|
جشن سده خجسته باد
از: دکتر تورج پارسی
دبستان آزاد و رازناك طبيعت با همه ى سختگيرى ها كه در سرشت قانونمندش نهفته است اما مى آموزاند. كافى است كه الفبايش را اموخت و با شناخت در ركابش حركت كرد و بشر چنين كرد ، آموخت ، بر گرفت ، دگر گون كرد و ساخت .
انسان آيرانى هم در اين ره سختى ها كشيد ، توشه ها فراهم آورد ،ميراث ها بر زمين به جاى نهاد ، ارج گذاشت و مسير ره را خردمندانه طي كرد . به پاس آنچه كه از طبيعت گرفت ودر كار شكلى ديگر به آن بخشيد به نيآيش طبيعت و كار ايستاد چرا كه كار و آبادانى همسو وبه هم پيوسته هستند.
اين چنين است كه ايران زمين از دور دست تاريخ سرزمين جشن ها شد چرا كه جشن ها زاييده ى كارند و كار زاينده شادى است . بر اين اصل انبازبودن در آبادانى جهان از ويژگى هاىفلسفه ى كردارى ايرانى است:
"اى مزدا اهوره !
بى گمان اين پاداش آرمانى را به تن و جان كسانى ارزانى مى دارى كه با" منش نيك " كارمى كنند ودر پرتو "اشه " آموزش خرد نيك ترا بدرستى به پيش مى برندو خواست ترا بر مى آورند و براى پيشرفت جهان مى كوشند " يسنه هات ۳۴ كرده ۱۴
بايد براى آبادانى جهان كوشيد و آن را بدرستى نگهبانى كرد و به سوى روشنايى برد ۲ يسنه هات ۴۸ كرده ۵
آبادانى گيتى را باد . هوم يشت هات ۱۰ كرده ۲۰. *
با در نظر گرفتن اينكه لعاب اصلى همه ى جشن ها در شادى و شادمانى و پويايى قالب ريزى شده است و طبيعت تكيه گاه نخستين آنهاست ، نقش شادى آنچنان تعيين كننده است كه برابر شدن نام روز و ماه نيز انگيزه گردهمايي و انجمن مي شود تا شادمانى را همگانى سازد .
در همه ى اين گردهمايى هاى شادى آفرين ، آتش يا خورشيد زمينى كانونى گرمابخش بوده كه فروزشش ياد آور تاثير پيدايش آن در زندگى بشر مي گردد.
جشن سده :
يكى از جشن هاى يادمانى سده است كه چهلمين روز زمستان يا چهلمين روز زايش ميترا است برابرست با آبان روز از ماه بهمن يا دهم بهمن . اين چهل روز درفرهنگ مردم به چله ى بزرگ نامورست كه ميدان تاخت و تاز سرماست . با پايان يافتن چله بزرگ ، چله كوچك مى آغازد كه عمرى بيست روزه دارد
شدت سرما درچهار روز پايانى چله بزرگ و چهار روز نخستين چله كوچك است كه در فرهنگ توده به چارچار مشهورست پس از آن به گفته ى شيرازى ها تك سرما مى شكند .گمان دارد كه زبانزد ( ضرب المثل ) سياهى به زغال مى ماند نيزاز برآمد هاى روزهاى چار چار باشد.
واژه سده : از منظر گوناگون مى توان دليل طبيعى براى اين واژه يافت
۱ - نياكان ما سال رادو بخش مى دانستند : تابستان بزرگ كه هفت ماه بود و از فروردين شروع مى شد و در آخر مهر پايان مى يافت . زمستان بزرگ كه پنج ماه بود و از ماه آبان آغاز و در آخراسفند پايان مى يافت . ( درسرزمين يخ بسته ى سوئد نيز سال را دو بخش مى كردند )
سده سدمين روز از زمستان بزرگ است - از آبان تا دهم بهمن - كه آنرا جشن مى گرفتند.
۲ - فرهنگ توده يا شفاهى كه سينه به سينه است آنرا سد روز مانده به برداشت محصول مى داند در ترانه اى كه در روستاهاى خراسان خوانده مي شود آمد ه است :
آىسده ، سده ، سده
سد به غله ، پنجه (پنجاه ) به نوروز
۳ - بيرونى دركتاب التفهيم جشن سده را پنجاه روز و پنجا ه شب تا نوروز مى داند
فرهنگ توده با كاربرد بسيار بالايش كه مى بايد مورد توجه پژوهشگران مردم شناسى و جامعه شناسى باشد با گفته ى بيرونى همخوانى دارد و بى گمان يكى از معتبرترين سرچشمه ى كار بيرونى در آين زمينه نيز فرهنگ توده بوده است .
۴ - ازمنظراستوره شناسى :
استوره ميدان گاه رويا ها و آرزوهاى بشرى است كه پا به پاى باستان شناسى و تاريخ پيش مى رود ، آنگاه كه تاريخ و باستانشناسى به تاريك گاه ها و بن بست ها مى رسند اسب رهوار استوره رويا ها را بازسازى مى كند . آنگاه كه تاريخ و باستاننشناسى هم از رخوت وبن بست وارهند استوره همچنان خود را بر اوراق سينه ى نسل ها مى نگارد واين چنين ميان نسل ها جاودانه مى گردد . كشف و دسترس به آتش نيز از اين منظر جالب توجه است ، از پرومته يونانى كه آتش را از خدايان مى دزد ودر رازيانه پنهان مى كند و به زمين مى آورد تا هوشنگ پيش دادي وقصه ى بر خورد سنگى به سنگى .... در شاهنامه از هوشنگ به عنوان كاشف آتش نام برده شده است :
يكي جشن كرد آنشب و باده خرد سده نام آن جشن فرخنده كـــرد
زهوشنگ ماند اين سده يادگار بسي باد چون او دگر شهـــــريار
اما برخى ازشاهنامه شناسان آنرااز افزوده ها مى دانند ، نكته اى كه در اينجا مى توان مطرح كرد ، ان باغ هميشه تر و تازه ى روياپرور آدمى است ، يعنى روياى گمنامان هميشگى صحنه ى زندگى . در زير همه ى تاروپود به گردآلود ە ى زمان ره باريكه ى پسينى از استوره به تاريخ هست كه مى بايد كنجكاوانه آنرا كاويد به ويژه در " ايران سرزمين تضادهاى بزرگ "۱
به هر روى بزرگداشت اين آخشيج (عنصر) در چهارسوى جهان به نامى و نشانى برگزار مى گردد و در ايران زمين نيز در دهم بهمن يعنى آبان روز از ماه بهمن اين آيين برگزار مي شود از سده سوزى چوپانى و سده سوزى زرتشتيان گرفته تا چيلله قاچدى روستاهاى رضاييه تا...
همه نشانه ها از شناخت انسان است در راستاى كار و آبادانى .
روشنايي ، گرما و شادمانى همگانى باد
سرچشمه ها :
* آنچه از اوستا برگرفته شده است از اوستا كهن ترين سروده ها و متن هاى ايرانى گزارش و پژوهش جليل دوستخواه جلد يك چاپ يازدهم ، تهران است
۱ - شناخت اساطير ايران ، رويه ۹ ،جان هينلز، ترجمه ژاله آموزگار - احمد تفضلى ، كتابسراى بابل
کميته بين المللی نجات پاسارگاد