International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to English Section

1
 

پيوند به صفحه اصلی

 

 

گفت و گوی اختصاصی نگار، خبرنگار کميته بين المللی نجات

 با محمدعلی دادخواه، وکيل هزاران ايرانی برای نجات ميراث فرهنگی

آن ها که ستمگرند، با حق مقابله می کنند

بازپرس شرافتمند دادسر را که رای به توقف ساخت مترو داده بود از پستش کنار گذاشتند

 

ما بايد از همه ی اهرم های جهانی که دل در گروه فرهنگ انسانی دارند کمک بطلبيم و جلوی اين بی قانونی، اين تخريب فرهنگ، اين مقابله با حقوق انسانی و نقض آشکار با حقوق بشر را بگيريم

 

نگارـ چند سال است که شما به عنوان وکيل عده ی زيادی از مردم به دنبال پرونده مترو اصفهان هستيد. سال گذشته هم موفق شديد نامه دادگستری را مبنی بر توقف ساخت مترو بگيريد ولی به نظر می رسد گوش شنوايي نيست و  ساخت مترو يک لحظه هم متوقف نشده است.

 

محمدعلی دادخواه ـ بايد بگويم من حدود  چهار سال است که اين موضوع را تعقيب می کنم و بيش از هزار و پانصد تن از ايران دوستان وکسانی که از يک سو به اين آب و خاک علاقه دارند و از ديگر سو کسانی که به ميراث فرهنگ بشری علاقه دارند به من تفيض وکالت کرده اند تا اين مسئوليت خطير را تعقيب کنم. بله دو سال پيش نامه تعطيل و توقف مترو را از بازپرس شرافتمند و دانا دل شعبه پنجم دادسرای عمومی اصفهان اخذ کردم. که متاسفانه بعدا ايشان را از اين پست برداشتند مبنی بر تعطيل و توقف عبور مترو. البته ما نااميد نيستيم چون قاعدتا در خصوص حق خيلی ها که با حق مخالفند و ستمگرند مقابله می کنند. اتفاقا ما در ادبيات داريم که:

گر کائنات مغلطه در  کار حق کنند.

حق هست و حق به مغلطه باطل نمی شود.

ما هم اعتقاد داريم که اين ها مغلطه می کنند و بالاخره حق پيروز خواهد شد.

 

نگار ـ آيا شما برای شکايت خودتان در مورد مترو سندی هم داريد که نشان دهد کارشناسان و متخصصين امور ساختن مترو را به خصوص در زير چهارباغ برای ميراث فرهنگی خطرناک می دانند؟ 

 

محمدعلی دادخواه ـ  بله اصلا علت اين که دادسرا به اين موضوع معتقد شد دليل ارزشمند علمی کارشناسان بود چون در ابتدای امرکه اصلا آقای دادستان مخالف پذيرش شکايت ما بودند.  و اين شکايت به قوه قضاييه ارجاع شد که آيا اصولا بپذيرند يا نپذيرند. خوشبختانه اداره حقوقی آن را در زمره جرايم عمومی تلقی کرد و در مثال آورد که همانند امر به معروف و نهی از منکر است.  يکی از بزرگترين اسناد ما بررسی های علمی استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمدرضا استهبد بود که ايشان متخصص اين موردند.  و فارغ التحصيل دانشگاه سوربن فرانسه بودند و آمدند گمانه زنی کردند،نمونه برداری کردند و بعد از آن مبادرت به اظهار عقيده کردند تا کنون هم هيچ متخصی اين موارد علمی را رد نکرده است. و فارغ از آن گروه قابل توجهی  از استادان دانشگاه صنعتی اصفهان نيز عينا اين مواردی را که ايشان اعلام داشته  بودند تاييد کردند. و از نظر علمی اين موضوع ثابت شده است. فارغ از اين ما فقط به نگرش علمی توجه نداريم بافت کهن چارباغ ايجاب می کند که ما هويت آن را دچار خدشه وچالش قرار ندهيم فرزانگی ايجاب می کند ما قدمت اين خيابان را با ااحداث مترو از بين نبريم و نفاست آن را که ساليان طولانی به جا مانده حفظ بکنيم. از ياد نبريم که چهارباغ کهن ترين معبر سه سويه جهان است که تا کنون سالم و برقرار مانده است.

 

نگار ـ چندی پيش شما به اصفهان رفتيد تا در مناظره ای با مسئولين شهر اصفهان شرکت کنيد ولی مسئولين از ديدار شما سرباز زدند. فکر می کنيد چرا اين کار را کردند.

 

محمدعلی دادخواه ـ يک ضرب المثل قديمی است که آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است يا از محاکمه چه باک است. ما که حرف مان روشن بود. دلايل و براهين و استدلال های خودمان را که متکی بر حفظ اين سرزمين بود همراه داشتيم مثل اين که متاسفانه مسئولين از ميراث سرزمين ديگری حفاظت می کنند و نسبت به اين سرزمين هيچ علاقه ای ندارند ولا اگر معقتد به اين آب و خاک بودند چرا فرمان قضايي را گردن نمی دهند. چرا به افکار عمومی پاسخ مثبت نمی دهند.  چرا وجدان جامعه را دردناک و رنجور می سازند. آن ها حتما پاسخی نداشتند وگرنه در آن جلسه می آمدند و اگر حرف حساب، منطق و استدلال و رعايت قانون و توجه به ميراث اين سرزمين کهن داشتند ارائه می دادند. من فکر می کنم بر مبنای يک  قاعده ای که می گويد   الخائن و الخائف ايشان هيچ دليلی برای کارهای خلافی که تا کنون انجام شده نداشتند که حاضر نشدند.

 

نگار ـ همانطور که اطلاع داريد بنياد ميراث پاسارگاد امسال را به عنوان «سال ميراث فرهنگی و طبيعی اصفهان» اعلام کرده است چون لازم است که توجهی همگانی نسبت به آن جلب شود. شما به عنوان وکيل اين بنياد در ايران چه توصيه هايي برای نجات اين آثار از وضعيت موجود داريد

 

محمدعلی دادخواه ـ ما دو مسئوليت در اين زمينه داريم يکی مسئوليت داخلی است که  که بايد از اهرم های قانونی و راه حل هايي که در پيش روی ماست استفاه کنيم ااما اگر به نتيجه نرسيد همانند برج جهان نما که متاسفانه حرف منطقی در مسئولان و مديران شهرداری هيچ تاثير نداشت و ناگزير شديم که به پارلمان فرانسه برويم و بعد به پارلمان اروپا  و بعد به يونسکو راه يافتيم.

 من تصورم اين است که بايد از همه راه حل های قانونی جهانی استفاده کرد. بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که چهارباغ ميراث فرهنگ بشری است و ماده 27 اعلاميه جهانی حقوق بشر به اين موضوع پای فشرده. ايکوموس نسبت به اين مساله حساس است. ما ناقلان يک  فرهنگ هستيم به نسل های آينده اگر افرادی تحت عنوان مدير به خراب کردن آن پرداخته اند. ما وظيفه  خطيری را به عهده داريم که وجدان جهانی را آگاه کنيم و از اهرم های بين المللی برای جلوگيری از تخريب اين سازه ی ماندگار بشری که حامل تاريخ، فرهنگ، تمدن و چگونگی زيست انسانی است بهره بجوييم قاعدتا در يک راه پر فراز و نشيب انسان با سنگلاخ های متعددی برابر خواهد شد اما بايد با مقاومت و صبر نسبت به آن ها چاره انديشی کند. من تصورم اين است که اگر در اين مقطع به راه حلی نرسيديم از همه ی اهرم های جهانی که دل در گروه فرهنگ انسانی دارند بايد کمک بطلبيم و از طريق استمداد از آن ها جلوی اين بی قانونی، اين تخريب فرهنگ، اين مقابله با حقوق انسانی و نقض آشکار با حقوق بشر را چاره ای بينديشيم.

 

نگار ـ حالا که درباره مترو صحبت کرديم بد نيست بپرسم شما که به عنوان وکيل هزاران ايرانی پرونده ی شکايت عليه سازندگان سد سيوند را نيز به دادگستری برده ايد هنوز از آن خبری داريد يا نه

 

محمدعلی دادخواه ـ بله متاسفانه بايد بگويم که بازپرس کارکنان دولت در تهران عليرغم بايدهای صريح قانون نسبت به اين پرونده توجه کافی روا نمی دارند. و حتی يک بار من را برای ادای توضيح فراخوان نکرده اند. دوبار که به آنجا مراجعه کردم با پاسخ های فارغ از رسالت يک دادرس قضايي مواجه شدم  و صراحتا آن را به نقطه های نامعلوم پرت می دارند. من آن را هم فکر می کنم اگر باز هم اين روال خلاف  اصول، خلاف منطق، خلاف قانون، خلاف موازين حقوق بشری ادامه پيدا بکند باز هم رسالت همه ی کسانی است که دل در گرو پيشرفت انسانی دارند و بر اين مبانی توجه دارند که کورش يک نماد عشق انسان به انسان است که نخستين فرمان حفظ حقوق انسانی را نه به صورت اعلاميه يعنی بلکه به عنوان امر اجرايی يعنی با ضمانت اجرا مطرح کرده و البته افتخار هر ايرانی  است اما افتخارجهان بشريت هم هست

که در سال 534 قبل از ميلاد يک انسان انسان انديش چنان مسئوليتی داشته که اعلام کرده  بردگی بايد از صحنه جهان برافتد امری که هنوز هم تحقق پيدا نکرده.

فرمانروايي که شادی را برای همه فقير، غنی، ثروتمند و سياه و سفيد فارغ از هر نوع عقيده و باوری تقاضا داشته در صورتی  که در نثر سوم حقوق بشرهنوز هم اين شادی جهانی در زمره آمال بشری است بازهم خردمندی و فرزانگی ايجاب می کند که ما اين ميراث را حفظ کنيم و به نسل های بعدی بسپارم

 

نگار ـ با سپاس از شما جناب دادخواه که وقت خود را در اختيار ما قرار داديد.

دوم مارچ 2009 تهران