|
نوروز، برغم مدعیانی که منع عشق کنند
آيا هنگامي كه مي گوييم نوروز۱۳۸۹ در واقع تاريخ را واژگونه نشان نداده ایم ؟ راستي اگر نوروز از عمرش فقط ۱۳۸۹ سال گذشته است چرا آنرا به جمشيد نسبت مي دهيم؟ چرا تاریخ حکاکی شده بر پله های تخت جمشید را انکار می کنیم ؟ از: دکتر تورج پارسي ريشه هاي پيدايى جشن نوروز : نو روز يعني روز نويي كه بيانگر نقطه پاياني روزهاي كهنه است ، نخستين روز است از ماه فروردين كه در روز شمار باستاني روز نخستين هر ماه به نام اهورا مزداست ، اين روز برابر با ۲۱مارس است . ريشه ي هاي پيدايى : فرزانه ي توس نوروز را يادماني از جمشيد پيشدادي مي داند : آنگاه كه جمشيد پيشدادي در روي زمين كار مردمان را سامان بخشيد در انديشه گشت در فضا پرداخت : به فر كياني يكي تخت ساخت چو مايه به دو گوهر اندر شناخت ديوان به دستور جمشيد تخت را از زمين به فضا بردند ،جمشيد در آن تخت چو خورشيد تابان ميان هوا سير كرد ، جهانيان از شكوه و توانايي او در شگفت شدند آنگاه كه به زمين بازگشت : جهان انجمن شد بر تخت اوي از آن بر شده فره بخت اوي به جمشيد بر گوهر افشاندند مر آنروز را روز نو خواندند اين گشت و گذار فضايى در روز اورمزد يا هرمزد از ماه فروردين انجام يافت پس مردمان به جشن شادي نشستند و اين روز را نوروز خواندند . اين جشن فرخ يادمان روزگاراني است كه گرما و سرما و پيرى و مرگ و رشك در جهان نبود۱: سر سال نو هرمز فرودين بر آسوده از رنج دل تن ز كين چنين جشن فرخ از آن روزگار بماندست از آن خسروان يادگار در ترجمه ي تاريخ تبري آمده است : پس جمشيد خردمندان را گرد آورد و از آنان پرسيد چگونه توانم اين پادشاهي را جاودانه سازم ؟ گفتندش ميان مردمان كه آفريده ي خدايند داد بگستر . جمشيد خردمندان را گفت : آن را روزكه بنشينم به مظالم شما نزد من باشىد تا هرچه در او داد عدل باشد بنماييد تا منآن كنم و انروز كه به مظالم نشست روز هرمزد بود از ماه فروردين پس از آن روز رسم كردند و بر گبران اكنون سنت گشت ۲ بيروني دانشمند در كتاب التفهيم مى نويسد : نخستين روز است از فروردين ماه ، وزين جهت روزنو نام كردند زيراك پيشاني سال نوست و ...اعتقاد پارسيان اندر نوروز نخستين آنست كه اول روزي است از زمانه و بدو فلك آغازيدن گشتن ۳ گرديزي در تاريخ خود در شرح جشن هاي ايراني مي نويسد : مر مغان را جشن هاي فراوان بوده است اندر روزگار قديم و آنگاه در علت پيدايى نوروز نويسد : اين روز را نوروز گويند زيرا كه سر سال باشد و شب و روز برابر شود و سايه ها از ديوارها بگذرد و آفتاب از روزن ها افتد .۴ استوره ها نيز پاسخي به جستجوگران راز و آغاز آفرينش دارند چنانچه در استوره ي ايراني آفرينش در شش گاه سال سر انجام مي يابد كه گاهنبارها نامند به همين مناسبت ايراني سال روز هر آفرينشي را جشن گرفته و به شادي و شادماني نيايش مي ايستد ، شايان توجه است كه اين گاهانبار ها پيش از آيين زرتشت هم جشن گرفته مي شدند . در نخستين گهنبارميديوزرم maedi ozarrem آسمان آفريده شد_ اين جشن به چم ميانه ى بهارست در دومين گهنبار آب مديوشهم maedio shahem_ اين جشن به چم ميانه ي تابستان است در سومين گهنبار زمين پيتى شهم_paeteshahem به چم دانه آورست و فصل گرد آوري غله است در چهارمين گهنبار ayathremاياثرم گياه به چم برگشت است چرا كه چوپان با گله به خانه بر مي گردد در پنجمين گهنبار ميديارم maediarem حيوان يادمان آفرينش گوسپند سودمند است و به چم ميانه ي سال است و جشن ميان زمستان در ششمين گهنبارهمس پتمدم انسان ،كه به چم با هم گرد آمدن است بنا بر اين استوره در ششمين گهنبار Hamaspatmadm برابر با سي سد شستمين روز سال يعني روزهاي پاياني اسفند ماه انسان آفريده شده به اين عبارت كه كه فروهر انسان از جهان مينوى به زمين آمده و به پيكر مادي در امده است به همين دليل نخستين ماه فروردين ناميده شده است .پس نوروز ايراني بر اصل استوره شناست در واقع جشن زادروز آدمي است پس بايد گفت نوروز ، روز هرمزد ، نخستين روز سال ، روز نيايش آفرينش آدمي است ، روز نوجويي و زايش هستي است ، نوروز روز پيروزي روشنايي است ، نوروز جشن بهاري ، جشن داد و دهش شادي است ، جشن آشتي و پيمان ، جشن زدودن كينه و دشمني است سپاس بر سالي كه گذشت و و درود بر سالي كه آغاز مي شود . آنچه كه بر شمرده شد تاريخ نگرش انسان ايراني به جلوه هاي هستى است كه نوروز نشانواره ي فراگير آنست به همين دليل هميشه به سوي نوروز توسط غاصبان دروني _ حكومت آخوندها _ و بروني _ اسكندر گجستك ، تازيان ، مغولان و .... نشانه گرفته شده است به گزارش تاريخ اسكندر به سپارش آموزگارش ارستو به اين نتيجه مي رسد كه : بايد به نماد رژيم ساقط شده ضربت زد ! چرا كه كه انهدام تخت جمشيد اگر پاداشى براي لشكريان يا نوعي چالشگري باشد يك حركت سياسي نيز خواهد بود ، زيرا كاخي كه درون آن جاي گرفته مانند دىگر كاخ ها نيست ، در اين كاخ هرساله در آغاز بهار تمام اقوام امپراتوري به مناسبت جشن نوروز براي اداي احترام به شاهنشاه بزرگ و خدايانش گرد مي آمدند و نمونه هاى محصولات ايالت هاى خود را به حضورش پيشكش مي كردند مراسمي كه نقوش برجسته ي تا امروز در سرتاست پله هاي كاخ ديده مي شود _ اسكندر نخست برگزارى نوروز را قدغن مي كند و سپس درست در شبى بهارى بهار سال ۳۳۰پيش از ميلاد _ تخت جمشيد را با برنامه ريزي و تدارك مقدماتي حساب شده اي به آتش مي كشاند ....۵ اگر چه تخت جمشيد را آتش زدند اما نوروز اين كهن يادمان شادماني و نوزايي با بار تاريخيش" به رغم مدعياني كه منع عشق كنند " ۶ ماندگار تاريخ شد و با چراغ جاودانه اش ره را روشن و همراه مان شد و هرسال با گام بهاري پيمان تازه كرده وپيوند و پيوست مردمان را نيزتازه تر مي سازد . از عمر او همين بس كه از دورترين نقطه ي تاريخ يعني هزاره ها آمده و حتا از دين زرتشت نيزبزرگ سال ترست . پرسش اين است كه نوروز را مي توان با رخت كوتاهي كه به قامت بلند تاريخي يش همخواني ندارد ، خواند و به تماشا گذاشت . هنگامي كه مي گوييم نوروز ۱۳۸۹ در واقع تاريخ را تحريف كرده ايم ، از عمرتاريخي ايران و تيره هايش كاسته ايم ، شايد روزي بنا به مصلحت اين رخت كوتاه را بر بلنداي تاريخيش پوشانديم همانطوركه تخت جمشيد را مادر سليمان ناميديم ، اما امروز چرا ؟ نيك آگاهيم جهان در شتابي بي سابقه ره در مي نوردد، اماهمين جهان پرشتاب در عوض فرصت هاي زرين مى آفريند . يكي از همين فرصت ها پديده ى اينترنت است كه در چشم به همزدني به هر گونه دانشي مي توان دسترسي پيدا كرد . با اين فرصت طلايي از همه ي پژوهشگران مسئول خواستار راه و چاره ايم ، باشد كه به شيوه درست و خردمندانه بي آنكه دچاره شيفتگي بشويم با سود جويي ازابزار و شيوه پژوهش علمي بتوان تاريخ درست و برازمند نوروز كهن ياد و كهن سال را زنده كرد و از طريق یونسكو جهانيان را در آن شريك و انباز ساخت .
درود بر هستي و سپاس بر دستاني كه مي كارند و مي سازند و با كار خود از هستي مفهوم مي گیرند و به زندگي معنا مي بخشند . نيايش به آنها كه پندار و گفتار و كردارشان ساختارى راستين دارند و با چشماني پاك به زمين و خورشيد مى نگرند و بر قلمرو خرد مي افزايند و از كژخواهي و كژراهي مي كاهند و مى پرهيزند . اين است معنا و چم نوروزي در راستاي تاريخ باشد كه نوروزتان هر روز و بهاران را همراه و نگهبان آيين پاك نياكاني باشيد . نوروزتان پيروز هرروزتان نوروز
سرچشمه ها : ۱_ گات ها ، سروده هاي زرتشت ، تاليف و ترجمه ي پورداود ، رويه ۹۶ ۲_ ترجمه تاريخ تبرى رويه ۲۱-۲۲ ۳_ بيروني _ التفهيم رويه ۲۵۳ويرايش همايى چاپ چهارم تهران ۱۳۶۷ ۴_ ابو سعيد عبدالحي ابن ضحاك ابن محمود گرديزى ويرايش عبدالحي حبىبى رويه ى ۵۱۴ چاپ اول ۱۳۶۶ ۵_pierre chuvin ـ كيهان لندن شماره ي ۹۹۸چهارشنبه ۳۱مارس ۲۰۰۴. ۶_ به رغم مدعياني كه منع عشق كنند جمال چهره ي تو حجت موجه ي ماست . حافظ کميته بين المللی نجات پاسارگاد
|