|
28 مه 2010 |
گزارشی تصويری از فارسی زبانان ارتفاعات هیمیالیا
حسين خندان، فيلمساز مهاجر ايراني كه دو دهه است در آمريكا اقامت دارد دست به كار توليد مستندي از زندگي فارسي زبانان ارتفاعات چهارهزار متري هيماليا شده است
چهارده سال پيش براي اولين بار، رضا دقتي عكاس مجله نشنال جياگرافيك زندگي تاجيك هاي چيني منطقه تاشكرگان در ناحيه سين كيانگ در شمال غربي چين را به تصوير كشيد.
حسين خندان كه چندي است در چين ساكن شده است با در درست داشتن عكس هاي رضا دقتي در اولين روز بهار و همزمان با جشن هاي نوروزي 27 هزار فارسي زبان ساكن اين منطقه به ارتفاعات هيماليا صعود كرده و با آنها همزبان شده است.
آسمان كاشگر اندكي قبل از فرود هواپيما، نشان از غروبي قريب الوقوع دارد در حاليكه ساعت محلي ۹:۳۰ شب است. دولت چين سعي دارد سياست ساعت واحد را از غرب تا شرق اين كشور پهناور، همچنان حفظ كند.
آمدن تا كاشگر كه آن را پايتخت جاده ابريشم مي نامند، در مجموع ۶ ساعت پرواز از پكن وقت لازم دارد. تا اينجا مشكلي نيست ولي همين كه در هتلم صحبت از رفتن به تاشكرگان ويافتن روستاي بلدير مي كنم، مرا به اداره پليس ارجاع مي دهند تا مجوز عبور به آن مناطق را دريافت كنم. مجله اي چيني همراه با روزنامه اي را كه در باره ام مطلبي دارندرا به آنها نشان مي دهم ومي گويم كه به عنوان فيلمساز قصد ديدار بامردم منطقه را دارم. بعد از نيم ساعت و پرداخت مبلغي، گذرنامه آنجا را براي ۴ روز دريافت مي كنم .
قبل از راهي شدن در لابلاي كوههاي تاشكرگان، در چند خانواده تاجيك به عيد ديدني رفتم. داخل اكثر خانه ها بسيار آراسته وزيبا مي نمود. مردم تاجيك اين مناطق همگي نوروز را به جشن مي نشينند ولي از هفت سين خبري نيست، در عوض سفره اي مي گسترند كه آن را رنگارنگ مي نامند و در آن انواع نان هاي محلي، شكلات وحتي گوشت كله و پاچه گوسفند يافت مي شود.
يكي ازاولين كارهايي كه ميزبان نوروزي براي مهمانانش انجام مي دهد، اين است كه از كاسه آردي كه از قبل تدارك ديده، مشتي آرد بر شانه راست مهمانش مي پاشد كه به منزله اميد بركت در سال نوست. سپيدي شانه، علامت خوبي براي شناسايي تاجيك ها در خيابانهاي تاشكرگان بود .
در طي مسير تاشكرگان به بلدير، بارها و بارها به معماري هايي چنين آشنا برخوردم كه متاسفانه اكثرا مخروبه اي بيش نبودند.
توصيف بلدير را اول بار از زبان رضا دقتي عكاس شهير ايران شنيدم كه ۱۴ سال پيش در آنجا عكاسي كرده بود. مسجد بلدير اولين نمايي است كه به مسافر از راه رسيده سلام مي كند. اين مسجد تنها براي كمتر از ۵۰ خانوار دربش باز مي شود. مردم اين روستا سني مذهب فرقه اسماعبليه هستند.
بلديري ها گرچه تدريجا زبان فارسي را دارند فراموش مي كنند اما فرهنگ مهمان نوازي و بزرگداشت نوروز و بهار از خاطره تاريخي شان به اين زودها محو نخواهد شد.
پيرزني بلديري كه خطوط گذر عمر را به چهره دارد، از اينكه مي شنود اين همه راه آمده ام تا تبريك نوروزي ام را به فارسي پاسخ بگيرم، خندان مي شود .
همه تاجيك ها نان هايي دايره شكل مي پزند كه طبعا آن را نان مي نامند. اين نان ها در نانوايي هاي هر كوي و برزن ديده مي شود. اين عكس در شهر قديمي كاشگر گرفته شده است .
دوشنبه بازار، معروفترين بازار سنتي و محلي كاشگر است كه به قول مردمش به غير از جان آدميزاد و شير مرغ، هرچيز ديگر در آن يافت مي شود .
نمايي از شهر قديمي كاشگر كه به دليل قدمت تاريخي اش، مكان مناسبي براي ساخت فيلم هاي تاريخي محسوب مي شود. آخرين فيلمي كه در اين شهر ساخته شده، فيلم بادبادك باز است كه بر اساس داستاني به همين نام نوشته خالد حسيني نويسنده افغان بر پرده نقره اي سينماهاي جهان رفت
جدا از نانوايي ها، نان فروشي هايي ازين دست در هر خيابان شهر قديمي كاشگر به وفور يافت مي شوند
استفاده ازرنگ هاي طبيعي كه از پودر سنگ هاي معادن مختلف منطقه تهيه شده، محبوبيت خاصي دارد
استفاده از الفباي زبان فارسي كه در زمان جاده ابريشم يكي از زبان هاي كلاسيك و رسمي داد و ستد محسوب مي شد كماكان در همه عرصه هاي هنري، فرهنگي و تجاري مورد استفاده قرار مي گيرد تنها با اين تفاوت كه به دليل آميزش با زبان اويغور ها كمي رسم الخط ديگري بكار گرفته مي شود
کميته بين المللی نجات پاسارگاد