International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to English Section

       

1

 

پيوند به صفحه اصلی

 29  آگوست ششمین سالگشت کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

 

29  آگوست ششمین سالگشت تاسیس

 

کوشندگان فرهنگی و اجتماعی  در گرامیداشت سالگرد کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

 

 

دکتر اسماعیل نوری علا ـ آمریکا

استاد جامعه شناس ـ نویسنده ـ پژوهشگر

کمیته نجات: از چه زمانی با کمیته بین المللی نجات يا بنیاد میراث پاسارگاد آشنا شده اید و آیا خودتان هم با آن همکاری داشته اید؟

دکتر اسماعیل نوری علا:       من، به عنوان ياور و همراه خانم شکوه ميرزادگی، اين افتخار را داشته ام که از نخستين روز سرباز اين راه باشم.

 

کمیته نجات:   در ششمین سالگشت تاسیس کمیته نجات پاسارگاد فکر می کنید که آیا اصولا این نوع فعالیت های فرهنگی در زمانه ما، یعنی در آغاز قرن بیست و يکم، ضروری است؟

دکتر اسماعیل نوری علا: به اين پرسش به دو گونه می توان پاسخ داد: در رابطه با کشورمان و در ربط با دنيا. در دنيا اين کميته بعنوان يک نهاد مدنی بی مشابه نيست  و اساساً اينگونه تأسيسات مدنی برای محافظت از بسياری چيزها ـ که گذشت زمان و بی خبری يا بی اعتنائی مردمان می تواند باعث نابوديشان شود ـ در کشورهای مختلف جهان، و بخصوص در متمدن ترين شان، جايگاه خاص خود را دارند و وسيله ای هستند تا شهروندان نگران از نابودی پديده هائی که برايشان ارزشمندند (از نسل فلان ماهی گرفته تا بهمان جنگل طبيعی و يا ساختمانی اين همان شده با خاطره هائی ملی و تاريخی) برای نجات آنها بکوشند. از اين لحاظ، و صرفنظر از وضعيت کنونی کشورمان، کميته نجات پاسارگاد بعنوان يک نهاد متمدن مدنی که نگرانی شهروندان را منعکس کرده و آنان را برای نشان دادن واکنش های جمعی مجهز می کند، ناديده گرفتنی نيست و در آينده ی روشن و سکولار کشورمان هم وجودش مغتنم و ادامه يافتنی بشمار می رود. اما در وضعيت فعلی کشور، که حکومتی تمدن ستيز بر آن مستولی است که سی سال است می کوشد ايران اصلاً به قرن بيست و يکم نرسد و راه بازگشت به چهارده قرن گذشته را پيش گيرد، وجود اين کميته يک ضرورت تاريخی است که نه تنها در زمينه ی حفظ ميراث فرهنگی و طبيعی کشورمان، که در راستای آفرينش يک خودآگاهی جمعی نسبت به ريشه های خردمدار فرهنگ ايرانی ما، عمل می کند.

    

کمیته نجات: گذشته از ضرورت يا عدم آن، با توجه به این که کمیته نجات اولین کمیته بین المللی برای حفظ و پاسداشت میراث فرهنگی و طبیعی سرزمین مان است، به نظر شما چقدر توانسته است که در آگاه سازی  مردمان نسبت به  فرهنگ ایرانی، که میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی سرزمین مان بخشی از آن است، نقشی داشته باشد؟   

دکتر اسماعیل نوری علا: از آنجا که من بصورتی مستمر با زير و بم فعاليت های کميته آشنا بوده و شاهد بازده فکری عمليات آن از جانب ايرانيان، و بخصوص نسل جوان کشور بوده ام، بی آنکه به نيت بزرگ کردن حاصل کار تشکيلاتی که در آن عضوم سخن بگويم، و صرفاً در راستای بيان آنچه حاصل مشاهده و برداشت های شخصی من است، می توانم بگويم که کمتر فعاليتی در زمينه ی آگاه سازی فکری مردمان ما تا اين حد موفق بوده است. و می دانم که بخشی از این  توفيق  هم به دلیل قانون ِ، بقول فرنگی ها، «قرار گرفتن در وقت درست و جای درست» بوده است. نسل هائی که نه دوران پادشاهی را تجربه کرده اند و نه عصر انقلاب و «عهد طلائی و خونين امام راحل!» را، در آستانه ی قرن بيست و يکم و در اوج «انقلاب ارتباطات» که جهان را به دهکده ای کوچک تبديل کرده است، در زير تسلط حکومتی قرون وسطائی و بيگانه صفت چشم به جهان می گشايند و می بينند که وطن شان بصورتی سخيف و باور نکردنی با همه ی جهان فرق دارد. از آزادی و اختيار در آن خبری نيست. و همه چيز در سلسله مراتبی از تبعيض و سرکوب چيده شده است. تاريخ اش را معوج کرده اند اما، در عين حال، عصر ارتباطات پر از روايت های تاريخ اوست؛ ارزش هايش را به سخره گرفته اند اما جهان همان ارزش ها را نشانه ی عظمت روح و ذهن انسان می داند. و تنها کافی است تا از ميان تاريکی های آفريده شده بوسيله ی حکومت نقبی بسوی منابع اطلاعاتی موجود زده شود. کميته ی نجات پاسارگاد در چنين وضعيتی بوجود آمد و پلی ارتباطی شد بين انسان امروز و آن بخش از ارزش های فرهنگ ديرينه اش که قابليت امروزی شدن داشتند. بنظر من، در آينده های دور، هنگامی که روايت بحران فرهنگی هويت در ايران نوشته خواهد شد، بيش از اينها از نقش روشنگر کميته ياد خواهند کرد.

 

کمیته نجات: به نظر شما چرا این نوع فعالیت های فرهنگی، که در همه ی جای دنیا از سوی دولت ها تشویق می شود، در ایران اکنون مورد بی توجهی و گاه حتی خشم دستگاه های دولتی است.

دکتر اسماعیل نوری علا: اين نوع فعاليت های مربوط به «هويت ملی» بر پايه ی حفظ و حراست از «فرهنگ ملی» بخود شکل می گيرند و، طبعاً، هر کجا «حکومت ملی» برقرار باشد، بين برنامه های آن حکومت و اين فعاليت ها تعارضی که وجود ندارد، هيچ، هر يک می توانند و بايد کمک رسان يکديگر باشند. اما حکومت اشغالگر ضد هويت ملی و فرهنگ ملی بوده و همواره با اين امور در ستيز است. فعاليت کميته ی نجات پاسارگاد، هم از آغاز، خار چشم حاکمان بيگانه صفت و جبار  حکومت مذهبی ـ ايدئولوژيک اسلامی بوده است و، لاجرم، تا اين حکومت برقرار است اين دشمنی نيز ادامه خواهد يافت. مهم آن است که بدانيم در عصر ارتباطات عقربه ی ساعت به نفع کدام حريف حرکت می کند!

 

کمیته نجات: توجه به هویت فرهنگی و کلا  فرهنگ در يک جامعه تا چه اندازه می تواند به پیشبرد پیشرفت های اجتماعی در آن جامعه کمک کند؟

دکتر اسماعیل نوری علا:    فرهنگ و ارزش های درونی آن، و قابليت همنوا شدنش با نيازها و مقتضيات زمانه، مهمترين عامل در تعيين سرعت و جهت پيشرفت است. فرهنگ های بومی ِ مبتنی بر طبيعت آزادی خواه و تکثرگرای جوامع انسانی دارای قابليت تطبيق شگرفی هستند، حال آنکه فرهنگ های بيگانه و تحميلی (که برای شرايطی ديگر پرورده شده اند) در برابر تغييری که انسان را از تقيدات بيهوده برهاند مقاومت می کنند و می کوشند تا ارزش های بيگانه ی خود را از طريق فريب و سرکوب بر جامعه مستولی کنند. در چنين صورتی، جامعه همچون پيکری بيمار از کارائی افتاده و به بستر بيماری و مرگ کشانده می شود.

 

کمیته نجات:  به نظر شما مهم ترين مشخصه ی هويت فرهنگی ايرانيان چيست؟

دکتر اسماعیل نوری علا:    فرهنگ ما بر پايه ی  «داستان آفرينش» ما که در مرکز گيتی شناخت ايران نشسته ساخته شده است. در اين داستان چيزی به نام ماورا ی طبيعت وجود ندارد. جهان مادی صحنه ی جنگ اهوراها و ايزدان با ديوان پلشت است که ميل به ويران کردن و عقيم ساختن دارند. خدايان (و بخصوص خدای مزدا، در تصور زرتشتی) انسان را بعنوان ياور خود می آفريند تا او را در شکستن ديوان کمک کند. ديوان از آبادی، شادی، سرخوشی و استغناء بيزارند و انسان آمده است تا جهان را آباد سازد و در آن به شادی و رفاه زندگی کند. اين مايه ی اصلی فرهنگ ايرانی است. جهان ايرانی جهان دوری جستن و پرهيز از زندگی مادی و فکردن به به آخرتی خيالی نيست. جهان ايرانی جهانی است که توان بهشت (يا «پرديس») شدن دارد اگر انسان به وظيفه ی خويش عمل کند؛ يعنی آبادی بيافريند و تخم شادمانی بکارد.

 

کمیته نجات: آيا برای فعاليت های آينده ی  کميته پيشنهاد مشخصی داريد؟

دکتر اسماعیل نوری علا:    پيشنهاد مشخصی به ذهنم نمی رسد؛ مگر اينکه قبول کنيم نصيحت مشهور فرنگی ها که «کار خوب ات را ادامه بده» نيز می تواند پيشنهادی باشد!

 

کمیته نجات:  در این شش ساله چه خاطره ای، از کمیته بین المللی نجات دارید، يا چه اقدامی از آن دیده اید که برایتان مهم و اثرگذار  بوده باشد. 

 دکتر اسماعیل نوری علا:    می دانيد که تعيين روز جهانی کورش از جانب کميته  نجات پاسارگاد يکی از اقدامات مهمی بوده که همه ی ما را نسبت به اهميت اين چهره ی تاريخی در سرنوشت تمدن بشری آگاه تر ساخته است. من تأثير اين آگاهی را در خودم تجربه کرده ام. من در لندن درس خوانده و بيست سالی در آن زندگی کرده ام. در اين مدت طولانی بارها پيش آمده بود که خود به تنهائی، يا همراه با ميهمانانم، به بازديد موزهء بريتانيا رفته و چند لحظه ای را هم در برابر ويترينی که منشور کورش بزرگ در آن قرار دارد ايستاده بودم. سپس ماجرای مهاجرت به امريکا پيش آمد و چند سالی بعد از آمدن به اين کشور بود که کميته نجات تأسيس شد، مبارزه برای متوقف کردن آب گيری سد سيوند گسترش يافت و توضيح اينکه چرا بايد اين آبگيری متوقف شود مرا هم، همچون ديگر ياران کميته، به مطالعه در مورد کورش واداشت. هر روز که گذشت بيشتر به ابعاد کار عظيمی که او کرده بود و اکنون از پس سه هزاره در آن استوانه ی گلين ِ نشسته در ويترينی در موزهء بريتانيا پی بردم. آنگاه، چهار سال پيش، اندکی پس از آمدن و رفتن روز جهانی کورش بزرگ، سفری به لندن داشتم و در اولين فرصت به ديدار منشور رفتم. آن جسم کوچک شکسته و خاکی همچنان در ويترين اش نشسته بود. همان بود که بود. اما من ديگر همان نبودم که بودم. در برابر تاريخی که بر استوانه گذشته بود، در برابر فکری که در آن خطوط صاف و مرتب موج می زد، در برابر ادراک اينکه چگونه يک انسان برآمده از خاک وطنم اولين ابيات قصيده ی حقوق بشر را نوشته و آن را بعنوان مقدس ترين دست آورد زمينی انسان به دست خاک و گل و تاريخ سپرده بود احساس کوچکی و احترام و شوق و غرورم را می ديدم که در هم آميخته و بصورت قطره ای از عاطفه هایی طوفانی بر صورتم می غلطد و خود را تسليم جاذبه ی خاک می کند. و همانجا بياد آوردم که من نيز در مدرسه ی کميته تحصيل کرده ام، مدرسه ای که در کتاب درسی اش احترام و عشق به انسان تبديل به ترجمه ی ابيات تابناک کورش شده بود.

 

کميته بين المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com