|
چرا اصلاح طلب ها تازه دارند فاجعه ی تخريب ميراث فرهنگی و تاريخی ما را می بينند؟
سايت اينترنتی جرس، که صدای اصلاح طلبان مذهبی جنبش سبز است در شماره هفتم بهمن ماه (27 ژانويه 2010 ) خود زير عنوان همکاری رحیم مشایی در فروش آثار باستانی ایرانی در خارج از کشور
اعلام کرده است که رحيم مشايي، رييس سابق سازمان ميراث فرهنگی، و رئیس دفتر محمود احمدی نژاد در خارج کردن و فروش آثار باستانی ایران دست دارد. اين سايت نوشته است که پيش از اين برخی شايعات درباره دست داشتن مشايي در فروش عتيقه های ايرانی مطرح بوده که :«پيگيری خبرنگار جرس در اين زمينه از صحت اين شايعات خبر می دهد.»
جالب است که تا وقتی اصلاح طلبان در قدرت بودند و چون اکنون مورد خشم حکومت نبودند هر چه علاقمندان به ميراث فرهنگی و تاريخی داد و فرياد می کردند که: «ميراث فرهنگی و تاريخی مردمان ايران در حال چپاول است» يک کدام از اين آقايان اصلاح طلب در قدرت به روی خودشان نمی آوردند. و يا اين خبرها را «دروغ های ضد انقلابيون» می خواندند و يا «شايعاتی بی مورد» . مثلا در مورد همين رامهرمز که خبرنگار جرس تازه کشف کرده است که اموالش را به غارت برده اند ما، در همين سايت کميته بين المللی نجات پاسارگاد بارها و بارها چه از زبان خبرنگاران دلسوز رسانه های مختلف و چه از زبان خبرنگاران اختصاصی کميته خبر چپاول اين آثار را که با اطلاع سازمان ميراث فرهنگی و شخص رحيم مشايي بود داده ايم . در همان زمانی که جرس به آن اشاره می کند، شميم خبرنگار ما از خوزستان گزارشی فرستاد که در آن نشان داده می شد که چگونه يک شرکت خصوصی با اجازه رسمی سازمان ميراث فرهنگی اجازه حفاری های سازمان آب و برق را در محوطه ی قبرهای شاهزادگان ايلامی و طلاها و جواهرات کم نظير باستانی آن ها صادر کرد. اما متاسفانه هيچ کسی صدايش در نيامد.
در جرس همچنين از رفت و آمدهای مشايي به خارج از ايران و خارج کردن اشيای تاريخی سخن گفته شده، چيزی که باز بارها فرهنگ دوستان و کوشندگان ميراث فرهنگی بارها آن را مطرح کرده بودند.
يکی از کارهايي که ما بارها درباره اش نوشتيم خصوصی سازی ميراث تاريخی و فرهنگی ايرانزمين بود. اين کار که به وسيله آقای رحيم مشايي و معاونين و همدستانش صورت گرفت حتی مورد اعتراض وکلای دلسوز ايرانی قرار گرفت و آقای محمدعلی دادخواه، وکيل بنياد ميراث پاسارگاد رسما اين اعمال را غير قانونی و ضد ملی خواندند. اما در همان هنگام نيز هيچ کدام از اصلاح طلب های داخل حکومت نيز صدايشان در نيامد. حتی وقتی که آقای رحيم مشايي و همدستانش می خواستند مجموعه ی بی نظير پاسارگاد را به به دست بخش خصوصی بسپارند باز اين نهادهای غير دولتی بودند که فريادشان به آسمان رفت. بيانيه بنياد ميراث پاسارگاد در آن هنگام پرده از خيلی زد و بندها برداشت و آن ها را وادار به عقب نشينی کرد. اما باز رهبران اصلاح طلب سکوت کردند.
حتی در دوران انتخابات اخير که اصلاح طلب ها درباره ی همه چيز و همه کس به احمدی نژاد اعتراض کردند و کارهای او را به نقد کشيدند. حتی يکی شان نبود که سخنی از فجايعی که در ارتباط با ميراث فرهنگی انجام شده بود بگويد که در همان زمان هم همين آقای رحيم مشايي همچنان برای کارهای خريد و فروش و ديگر کارهای غير قانونی اش به خارج سفر می کرد.
نگاهی به ليست چند هزار تخريب و قاچاق، که زير عنوان «تاريخ زدايي» در سايت کميته نجات و فقط در همين پنج سال گذشته به ثبت رسيده است، از اوج فاجعه ای خبر می دهد که دوستان اصلاح طلب تازه اندکی از آن را دريافته اند.
به هر حال ما خوشحاليم که بالاخره صدای اين بخش از اپوزيسيون هم در ارتباط با ميراث فرهنگی ايرانزمين برخاسته است و خوشحاليم که شايد همين ها سبب شود که از ويرانی های بيشتر، حفارهای «غيرمجاز» و قاچاق روزمره ميراث ملی و بشری مان، که همچنان به وسيله ی روسای ميراث فرهنگی (قبلی و کنونی) ادامه دارد جلوگيری شود.
کميته بين المللی نجات پاسارگاد