|
کهن ترين شهر جهان قربانی تصميم سازمان ميراث فرهنگی می شود
از: سارا طالبي زاده اينكه آيندگان، درباره ما و ميراثهاي برباد رفته چه قضاوتي خواهند كرد، چه خواهند نوشت و صفحات تاريخي كه سرشار از سهلانگاريها و بيتوجهي به فرهنگ و قدمت است را چگونه پاك خواهند كرد، براي ما مشخص نيست! شايد معلوم نيست در اين سياهههاي تاريخي، چه كسي مقصر است؛ ما يا مسئولان؟ نميدانم اگر رومن گيرشمن ـ باستانشناسي كه شوش را زنده كرد ـ امروز زنده بود كدام آثار گرانبهاي تختگاه عيلاميان را براي هديه به «لوور» انتخاب ميكرد. دوستي در تعريف از شوش ميگفت: «همان شهري كه ارمغان ديدنش يك دنيا پرسش آميخته به افسوس دارد!»؛ همان قدمت 7 هزارساله با ديدنيترين آثار تاريخي؛ شهر بارگاه دانيال نبي و كاخ شائور؛ همان بلندي براي صعود به آسمان؛ همان شهر از ياد رفته؛ همان نقطه عطف شهرنشيني جهان باستان كه اين روزها يا زينت بخش موزههاي جهان است يا زير ريشههاي ساقههاي نازك گندم و هياهوي بلدوزرها براي ساخت هتل، مدفون و مغموم از سرنوشت، محكوم به فناست! براي نخستين بار در سال هزار و سيصد و شصت و هفت، تعيين عرصه و حريم باستاني شوش در دستور كار قرار گرفت و مشاور وقت چهارصد هكتار را بهعنوان عرصه و حريم باستاني شوش تعيين كرد ولي با فروكش كردن جنگ تحميلي و همچنين بررسي دقيق و جامع، تعيين اين حريم در دستور كار سازمان ميراثفرهنگي قرار گرفت و مشاور جديد هزار و دويست هكتار را بهعنوان عرصه و حريم باستاني شوش تعيين كرد اما با گذشت بیست و يک سال، در اوايل شهريورهشتاد و هشت بود كه براي تعيين مجدد عرصه و حريم تاريخي شهر باستاني شوش جلسهاي برگزار شد تا بازهم هزار و دويست هكتار حريم، دستخوش تغييراتي شود؛ تغييراتي كه به اعتقاد مسئولان شهري باعث رونق ساخت و ساز در اين شهر باستاني ميشود! البته آنچه در اين نشست قابل تأمل بوده، جاي خالي مشاور و كارشناسان خبره است؛ بهطوري كه دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگي خوزستان به اين مسئله واكنش نشان داده و ميگويد: اين جلسه در حالي برگزار شد كه از مشاوري كه هزار و دويست هكتار را بهعنوان عرصه و حريم تاريخي شهر شوش تعيين كرده، دعوت به عمل نيامد و اصولا جاي خالي كارشناسان خبره براي تعيين واقعي عرصه و حريم تاريخي شهر شوش خالي بود ولي با اين وجود، چنين تصميم غيرمنطقي در اين جلسه اتخاذ شد! كهنترين شهر جهان، قرباني تصميمات غلط قطعا هر تصميم و اقدامي درباره مجموعه باستاني شوش، يك تصميم و اقدام مهم تاريخي است و قضاوتهاي زيادي در آينده نسبت به آن صورت خواهد گرفت.اين جملات بخشي از مطلبي است كه سرپرست برنامه «تعيين عرصه و حريم محوطه باستاني شوش» در توضيح آخرين اظهارات رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري درباره شوش در اختيار ايسنا قرار داده است به گفته محمدتقي عطايي، شماري از مديران سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بدون هيچ استدلالي و برمبناي رفتارهايي كه نه از حيث علمي و نه از ديدگاه مسائل كلان ميراث فرهنگي قابل توجيه است، بر رد يا ابطال نظرات پژوهشگران، كارشناسان و صاحبنظران باستانشناسي ايران پافشاري ميكنند. اين باستانشناس در ادامه مطلب خود توضيح داده است كه نتايج برنامه «تعيين عرصه و حريم محوطه باستاني شوش» كاملا مبتني بر ضوابط علمي رايج در باستانشناسي ايران و جهان و با در نظر داشتن حداقلهايي كه مورد نظر كميته ميراث جهاني است، انجام گرفته كه گزارش مقدماتي، سپس نهايي و نقشههايي كه بهطور واضح و با استناد به مدارك باستانشناختي، اين محدودهها را مشخص ميكنند، به پژوهشكده باستانشناسي كشور و مديريت وقت پايگاه ميراث فرهنگي شوش و سازمان ميراث فرهنگي استان خوزستان ارائه شد. سپس با برگزاري جلسات كاري متعدد كه كارشناسان باسابقه و مديران ارشد سازمان ميراث فرهنگي در آن شركت داشتهاند و مستندات آن هم موجود است، مورد تأييد قرار گرفت و به تصويب مقدماتي هم رسيد. با اين وصف، بهدليل مشكلاتي كه از پيش در استان خوزستان به واسطه صدورغيرقانوني مجوز براي چند هتل وجود داشت، پذيرش نهايي سند، معطل ماند. وي همچنين درباره تصويب حريم تعديلشده بيان كرده است: مسئوليت اين موضوع برعهده تصميمگيران است كه البته امر سادهاي نيست و بدون شك ميتوان گفت كه از مهمترين موضوعهاي چند دهه اخير تاريخ ما خواهد بود، هر تصميم و اقدامي درباره مجموعه باستاني شوش، يك تصميم و اقدام مهم تاريخي است و قضاوتهاي زيادي در آينده نسبت به آن صورت خواهد گرفت! حريم پيشنهادي منطقي نيست در اين ميان صادق محمدي، رئيس قبلي سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري استان خوزستان شايد يكي از معدود كساني بود كه ميتوانست در مورد تعيين عرصه و حريم شهر تاريخي شوش نظر دهد. اما چند وقتي از اعتراضات نگذشته بود كه او در گزارشي درخصوص اتفاقات اخير حولمحور تعيين عرصه و حريم اين شهر باستاني، حريم 1200هكتاري پيشنهادي باستانشناسان را غيرقابلقبول و حريم 400هكتاري تأييد شده در سال 1373 را ملاك عمل سازمان اعلام ميكند.وي چنين عنوان ميكند كه عموما موضوعات تصويب شده در هر پايگاه پژوهشي، اول بايد به شوراهاي راهبردي و فني بروند و پس از رفع ابهامات و اعلام نظرات در اين شوراها تأييد و در نهايت به سازمان ابلاغ شود كه البته به ادعاي وي، در ارتباط با شوش اين مسئله محقق نشده و موضوع وارد شوراي راهبردي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نشده است!محمدي حتي پا را فراتر ميگذارد و ميگويد: اين مسئله بهدليل نقص در مطالعات و وجود مشكلات عديده در شوراي فني كه از رئيس سازمان ميراث فرهنگي، مدير پايگاه شوش، گروهي از باستانشناسان مجرب و فرماندار، شهردار و شوراي شهر شوش تشكيل شده، مورد بررسي مجدد قرار گرفته و حريم 400 هكتاري به همين دليل اينچنين انتخاب شده است. حريم محوطه باستاني شوش، برمدار تخريب از سويي ديگر اما انتقاد مهدي رهبر در گفتوگو با همشهري، نيز قابل تأمل است. وي از بروز فاجعهاي صحبت ميكند كه نه تنها محوطه باستاني شوش بلكه شايد گريبان ساير محوطههاي شاخص تمدن ايراني را نيز بگيرد.اين باستانشناس اظهار ميدارد: تداخل مجموعهها، تحت لواي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، نخستين گام اشتباه بود، بهويژه باستانشناسي كه از زماني كه به گردشگري افزوده شد، سير نزولي خود را طي كرد و امروز شاهد آن هستيم كه محوطههاي باستاني يا به زمينهاي كشاورزي تبديل شدهاند يا جولانگاه قاچاقچيان هستند. البته عضو شوراي راهبردي پايگاه ميراث فرهنگي شوش، حريم 1200 هكتاري براي شهر شوش را منطقي ميداند و ميگويد: تعديلات در نظر گرفته شده به هيچ عنوان كارشناسي نبوده زيرا شهر شوش روي خرابههاي قديمي بنا شده و پر از آثاري است كه زير منازل مردم دفن شده است بنابراين نميتوان بهصورت غيركارشناسي و تنها براساس مصالح عدهاي، حريم را كاهش داد. طبق ماده پانصد و پنحاه و پنج قانون مجازات اسلامي محوطههاي تاريخي ثبت شده تحت محافظت هستند و هرگونه دخل و تصرف يا تعرض در آنها بر خلاف قانون است.چيتساز، سرپرست پيشين پايگاه شوش درباره تعديلات انجام شده ميگويد: اگر هم قرار است تعديلاتي در حريم مصوب صورت گيرد بايد با حضور كارشناسان اين حوزه انجام شود.وي تأكيد ميكند: آنچه مسلم است اينكه حفظ آثار تاريخي در اولويت قرار داشته و يك اصل است. بر اين اساس و براي جلوگيري از هر گونه ايجاد محدوديت براي شهروندان ، ما 3 نوع حريم را در نظر گرفتهايم؛ حريم درجه 1 كه ديوار به ديوار عرصه است، حريم درجه 2 كه با فاصله بيشتري از اثر تاريخي قرار دارد و حريم درجه 3 كه در مسافت بيشتري قرار گرفته و اعمال قوانين سهلتري را شامل ميشود.چيت ساز اما معتقد است قبل از هر اقدامي بايد فرهنگسازي لازم در بين مردم انجام گيرد. شهر باستاني شوش با 7هزار سال قدمت تاريخي و 400 هكتار محدوده آثار باستاني بايد با همكاري مستقيم و خود جوش مردم شهر، حفظ و حراست شود. بنابراين جذب تعاملات و مشاركت مردمي بسيار تأثيرگذار و مهم خواهد خواهد بود.» هياهوي رسانهاي براي هيچ! «باستانشناسان ميخواهند مردم شوش را ازشهرشان بيرون كنند». «باستانشناسان براي مردم دردسر درست كردهاند» «رسانهها بيش از اندازه درباره شوش بزرگنمايي ميكنند» و...اين روزها، جملات اينچنيني متوليان ميراث، نقل محافل خبري است. در اين باره محمدتقي عطايي با اشاره به اينكه صحبتهاي مطرح شده پيش از اين در برخي سخنرانيها گفته شده، اظهار كرده است: واضح است كه نه تنها باستانشناسان هيچگاه چنين نظراتي نداشتهاند، بلكه اساسا شهر شوش بر اثر فعاليتهاي باستانشناسي از 150سال پيش به اين سو تدريجا شكلگرفته، بنابراين باستانشناسي و باستانشناسان در رونق و توسعه شهر شوش نقش اصلي و انكارناپذيري را ايفا كردهاند. هماكنون نيز باستانشناسان همچون گذشته خواهان اعتلا و بهويژه صيانت از پشتوانههاي فرهنگي اين «كهنترين پايتخت ايران» و يكي از «مهمترين كانونهاي شكلگيري شهرنشيني جهان» هستند. اين اظهار نظر كه «باستانشناسان ميخواهند مردم شوش را از شهرشان بيرون كنند» يك ايده انحرافي و شعارگونه است كه اين روزها نه فقط درباره شوش، كه در بسياري موارد ديگر نيز شنيده ميشود. عطايي ادامه ميدهد: اينكه از سوي مديران محترم سازمان ميراث فرهنگي اعلام شده كه موضوع حريم شوش رسانهاي شده است و اينكه «اگر عمدي نبوده باشد، از سر بيخردي بوده است» استدلال بجا و درخوري نيست زيرا اولا باستانشناسان مسئول برنامه تعيين حريم شوش هستند و رسانهاي شدن اين موضوع به آنها ربطي ندارد، دوم اين كه، شوش يك مجموعه جهاني است و فينفسه مورد توجه افكار عمومي قرار دارد و نميتوان از توجه رسانهها به مسائل آن جلوگيري كرد.البته مهدي رهبر نيز دراينباره اين چنين اظهار ميدارد: متأسفانه مسئولان ميراث فرهنگي، آثار تاريخي و باستاني را ميبخشند و به آينده فكرنميكنند. من در اين باره ده مورد سند در نقاط مختلف كشور دارم.وي ادامه ميدهد: در جلسات مختلف درباره حريم شوش هشدار دادهام و به كرات يادآورشدهام كه هزار و دويست هكتار پيشنهادي باستانشناسان، حريم حفاظتي از شهر باستاني شوش است.وي ميافزايد: مسئولان ميتوانند در فضاهايي كه امكان حفظ در حال حاضر وجود ندارد از ساخت و سازهاي غيرمجاز جلوگيري كنند تا با حفظ حريم به استقبال تهيه پرونده ثبت جهاني شوش برويم.مايه تأسف است كه ميبينيم در فهرست ميراث جهاني، بعضا محوطههايي از سراسر جهان وجود دارند كه درصد ناچيزي از اهميت شوش را هم ندارند ولي با كوشش متوليانشان در فهرست ميراث جهاني ثبت و به جهان معرفي شدهاند اما شوش نهتنها از اين قابليت بيبهره مانده بلكه در تصويب محدوده عرصه و حريم آن نيز كوتاهي شده است و ميشود. حال بايد منتظر ماند و ديد كه مسئولان براي شوش و محوطه تاريخي در حال احتضارش چه تصميمي خواهند گرفت. چراغ به دستها به مصداق «چو دزدي با چراغ آيدگزيدهتر برد كالا» خانم و آقاي ديولافوا چراغ به دست و با آگاهي كامل از گذشته عيلام، عيلاميان، هخامنشيان و شوش زرين، با كمك پزشك فرانسوي ناصرالدينشاه و معاملهاي كه انجام دادند شوش را غارت كردند و با بستهبندي آثار يافتهشده به سوي كشور عثماني بهحركت درآمدند. خانم ديولافوا در سفرنامه خاطرات كاوشهاي باستانشناسي شوش(صفحه163) به طور ضمني به اميال و مطامع خود و دولت متبوعش كه خود يكي از نمايندگان آن است اشاره دارد:«از دور شعلههاي آتش روي تپههاي باستاني كه پريروز آنها را ترك كرديم ميدرخشد. رفقاي جوان ما با اين وسيله يكبار ديگر از ما خداحافظي ميكنند. خداحافظ شوش، اي بيابانها و اي تپههاي عزيز، خداحافظ! به زودي چشمان من ديگر شما را نخواهد ديد. وقتي پيش شما بودم از هزاران دغدغه و نگراني رنج بردم؛ نگرانيهايي كه با خوشحالي توأم بودند. من از شما دور ميشوم و قلبم لبريز است. من با گذشتهاي كه شما عرضه كرديد تنها شدم. من پيش شما با داريوشها، خشايارشاها و شجاعان زمانهاي گذشته كه نميتوانستند به من بيوفايي كنند زندگي كردم. ناپديد شويد، محو شويد ولي بدانيد كه خوشبختي رسيدن به بهشت گم شده هم نميتواند زيبايي شاعرانه كوره راههاي سنگلاخ شما، اسرار قابل پرستش تنهايي شما و هماهنگي عالي طبيعتي را كه نميشناختم از خاطر من بزدايد. من افتخار بيدار كردن مردگان را به شما مديونم. من براي هميشه شما را ترك نخواهم كرد زيرا پارههايي از روح من به خارهاي شما آويخته ميماند» همشهری
|
کميته بين المللی نجات پاسارگاد