گرفته است. او با اتکا به ولایت فقیه، «فتنه گران» و «منحرفین» را  که به رهبران مذهبی جنبش سبز  و  گروه رحیم مشایی گفته می شود  ضد انقلاب نام برده و گفته است که آن ها از راه ولایت برای سرنگونی دولت انقلابی، به جادو و جنبل متوسل شده اند. و به شهدای اسلام بی توجه هستند. باید توجه داشت که رحیم مشایی از ابتدای دولت احمدی نژاد (که شهابی فر از آن به عنوان دولت انقلابی نام برده) از روز اول تا کنون در کنار احمدی نژاد بوده است و تخریب های چندین سال اخیر میراث فرهنگی و تاریخی نمی توانسته است بدون  دستور یا حداقل اطلاع آن ها بوده باشد. .

مغشوش بودن این سخنان، از یک سو و تخریب های اخیر مجسمه ها و تصویرها و نقاشی های بزرگان تاریخ ایران  در شهرهای مختلف بیش از هر چیز نشان از گسترش و سرعت بخشیدن حذف نشانه های فرهنگ ایرانی ما دارد.

www.savepasargad.com

 

آریو برزن کیست؟

از: دکتر حسنعلی پیشاهنگ

آریو برزن از سرداران بزرگ تاريخ ايران است كه در برابر يورش اسكندر مقدوني به ايران زمين ، دليرانه از سرزمين خود پاسداري كرد و در اين راه جان باخت و حماسه ی «در بند پارس» را از خود در تاريخ به يادگار گذاشت. برخی او را از اجداد لرها يا كردها می دانند.

«اسكندر مقدوني » در سال 331 پيش از ميلاد پس از پيروزي در سومين جنگ خود با ايرانيان ( جنگ آربل Arbel يا گوگامل Gaugamele ) و شكست پاياني ايران، بر بابل و شوش و استخر چيرگي يافت و براي دست يافتن به پارسه، پايتخت ايران روانه اين شهر گرديد. اسكندر براي فتح پارسه سپاهيان خود را به دو پاره بخش كرد: بخشي به فرماندهي (پارمن يونوس) از راه جلگه (رامهرمز وبهبهان)به سوي پارسه روان شد و خود اسكندر با سپاهان سبك اسلحه راه كوهستان (كوه كهكيلويه)رادر پيش گرفت و در تنگه هاي دربند پارس(برخی آنرا تنگ تك آب و گروهی آنرا تنگ آری کنونی می دانند) با مقاومت ايرانيان روبرو گرديد.

در جنگ در بندپارس آخرين پاسداران ايران با شماري اندك به فرماندهي آريوبرزن دربرابر سپاهيان پرشمار اسكندر دلاورانه دفاع كردند و سپاهيان مقدوني را ناچار به پس نشيني نمودند. با وجود آريوبرزن و پاسداران تنگه هاي پارس گذشتن سپاهيان اسكندر از اين تنگه هاي كوهستاني امكان پذير نبود. ازاين رو «اسكندر» به نقشه جنگي ايرانيان درجنگ ترموپيلThermopyle متوسل شد و با کمک یک اسیر یونانی از بيراهه و گذر از راههاي سخت كوهستاني خود را به پشت نگهبانان ايراني رساند و آنان را در محاصره گرفت.

آريوبرزن با 40سوار و 5 هزار پياده و وارد كردن تلفات سنگين به دشمن، خط محاصره را شكست و براي ياري به پاتخت به سوي پارسهPersepolice شتافت ولي سپاهياني كه به دستور «اسكندر» از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پيش ازرسيدن او به پايتخت، به پارسه دست يافته بودند. آريوبرزن با وجود واژگوني پايتخت و در حالي كه سخت در تعقيب سپاهيان دشمن بود، حاضر به تسليم نشد و آنقدر در پیكار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او، همه يارانش از پاي در افتادند و جنگ هنگامي به پايان رسيد كه آخرين سرباز پارسي زير فرمان آريوبرزن به خاك افتاده بود.

لازم به یادآوری است که بدانید یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوهها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.

 

 

www.savepasargad.com

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

من