|
ماهی قرمز منافاتی با آئین های نوروزی ندارد ماهی قرمز سفره هفت سين را زنده و زيباتر می کند
از: سپهر سلیمی در آستانه نوروز و مانند سالهای گذشته ،ماهی قرمز به یکی از موضوعات مورد گفتگوی دوستداران محیط زیست و حامیان حیوانات تبدیل شده است . پیش از این در خصوص ماهی قرمز و موضوعات مرتبط با آن مطالبی نوشته ام . مسائلی مانند بیماری زا بودن ماهی ، ایرانی نبودن و اثرات مثبت آن در ایجاد فضای دوستی بین انسان و حیوانات از جمله مسائلی است که به آنها پرداخته شده است. این روزها عده ای از مخالفان حضور ماهی قرمز اصرار دارند که علاوه بر اینکه ماهی قرمز ایرانی نیست ، نفس وجود این حیوان در سفره هفت سین با فرهنگ باستانی ایران زمین مغایرت دارد . متاسفانه یا خوشبختانه حامیان حیوانات در ایران طیف گسترده ای را شامل می شوند و تنوع و تکثر سلایق در بین این عزیزان بی شمار است از این رو لازم است به همه پرسش ها و شبهات موجود در این زمینه پاسخ گفته شود . "گیاهخواران" از جمله گروههای حامی حیوانات هستند که برخی از آنها در صف مقدم حذف ماهی قرمز از سفره هفت سین هستند و همواره می گویند از آنجا که دین زرتشت اولین دین حامی محیط زیست بوده پس حضور ماهی قرمز بر خلاف رفتار نیاکانمان در ایران کهن است. برای کسب آگاهی بیشتر در این خصوص گفتگویی با دکتر شاهین سپنتا ، ایران پژوه و از کوشندگان میراث فرهنگی و طبیعی داشتم . گفتگویی که هدف نخستین آن ماهی قرمز و همخوانی آن با فرهنگ ایران بود ولی گیاهخواری به موضوع غالب آن تبدیل شد. این گفتگو را در ادامه بخوانید: - زرتشت و آئین زرتشت به عنوان اولین دین حامی محیط زیست و حیوانات شهره هستند. در این زمینه عدهای زرتشت را گیاهخوار میدانند. آیا این مطلب صحت دارد و منبع قابل اعتمادی در این خصوص وجود دارد؟ همان گونه که شما هم اشاره کرده اید، آیینی که زرتشت بنیان نهاد بر بنیان ستایش همه پدیده های هستی استوار است و این ستایش آگاهانه نیز بر بنیان خرد پایدار است. به سخن دیگر نگرش زرتشت به جهان هستی نگرشی خردگراست؛ از این روی پایمال کردن هیچ کدام از پدیده های هستی چه جاندار و چه بیجان، ازجمله گیاهان و جانوران که از جانداران به شمار می روند، در این آیین سزاوار نیست. بی گمان زرتشت با قربانی نمودن بی دلیل جانوران و برای خوشامد خدایان پنداری سرسختانه مخالف بود. اما نمی توان صرفا به این دلیل زرتشت را در گروه گیاهخواران به شمار آورد. - منظور شما این است که بعید به نظر می رسد زرتشت گیاهخوار بوده باشد؟ ببینید موضوع فرضی گیاهخوار بودن زرتشت را اگر به عنوان رفتار یک فرد مورد ارزیابی قرار دهیم ایرادی ندارد. اما اگر بخواهیم آن را به آیین زرتشت تعمیم بدهیم محل اشکال است. چون اساسا تقلید در آیین زرتشت راهی ندارد. بر بنیان جهان بینی زرتشت همه انسان ها در هر دوران باید آزادانه و بر بنیان خرد راه خود را انتخاب کنند. البته به یک نکته باید توجه داشت: در بیشتر اوقات که در سخنان یا مقالات افراد از زرتشت یا آیین زرتشت سخن به میان می آید منظور دقیقتر نویسنده بیان جلوه هایی از فرهنگ کهنسال و پربار ایران است نه ارائه گزارشی از سنت های یک دین یا پیامبر. نکته دیگر این که تناقض آشکاری در این ادعای گیاهخوار بودن زرتشت و اندیشه های خردگرای زرتشت وجود دارد. دانش بشری چه در گذشته و چه در امروز هرگز گیاهخواری همیشگی و پرهیز دائمی از خوردن گوشت را تائید نمی کند. - آیا نخوردن گوشت و روی آوردن به گیاهخواری، راه مناسبی برای آشتی با طبیعت و پرهیز از خشونت علیه جانداران بیچاره نیست؟ خوردن گوشت نه تنها مغایرتی با طبیعت گرایی انسان ندارد بلکه نمودی از طبیعت است و با طبع انسان نیز سازگار است. انسان موجودی همه چیزخوار است. البته در این مورد تفاوتی بین انسان و دیگر جانداران همه چیزخوار وجود دارد و آن اینکه انسان خردمند می تواند غذایش را خود پرورش دهد، آن را بپزد تا گوارش آسان تری داشته باشد و یا فراوری کند و سپس استفاده کند. البته هرگز استفاده از روش های شکار و صید که منجر به کشتار گسترده جانوران در طبیعت و از بین رفتن ارکان محیط زیست می شود، مورد تائید نیست، چون دانش بشری به جای چنین روشهای خشونت آمیز و غیرعلمی، پرورش گونه های جانوری و گیاهی سودمند و متناسب با رژیم غذایی انسان را توصیه می کند که در چارچوب معیارهای علمی و اخلاقی و بدون وارد کردن خسارت به محیط زیست تولید و مصرف میشوند. البته در جوامعی که به حقوق حیوانات و گیاهان اهمیت می دهند آیین نامه های بسیار دقیق، کامل و سختگیرانه ای برای همه مراحل پرورش یک گونه جانوری یا گیاهی از هنگام زایش یا رویش تا زمانی که قرار است به عنوان غذا مصرف شود، وجود دارد و اگر در جایی به این اصول توجه نمی شود باید مدافعان حقوق جانداران وارد عمل شوند. - این سخن شما به معنی نفی گیاه خواری به عنوان روشی برای دوستی با طبیعت است؟ آن هایی که گیاهخواری را به عنوان یک روش ذوقی و سلیقه ای و دلبخواه برای خود میدانند و علاقهمندند که در رژیم غذایی خود صرفا از غذاهایی با منشاء گیاهی استفاده کنند البته حق دارند که چنین روشی را انتخاب کنند و هرگز نمی توان بر آن ها خرده گرفت. اما گروهی که گیاهخواری را به عنوان یک روش مسالمت جویانه یا ژست صلحخواهانه مدافع محیط زیست و پرهیز از خشونت علیه حیوانات تلقی می کنند به نظرمی رسد، دچار یک بدفهمی یا درک نادرست از مبانی حفظ محیط زیست یا طبیعت گرایی شده اند. کار این افراد که برای جلوگیری از مصرف گوشت حیوانات ، انجمن های گیاهخواری تشکیل داده اند،همان اندازه خنده دار است که فردا گروهی برای مبارزه با گیاهخواری، «انجمن گوشتخواری » تشکیل دهد. برخی از طرفداران گیاهخواری که ادعا می کنند برای جلوگیری از مرگ حیوانات بی گناه از خوردن گوشت یا شیر یا تخم مرغ پرهیز می کنند هرگز به این سوال پاسخ نمی دهند که چه تفاوتی میان یک گیاه و یا یک جانور از نظر برخوردار بودن از موهبت زندگی یا حق حیات وجود دارد. چگونه است که این افراد به خود اجازه می دهند که یک سیب را که در هر سلولش زندگی جریان دارد و اگر دانه هایش را در دل خاک بکارند، درختی تناور از آن پدید می آید، از درخت بچینند و با ولع گاز بزنند و نوش جان کنند اما خوردن یک تخم مرغ را که در یک فارم مرغ تخم گذار صرفا به عنوان خوراک برای انسان تولید شده و استفاده دیگری در طبیعت ندارد، جنایتی نابخشودنی می دانند. به این افراد که ادعا می کنند «خوردن تخم مرغ یعنی کشتن موجود زنده!» پیشنهاد می کنم هر کدام از گیاهانی را که تمایل بیشتری به خوردنش دارند در زیر میکروسکوپ نگاه کنند تا هم جلوه های زیبایی از زندگی را در یکایک سلولهایش ببینند و هم از کشتن موجودات زنده ای مثل گندم، کلم، پیاز، کاهو، سیب، پرتقال، و همه سبزیجات، میوه ها و صیفیجاتی که با خوردنشان حق حیات را از آن ها سلب کرده اند، شرمنده شوند. پس می بینید که اگر واقع بینانه نگاه کنیم هم گیاهان و هم حیوانات از داشتن حق حیات برخوردارند اما این منافاتی با پرورش گونه های گیاهی و جانوری سودمند به عنوان منبع غذا برای انسان ندارد و اگر قرار شود که روزگاری انسان را از پرورش گونه های گیاهی و جانوری به عنوان منبع غذا منع کنیم تنها راهی که برای سیرکردن میلیاردها انسان موجود خواهد بود استفاده از مواد سنتتیک شیمیایی است که امری غیر ممکن است و در ضمن مواد پایه تشکیل دهنده بسیاری از این ترکیبات نیز باز منشاء طبیعی دارد، و کدام عقل سالم است که مواد ساختگی و شیمیایی را ( حتی در صورت امکان تولید و به صرفه بودن تولید انبوه ) به مواد طبیعی ترجیح دهد؟ - اجازه بدهید بازگردم به پرسش نخست و این که در آئین زرتشت رابطه انسان و حیوانات چگونه بوده است؟ آیا همزیستی داشته اند و از حضور هم استفاده می کردند و یا اینکه هیچ ارتباطی، چه خوب و بد نبوده است؟ در فرهنگ ایران همواره رابطه بین انسان و جانوران بر بنیان همزیستی استوار بوده است. شما در همه جلوههای زندگی ایرانیان در طول تاریخ از هنرهای دستی تا ادبیات و باورهای عامه میتوانید تاثیر ژرف این همزیستی را بیابید. - بحثی که این روزها مطرح است، حضور ماهی قرمز در سفره هفت سین است و این که گفته می شوداین یک رسم جوان است که قدمتی یک صد ساله دارد. آیا حضور ماهی قرمز منافاتی با آئین نوروزی ایرانیان باستان دارد و اصولاً بر اساس اهمیتی که در فرهنگ ایران برای جانداران قائل هستند، آیا حضور ماهی قرمز در سفره هفت سین پذیرفتنی است؟ این پرسش در چند سال اخیر به شکل های گوناگون پاسخ داده شده است. حضور ماهی قرمز در سفره هفت سین نه تنها هیچ منافاتی با بن مایه های آیین های نوروزی ندارد بلکه تحرک و جذابیتی دو چندان به سفره هفت سین می دهد. این درست است که ماهی قرمز از اجزای هفت سین نیست اما در این سال ها به نشانه برج حوت بر سفره هفت سین می نشیند. تا اینجای مساله با وجود فلسفه زیبایی که پشتوانه آن است ایرادی ندارد. اما نمی توان پذیرفت که به خاطر ناآگاهی برخی افراد این جانداران زیبا بیهوده تلف شوند. پس بهترین کار این است که به جای دشمنی با ماهی قرمز، بر آگاهی های مردم برای نگهداری درست از این جانداران زیبا بیافزاییم. - اما برخی می گویند نمی توان آداب و رسومی را که قدمت چند هزار ساله ندارند در کنار سنت های کهن گذاشت و این ها را نوآوری و بدعت می دانند؟ تا آنجا که من از واژه "نوآوری" برداشت می کنم این واژه بارمعنایی مثبت دارد. همه آیین های کهن که امروز به دست ما رسیده اند در روزگارانی توسط همین مردم کوچه و بازار شکل گرفته اند. هیچ گاه کسی ننشسته که برای برگزاری آیین های نوروزی کتابچه یا دستورالعمل بنویسند. اینها را مردم سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال داده اند و هر نسلی ضمن اینکه میراث گذشتگان را حفظ کرده، بسته به شرایط خود بر جلوههای زیبای آن نیز افزوده است. این مهم ترین راز ماندگاری این آیینها از هزاران سال پیش تا امروز است. |