|
July. 21. 201`0 |
حمايت 37 سازمان غيردولتي از درخواست اصلاح رويکرد سخت افزاري در بخش آب کشور
در 4 اسفندماه، سال گذشته نامهاي در راستاي درخواست اصلاح رويکرد سخت افزاري در بخش آب کشور با امضاي 30 تن از اعضاي هيئت علمي دانشگاه صنعتي اصفهان براي مسئولان طراز اول کشور فرستاده شد که با واکنش مثبت مسئولان طراز اول کشور روبرو گرديد اما به نظر مي رسد تا اجرايي شدن و توقف کامل ساخت سدهاي بيفايده در کشور راه درازي در پيش باشد از اين رو، پيروي آن اقدام دانشگاهي، سازمانهاي مردم نهاد زير موافقت خود را با بيانيه يادشده اعلام کرده اند به اين اميد که اين حرکت سازنده شتاب بيشتري بگيرد از اين رو، از همه دوستان فعال در بخشهاي خبري خواهشمنديم نسبت به بازتاب و گسترش آن بيانيه، ما سمنها را ياري فرمايند
به اميد بهبود ساختاري وضعيت بحراني آب در کشور
به نام خدا
درخواست اصلاح رويکرد سخت افزاري در بخش آب کشور
اجازه مي خواهيم نخست از فوايد سدسازي بگوييم هدف از ساخت سدها همواره افزايش زمين کشاورزي، توليد برق، مهار سيل و تامين آب شرب، عنوان شده است بسياري از سدهايي که به نام کشاورزي ساخته شدند، مانند سد حناي اصفهان، سد سيوند فارس، اصلاً در پرونده شان هيچ نشاني از اراضي نيازمند به آب وجود نداشت سد زاينده رود حقابهي شايد هزاران هکتار زمين کشاورزي در پائين دست را ضايع کرد روستاها از پائينترين نقطه آبخيز با از دست دادن حقابههايشان که بر اساس طومار منسوب به شيخ بهايي به زيبايي تنظيم شده بود از روستانشينان خالي شدند به عنوان مثال ورزنه شهري از هزاره سوم با صنعت بومي کهنسال پارچه بافي و متکي به پنبه زارهاي منطقه، با غصب حقابههايش وسيلهي سد زاينده رود، مزارع پنبه و ناگزير پارچه بافي خود و نيز فوايد ماهيگيري و گردشگري در تالاب گاو خوني را از دست داد اين شهر در 30 کيلومتري تالاب که از سال 1347شهرداري داشت، اينک با 13 هزار نفر جمعيت، خالي از سکنه شدن را به پيشواز رفته است اين گونه تضييع حقها هرگز موضوع هيچ پژوهشي قرار نگرفت
سد زرينه رود، اراضي پائين دست رود در مياندوآب را که پيش از آن نيز آبي بودند، زهدار کرد آيا اساساً به ساخت سد نيازي بود؟ همانگونه که دانشگاه اروميه بدرستي مطرح کرده است، آشنايي با شرايط و اقليم منطقه اين پرسش را برميانگيزد که آيا همهي 40 سد ساخته شده در آبخيزهاي مشرف به اروميه تکرار همين تجربه تلخ نبودند و نيستند؟ تقريباً نزديک به180 هزار هکتار از سطح درياچه اروميه به شوره زار خطرناکي بدل شده است و اراضي کشاورزي منطقه با پراکنش غبار نمک از اين شوره زار، در خطر کاهش است (بگذريم از اراضي که زير درياچه سدها رفته اند، يا اراضي که حقابه شان ضايع شده، يا اراضي که زهدار و شور شده اند) سد کرج حقابه زمينها و باغهاي کرج و شهريار را همانند همه سامانههاي انتقال حوضه به حوضه، بي توجه به صاحبان آنها منحرف کرد و همين بلا بر سر حقابه بران جاجرود (پس از ساخت سد لتيان)، لار (پس از ساخت سد لار)، شاهرود (پس از ساخت سد طالقان)، و آمد و صدها هزار هکتار از اراضي کشاورزي آبي کاسته شد تا 2 ميليارد مترمکعب حقابه کشاورزي به تهران، شهري که 7 برابر معيار، آب مصرف مي کند اختصاص يابد (سرانه 1100 ليتر در روز در برابر 150 ليتر معيار جهاني) بسياري از سدها مانند سد بار نيشابور يا سد نهرين طبس يا سد ماشکيد سيستان بلوچستان ساخته شدند تا همان اراضي را آبياري کنند که قناتي کهنسال و بارور آبياري ميکرد بي آنکه هيچ آبي را در برابر آفتاب بگذارد اين سدها گذشته از ويران سازي قنات از سطح اراضي آبي کاستند سدهاي مناطق مرکزي و شرقي و جنوبي کشور با تبخير سالانه بيشتر از 5 متر رو در رويند آبي که در زمستان در بستر رود جاري است در سفرههاي زيرزميني نفوذ مي کند و هدررفت کمي دارد اما اگر سدي بر آن ببندند بخش بزرگي از همان آب، در درياچه سد، در تابستان تبخير مي شود و آنچه ميماند با سرنوشت شوري و بويناکي روبروست از سد هميشه خالي پيشين سخني نميگوييم اما سد ميناب هرمزگان نشان داد که آب حبس شده در برابر آفتاب در اين مناطق چه زود به زوال ميرسد و نه بهدرد شرب مي خورد و نه بهدرد کشاورزي
برخي ميگويند آبي که به دريا ميرود بهتر است در سدي جمع شود بايد پرسيد چرا هرگز به راهکارهايي مانند جنگلکاري و احياي پوشش گياهي براي جذب اسفنجي آب و هدايت آن به سفرههاي زيرزميني بدون زوال و تبخير آب توجه نميشود، که بسيار پايدارتر و کم هزينهترند و به تخريب دهانهها و قطع جريان ورودي بسيار ضروري آب شيرين به دريا نميانجامند؟ بيش از 20 سد ساخته شده در آبخيزهاي البرزشمالي از سد سفيدرود گيلان تا سدهاي البرز و تجن مازندران و سدهاي استان گلستان، در پائين دست خود، شاليکاري و باغهاي باروري داشتند که با آب بندان، اين شيوه انديشمندانه گردآوري آب باران فصل سرد، براي کاربرد در کشتهاي فصل گرم، آبياري ميشدند اين سدها به اراضي کشاورزي هيچ نيفزودند که از آن نيز کاستند و صدها هزار خانوار کشاورز مولد را از روستاهايشان آواره کردند تا زمينهاي بارورشان در مخزن سدها مدفون شود سد گاوشان تجربه ديگر تامين آب کشاورزي براي دشتهايي است که بدون سد نيز با شبکه سنتي از رودها و سفرههاي زيرزميني بهره ميگرفتند انحراف آب از يک حوضه به حوضه ديگر در کيلومترها دورتر، با احداث سد و سامانه انتقالي بسيار پرهزينه است تقريباً 320 ميليون مترمکعب تبخير سالانه از سد کرخه بسياري از کاربردهاي اين آب، از مصارف کشاورزي تا جلوگيري از خشکيدن خطرناک هورالعظيم را، نابود ميسازد کم يا بيش همه سدها از سطح اراضي آبي کشور کاستند
گرانترين و خسارتبارترين شيوه توليد برق، برقآبيها هستند اما تحليلي براي مقايسه برقآبي با نيروگاههاي گازي يا خورشيدي انجام نشد آيا تجربه ساخت نيروگاههاي خورشيدي در کشورهاي کم آفتابِ اسکانديناوي نبايد مارا به انديشه ميانداخت تا درسرزمين مهر تابان، ساخت برقآبي بسيار گرانقيمت با پي آمدهاي زيان بار آن براي موجودات زنده را متوقف کنيم؟ و اما ادعاي مهار سيل که به عنوان ديگر فايده ساخت سدها مطرح بود جاي بحث فراوان دارد وقوع سيل که در بسياري از نقاط کشور رخ ميدهد از جنگلزدايي سرچشمه ميگيرد جنگل مانند اسفنج سيلاب را بخود ميکشد اما در نقاط بدون پوشش گياهي رواناب به سيل تبديل مي شود رويکرد سخت افزاري مديريت آب سالها با پاک کردن صورت مساله و ناديده گرفتن علت اصلي، مهار سيل را يکي از اهداف خود برشمرد شکستن سد دشت در خراسان شمالي و خسارات جاني و مالي ناگوار آن نشان داد که سدها در بارندگي سنگين از سيل خطرناکترند چاره سيل احياي جنگل و پوشش گياهي و سامانه هشدار سيل (مديريت نرم افزاري) است اما ديگر هدف ساخت سدها تامين آب شرب به ميزان نياز است درحاليکه سدها تنها توهم فراواني آب ايجاد کردند تا آنجا که عليرغم دهها سد بزرگ ساخته شده براي شرب تهران، هرروز30 تا 60 درصد (بسته به فصل) نياز شهر از سفرههاي آب زيرزميني برداشت مي شود پس آب زيرزميني (بويژه 500 قنات قديمي تهران) ميتوانست مصرف سنجيده حتي جمعيت کنوني را تامين کند در مجموع هرگونه نياز آبي در هر منطقه بايد از منابع خودش و با مديريت مصرف و تقاضا تامين شود
داستان سدهاي مرزي نيز يکي از داستانهايي است که به راستي آزمايي نياز دارد اما بزرگترين فايده مديريت سازهاي بخش آب همانا منافع شرکتهاي بزرگ و کميتهها و کميسيونها و دفاتر دولتي- خصوصي اقماري آنهاست که فعاليتي بدون پاسخگويي و بدون حسابرسي دقيق داشتهاند رويکرد مديريت سخت افزاري در بخش آب با ساخت سدها و سامانههاي انتقال به مناطق ديگر، با ناديده گرفتن حق کشاورزان و عشاير و ماهيگيران، با کاستن از اراضي کشاورزي و منابع طبيعي کشور، با صرف هزينه گزاف، بدون ارزيابي تحليلي از طرحهاي اجراشده، 5 دهه پيامدهاي ناسازگار اجتماعي، اقتصادي را به جامعه و خشکيدن خطرناک پيکرههاي آبي (رودها، تالابها، درياچهها)، و آلودگي خطرناک هوا با پراکنش غبار از تالابها و درياچههاي فروخشکيده را به محيط زيست کشور تحميل کرده است رويکرد نرم افزاري دربرگيرنده اصلاح الگوي مصرف، افزايش کارايي آب (از ميزان حدودنزديک به 4/0 کنوني و رساندن آن به 1 يا بيشتر که بويژه در بخش کشاورزي ميتواند به معناي دسترسي به سالانه ميلياردها مترمکعب آب باشد)، يا بررسي سامانههاي گردآوري باران، و نيز بازيافت و بازچرخاني و کاربرد چندين باره آب با نصب ابزارهايي نه چندان پيچيده روي بام ساختمانها و نيز گسترش و ترويج ياختههاي خورشيدي و ساير شيوههاي پايدار تامين آب و برق ناديده مانده است
گسترش و ترويج دانش بومي پايدار آب مانند قناتها و آب بندانها بيرون از شأن تلقي شده و بعکس تخريب آنها با سدهاي ناپايدار و پرهزينه و پرپيامد سالها ادامه يافته است
در حاليکه حوضه تمدن ايراني، نخستين تمدني است که کشاورزي آبي را آزمود، که قناتها اين هوشمندانهترين شيوههاي کاربرد پايدار آب زيرزميني را ابداع کرد، که نيز سدسازان بسيار ماهري پروريد و ساخت نخستين سدهاي قوسي (سد ايزدخواست اصفهان) و بلندترين سدهاي جهان (سدکريت طبس به ارتفاع 60 متر بلندترين سد جهان بمدت 550 سال تا پيش از سد هور امريکا) را در پرونده خود داشت اما گذشتگان ما که در چندين هزار سال شايد چند ده سد ساختند بدرستي و با آموختن از گذشت روزگار دانستند که سدها در چنين سرزميني گرم و با ميزان تبخير از سطح آب تا 5 متر يا بيشتر که بخش بزرگي از آب را از دسترس بيرون ميکند، با ميزان زياد رسوب آوري روانابها و رودها که در چند دهه سدها را پررسوب و بيفايده مي کند، سدسازي رويکردي ناپايدار، غيراقتصادي و زيان بارست آنها که به خير درازمدت نسلها ميانديشيدند، با آگاهي و نه از روي ناتواني، چندين سده پيش سدسازي را از رويکرد بهره برداري از منابع آب حذف کردند و شيوههاي پايداري همچون قنات، آب بندان، شبکه هاي حساب شده برداشت از رودخانه را ادامه دادند
دور دوم سدسازي در کشور پس از کودتاي 28 مرداد به دست شرکتهاي بين المللي منتفع، بدون ژرف انديشي و توجه به تجربه و دانش درخشان بومي - ملي آغازشد و متاسفانه پس از 1357 نيز عليرغم شوروشوق احياي هويتِ دانشي اين سرزمين کهن، بدست فن سالاران و ديوانسالاران شرکتهاي منتفع ادامه يافت هويت دانشي درخشاني که گذشته از نخستين ابداعات آبي، نخستين سازه هاي مقاوم به زمين لرزه، نخستين گرمابه با سوخت گاز طبيعي، سازههاي با صرفهجويانهترين شيوههاي ضرور گرمايش و سرمايش، آب انبارها و بادگيرها، بازارهاي مثال زدني و بسيار ديگر پايدارترينها را در پرونده خود داراست خرد جمعي چنين حکم ميکند که ساخت و ساز 1000 سد کنوني با اصول توسعهي پايدار و مصلحتهاي اين سرزمين همخواني ندارد
سازمانهاي
مردم نهاد تأييدکننده بيانيه:
انجمن آسماري بختياري(خوزستان)
انجمن اپک (تبريز)
انجمن ارگ زندهرود (روستاي قورتان اصفهان)
انجمن اسفندگان روزمهر ايراني (تهران)
انجمن ايرانشناسي کهندژ (همدان)
انجمن ايلامشناسي ايران
انجمن بارگاه مهر (اصفهان)
انجمن بوم آب و آفتاب (اهواز)
انجمن جوانان سپيد پارس(بابل)
انجمن دوستداران ميراث فرهنگي افراز
انجمن دوستداران ميراث فرهنگي تاريانا (خوزستان)
انجمن دوستداران ميراث فرهنگي کاسپين(قزوين)
انجمن دوستداران ميراث فرهنگي ناملموس(مينا) (تهران)
انجمن دوستداران ميراث فرهنگي و گردشگري امرتاد (اصفهان)
انجمن دوستداران ميراث فرهنگي و گردشگري نجفآباد
انجمن دوستداران ميراث فرهنگي و گردشگري ورزنه (ورزنه اصفهان)
انجمن دوستداران يادگارهاي تاريخي ايزيرتو (کردستان)
انجمن دهکده سبز(تهران)
انجمن کوه نوردان ايران
انجمن ميراثبانان زندهرود (لنجان اصفهان)
انجمن وحدت جوانان ايرانزمين (اصفهان)
جمعيت آرتان (تبريز)
دروازههاي سبز پارس
ديده بان کوهستان
فرزندان اهورايي ايران (مشهد)
فريوان سپينود (تهران)
کانون انديشه سپيد (تبريز) کانون جوانان پارس (شيراز)
کانون سيمرغ انديشه (نجفآباد)
کانون گردشگران خاک ايران (تبريز)
کانون گسترش فرهنگ ايران بزرگ(اصفهان) کميسيون انجمنهاي ميراث فرهنگي مازندران
موسسه ديد خرد (اصفهان)
موسسه ميزان (تبريز) موسسه نداي دانش (تبريز)
موسسه نوآوران (تبريز) کانون سرزمين مادري (تهران)
کميته بين المللی نجات پاسارگاد