اَردیبهشت گان، ستایش برترین زیبایی و راستی
|
از: هرمز مهررام
|
ز
نام و نشان و گمان برتر است
نـگارنده ی بر شده گوهر است
از بالابلندترین و زبَرین ترین کهکشان و آسمان تا زیرین ترین
لایه لایه های طبیعت و زمین، در سرشت خویشتن، شاد و زنده هستند و
برای شادی و زندگی نهاده شده اند. هیچ چیز نیست که نمایانده ی غم
و مرگ باشد. گوهر هستی آدمی نیز در سرشت خود، شاد و سرزنده نهاده
شده است. برای همین است که از دیدن سرسبزی چمنزار و جامه پوشی
درخت و غنچه دری گل و نغمه سرایی بلبل و مستی رود، مردمان نیز
شاد و مست می شوند. ماندگی تن و درماندگی جانشان را به باد
بهاران می سپارند و دم و بازدمشان را به هوای آن آغشته می کنند.
فرهنگ ایران، با سرشت زمین و مردمان، هم نوا و هم سرا است. در
درون این فرهنگ و از دید باورمند به آن، شادی و جشن، اساس زندگی
همراه با کار و آبادانی بر زمینی است که در سرشت خود، سپنتینه و
مقدس است. از دیدگاه این فرهنگ، هیچ زمین و زمانی را نباید به
زهر غم و اندوه آلود.
باور به ورجاوند بودن زمین را می توان در جشن هایی یافت که برای
پاسداشت آخشیج های گوناگون (عناصر چهارگانه)، در این فرهنگ نهاده
شده اند. باور به ورجاوند بودن زمان و روزها را می توان در دانه
دانه ی روزهایی جست که هر یک را نام و فروزه ای است.: روز نخست،
اهورامزدا یا سرور خردمند، روز دوم، وُهومَن یا اندیشه ی نیک،
روز سوم، اَشَه وَهیشتَ یا برترین راستی و پاکی... .
درست است که ارزش گزاری برای زمان و زمین و آسمان و سرزمین در
فرهنگ ایران، از باور به آفریننده و سازماندهنده ی مینویی می
آید، اما این باور پیوندی با اندیشه های دُگم و خشک ندارد که تن
و روان یا این جهان و آن جهان را در نبرد همیشگی با هم می دانند
و یکی را خوب و دیگری را بد می نامند. جهان، آرامشگاهی است برای
مردمان که در آن ببالند و بزیند و شادی کنند و دیگران را شاد
نمایند.
آری، "شادی"، فرمان نیاکان خردمندی است که ثمره ی جانبازی و
کشورداری خود را -که همانا فرهنگ ایران است- به ما رسانده اند.
اَشَهَ وَهیشتَ، روز سوم هر ماه
همانگونه که بارها گفته شده، گاهنمای ایرانیان در گاهِ باستان،
روزنما بوده و نه روزشمار. هر روز نامی داشته و هر نام چم و
معنی. روز نخست هر ماه، اهورامزدا نام داشته است. اهورامزدا به
چم سرور خردمند و نامی است که ایرانیان بر آفریدگار جهان نهاده
اند. خرد، سرشت و ذات کسی است که جهان و مردمان را خردمند آفریده
است. پس او برترین و رساترین خردمند است. اهورامزدا، نام نخستین
روز هر ماه نیز هست. دومین روز را، وُهُومَنَ یا بهمن می نامند
که به چم "اندیشه ی نیک" و نخستین فروزه و گون (صفت) اهورامزدا
است.
ایرانیان، سومین روز را "اَشَا وَهیشتَ" یا اَردیبهشت نامگزاری
کرده اند. بهر دوم این واژه –وَهیشتَ- به چم بهترین است. بخشن
نخست این واژه –اشه- نیز "هنجار هستی" و سرچشمه ی راستی، نیکی و
پاکی است. بنابراین اشه وهیشت یا اردیبهشت، به چم بهترین راستی،
نیکی و پاکی و دومین گون و فروزه ی اهورامزدا است که نماد
گیتیایی آن در ماه اردیبهشت، بیش از هر ماه دیگری، خود می
نمایاند.
در یشت ها، اشه وهیشت نام یکی از اساسی ترین اَمَشاِسپَندان
(مهین ایزدان و دستیاران ورجاوند اهورامزدا) است که پس از "بهمن"
و در دومین پایگاه امشاسپندان جای می گیرد. در گاهان، اَردیبهشت،
بیشتر به گونه ی "اَشَهَ" آمده و یکی از گون های اهورامزدا استک
ه ارج فراوان دارد و آنان که یار اویند، برترین ها از آنِشان
خواهد شد. اهورامزدا، او را از نیروی خرد خویش آفریده و پدر
اوست. اَردیبهشت، نگاهبان مرغزارها و گیاهان روزی زمین است و
اَشَوَنان و راستکاران در مرغزارهای او بسر می برند. به یاری او
بود که اهورامزدا، هنگام آفرینش، گیاهان را برویانید.
در پیوند با همین خویشکاری امشاسپند اردیبهشت (نگاهبانی گیاهان
روی زمین)، دقیقی، چامه سرای سده ی چهارم می گوید:
در افکند ای صنم ابر بهشتی
بـه
گیـتی خـلعت اردیبهشتی
در یشت ها، اردیبهشت زیباترین امشاسپند و دشمن دیو "خشم" و از
میان برنده ی بیماری و مرگ و جادوان و خرفستران (جانوران
نابودگر) است. در ویسپرد آمده است که اهورامزدا آنچه را که به
دست بهمن آفریده، به دستیاری اردیبهشت افزایش خواهد داد.
در ادبیات پهلوی هُرمزد با بهمن و اردیبهشت رایزنی می کند و
اردیبهشت است که آتش را می پاید و از میان کماله دیوان (دیوان
بزرگ و کارگزاران اَنگرَمینیو) "ایندرَ" –که به نوشته ی بُندهشن،
دیو ِ فریفتکار و گمراه کننده است، هَمَِستار و دشمن ِ اردیبهشت
است. در بندهشن می خوانیم: "اردیبهشت را خویشکاری این است که
دیوان را نهلد تا روان ِ دوروَندان را اندر دوزخ، بیش از گناهی
که ایشان را هست، پادافره کنند و دیوان را از ایشان باز دارد."
(رویه ی 10) در همان کتاب آمده است: "اردیبهشت را به گیتی آتش
خویش است. آن که آتش را رامش بخشد یا بیازارد، آنگاه اردیبهشت از
او آسوده یا آزرده بود." (رویه ی 11)
ایزدان آذر، سروش و بهرام از یاران و همکاران امشاسپند اردیبهشت
اند. سومین یشت اوستا، ویژه ی ستایش این امشاسپند و دومین ماه
سال و سومین روز ماه به نام اوست و به نوشته ی بندهشن، "گل
مرزنگوش" بدو ویژه است.
نیایش شناخته شده ی "اَشِم وُهو..." ویژه ی این امشاسپند است:
"اَشِم
وُهو وَ هیشتِم اَستی
اوشتا اَستی اوشتا اَهَمایی
هَیِت اَشایی وَ هیشتایی اَشِم.
راستی بهترین است، خوشبختی است
خوشبختی از آن کسی است که
خواستار خوشبختی دیگران باشد."
اردیبهشت، یشت کوتاه سوم اوستا و دارای یک کرده و نوزده بند است.
در این نیایش ساده اما دل انگیز، از اردیبهشت امشاسپند به نام
دستیار اهورامزدا در "آفرینش گیهانِ روشن و درخشان و خانه های
خورشیدسان" و نیز "براندازنده و ستیزنده ی ناخوش ترین ناخوشی ها
و دروغ زن ترین دروغزنان" یاد شده است.
در بند شش این یشت، از نیایش و یاری خواهی اردیبهشت امشاسپند، به
"درمان بخش ترین مانتره ی ورجاوند" نام برده شده است:
"کسی از پزشکان، به یاری "اَشَه" درمان کند. کسی از پزشکان با
کارد درمان کند. کسی از پزشکان با گیاهان درمان کند. کسی از
پزشکان با مانتره (سخن اندیشه برانگیز) درمان کند..."
این بخش از اردیبهشت یشت نیز، گویای جایگاه دانش پزشکی و گونه
های بسیار آن در ایران باستان است؛ در زبان اوستایی و پهلوی،
"بَئِشَه" به چم درد و رنج است و "بئشه زَ" به چم زننده درد و
رنج است، که در پارسی امروز "پزشک" شده است. از چندگونه دانش های
پزشکی در ایران باستان، یکی "اوروَر بَئِشَ زَ" است. اورور به چم
گیاه است. پس این پزشک، کسی است که با گیاه درد و رنج را می زند
(گیاه پزشک). دو دیگر، "کارد بَئِشَ زَ" است و او کسی است که عمل
جراحی انجام می دهد. "دات بَئِشَ زَ" نیز در چمّ پزشکی قانونی
است. و اما پزشکی که از همه برتر و بهتر بوده است، "مانترَه
بَئِشَه زَ" بوده است. مانتره، به چم سخن اندیشه برانگیز است. پس
چنین پزشکی (که در این بخش اردیبهشت یشت، در داستان پیران
شاهنامه، در کتاب یادگار بزرگمهر و بسیاری نامه های پهلوی نیز
امده است) کسی است که بیمار روان رنجیده و افسرده را با سخن
اندیشه برانگیز بهبود می بخشد که همان "روان شناس"ِ امروزی است.
همچنین واژه ی "سیمرغ" در اوستا "سَئِنهَ" است که در ایران
باستان نماد پزشکی بوده است (که در شاهنامه یکبار در به عنوان
دستیار در عمل رستم زاد و یکبار نیز در جنگ رستم و اسفندیار و به
عنوان پزشک برای درمان زخم رستم حاضر می شود) و مصریان "سینوهه"
را از آن برداشته اند.
اردیبهشتگان، جشن برترین زیبایی
از آنجا که دومین گون و صفت اهورامزدا که همانا برترین زیبایی،
راستی و پاکی است، در بهار و اردیبهشت ماه تجلی می یابد، مردمان
و بویژه زردشتیان، این روز را نیز همچون دیگر جشن های ماهیانه
گرامی می دارند.
جشن اردیبهشتگان، نماد باور به زیبایی اهورامزدا و زیبا دوست
بودن اوست. در این روز و در این ماه، طبیعت به اوج سرسبزی و
زیبایی و هوا به اوج طراوت و شادابی رسیده است و انگار همه چیز و
همه کس، با زبان و بی زبان (به قول) حافظ سوسن سد زبان شده تا از
آفریننده سپاسگزاری کند:
هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید
بلبل،
به غزل خوانی و قمری، به ترانه
===
سرچشمه:
اوستا، برگردان و گزارش جلیل دوستخواه
حقوق جهان در ایران باستان، فریدون جنیدی
www.savepasargad.com
کمیته بین المللی نجات پاسارگاد
|